امیر سفیر
چرا سفر امیر قطر به ایران مهم بود؟
در شرایطی که همه کشورهای منطقه مشغول رایزنی برای تثبیت جایگاه خود هستند، امیر قطر به ایران سفر کرد و با مقامات ارشد به گفتوگو نشست. روابط ایران و قطر در سالهای اخیر بهطور پیوسته در حال گسترش بوده است و دو کشور همواره در تلاش برای تقویت مناسبات خود در زمینههای مختلف هستند. این احتمال وجود دارد که سفر تمیم بنحمد بنخلیفه آلثانی به تهران عادی و در مسیر گسترش روابط دو کشور باشد و بهعنوان یک گام جدید در راستای اجراییسازی توافقهای دوجانبه تلقی شود. اگرچه روابط تهران و دوحه محور اصلی مذاکرات امیر قطر در تهران را تشکیل میدهد، اما تحولات اخیر در سطح منطقه و بینالملل، اهمیت این سفر را افزایش داده و گمانهزنیهای رسانهای درباره آن را بیشتر کرده است. برخی احتمال میدهند امیر قطر با پیامهای خاص به ایران سفر کرده است. درواقع برخی رسانهها و تحلیلگران به این نکته اشاره کردند که یکی از موضوعات مهم مورد بحث بنحمد آلثانی در تهران ممکن است پیگیری پرونده میانجیگری دوحه میان تهران و واشنگتن باشد. هرچه هست، این سفر میتواند نشاندهنده این باشد که دیپلماسی هنوز زنده است و میتوان برای تحقق منافع ملی، گفتوگو کرد.
حامل پیام
با اینکه مقامات وزارت امور خارجه ایران در روزهای اخیر احتمال ارسال پیام امیر قطر از سوی طرفهای غربی، بهویژه آمریکا، را بهطور کلی نفی کردهاند، اما این امر نتوانسته است گمانهزنیها را در این زمینه کاهش دهد. برخی بر این باورند که یکی از محورهای سفر امیر قطر به تهران، مرتبط با نقشآفرینی دوحه در روابط ایران و آمریکاست. در واقع بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که با توجه به فعالیتهای اخیر قطر در تحولات منطقهای، بهخصوص در حوزه سوریه، دوحه اکنون آماده است تا در راستای مذاکره و تنشزدایی میان تهران و واشنگتن نقشآفرینی کند. در این راستا، چندی پیش بود که ماجد محمد الانصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه قطر از آمادگی دوحه برای میانجیگری میان آمریکا و ایران به منظور حل اختلافات مربوط به برنامه هستهای خبر داده بود؛ تمایلی که گفته میشود از سوی مقامات سعودی نیز تایید شده است.
در همین زمینه محمدعلی سبحانی، سفیر پیشین ایران در قطر، معتقد است، قطر از جمله کشورهایی است که سعی میکند نقش تعیینکنندهای در فضای بینالمللی ایفا کند و مانع از افزایش تنش و درگیریها شود. در ارتباط با ایران هم قطر تلاش داشته از یکسو روابطش را با ایران حفظ کند و از سوی دیگر اگر مشکلی بین ایران و برخی از کشورها وجود دارد آن مشکل را حل کرده و بتواند نقش مثبتی بازی کند. در واقع قطر همیشه تلاش داشته مساعی جمیله داشته باشد و سفر امیر قطر در این مقطع را میتوان در این چهارچوب ارزیابی کرد. به عبارت دیگر این سفر علاوه بر تاکید بر روابط همسایگی و دوجانبه برای حل یکسری از مشکلاتی که ایران با برخی از کشورهای منطقه و بینالملل دارد؛ صورت گرفته است. اینکه آیا امیر قطر حامل پیامی از آمریکا بوده است را برخی از رسانهها به آن دامن زدند اما آنچه اهمیت دارد این است