تغییر بزرگ
الگوی مصرف جامعه چگونه تغییر کرد؟
در مکالمات روزمره، بسیاری از افراد معتقدند که همه چیز نسبت به گذشته تغییر کرده است. برخی از مردم از گذشته به نیکی یاد میکنند و از شرایط کنونی ناراضی هستند. این نگرش تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل روانشناختی و اقتصادی قرار دارد. اقتصاد رفتاری نشان میدهد که انسانها گذشته را با عینک خوشبینی میبینند، چراکه خاطرات مثبت در ذهن ماندگارتر از مشکلات آن زمان هستند. در گذشته، ثبات اقتصادی نسبی و سادگی سبک زندگی باعث میشد افراد احساس کنند که الگوی مصرفشان منطقیتر و رضایتبخشتر بوده است. اما واقعیت این است که تغییر الگوی مصرف، یک پدیده طبیعی در جوامع مختلف است که تحت تاثیر عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی تکنولوژیک شکل میگیرد. الگوی مصرف به شیوهای اشاره دارد که خانوادهها منابع مالی، غذایی، انرژی و سایر نیازهای خود را مدیریت و استفاده میکنند. این الگو بسته به شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه در طول زمان تغییر میکند. عوامل زیادی بر تغییر الگوی مصرف تاثیر دارند؛ مثل تورم، کاهش قدرت خرید، تغییر قیمت کالاها و افزایش هزینههای زندگی، همچنین تغییر سبک زندگی، شهرنشینی، تغییر ساختار خانوادهها و تاثیر رسانهها بر تصمیمگیریهای مصرفی در کنار دیجیتالی شدن خریدها، افزایش فروشگاههای اینترنتی و تغییر روشهای خرید مردم که میتواند این موضوع را دستخوش دگرگونیهای گسترده قرار دهد.
در سالهای اخیر، الگوی مصرف مواد غذایی در ایران تغییرات زیادی کرده است. این تغییرات بیشتر به دلیل مشکلات اقتصادی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی رخ داده است. برای نمونه، به دلیل گران شدن گوشت قرمز، بسیاری از خانوارها دیگر این نوع گوشت را زیاد مصرف نمیکنند و به جای آن از گوشت سفید، تخممرغ و دیگر منابع پروتئینی ارزانتر استفاده میکنند. قیمت بالای برنج ایرانی باعث شده تا مردم بیشتر از برنج خارجی استفاده کنند یا حتی نان و سایر محصولات آردی را جایگزین برنج کنند. قیمت سیبزمینی، گوجهفرنگی، پیاز و بادمجان بالا رفته و این موضوع باعث شده برخی از مردم کمتر این محصولات را بخرند. همچنین به خاطر کاهش قدرت خرید، تقاضا برای کالاهای لوکس و برندهای خارجی، مثل پوشاک گرانقیمت و محصولات آرایشی کم شده است. در دهههای اخیر، تورم مداوم و رشد اندک اقتصادی موجب کاهش قدرت خرید خانوارها شده است. این مسئله باعث شده بسیاری از خانوادهها برای مدیریت هزینههای خود مجبور به تغییر در نحوه مصرف شوند. کاهش مصرف کالاهای اساسی و جایگزینی آنها با گزینههای ارزانتر از دیگر تاثیرات است. بسیاری از خانوادهها که در گذشته بهطور مرتب گوشت قرمز مصرف میکردند، به دلیل افزایش قیمت آن، به مصرف گوشت سفید یا پروتئینهای گیاهی مانند حبوبات روی آوردهاند. از سوی دیگر افزایش شدید قیمت برنج ایرانی باعث شده است که بسیاری از مردم به جای آن از نان، سیبزمینی و ماکارونی استفاده کنند. همزمان بسیاری از خانوادهها هزینههای غیرضروری مانند سفر و تفریحات را کاهش دادهاند و سعی میکنند مخارج خود را به نیازهای ضروریتر محدود کنند. افزایش هزینههای زندگی باعث شده است که بسیاری از خانوادهها مجبور شوند برای تامین مخارج خود، الگوی درآمدی خود را تغییر دهند، مثلاً زنان بیشتری وارد بازار کار شوند یا افراد خانواده به مشاغل دوم و سوم روی