شناسه خبر : 49047 لینک کوتاه

قاضی اقتصاددان

ویلیام بوریج چگونه نامی ماندگار پیدا کرد؟

 

آزاده چیذری / نویسنده نشریه 

88ویلیام هنری بِوِریج، اولین بارون بوریج، اقتصاددان بریتانیایی و یکی از مشهورترین اصلاح‌طلبان اجتماعی بریتانیا، در مارس 1879 در رانگپور (هند بریتانیا) به عنوان پسر ارشد هنری بوریج، افسر خدمات مدنی هند به دنیا آمد. او در ابتدا به عنوان یک وکیل آموزش دید، اما علاقه اولیه‌اش به خدمات اجتماعی و عدالت اجتماعی، او را به مورنینگ پست به عنوان نویسنده برجسته در سال 1905 آورد، جایی که او در مورد مشکلات اجتماعی نوشت تا زمانی که وارد وزارت بازرگانی شد و در سال 1908 یک کارمند دولتی شد.

او یک اصلاح‌طلب اجتماعی مترقی و یوژنیک1 بود که نقشی اساسی در طراحی دولت رفاه بریتانیا داشت. گزارش او در سال 1942 با عنوان «بیمه اجتماعی و خدمات متفقین»، معروف به گزارش بوریج (Beveridge Report) به عنوان مبنایی برای دولت رفاهی بود که از سوی دولت کارگر منتخب در سال 1945 ایجاد شد.

ویلیام بوریج در کالج بالیول، آکسفورد تحصیل کرد. او بیش از هر شخصیت دیگری، دولت رفاه را به بریتانیا آورد. او حرفه‌اش را با کارشناس بیمه بیکاری آغاز کرد. علاقه همیشگی او به علل و درمان بیکاری، در سال 1903 با انتصاب او به عنوان زیرمجموعه Toynbee Hall، یک خیریه در لندن آغاز شد. بئاتریس وب، سوسیالیست بریتانیایی، در یکی از مهمانی‌های شام استراتژیک معروف خود، شاگرد جوان خود، بوریج را به وینستون چرچیل معرفی کرد. سپس چرچیل از بوریج دعوت کرد تا به عنوان مشاور در وزارت اقتصاد و بازرگانی خدمت کند.

بوریج به خدمت در دولت ادامه داد. او ابتدا در وزارت بازرگانی به عنوان مدیر اداره کاریابی (1916-1909)، سپس به عنوان دبیر دائمی وزارت غذا (1919) خدمت کرد. در طول سال‌هایی که به عنوان مدیر اداره کاریابی فعالیت می‌کرد، یکی از کارشناسان برجسته بیکاری در بریتانیا بود. ایده‌های او بسیار تاثیرگذار بود و موجب تصویب قانون بیمه ملی شد که برای اولین بار بیمه بیکاری را برای کارگران صنایع سنگین معرفی کرد.

او از سال 1919 تا 1937، زمانی که به عنوان استاد دانشگاه کالج آکسفورد انتخاب شد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن را مدیریت کرد. در سال 1937 به عنوان استاد کالج دانشگاهی به آکسفورد بازگشت. طی آن سال‌ها او همچنین در کمیته‌های عمومی متعددی خدمت می‌کرد؛ به عنوان مثال، به عنوان رئیس کمیته قانونی بیمه بیکاری (1934 تا 1944). او دوباره از سال 1940 به عنوان کارمند دولتی در وزارت کار خدمت کرد؛ اما پس از اختلاف نظر در آنجا با ارنست بِوین، رئیس کمیته بین‌بخشی بیمه اجتماعی و خدمات وابسته شد. در این سمت، در سال 1942، او مهم‌ترین اثر خود، یعنی گزارش بوریج را ارائه کرد، که یک بررسی کامل از خدمات اجتماعی در بریتانیاست. او در سال 1944 به عنوان نماینده لیبرال برای برویک آپون توید انتخاب شد تا از این گزارش در پارلمان حمایت کند. او کرسی خود را در سال 1945 از دست داد و در سال بعدش به عنوان یک لیبرال وارد مجلس اعیان شد. سپس انرژی پربار خود را بر نوشتن پیرامون موضوعات تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فلسفی متمرکز کرد.

