شناسه خبر : 48059 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چشم‌انداز دیپلماسی

آیا دیپلماسی در دولت چهاردهم موفق می‌شود؟

 

زهرا اکبری / نویسنده نشریه 

66نتیجه انتخابات ۱۵ تیر و انتخاب مسعود پزشکیان به ‌عنوان رئیس‌جمهور ایران که یکی از برنامه‌های اصلی خود را بازگشت توازن به سیاست خارجی و تلاش برای مذاکره با غرب برای رفع تحریم‌ها عنوان کرده بود، چشم‌اندازی از تحول را در سیاست خارجی ایجاد کرد. اما چند اتفاق مهم در همان روزهای نخست پیروزی پزشکیان رخ داد که این چشم‌انداز جدید را با چالش مواجه کرد. ماجرا از جایی شروع شد که درست در روز تحلیف رئیس‌جمهور، اسرائیل اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی گروه حماس را در تهران ترور کرد. اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد. اسرائیل در ادامه با حمله به لبنان تلاش کرد پای ایران را به جنگی منطقه‌ای باز کند. با وجود این اما پیام دولت مسعود پزشکیان این بود که در زمین اسرائیل بازی نمی‌کنیم. این پیام به صراحت از سوی عباس عراقچی در بدو ورود به نیویورک مخابره شد. آقای عراقچی گفت: «اسرائیل بعد از ناکامی در غزه مثل موجودی خطرناک عمل می‌کند و هدفش افزایش تنش در منطقه است. ما با دقت اقدامات و جنایات رژیم صهیونیستی را رصد و سیاست‌های خود را تنظیم می‌کنیم. رژیم اسرائیل قطعاً به اهداف خود برای افزایش تنش و جنگ نخواهد رسید ولی پاسخ جنایت‌های خود را خواهد گرفت.» اما این پیام‌های دیپلماتیک کارساز نبود و اسرائیل با حمله هوایی به مرکز فرماندهی حزب‌الله لبنان، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله را به همراه تعدادی از فرماندهان این حزب و همچنین عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ترور کرد. این اقدام باعث شد که رهبران ایران تصمیم به اجرای عملیات موشکی وعده صادق ۲ گرفتند تا بازدارندگی ایجاد کنند و مانع اقدامات بعدی اسرائیل شوند. پس از این عملیات موشکی، کابینه جنگ اسرائیل اعلام کرد به حملات موشکی ایران پاسخ خواهد داد و در همین راستا قصد دارد نقاط حساس و استراتژیکی را در اقصی نقاط ایران مورد هدف قرار دهد. درنهایت ارتش اسرائیل در بامداد 6 آبان حملات هوایی به مراکز نظامی ایران انجام داد.

با اوج‌گیری تنش‌ها در منطقه و رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل، دولت چهاردهم نتوانسته به سمت اهداف تعیین‌شده در سیاست خارجی که شامل بازگشت توازن در سیاست خارجی، مذاکره با غرب برای رفع تحریم‌ها و احیای برجام است، حرکت کند. در همین راستا در این گزارش تلاش می‌کنیم ضمن مرور وقایع به این پرسش پاسخ دهیم که آیا دیپلماسی در دولت چهاردهم موفق می‌شود یا خیر؟ راهکار چیست؟

فصل جدید درگیری میان ایران و اسرائیل

گرچه پیشینه رویارویی ایران و اسرائیل به حدود ۴۰ سال پیش و پس از وقوع انقلاب اسلامی بازمی‌گردد، اما در یک سال گذشته و پس از عملیات ۷ اکتبر مدل مواجهه و نوع تنش میان ایران و رژیم اسرائیل متفاوت‌تر از گذشته رقم خورده است، به شکلی که پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق در ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، طرفین به سطح جدیدی از تنش در خاورمیانه وارد شدند. به گزارش خبرگزاری ایرنا در واقع عملیات وعده صادق ۱ که پس از عملیات ترور توسط اسرائیل در دمشق، به وقوع پیوست، پاسخی به اسرائیل و حامیان غربی آن برای احیا و تقویت بازدارندگی ایران بود. ایران در پاسخ به این اقدام اسرائیل و به منظور دفاع از امنیت سرزمین خود و همچنین جلوگیری از تجاوزهای بیشتر ارتش متجاوز اسرائیل، در ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ عملیات موشکی را با شلیک ۳۰۰ فروند موشک کروز، پهپاد و موشک بالستیک علیه برخی اهداف نظامی و امنیتی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین انجام داد. این نخستین رویارویی نظامی ایران و اسرائیل با هدف هشدار جدی به سران سیاسی و نظامی اسرائیل بود.