که کشورهایی مثل قطر، عربستان و امارات برای دستیابی به رشد و توسعه پایدار به دنبال امنیت در منطقه هستند، چراکه خوب میدانند جنگ و آشوب در منطقه شرایط را برای آنها دشوار میکند. بنابراین این کشورها از هر اقدامی که در زمینه کاهش تنش میان ایران و کشورهای منطقه و فرامنطقهای صورت گیرد، استقبال میکنند. اما در ارتباط با این سفر طبق آن چیزی که من متوجه شدم امیر قطر میتواند در مورد ایران و سوریه نقش تعیینکنندهای بازی کند، چون با هر دو کشور روابط خوبی دارد و اینطور که به نظر میرسد دو طرف هم علاقهمند هستند که روابطشان را بهبود ببخشند. اما درباره آمریکا معتقدم که روابط ایران و آمریکا نیازی به میانجی ندارد چراکه مسائل بین دو کشور باید با گفتوگوهای مستقیم حل شود و به نظر نمیرسد که کشورهای میانجی بتوانند نقش تعیینکنندهای ایفا کنند. در گذشته کشورهایی تلاش کردند که روابط میان ایران و آمریکا را بهبود ببخشند اما نتوانستند کاری از پیش ببرند. اما در مورد مسئله عراق و افغانستان یا حتی در برجام که خودمان به صورت مستقیم با آمریکا مذاکره کردیم، به نتایج خوبی هم رسیدیم. بنابراین باید از تجربه گذشته درس بگیریم و در این زمینه به کشورهای دیگر وابسته نباشیم. چراکه گفتوگو اگر به صورت مستقیم صورت بگیرد اثرگذار و نتیجهبخش خواهد بود.
صباح زنگنه، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، نیز معتقد است که ایران و قطر اشتراکات بسیاری با هم دارند که همین موضوع میتواند عاملی موثر در تقویت روابط مثبت و روبهرشد میان آنها باشد. همچنین، همکاریهای سیاسی میان ایران و قطر در حال توسعه است. با این حال، رشد روابط اقتصادی بین این دو کشور به اندازهای که انتظار میرفت، نبوده است. با توجه به اینکه ایران کشوری بزرگ با نیرویی باکیفیت است، استفاده از این نیروها در پروژههای اقتصادی و عمرانی قطر به میزان کمتری صورت گرفته است. با وجود این، گسترش همکاریهای اقتصادی میان ایران و قطر به نفع هر دو کشور خواهد بود و میتواند فضایی مناسب برای همکاریهای امنیتی در سطح منطقه ایجاد کند. البته قطر طی این سالها همواره سعی کرده روابطش را با ایران در سطح بالایی نگه دارد. این روابط از یکسو شامل رایزنی در مورد مسائل دوجانبه و از سوی دیگر شامل مسائل منطقهای و مسائل بینالمللی است. قطر مدتی هم بهعنوان انتقالدهنده پیام از آمریکا به جمهوری اسلامی ایران نقش ایفا کرد. اما اینکه آیا امیر قطر در این سفر حامل پیامی از آمریکا بوده است؟، بله چنین چیزی هم میتواند مطرح باشد. طی این سالها کشورهای متعددی به دنبال این بودند که با میانجیگری روابط ایران و آمریکا را بهبود ببخشند؛ حتی اخیراً عربستان هم برای میانجیگری میان ایران و آمریکا اعلام آمادگی کرده است. قطر هم که سابقه این نوع از گفتوگو، مذاکره و میانجیگری میان ایران و آمریکا را دارد طبیعتاً در این فضا که بحث مذاکره اوج گرفته بیمیل نیست که از این فرصت استفاده کند. اما اینکه قطر طرح مشخصی در این زمینه دارد یا خیر، یا اینکه این طرح را با مقامات ایران و آمریکا مطرح کرده است یا خیر، ما از آن بیخبریم.