بیاورند. عدم افزایش متناسب دستمزدها با نرخ تورم باعث شده است که خانوارها به دنبال راههای کاهش هزینههای خود باشند، که این امر مستقیم بر الگوی مصرف آنها تاثیر گذاشته است. در گذشته، دید و بازدیدهای خانوادگی نقش مهمی در الگوی مصرف داشت. مهمانیهای خانوادگی و دورهمیهای بزرگ باعث مصرف بیشتر مواد غذایی، بهویژه غذاهای سنتی مانند آبگوشت و کباب، میشد. اما امروزه با کوچکتر شدن خانوادهها، افزایش زندگی آپارتمانی و تغییر سبک زندگی، این روابط کمتر شده و مصرف بسیاری از اقلام غذایی کاهش یافته است. همچنین فروشگاههای آنلاین باعث تغییر در عادتهای خرید مردم شدهاند. دسترسی آسانتر به اطلاعات و مقایسه قیمتها، مصرفکنندگان را آگاهتر کرده و در مواردی باعث کاهش خریدهای غیرضروری شده است. امروزه، تبلیغات آنلاین و توصیههای اینفلوئنسرها بر انتخابهای مصرفی مردم تاثیر زیادی دارند و باعث تغییر در الگوی مصرف آنها شدهاند. در گذشته، غذاهای خانگی و سنتی بخش عمدهای از رژیم غذایی مردم ایران را تشکیل میداد اما امروزه، به دلیل تغییر سبک زندگی و کمبود وقت، مصرف غذاهای آماده و فستفودها افزایش یافته است. به اضافه اینکه کاهش تقاضا برای برخی کالاهای اساسی، تولیدکنندگان داخلی را با چالشهایی مواجه کرده است. در مقابل، افزایش تقاضا برای برخی کالاهای جایگزین، باعث رشد در بخشهایی از اقتصاد شده است؛ مثلاً افزایش تقاضا برای مرغ و تخممرغ، صنعت دامپروری را متحول کرده است.
تغییر در مصرف؛ تغییر در رژیم غذایی
تغییر در رژیم غذایی مردم میتواند اثرات بلندمدتی بر سلامت جامعه داشته باشد. کاهش مصرف مواد مغذی مانند گوشت قرمز، برنج، و لبنیات، ممکن است در آینده مشکلاتی مانند کمبود ویتامینها و سوءتغذیه را افزایش دهد. بسیاری از مردم به دلیل شرایط اقتصادی مجبور شدهاند در مصرف خود صرفهجویی کنند، که گاهی به کاهش کیفیت زندگی منجر میشود. برخی افراد به سمت خرید کالاهای ارزانتر و کمکیفیتتر رفتهاند که ممکن است در بلندمدت هزینههای بیشتری را برای سلامت و رفاه آنها ایجاد کند. با این حال کارشناسان میگویند؛ دولت میتواند با اجرای برنامههای حمایتی مانند ارائه یارانههای هوشمند، توزیع مستقیم کالاهای اساسی و کنترل قیمتها، از فشار اقتصادی بر خانوارهای کمدرآمد بکاهد. همزمان فرهنگسازی برای استفاده صحیح از منابع و کاهش اسراف میتواند به مردم کمک کند تا الگوی مصرف بهتری را در پیش بگیرند. رسانهها و شبکههای اجتماعی میتوانند در ترویج روشهای مدیریت هزینهها و تغذیه سالم نقش موثری داشته باشند. از سوی دیگر افزایش تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات میتواند قیمتها را متعادلتر کند. کاهش واسطهگری در زنجیره تامین محصولات غذایی و کشاورزی میتواند از افزایش بیرویه قیمتها جلوگیری کند. با این مقدمه باید گفت که؛ الگوی مصرف در ایران طی سالهای اخیر تغییرات زیادی داشته که عمدتاً تحت تاثیر عوامل اقتصادی و فرهنگی بوده است. کاهش قدرت خرید، افزایش قیمتها، تغییر در سبک زندگی و تاثیر فناوری از مهمترین عواملی هستند که باعث این تغییرات شدهاند. با وجود این چالشها، مدیریت صحیح منابع، سیاستگذاریهای هوشمند و فرهنگسازی در زمینه مصرف میتواند به بهبود وضعیت کمک کند. ایجاد تعادل در اقتصاد، افزایش بهرهوری تولید و ارائه حمایتهای هدفمند، میتواند نقش مهمی در کنترل پیامدهای منفی این تغییرات و ایجاد یک الگوی مصرف پایدارتر در جامعه داشته باشد.