اما روند حوادث در خاورمیانه به شکلی پیش رفت که نتانیاهو به منظور جبران شکست‌های خود در دستیابی به اهداف اعلامی، به تنشی بزرگ‌تر و ایجاد جنگی فراگیر در منطقه نیاز داشت تا با درگیر کردن ایران، از بحران‌های داخلی ناشی از عملکرد ضعیف خود رهایی یابد. اسرائیل برای دستیابی به این اهداف، در دور تازه تنش‌آفرینی اقدام به ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی گروه حماس، در تهران کرد. عملیاتی که برخلاف تمام قواعد و عرف‌های مرسوم دیپلماتیک رقم خورد. این اقدام زمانی رخ داد که مذاکرات صلح میان طرف‌های فلسطینی و اسرائیلی با میانجی‌گری کشورهای غربی در حال انجام بود و گفته می‌شد که این گفت‌وگوها به انعقاد قرارداد صلح بسیار نزدیک شده بود. بر اساس همین گمانه‌زنی‌ها مقامات آمریکایی با تماس‌های مکرر با رئیس‌جمهور و دیگر مقام‌های ایرانی درخواست کردند تا به منظور دستیابی به صلح و پایان جنگ در غزه، تهران در پاسخ به اسرائیل از خود خویشتن‌داری نشان دهد تا در روزهای آینده طرف غربی توانایی برقراری صلح را داشته باشد.

اما در ادامه نه‌تنها هیچ صلحی برقرار نشد، بلکه نتانیاهو در راستای افزایش تنش به سراغ لبنان رفت و در عملیاتی غیرانسانی با منفجر کردن وسایل ارتباطی اعضای حزب‌الله موسوم به عملیات پیجرها سبب زخمی و کشته شدن سه هزار شهروند لبنانی شد و چند روز پس از آن ترور سیدحسن نصرالله، دبیرکل جنبش سیاسی حزب‌الله لبنان و عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در منطقه ضاحیه بیروت رقم خورد. پس از این اقدامات بود که ایران مجبور به پاسخگویی شد، زیرا به نظر می‌رسید توان و قدرت بازدارندگی ایران دچار اخلال شده است و از سوی دیگر ادامه سیاست ترور رهبران محور مقاومت از سوی اسرائیل این گمانه‌زنی را ایجاد کرد که هدف بعدی می‌تواند یکی از سران سیاسی یا نظامی ایران در داخل کشور باشد و از این طریق اسرائیل جنگ را به داخل خاک ایران بکشاند. پاسخ ندادن به اقدامات اسرائیل می‌توانست هزینه‌های بیشتری را برای ایران و محور مقاومت ایجاد کند. با توجه به همین موضوع رهبران و سران سیاسی و نظامی ایران تصمیم به اجرای عملیات موشکی وعده صادق ۲ گرفتند تا از این طریق دست به احیای قدرت بازدارندگی ایران زده و با تاثیرگذاری بر محاسبات سران و ایجاد فشار بر افکار عمومی از اقدامات بعدی اسرائیل جلوگیری کنند.

پس از این عملیات موشکی بود که کابینه جنگ اسرائیل اعلام کرد به حملات موشکی ایران پاسخ خواهد داد و در همین راستا قصد دارد نقاط حساس و استراتژیکی را در اقصی نقاط ایران مورد هدف قرار دهد. در نهایت ارتش اسرائیل در بامداد 5 آبان 1403 حملات هوایی به ایران انجام داد و بنابر اعلام پدافند هوایی نقاطی از مراکز نظامی در استان‌های تهران، خوزستان و ایلام را مورد هدف قرار داد که ضمن رهگیری و مقابله موفق از سوی سامانه یکپارچه پدافند هوایی کشور با این اقدام تجاوزکارانه، آسیب‌های محدودی به برخی از نقاط وارد شد.