ترس از جنگ
کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس از جمله عربستان، امارات و قطر طی سالهای اخیر بهسرعت متحول شدهاند. در منطقه توسعهنیافته خاورمیانه، آنها در حوزههای مختلف به پیشرفتهای قابل توجهی دست یافته و در برخی حوزهها دارای نقش پیشرو هستند. به گزارش مرکز مطالعات راهبردی، قطر و امارات متحده عربی بهویژه دوبی و ابوظبی در برخی از شاخصهای توسعه در مقام نخست جهانی قرار دارند. آنها زودتر از کشورهای منطقه به روندهای جهانی واکنش نشان داده و به تنظیم مناسبات خود با آنها پرداختهاند. در دهههای گذشته زمامداران این کشورها در مقایسه با سایر کشورهای منطقه انتخابهای متفاوتی داشتند. آنها مسیر خود را از روندهای کلی منطقهای جدا کرده و در تنظیم مناسبات خود با کنشگران و تحولات جهانی راه متفاوتی در پیش گرفتند. بررسیهای عینی نشان میدهد که راهبرد آنها در مواجهه با تحولات و روندهای جهانی به تامین منافع ملی آنها کمک شایانی کرده است. آنها سه دهه پیش زمانی که روند جهانی شدن بر همه مناسبات سیاسی و اقتصادی بینالمللی سایه انداخته بود، نهتنها با روند توسعه و جهانی شدن همگام شدند، بلکه با تکیه بر ظرفیتها و توانمندیهای نسبی خود راه توسعه خاص خود را ارائه کردند. بر بنیان چنین سیاستی اکنون آنها نهتنها برای ملت خود رفاه، آسایش و ثروت فراهم آوردهاند، بلکه در عرصه بینالمللی به سطح بالاتری از قدرت، نفوذ، ثروت، هویت و بهطور کلی جایگاه بینالمللی دست یافتهاند که چیزی جز حاصل انتخاب آنها در مقابل روند جهانی شدن نبوده است. به همین خاطر است که این کشورها نگران افزایش تنش و درگیری در منطقه هستند و تمام تلاششان را میکنند تا از وقوع جنگی که ممکن است کل منطقه را فرا بگیرد و روند توسعه اقتصادی آنها را با چالش مواجه کند، جلوگیری کنند.
در همین زمینه محمدعلی سبحانی معتقد است که امکان وقوع یک جنگ منطقهای و به آتش کشیده شدن منطقه، کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله قطر را به رایزنی با تهران ترغیب کرده است. این مسئله بسیار مهمی است چراکه افزایش تنش در منطقه ممکن است دامن کل منطقه را بگیرد و در همین راستا منطقی است که کشورهای حاشیه خلیج فارس نگران این اختلافات و افزایش تنش و خشونت در منطقه باشند. در همین راستا آنها تلاش میکنند به هر نحوی که شده مانع افزایش تنش شوند. صباح زنگنه نیز معتقد است که همه کشورهای منطقه نگران درگیری گسترده حالا چه بین ایران و آمریکا، چه بین ایران و اسرائیل هستند چراکه جوهره زندگی و حیات آنها که همین منابع انرژی نفت و گاز است، ممکن است با این درگیریها به مخاطره بیفتد. اما آقای ترامپ در تلاش است با تهدیدهای زبانی و رسانهای از طرف مقابل امتیاز بگیرد. این روش را در ارتباط با خیلی از کشورهای دیگر از جمله کانادا، مکزیک، دانمارک و فلسطین هم اعمال کرده است. این در حالی است که سیاست استفاده از تهدیدهای زبانی برای کسب امتیازهای سیاسی دیگر نخنما شده و چندان وقعی به آن گذاشته نمیشود. همه کشورهایی هم که مورد تهدید قرار گرفتند، از کانادا و مکزیک گرفته تا اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس، هرکدام به نحوی در برابر این تهدیدها موضع گرفتند. این در حالی است که آقای ترامپ در برنامههای انتخاباتی خود اظهار کرد که تلاش میکند جنگها و درگیریها را متوقف کند تا بتواند برنامههای خود را دنبال کند. حال اگر اسرائیل بخواهد از این صحبتهای آقای ترامپ سوءاستفاده کند و بگوید حالا که آمریکا حاضر به جنگ و درگیری با کشورها نیست من این کار را انجام میدهم، با مقاومت کشورهای منطقه روبهرو خواهد شد چراکه کشورهای منطقه تسلیم چنین رفتاری نمیشوند.