بوریج به طور گسترده در مورد بیکاری و تامین اجتماعی کتاب منتشر کرد که برجسته‌ترین آثار او عبارت‌اند از: «بیکاری: مشکل صنعت» (1909)، «برنامه‌ریزی در دوران سوسیالیسم» (1936)، «استخدام کامل در یک جامعه آزاد» (1944)، «ستون‌های امنیت» (1943)، «قدرت و نفوذ» (1953) و «دفاع از یادگیری آزاد» (1959). او در سال 1944 در انتخابات میان‌دوره‌ای Berwick-upon-Tweed به عنوان نماینده لیبرال انتخاب شد. پس از شکست در انتخابات عمومی 1945، به مجلس اعیان ارتقا یافت و در آنجا به عنوان رهبر همتایان لیبرال خدمت کرد.

بوریج در کتاب «بیکاری: مشکل صنعت» استدلال کرد که بیکاری تا حد زیادی ناشی از سازماندهی صنعت است. نظرات تجدید نظرشده او، که در «استخدام کامل در یک جامعه آزاد» بیان شد، به شدت تحت تاثیر اقتصاد کینزی قرار گرفت. برجسته‌ترین دستاورد بوریج در طول جنگ جهانی دوم به دست آمد؛ زمانی که به دعوت دولت، به تدوین نقشه‌های دولت جدید رفاه بریتانیا کمک کرد. او در سال 1919 لقب شوالیه را دریافت کرد و در سال 1946 به عنوان بارون انتخاب شد.

پیشینه فکری

ویلیام هنری بوریج (William Henry Beveridge)، پسر ارشد هنری بوریج، افسر خدمات مدنی هندی و قاضی منطقه، و پژوهشگر آنت آکروید، در 5 مارس 1879 در رانگپور، هند (اکنون در بنگلادش) به دنیا آمد.

مادر بوریج، همراه با الیزابت مالسون، کالج زنان کارگر را در میدان کوئین لندن در سال 1864 تاسیس کردند. او با هنری بوریج در کلکته، جایی که در سال 1873 برای افتتاح مدرسه‌ای برای دختران هندی رفته بود، آشنا شد و با او ازدواج کرد. ویلیام بوریج در چارترهاوس، یک مدرسه دولتی پیشرو در نزدیکی شهر بازاری گودالمینگ در ساری، تحصیل کرد و پس از آن به کالج بالیول در دانشگاه آکسفورد رفت، ریاضیات و ادبیات کلاسیک خواند و مدرک درجه یک را در هر دو دریافت کرد. او بعداً در رشته حقوق تحصیل کرد.

در حالی که مادر بوریج عضوی از جامعه وحدت‌گرای استوربریج (شهری در منطقه نیوکاسل اپان تاین انگلستان است که این کشور خود بخشی از بریتانیا محسوب می‌شود) بود، پدرش یک فعال اومانیست (انسان‌گرا) و پوزیتیویست (اثبات‌گرا) اولیه و «شاگرد سرسخت» فیلسوف فرانسوی آگوست کُنت بود. ایده‌های کنت درباره دین سکولار بشریت تاثیر برجسته‌ای بر کل خانواده و تاثیری ماندگار بر تفکر بوریج داشت. خود بوریج به قول او یک «آگنوستیک2 ماتریالیست» شد.

علاقه به بیکاری

پس از ترک دانشگاه، بوریج در ابتدا به وکالت پرداخت. او به خدمات اجتماعی علاقه‌مند شد و در مورد این موضوع برای روزنامه مورنینگ پست نوشت. علاقه او به علل بیکاری در سال 1903 زمانی که در Toynbee Hall، خیریه‌ای در لندن کار می‌کرد، آغاز شد. او در آنجا از نزدیک با سیدنی وب و بئاتریس وب کار کرد و تحت تاثیر تئوری‌های اصلاحات اجتماعی آنها قرار گرفت و در ترویج حقوق بازنشستگی سالمندان، غذای رایگان در مدرسه و مبارزه‌های انتخاباتی برای سیستم ملی مبادلات نیروی کار فعال شد.

در سال 1908 که اکنون به عنوان مرجع اصلی بریتانیا در زمینه بیمه بیکاری شناخته می‌شود، بئاتریس وب او را به وینستون چرچیل که به تازگی به عنوان رئیس وزارت بازرگانی ارتقا یافته بود، معرفی کرد. چرچیل از بوریج دعوت کرد تا به وزارت بازرگانی بپیوندد و او اجرای سیستم ملی مبادلات نیروی کار و بیمه ملی را برای مبارزه با بیکاری و فقر سازماندهی کرد. در طول جنگ جهانی اول، در بسیج و کنترل نیروی انسانی شرکت داشت. پس از جنگ نیز به او نشان شوالیه و سمت منشی دائمی وزارت غذا داده شد.