67

مانع یک جنگ تمام‌عیار

اما در ارتباط با اینکه ایران باید چه اقدامی انجام دهد تا این درگیری‌ها موجب یک جنگ تمام‌عیار نشود، فریدون مجلسی، دیپلمات سابق، معتقد است که این جنگ یک جنگ نامربوط برای ایران است. اما این فرآیند از 45 سال پیش با هدفی مشخص که نابودی اسرائیل از صحنه روزگار است، آغاز شده است. در طی این سال‌ها برای دستیابی به این هدف برنامه‌ریزی شده و اقداماتی صورت گرفته است. اسرائیل از شمال از سوی حزب‌الله، از شرق از سوی سوریه، از طریق دریا از سوی حوثی‌ها و در داخل غزه از سوی حماس تحت فشار است. در حال حاضر بیش از یک سال از جنگ غزه می‌گذرد اما حماس توانسته است با ذخایر و انباشت مهماتی که دارد به جنگ با ارتش اسرائیل ادامه دهد. در تمامی این سال‌ها که اسرائیل از سوی محور مقاومت تحت فشار بوده، جنگ میان ایران و اسرائیل جنگی نیابتی و مستشاری بود اما به تدریج این جنگ به جنگی مستقیم بدل شد. حال سوال من این است که اگر این حملات 10 برابر یا 100 برابر شود چه خواهد شد؟ اگر به جای مراکز نظامی به مراکز حیاتی یکدیگر ضربه بزنند چه خواهد شد؟ نابودی هر کدام از اینها می‌تواند در نابودی آن دیگری هم تاثیر داشته باشد.

در همین راستا در این توازنِ وحشت بهتر است که راهی برای حل این مسئله 70ساله بلکه 120ساله گشوده شود. اسرائیل باید از شهرک‌های اشغالی در کرانه باختری و به اصطلاح بنای فلسطین در قدس شرقی خارج شود. اسرائیل می‌داند که این جنگ قربانیان زیادی داشته (بیش از 43 هزار نفر در غزه کشته شده‌اند) و صدها میلیارد دلار هزینه روی دست اسرائیل گذاشته است، برای همین نیاز دارد که از این وضعیت خارج شود و نیروهایش به جای جنگ، بر سر کار باشند. واقعیت این است که اسرائیل از یک‌سو نیاز به رفع این خستگی خطرناک دارد و از سوی دیگر نیاز دارد در آینده روابط نرمالی با همسایگان خود داشته باشد و تحت تحریم‌های اقتصادی همسایگان عرب خود قرار نگیرد. در این شرایط بهتر است که عقلانیت حاکم شود که به موجب این عقلانیت یک کنفرانس بین‌المللی با محوریت نیروهای درگیر، قدرت‌های عرب منطقه مثل مصر و عربستان و دیگر قدرت‌های منطقه مانند ایران و ترکیه و همچنین اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل، برگزار شود تا به این اوضاع سروسامان دهند. اگر دولت فلسطین شکل بگیرد دولت‌های عرب منطقه اشتیاق بیشتری برای حمایت از فلسطین خواهند داشت، چراکه دولت فلسطین باید عنان اداره و بازسازی غزه را در اختیار بگیرد. در همین راستا اگر اسرائیلی‌ها خواهان صلح هستند و می‌خواهند آینده‌ای بدون تنش در منطقه داشته باشند، باید به جنگ خاتمه دهند و از سرزمین‌های فلسطینی خارج شوند و تضمین دهند که خطری ایجاد نمی‌کنند. این مسئله سال‌ها پیش از سوی ملک عبدالله، پادشاه فقید عربستان سعودی مطرح شد و مورد تایید عرب‌های منطقه هم قرار گرفت.

پیگیری دیپلماسی فعال از سوی ایران

موج تازه‌ای از تعاملات دیپلماتیک میان ایران و کشورهای همسایه شدت گرفته است. در همین راستا عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، رایزنی‌های منطقه‌ای خود را آغاز کرد و در زمان کوتاهی به ۹ کشور لبنان، سوریه، عربستان، قطر، عراق، عمان، اردن، مصر و ترکیه رفت که هر یک از این سفرها حاوی پیام خاصی به کشورهای منطقه بود. در این دیدارها، رئیس دستگاه دیپلماسی ایران به صراحت درباره پشتیبانی ایران از محور مقاومت گفت و به سران کشورهای عربی هشدار داد در ماجراجویی‌های احتمالی اسرائیل علیه ایران هم‌صدا نشوند، چراکه تهران هرگونه هم‌صدایی با اسرائیل را اعلان جنگ علیه خود تفسیر خواهد کرد و نمی‌تواند عواقب آن را تضمین کند. این موضوع باعث نگرانی کشورهای عربی شده است. در همین راستا کشورهای حاشیه خلیج‌فارس تلاش کردند تا آمریکا را متقاعد کنند که از حمله اسرائیل به تاسیسات نفتی ایران جلوگیری کند؛ این کشورها نگران بودند که تاسیسات نفتی خودشان نیز از سوی نیروهای نیابتی تهران مورد حمله قرار گیرد. مشخصاً عربستان در کنار امارات، قطر، کویت، عمان و بحرین خواهان کاهش تنش هستند.

