نوازنده سازدهنی
ویلیام ای. داریتی جونیور چگونه نامی ماندگار پیدا کرد؟
ویلیام ای. داریتی جونیور، اقتصاددان آمریکایی و دانشمند علوم اجتماعی در دانشگاه دوک است. وی به عنوان رئیس دپارتمان مطالعات آفریقایی و آفریقایی-آمریکایی و مدیر موسس شبکه تحقیقاتی نابرابری نژادی و قومی در دانشگاه دوک فعال بوده است. دکتر داریتی، در میان انتصابات معتبر دیگر، سمتهای هیات علمی طولانیمدتی را در دانشگاه دوک و دانشگاه کارولینای شمالی در چَپِل هیل (UNC-Chapel Hill & Duke) داشته است.
ویلیام داریتی فقر، نابرابری و عدالت اجتماعی را از والدینش آموخت که به او آموختند مردم فقیر بودن را انتخاب نمیکنند، بلکه راههای سیستماتیکی وجود دارد که در آن جامعه ما فقر ایجاد میکند. کار گسترده اقتصادی او دانش را به شیوههای خلاقانه در سیاستهای عمومی به کار میگیرد و او را به یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانانی تبدیل کرده است که امروز روی موضوعات نژادی و اقتصادی در آمریکا کار میکنند. پژوهشهای داریتی بر نابرابری بر اساس نژاد، طبقه و قومیت، اقتصاد طبقهبندی، تحصیلات و شکاف دستاوردهای نژادی، نظریههای شمال-جنوب تجارت و توسعه، نتایج بازار کار، اقتصاد غرامت، تجارت برده (بردهفروشی) اقیانوس اطلس، انقلاب صنعتی و تاثیرات روانشناختی اجتماعی ناشی از قرار گرفتن در معرض نابرابری متمرکز است. او دانشآموزان و دانشگاهیان بیشماری را تربیت کرده است که برای ساختن کارولینای شمالی و کشوری عادلانهتر درگیر تحقیقات راهگشا و تحلیلهای عملمحور هستند.
او یک کارشناس مشهور جهانی در زمینه نژاد (به ویژه دیاسپورای آفریقایی)، قشربندی اقتصادی و اجتماعی، نتایج بازار کار، سیستم /ساختارهای آموزشی نژادی ایالات متحده، و پژوهشگر ملی پیشرو در زمینه اوراق قرضه کودک /غرامت برای سیاهپوستان آمریکایی است.
او همچنین شرکت در رویدادهای متعدد سالانه، مانند اجلاس سران آموزش و پرورش یا کنفرانس جوامع سیاهپوست را که مردم کارولینای شمالی را با ابزارهای لازم برای از بین بردن نابرابریهای ساختاری مجهز میکند، مهم میداند. پروفسور داریتی راهنماییهای سیاسی و ورودی قابل توجهی به مرکز دادگستری کارولینای شمالی در مورد چگونگی اطمینان از اینکه اقتصاد برای همه کار میکند و اینکه انتخابهای سیاست ایالتی ما به نژادپرستی سیستماتیک میپردازد که نابرابری ثروت عظیمی را ایجاد کرده، ارائه کرده است.
داریتی در سخنرانی «اقتصاد برای همه» شرکت کرده، نظرات خود را در مورد بحثهای مربوط به اوراق قرضه کودک در سطح ایالتی ارائه کرده و با رهبران محلی و ایالتی در مورد طیف گستردهای از مسائل مربوط به عدالت اقتصادی و نژادی تعامل داشته است.
کار او برای تقویت پرونده غرامت، نسلی از اقتصاددانان و متفکران سیاست را آگاه کرد و این موضوع را در بحث در مورد راههای مشخص برای پیگیری تصدیق، جبران خسارت و پایان دادن به اقدامات وحشتناک، به جایگاه محوریتری رساند. به طور خلاصه، او در کارولینای شمالی و در سراسر کشور تغییر ایجاد میکند! در سال 2005، داریتی تخصص فرعی اقتصاد طبقهبندی را راهاندازی کرد و اکنون در حال نگارش نسخهای است که چهارچوب نظری، مبانی تجربی، پیشینیان و مفاهیم نوآورانه آن را بررسی میکند.