در سال 1919، خدمات دولتی را ترک کرد تا مدیر مدرسه اقتصاد لندن شود. چند سال بعد، او در چندین کمیسیون و کمیته سیاست اجتماعی خدمت کرد. او بسیار تحت تاثیر سوسیالیست‌های انجمن فابیان -به ویژه بئاتریس وب، که با او بر روی گزارش قوانین بینوایان در سال 1909 کار می‌کرد- قرار گرفت. او آثار اقتصادی دانشگاهی از جمله کارهای اولیه خود را در مورد بیکاری (1909) منتشر کرد. فابیان‌ها او را به عنوان مدیر مدرسه لندن در سال 1919 انتخاب کردند، پستی که تا سال 1937 در آن باقی ماند. او در دوران مدیریت خود با ادوین کانن و لیونل رابینز که سعی داشتند مدرسه اقتصاد لندن را از ریشه‌های فابیانی آن دور کنند، مبارزه می‌کرد. او از سال 1929 رهبری کمیته علمی بین‌المللی تاریخ قیمت‌ها را بر عهده داشت و در یک مطالعه تاریخی بزرگ یعنی «قیمت‌ها و دستمزدها در انگلستان از قرن دوازدهم تا نوزدهم» (1939) مشارکت داشت.

گزارش بوریج

ویلیام بوریج در نوامبر 1942 گزارش «بیمه اجتماعی و خدمات متفقین» را منتشر کرد که طرحی برای سیاست اجتماعی در بریتانیا پس از جنگ ارائه می‌کرد. بوریج زمانی که برای سازمان خیریه Toynbee Hall در شرق لندن کار می‌کرد، به سمت ایده اصلاح نابرابری اجتماعی کشیده شد. او می‌دید که بشردوستی در چنین شرایطی به سادگی کافی نیست و یک برنامه منسجم دولتی تنها اقدام کافی خواهد بود. اما داستان از چه قرار بود؟

در سال 1937، بوریج به سمت استاد دانشگاه در کالج آکسفورد منصوب شد. سه سال بعد، ارنست بِوین، وزیر کار در دولت ملی زمان جنگ، از او دعوت کرد تا مسئولیت بخش رفاه وزارت خود را بر عهده بگیرد. بوریج امتناع کرد، اما اعلام کرد که علاقه‌مند به سازماندهی نیروی انسانی بریتانیا در زمان جنگ است (بوریج طرفدار یک سیستم قوی از برنامه‌ریزی متمرکز بود). بوین تمایلی به اجازه دادن به او نداشت، اما او را مامور کرد تا از ژوئن 1940 روی یک بررسی نیروی انسانی نسبتاً بی‌اهمیت کار کند، بنابراین بوریج یک کارمند دولتی موقت شد. نه بِوین و نه دبیر دائمی وزارتخانه، سر توماس فیلیپس، دوست نداشتند با بوریج کار کنند، زیرا هر دو او را متکبر می‌دانستند.

کار او در زمینه نیروی انسانی با ریاست کمیته مردان ماهر در خدمات که در ماه‌های آگوست و اکتبر 1941 به کابینه جنگ گزارش شد، به اوج رسید.

زمانی که وزیر بهداشت، ارنست براون، تشکیل کمیته‌ای از مقامات را برای بررسی بیمه‌های اجتماعی موجود و خدمات وابسته و ارائه توصیه‌ها، اعلام کرد، فرصتی برای بوین فراهم شد تا از شر بوریج خلاص شود. بوریج، در ابتدا بی‌علاقه بود و کمیته را به عنوان عاملی برای حواس‌پرتی از کار خود در مورد نیروی انسانی می‌دید، بنابراین این مسئولیت را با اکراه پذیرفت.

گزارش به پارلمان در مورد بیمه‌های اجتماعی و خدمات وابسته در نوامبر 1942 منتشر شد. در این گزارش پیشنهاد شد که همه افراد در سن کار باید سهم بیمه ملی هفتگی بپردازند. در ازای آن، به افرادی که بیمار، بیکار، بازنشسته یا بیوه بودند، مزایا پرداخت خواهد شد. بوریج استدلال کرد که این سیستم حداقل استاندارد زندگی را فراهم می‌کند، که «در آن هیچ کس نباید اجازه سقوط داشته باشد».