در همین زمینه فریدون مجلسی معتقد است که باید دید که هدف این سفرهای دیپلماتیک چیست؟ اگر ایران بخواهد به کشورهای منطقه بگوید که مطابق میل ایران اقدام کنند طبیعتاً این کشورها قبول نمی‌کنند چراکه هر کدام سیاست مستقل خود را دارند که محور اصلی آن سیاست ترجیح توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به توسعه نظامی و درگیری در منطقه است. اگر مبنا این باشد که اگر بین ایران و اسرائیل جنگ شد این کشورها اقدامی نکنند، آنها با روی گشاده می‌پذیرند، منتها می‌گویند زمانی که هواپیماهای اسرائیلی از آسمان ما رد شوند ما نمی‌توانیم اقدامی انجام دهیم و به ایران می‌گویند زمانی که این هواپیماها وارد آسمان ایران شدند، خود شما هم نتوانستید آنها را مورد حمله قرار دهید. بنابراین مطرح کردن این موضوع فایده خاصی برای ایران ندارد. آنها می‌توانند در صورت وقوع جنگ تعهد بدهند که بی‌طرف می‌مانند که خود این موضوع هم بسیار بد است، چرا که نشان می‌دهد ما در حال قطعیت بخشیدن به جنگ هستیم. این موضوع را هم در نظر داشته باشید که بعد از سفرهای دیپلماتیک وزیر امور خارجه بود که شورای همکاری خلیج‌فارس با همراهی اتحادیه اروپا آن بیانیه گستاخانه را درباره جزایر سه‌گانه ایرانی منتشر کردند که با هیچ‌یک از مبانی سفرهای وزیر امور خارجه کشورمان جور درنمی‌آید. تنها اثر این سفرها این است که بعد از حمله اسرائیل، این کشورها اظهار تاسف و همدردی می‌کنند. 

68

آمادگی برای آغاز مذاکرات برجامی

سفر سه‌روزه مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران به نیویورک با دستاوردهای چندگانه‌ای همراه بود. بررسی رسانه‌های آمریکایی و بین‌المللی نشان می‌دهد برنامه‌های رئیس‌جمهور کشورمان در کانون توجه رسانه‌ها قرار داشته و با پوشش گسترده‌ای از سوی شبکه‌ها و خبرگزاری‌ها مواجه شده است. پزشکیان در جلسه با مدیران رسانه‌های آمریکایی، در حالی که کنار چهره‌هایی همچون محمدجواد ظریف، سیدعباس عراقچی و مجید تخت‌روانچی، معماران توافق برجام نشسته بود، تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران برای بازگشت به تعهدات برجامی آمادگی دارد، اما تحت فشار و تحریم وادار به مذاکره نخواهد شد. ما برای بازگشت به تعهدات خود در توافق صورت‌گرفته آمادگی کامل داریم، اما نمی‌شود که آمریکا و کشورهای اروپایی حاضر به اجرای تعهدات خود نباشند و در مقابل از ما بخواهند که به تعهدات خود بازگردیم. ما به همه تعهدات خود در این توافق نیز پایبند بودیم، اما این ترامپ بود که از برجام خارج شد و متاسفانه کشورهای دیگر نیز به جای کمک به احیای این توافق، به تعهدات خود عمل نکردند و روزبه‌روز بر دایره تحریم‌های ایران اضافه شد.

سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه نیز در یک گفت‌وگوی ویدئویی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرد، گفت که آماده است در صورت تمایل طرف‌های مقابل، مذاکرات هسته‌ای را در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک آغاز کند. عراقچی تاکید کرد که تلاش ما این است که دور جدیدی از مذاکرات در حوزه هسته‌ای آغاز شود، ما آمادگی این موضوع را داریم و اگر طرف‌های مقابل هم آمادگی داشته باشند می‌توانیم در همین سفر شروع مجدد مذاکرات را داشته باشیم. وظیفه ما در سیاست خارجی این است که اگر اختلافات و تخاصمی میان ما و برخی از کشورها و به‌خصوص آمریکا به وجود آمده است، آن را کاملاً رصد کرده و تدبیر کنیم که چگونه هزینه‌ها را برای کشور و مردم کاهش دهیم.