گفتوگو بر سر منافع
مقام رهبری در دیدار هفته گذشته خود با امیر قطر گفتند: «ما کشور قطر را یک کشور دوست و برادر میدانیم اگرچه همچنان مسائل مبهم و حلنشدهای همچون بازگرداندن مطالبات ایران که از کرهجنوبی به قطر منتقل شد، باقی است و هم اینکه میدانیم مانع اصلی عملی شدن توافقی که در این زمینه انجام شده بود، آمریکاست.» رهبری تاکید کردند: «ما اگر جای قطر بودیم، به فشارهای آمریکا اعتنا نمیکردیم و مطالبات طرف مقابل را بازمیگرداندیم و همچنان انتظار چنین اقدامی را از جانب قطر داریم.»
محمدعلی سبحانی معتقد است که متاسفانه در دولت قبلی به جای اینکه رایزنی صورت بگیرد که این اموال بلوکهشده بهطور مستقیم از کره جنوبی به ایران منتقل شود، به قطر منتقل شد. البته گفته شد که آمریکاییها این موضوع را نپذیرفتند اما کره جنوبی قدرت بیشتری نسبت به قطر داشت و میتوانست در این رابطه با آمریکا مذاکرات لازم را انجام دهد. درواقع این موضوع دو ضرر عمده به ایران رساند؛ اول اینکه قطر روابط ویژهای با آمریکا دارد و در مقابل آمریکا صاحب رای نیست، بنابراین نمیتواند کار خاصی در این زمینه انجام دهد و دوم اینکه در این رفت و برگشتها هفت میلیارد دلار به شش میلیارد دلار رسید. البته این حق ایران است که تلاش کند این مطالبه را هرچه سریعتر به کشور منتقل کند. اما اینکه قطر چه اقدامی انجام میدهد، به نظر من قطر میتواند در این مورد با آمریکا مذاکره کرده و این موضوع را طرح کند که این پولهای بلوکهشده روابطش را با ایران بهعنوان کشور همسایه تحت تاثیر قرار میدهد. البته خب بحث منافع هم مطرح است؛ قطر چرا باید برای پولهای یک کشور دیگر با آمریکا مذاکره کند؟ ضمن اینکه بهره این پولها به جیب قطر میرود. این را هم اضافه کنم که بازگشت این اموال بلوکهشده بسیار خوب است اما ما باید تلاش کنیم که کشورمان گرفتار این تحریمها نباشد تا کشورهای دیگر نتوانند از امکانات ما به نفع خودشان استفاده کنند. علاوه بر این، اگر میخواهیم این مسئله به شکل ریشهای حل شود، تنها راهحل این است که با آن کشور قدرتمندی که میتواند مانع قطر شود ارتباط بگیریم و بر سر منافعمان گفتوگو کنیم. چراکه منافع ما ایجاب میکند که خودمان به دنبال حل مشکلاتمان باشیم، نه کشورهایی که آنقدر ضعیف هستند که نمیتوانند بدون اجازه آمریکا اموال ما را برگردانند.
صباح زنگنه نیز معتقد است که هم قطر، هم ایران و آمریکا مطلع هستند که این اموال در مقابل خدماتی که ایران انجام داده (فروش نفت، گاز و برق) به دست آمده است. بنابراین این اموال حق ایران است و باید این امکان را داشته باشد که از این اموال بلوکهشده استفاده کند. اینکه آمریکا اجازه ندهد این اموال در دسترس ایران قرار بگیرد یک نوع اعمال زور است و زور هم برخلاف همه قواعد بینالمللی است. این خدمات در گذشته صورت گرفته است و هیچ کشوری حق ندارد آن را عطف بماسبق کند. با توجه به اینکه قطر روابط خوبی با آمریکا دارد، میتواند این مذاکره را با آمریکا داشته باشد که این اموال را بازپس دهد. اما باید دید آیا وعده آزاد کردن این اموال آن زمانی که از کره به قطر منتقل شد، داده شده بود یا خیر؟ آیا آن وعده پابرجاست؟ یا اینکه قطر در انجام آن وعده تعلل کرده است؟ این موارد را باید مقامات قطر مشخص کنند و راهحلی برای پایان دادن به این موضوع پیدا کنند.