چشم‌انداز او این بود که با آنچه او «پنج غول» می‌نامید مبارزه کند: بطالت، جهل، بیماری، بدبختی و نیاز. برنامه اجتماعی «گهواره تا گور» او که در میان پیشنهادهای دیگر، خواستار ارائه خدمات بهداشتی رایگان ملی بود، باعث شد برخی از سیاستمداران از او روی برگردانند، اما این برنامه با استقبال عمومی مواجه شد و این امر دولت کارگری کلمنت آتلی (Clement Atlee) را برای اجرای این ایده‌ها تحت تاثیر قرار داد- کلمنت آتلی از سال 1945 تا 1951 نخست وزیر انگلستان بود. آتلی اعلام کرد که دولت رفاه را که در گزارش 1942 بوریج ذکر شده است، معرفی خواهد کرد. این شامل ایجاد یک سرویس بهداشتی ملی در سال 1948 با هزینه درمان پزشکی برای همه بود.

استدلال‌های بوریج به طور گسترده پذیرفته شد. او با این استدلال که موسسه‌های رفاهی، رقابت‌پذیری صنعت بریتانیا را در دوره پس از جنگ نه‌تنها با انتقال هزینه‌های نیروی کار مانند مراقبت‌های بهداشتی و حقوق بازنشستگی به خارج از دفتر کل شرکت‌ها و به حساب عمومی، بلکه با تولید کارگران سالم‌تر، ثروتمندتر و در نتیجه باانگیزه‌تر و مولدتر که منبع بزرگی برای تقاضا برای کالاهای بریتانیایی هستند، افزایش می‌دهند، به محافظه‌کاران و دیگر بدبینان متوسل شد.

بوریج اشتغال کامل (که به عنوان بیکاری کمتر از سه درصد تعریف می‌شود) را محور برنامه رفاه اجتماعی می‌دانست که در گزارش 1942 آن را بیان کرد. «استخدام کامل در یک جامعه آزاد» که در سال 1944 نوشته شد، این دیدگاه را بیان کرد که «بیهوده» است که «به کارفرمایان فردی برای حفظ تقاضا و اشتغال کامل نگاه کنیم». این کارها باید «از سوی دولت تحت نظارت و فشار دموکراسی انجام شود». اقدامات برای دستیابی به اشتغال کامل ممکن است شامل مقررات مالی به سبک کینزی، کنترل مستقیم نیروی انسانی و کنترل دولتی ابزارهای تولید باشد.

چکیده تفکر بوریج، عدالت اجتماعی و ایجاد یک جامعه جدید ایده‌آل پس از جنگ بود. او معتقد بود که کشف قوانین عینی اجتماعی-اقتصادی می‌تواند مشکلات جامعه را حل کند.

بوریج همراه با آلبرت اینشتین، یکی از حامیان کنوانسیون جهانی خلق‌ها (PWC) بود که به عنوان مجمع موسسان جهانی خلق‌ها (PWCA) نیز شناخته می‌شود، که در سال 1951-1950 در ژنو، سوئیس برگزار شد. او همچنین یکی از امضاکنندگان موافقت‌نامه تشکیل کنوانسیون تدوین قانون اساسی جهان بود. در نتیجه، برای اولین بار در تاریخ بشر، مجمع موسسان جهانی برای پیش‌نویس و تصویب قانون اساسی فدراسیون زمین تشکیل شد. او در 16 مارس 1963 در خانه خود در 84سالگی درگذشت و در حیاط کلیسای تاکرینگتون به خاک سپرده شد. آخرین کلمات او این بود: «من هزار کار برای انجام دادن دارم.» 

پی‌نوشت‌ها:

1- جنبشی مبتنی بر مفاهیم زیست‌شناسی که از کاربرد اقداماتی در جهت بهبود ساختار ژنتیک جمعیت‌های انسانی حمایت می‌کند و در برهه‌ای از زمان در امور متعدد اجتماع از جمله حقوق و مجازات مورد استناد قرار می‌گرفت.

2- عرفان منکر وجود خدا

دراین پرونده بخوانید ...