با توجه به این اظهارات این سوال پیش می‌آید که آیا می‌توان به آینده مذاکرات امیدوار بود؟ در همین مورد فریدون مجلسی معتقد است که می‌توان به آینده مذاکرات برجامی امیدوار بود اما به شرط اینکه صراحتاً درباره هدف اصلی برجام صحبت شود. اگر به خاطر داشته باشید، بار قبلی، زمانی که برجام اجرایی و قراردادها امضا شد و هواپیماهای ایرانی تحویل داده شد و برخی از کشورهای اروپایی به دنبال سرمایه‌گذاری در ایران بودند؛ ایران موشکی فرستاد که روی آن به سه زبان نوشته شده بود اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، این اتفاق از نظر کشورهای غربی برخلاف هدف اصلی، نهایی و اصولی برجام بود و تاثیر منفی بر این قرارداد گذاشت.

مجلسی در ادامه گفت که فرقی نمی‌کند دونالد ترامپ بر سر کار بیاید یا کاملا هریس، چراکه ترامپ هم گفته به دنبال مذاکره با ایران است و مشاورانی دارد که قطعاً او را به راه مسالمت‌آمیزی رهنمون می‌کنند. از طرفی در نظر داشته باشید که ترامپ وعده داده است به مسئله اوکراین پایان می‌دهد. پایان دادن به مسئله اوکراین می‌تواند برای ایران مفید باشد، چراکه تلاش روسیه برای درگیر کردن ایران در جنگ اوکراین یکی از دلایل خصومت اروپایی‌ها با ایران و امضای بیانیه‌ای ضدایرانی است.

69

اقدامات خصمانه اروپا

طی سفری که مسعود پزشکیان به نیویورک داشت، از ۱۵ دیدار با سران کشورها، هفت دیدار با مقام‌های اروپایی انجام شد. پزشکیان پس از بازگشت از نیویورک، در ارتباط با دیدار با سران کشورهای اروپایی گفت درباره برجام گفت‌وگو کردیم. با اروپا دغدغه‌ها را بیان کردیم و قرار شد وزرای خارجه این مسئله را مجدد بررسی کنند. در همان زمان برخی به این نتیجه رسیدند که شاید بتوان این دیدارها را سرآغازی برای حرکت ایران و اروپا در مسیر بهبود مناسبات به ‌حساب آورد. اما برخلاف این پیش‌بینی‌ها کشورهای اروپایی در اقدامی خصمانه و خلاف قواعد بین‌المللی، هفت شهروند و هفت سازمان ایرانی را به سیاهه تحریم‌ها اضافه کردند. بر این اساس، به گزارش دنیای اقتصاد بهنام شهریاری، علی شادمانی، علی جعفرآبادی، مهدی گوگردچیان، سیدحمزه قلندری، رضا خسروی‌مقدم و سیدمیراحمد نوشین به همراه هواپیمایی ایران‌ایر، ماهان‌ایر، ساها، شرکت بسامد الکترونیک پویا، آلومینای ایران، طیف تدبیر آریا و مرکز تحقیقات شهید حاج علی موحد تحریم شده‌اند. طبق بیانیه صادرشده، دارایی‌های افراد و نهادهای تحریم‌شده مسدود و شرکت‌ها و شهروندان اتحادیه اروپا از مراوده مالی با آنان منع شدند. همچنین اشخاص حقیقی تحریم‌شده حق سفر به کشورهای عضو را نداشته و ورود یا گذر آنها به این کشورها ممنوع است. اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد؛ اتحادیه اروپا در بیانیه مشترک نشست پایانی با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس، در همراهی با این کشورها از ایران خواست تا به آنچه آنان «اشغال» جزایر سه‌گانه ایرانی (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) ادعا می‌کنند، پایان دهد!