رنگ باختن فرهنگ دورهمی ایرانی
عطاءالله اشرفیاصفهانی، رئیس کمیسیون کشاورزی و صنایع تبدیلی اتاق بازرگانی تهران، در گفتوگو با تجارت فردا معتقد است که الگوی مصرف در ایران همواره تحت تاثیر عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده و طی دهههای اخیر دستخوش تغییرات اساسی شده است. این تغییرات نهتنها به دلیل تحولات اقتصادی و کاهش قدرت خرید مردم، بلکه به علت دگرگونیهای فرهنگی و سبک زندگی رخ دادهاند. در این مقاله، نگاهی دقیقتر به این تغییرات و پیامدهای آن خواهیم داشت. یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر الگوی مصرف در ایران، وضعیت اقتصادی است. در دهههای اخیر، افزایش نرخ تورم، کاهش ارزش پول ملی و تغییرات در سیاستهای کلان اقتصادی باعث تغییرات گسترده در رفتار مصرفی مردم شده است. افزایش قیمت مواد غذایی، به خصوص کالاهای اساسی مانند گوشت، برنج و محصولات کشاورزی، باعث شده است که بسیاری از خانوارها در انتخاب مواد غذایی خود تجدیدنظر کنند. گوشت قرمز که زمانی بخش جداییناپذیر رژیم غذایی ایرانیان بود، به دلیل قیمت بالای آن از سبد مصرف بسیاری از خانوارها حذف شده یا کاهش یافته است و جای خود را به گوشت سفید، تخممرغ و دیگر منابع پروتئینی ارزانتر داده است. در حوزه مصرف غلات، افزایش قیمت برنج ایرانی موجب افزایش استفاده از برنج خارجی شده است. در برخی موارد، مصرفکنندگان به جای برنج، نان و سایر فرآوردههای آردی را جایگزین کردهاند.
محصولات کشاورزی مانند سیبزمینی، گوجهفرنگی، پیاز و بادمجان که پیش از این در دسترس تمامی اقشار جامعه بودند، با افزایش قیمت مواجه شدهاند. این افزایش قیمت، باعث شده برخی از اقشار جامعه دسترسی کمتری به این محصولات داشته باشند که به نوعی اجبار در اصلاح الگوی مصرف محسوب میشود، نه یک انتخاب آگاهانه. در گذشته، بسیاری از خانوادهها کالاهای متنوع و برندهای خارجی را برای مصارف روزانه خود خریداری میکردند، اما امروزه گرایش به کالاهای تولید داخل و محصولات ارزانتر افزایش یافته است. کاهش تقاضا برای برخی از کالاهای لوکس، مانند محصولات آرایشی، پوشاک برندهای خارجی و کالاهای دیجیتال به دلیل کاهش قدرت خرید به وضوح مشاهده میشود. علاوه بر عوامل اقتصادی، تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز نقش قابل توجهی در دگرگونیهای الگوی مصرفی مردم ایران داشتهاند. فرهنگ مصرف در جامعه ایران، تحت تاثیر سبک زندگی، پیشرفت فناوری و تغییرات جمعیتی، با گذشته متفاوت شده است. در گذشته، خانوادههای ایرانی تعاملات اجتماعی گستردهای داشتند. دورهمیهای خانوادگی و مهمانیها، نقش مهمی در مصرف غذا و سایر کالاها ایفا میکرد. اما امروزه، این سبک زندگی تغییر کرده است. کاهش دید و بازدیدهای خانوادگی، تاثیر مستقیمی بر کاهش مصرف مواد غذایی در حجم بالا داشته است. بهعنوان مثال، در گذشته پخت غذاهای پرحجم مانند آبگوشت و پلوهای سنگین در خانوادههای پرجمعیت رایج بود، اما امروزه این روند کمتر دیده میشود. گسترش اینترنت و حضور گسترده در شبکههای اجتماعی باعث شده است که بسیاری از مردم، بهجای خرید سنتی، از فروشگاههای آنلاین استفاده کنند. علاوه بر آن، استفاده از اینترنت بر میزان روابط حضوری نیز تاثیر گذاشته و باعث کاهش تجمعات خانوادگی شده که بهطور غیرمستقیم در کاهش مصرف کالاها نیز نقش داشته است.
تغییر ذائقه ایرانی
به گفته اصفهانی؛ ذائقه ایرانیان در سالهای اخیر تغییرات زیادی کرده است. تمایل به غذاهای آماده و فستفودها افزایش یافته و در مقابل، مصرف غذاهای سنتی کاهش یافته است. تبلیغات گسترده در شبکههای اجتماعی و تغییر الگوهای تغذیهای، باعث شده که افراد به مصرف غذاهای سریع و صنعتی روی بیاورند که این نیز از پیامدهای تغییرات فرهنگی محسوب میشود. به اضافه اینکه تغییر در الگوی مصرف مردم ایران نهتنها پیامدهای اقتصادی، بلکه پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نیز به همراه دارد. کاهش تقاضا برای برخی کالاهای اساسی میتواند تاثیری مستقیم بر تولید داخلی بگذارد. بهعنوان مثال، کاهش مصرف گوشت قرمز، میتواند دامداریها را با مشکلات اقتصادی مواجه کند. در مقابل، افزایش تقاضا برای جایگزینهای ارزانتر مانند مرغ و تخممرغ، فشار بیشتری بر این صنایع وارد کرده است که نیازمند سیاستگذاریهای دقیقتر در تامین مواد اولیه است. در بسیاری از موارد، مردم به ناچار به دنبال جایگزینهای ارزانتر برای کالاهای مصرفی خود هستند. بهعنوان مثال، کاهش قدرت خرید مردم باعث شده است که بهجای استفاده از روغنهای باکیفیتتر، به روغنهای ارزانتر و با کیفیت پایینتر روی بیاورند که در بلندمدت میتواند بر سلامت جامعه تاثیر بگذارد. به همین ترتیب، جایگزینی برنج با نان یا مصرف کمتر میوهها به دلیل افزایش قیمت آنها، ممکن است اثرات نامطلوبی بر سلامت عمومی داشته باشد.