در همین زمینه فریدون مجلسی معتقد است که ساختار سیاسی در ایران از همان ابتدای انقلاب عمدتاً با کشورهای شرق رابطه بهتری داشتند. جمهوری اسلامی ایران غرب‌ستیزی حاد خودش را با ماجرای سفارت آمریکا آغاز کرد و به همین روند ادامه داد. به‌طوری که در سال ۱۳۷۶ هم برخی از کشورهای اروپایی در پی اعلام رای دادگاه میکونوس به صورت همزمان تصمیم گرفتند سفرای خود را از تهران فرا بخوانند. البته باید این را هم بپذیریم که روابط ایران با کشورهای غربی (به‌جز آمریکا) همواره شاهد نوسانی از تنش‌زدایی به تقابل و برعکس بوده است.

به عبارت دیگر این یک وضعیت مسبوق به سابقه در تاریخ روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای اروپایی است. اما آنچه وضعیت فعلی را قدری متفاوت از تنش‌های پیش کرده، شرایط خاص بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران است. از یک‌سو ایران درگیر تنش‌های منطقه‌ای است و از سوی دیگر اتهام نزدیک شدن ایران به روسیه و درگیر شدن در جنگ اوکراین جنبه رویارویی مستقیم با اروپا را پیدا کرده است.

مسئله جنگ اوکراین برای اروپا و آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است و هر نوع اقدام یا کمک به روسیه که احتمال تغییر جنگ به نفع روسیه را افزایش دهد؛ از نظر آنها یک تهدید است. باید این نکته را هم در نظر بگیریم که اروپایی‌ها از زمان جنگ جهانی دوم متحد استراتژیک آمریکا بودند و کماکان به همکاری استراتژیک خود ادامه می‌دهند. ممکن است گاهی در روابطشان به‌خصوص در مسائل اقتصادی و تجاری رقابت داشته باشند اما در مسائل سیاسی بین‌المللی به‌خصوص در مواجهه با غرب‌ستیزی با هم متحد هستند. زمانی که کشوری با غرب به‌طور کلی و عام در ستیز است، یعنی غرب‌ستیزی جزئی از اصول ایدئولوژیک آن کشور است، نباید توقع همکاری داشته باشد. در همین راستا اروپایی‌ها ابتدا به هواپیماهای ایرانی بنزین نمی‌دادند، بعد تصمیم گرفتند پرواز هواپیماهای ایرانی را به اروپا ممنوع کنند و در ادامه ممکن است اقدامات خصمانه‌تری هم انجام دهند.

اقدامات ضدایرانی چین و روسیه

چین و امارات در خردادماه امسال در بیانیه مشترک جدیدی به موضوع جزایر سه‌گانه ایرانی اشاره کردند. این بیانیه خواستار حل مسئله جزایر سه‌گانه میان ایران و امارات شد. چین در این بیانیه از موضع امارات درباره به رسمیت شناختن موضوع جزایر به عنوان یک مسئله و اختلاف میان ایران و امارات حمایت کرد. حتی پس از احضار سفیر چین، سخنگوی وزارت خارجه چین بار دیگر ادعای خود را تکرار و اعلام کرد موضع چین در این زمینه ثابت است. آن‌گونه که تابناک گزارش داده، در این بیانیه گفته شده دولت چین از تلاش‌های امارات برای حل مسالمت‌آمیز مسئله جزایر سه‌گانه حمایت می‌کند. این بیانیه مشترک به دنبال سفر رئیس دولت امارات به پکن و دیدار با رئیس‌جمهوری چین صادر شد. در این بیانیه، مالکیت جزایر متعلق به امارات یا ایران اعلام نشده یا حاکمیت امارات بر جزایر تاییده نشده بلکه موضوع جزایر به عنوان یک اختلاف اعلام و خواستار حل این اختلاف شده‌اند. چین پیش از این نیز از مواضع ادعایی امارات در مورد جزایر سه‌گانه ایران، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی حمایت کرده بود. در کنار چین، روسیه نیز پیش از این در بیانیه مشترک با کشورهای عربی نه‌تنها از مواضع ادعایی امارات حمایت کرده بود، بلکه راهکارهای مورد حمایت امارات از جمله «ارجاع به دادگاه بین‌المللی» را تصدیق کرده بود. اگرچه در بیانیه چین صحبتی از مالکیت امارات بر جزایر نمی‌شود ولی حق مالکیت و حاکمیت ایران بر جزایر مورد تردید قرار گرفته است. موضوع مطرح شدن ادعای امارات بر جزایر سه‌گانه ایرانی در بیانیه مشترک و جلب نظر دو عضو شورای امنیت که اسم متحد ایران را یدک می‌کشند، تبعات سیاسی و حقوقی به ضرر ایران دارد که در سال‌های اخیر برای چین و روسیه به امری معمول تبدیل شده است. ایران بارها این ادعا را رد کرده و سفرای این کشورها را نیز به وزارت خارجه احضار کرده است.

در همین زمینه، فریدون مجلسی معتقد است که چین و روسیه دو قدرت مستقل از یکدیگر هستند و الان دوران کمونیستی نیست که بخواهیم این دو کشور را در قالب دو کشور کمونیستی در بلوک شرق قرار دهیم. البته در همان زمان هم با وجود اینکه دو کشور ایدئولوژی کمونیستی داشتند رقابت‌هایی میانشان وجود داشت. اما به‌طور کلی تاکنون شنیده نشده که چین و روسیه خود را متحد ایران بدانند؛ شاید این ادعایی باشد که برخی در داخل ایران دارند.

چین یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های اقتصادی در جهان است و برای حفظ این عنوان تلاش می‌کند با کشورهایی در ارتباط باشد که سود بیشتری برایش داشته باشند. حجم بازرگانی چین با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌ فارس به‌ویژه عربستان، امارات و قطر بسیار بیشتر از ایران است و خب طبیعی است که به خاطر منافعش به دنبال راضی نگه داشتن این کشورها باشد. اما در ارتباط با روسیه باید عرض کنم که روسیه طی این سال‌ها همواره به ایران به عنوان یک کارت بازی نگاه می‌کرده، بنابراین نیازی نمی‌بیند که بخواهد به ایران امتیازی بدهد. ضمناً روسیه بزرگ‌ترین رقیب ایران در بازارهای نفت و گاز است، بنابراین در عالم رقابت نمی‌شود توقع نزدیکی داشت. علاوه بر این، برای روسیه رابطه با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس بسیار مهم‌تر از ایران است، چراکه این کشورها از یک‌سو ثروتمند هستند و از سوی دیگر خریداران و مشتریان مهم‌تری هستند، بنابراین روسیه سعی می‌کند آنها را هم راضی نگه دارد. موضوع دیگر این است که به گمان من روس‌ها از حساسیت ایران و ایرانیان نسبت به سرزمینشان اطلاعاتی ندارند و فکر می‌کنند که این جزایر، سه جزیره کوچک در خلیج ‌فارس است و برای ایران اهمیتی ندارد.

69-1

راهکار سیاست‌گذاران

راهکار در اختیار سیاست‌گذاران است، درواقع این ساختار سیاسی است که این وضعیت را به وجود آورده است. اگر مسئولان بخواهند رفتارشان را تغییر دهند و با توجه به شیوه روزآمد جهانی فعالیت کنند و به سمت توسعه اقتصادی گام بردارند؛ تنها راهش تعامل با جهان است. کشوری که به دنبال خودکفایی است نمی‌تواند درهایش را به روی سرمایه خارجی باز کند، اگر هم باز کند سرمایه‌دار تمایلی به ورود به ایران ندارد. در واقع ایران کشوری جذاب برای سرمایه‌گذاری نیست؛ کشوری است که هم سرمایه‌دار خارجی و هم سرمایه‌دار داخلی را فراری می‌دهد. متاسفانه سیاستی که در پیش گرفته شده است نه با فضای داخلی جامعه سازگاری دارد، نه با دنیای امروزی. تا زمانی که سیاست انزواطلبی ادامه پیدا کند شرایط به همین منوال است.

علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران باید اقدامات برون‌مرزی و کمک به کشورهای تحت ستم را بر عهده خود این کشورها و ملت‌های تحت ستم که به آنها اجحاف شده بگذارد. زمانی که عراق به ایران حمله کرد این خود ایرانی‌ها بودند که از مرزهای کشور دفاع کردند و در واقع خودشان بدون کمک هیچ کشوری مشکلات خودشان را حل کردند. در نهایت امیدوار هستم مسئولانی که تصمیم‌گیرنده مسائل هستند، به یاد داشته باشند که در این کشتی که آنها ناخدای آن هستند، مردمان دیگری هم حضور دارند که تفکراتشان منطبق با تفکرات روزمره جهانی است و نیازشان به زندگی، آرامش، شادی و رفاه خیلی بیشتر از آن چیزی است که ناوبران تصور می‌کنند. 

دراین پرونده بخوانید ...