راهکار گذار
به باور این کارشناس اقتصادی؛ با توجه به تغییرات گسترده در الگوی مصرفی مردم ایران، لازم است سیاستگذاریهای کلانی برای کنترل این روند و جلوگیری از پیامدهای منفی آن اتخاذ شود. دولت میتواند با سیاستهای اقتصادی درست، دسترسی اقشار کمدرآمد به کالاهای اساسی مانند گوشت، برنج و محصولات کشاورزی را تسهیل کند. حمایت از تولید داخلی و افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی و دامپروری، و ارتباطات با کشورهای دیگر میتواند به کنترل قیمتها کمک کند. یکی از راهکارهای مهم در مدیریت الگوی مصرف، کنترل قیمتها از طریق سیاستهای تنظیم بازار است. عرضه مستقیم کالاهای اساسی و حذف واسطهها میتواند تاثیر مثبتی بر کاهش قیمتها داشته باشد. آموزش و فرهنگسازی برای بهینهسازی مصرف کالاهای اساسی، میتواند به کاهش اتلاف مواد غذایی و مدیریت بهتر منابع کمک کند. برنامههای تلویزیونی، شبکههای اجتماعی و آموزش در مدارس میتوانند نقش مهمی در ارتقای فرهنگ مصرف ایفا کنند. تغییر الگوی مصرف در ایران تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله تحولات اقتصادی، تغییرات فرهنگی و شرایط اجتماعی بوده است. این تغییرات، اگرچه برخی مزایا مانند افزایش آگاهی در مورد مصرف کالاهای ضروری را به همراه داشتهاند، اما در بسیاری از موارد باعث کاهش قدرت خرید مردم و ایجاد فشار اقتصادی بر خانوارها شدهاند. با اتخاذ سیاستهای صحیح در حوزه اقتصادی و فرهنگی، میتوان اثرات منفی این تغییرات را کاهش داد و الگوی مصرفی پایدارتری برای جامعه ایران ایجاد کرد.
شاید یک روز...
ایران، سرزمین دورهمیها و مهمانیهای شلوغ بود، جایی که خانه پدربزرگ و مادربزرگ همیشه یک پایگاه امن برای همه بود. هر پنجشنبه بوی قرمهسبزی و تهدیگ زعفرانی در خانهها میپیچید، بچهها در حیاط یا اتاقها سروصدا میکردند، بزرگترها دور سفره مینشستند، چای قندپهلو میخوردند و از قدیمها میگفتند. آن صمیمیت چیزی بود که با هیچ چیز عوض نمیشد.
اما حالا چه؟ انگار یک چیزی از دل این فرهنگ کم شده. شرایط اقتصادی که سخت شد، زندگی هم تنگتر شد، همان مهمانیهایی که روزی پررونق بودند، کمکم رنگ باختند. دیگر کمتر کسی از پس هزینههای یک مهمانی بزرگ برمیآید. مهمانیهایی که زمانی فقط به عشق کنار هم بودن برگزار میشدند، حالا حسابوکتاب میخواهند. دورهمیها کوچکتر، دید و بازدیدها کمتر و حتی آن سفرههای رنگین پدربزرگ و مادربزرگ هم یک جورهایی لاغر شدهاند.
خیلیها هنوز دلتنگ آن روزها هستند، دلتنگ آن دورهمیهایی که بدون بهانه بودند، بدون استرس، بدون نگرانی از قیمت گوشت و برنج! شاید اگر روزی حال جیب مردم بهتر بشود، اگر دغدغه هزینهها کم بشود، دوباره بتوان صدای قهقهه یک جمع شلوغ را از خانه مادربزرگ شنید. شاید باز بشود بساط شبنشینیها را راه انداخت، شاید باز بتوان در یک خانه پر از آدم نشست و خاطره گفت، شاید...