داریتی عضو آکادمی علوم سیاسی و اجتماعی آمریکاست و در سال 2021 عضو آکادمی ملی بیمه اجتماعی شد.
جدیدترین کتاب او، «از اینجا تا برابری: غرامت برای سیاهپوستان آمریکایی در قرن بیست و یکم» (انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی، 2020)، که آن را با همراهی ای. کِرستِن مولن نوشته است، اولین جایزه کتاب ASALH (یک جایزه کتاب لیلیان اسمیت)، جایزه بهترین کتاب جشنواره کتاب آمریکا در زمینه تغییرات اجتماعی، و جام جایزه ایالت راگان اولد شمال برای آثار غیرداستانی را دریافت کرد. داریتی دکترای خود را در اقتصاد از موسسه فناوری ماساچوست دریافت کرده است.
مقاله او در سال 2005 در مجله اقتصاد و امور مالی، داریتی را به عنوان «بنیانگذار اقتصاد طبقهبندی» معرفی کرد. به بهانه بزرگداشت این اقتصاددان در روز تولدش، نگاهی به زندگی او خواهیم انداخت.
میخواهم اقتصاددان شوم!
ویلیام داریتی در 19 آوریل 1953 در نورفولک ویرجینیا به دنیا آمد و دوران کودکی خود را در بیروت، لبنان؛ اسکندریه، مصر؛ و چپل هیل، کارولینای شمالی گذراند. دوران نوجوانی او عمدتاً در آمهرست، ماساچوست، سپری شد. پدر و مادر او ویلیام ای. داریتی پدر، عضو هیات علمی قدیمی و رئیس موسس دانشکده بهداشت عمومی در دانشگاه ماساچوست در آمهرست، و اوانجلین رویال داریتی، عضو هیات علمی و مدیر کالج اسمیت و کالج Mt. Holyoke بودند.
اگرچه ویلیام ای. «ساندی» داریتی جونیور در خانهای مرفه بزرگ شد، اما فقر، نابرابری و بیعدالتی اجتماعی را از والدینش آموخت. آنها در اوایل به او یاد دادند که مردم به دلیل اینکه تصمیمات بد میگیرند، دچار چالش نمیشوند؛ مردم فقیر هستند، زیرا جامعه ما فقر ایجاد میکند. اینها همچنان برای داریتی موضوعات مهمی بودند و وقتی به دانشگاه رفت، به این امید که دلایلی را کشف کند که چرا برخی از مردم در زندگی محروم به دنیا میآیند، اقتصاد را برگزید. او از آموختن بیشتر پاسخها از اقتصاددانانِ آن روز متعجب و ناامید شد که فقط شامل تغییراتی از نظریه سرمایه انسانی بود. بنابراین، داریتی میگوید، «با غرور جوانی»، او تصمیم گرفت اقتصاددان شود تا طرز فکر اقتصاددانان را درباره فقر و نابرابری تغییر دهد.
داریتی در کودکی با والدینش در خاورمیانه زندگی و پدرش برای سازمان بهداشت جهانی کار میکرد. هنگامی که داریتی هشتساله بود، آنها به ایالاتمتحده بازگشتند و پدرش به مدرسه بازگشت و اولین آفریقایی-آمریکایی بود که از دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل مدرک دکترا گرفت. خانواده به آمهرست، ماساچوست نقل مکان کردند؛ جایی که داریتی به راهنمایی و دبیرستان رفت.
داریتی جونیور در سال 1974 مدرک لیسانس خود را در اقتصاد و علوم سیاسی از دانشگاه براون دریافت کرد و در هر دو با درجه ممتاز فارغالتحصیل شد. او پس از دوره لیسانس در سمت پژوهشگر مارشال انتخاب شد و با این بورسیه تحصیلی یک سال را در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن گذراند.
او در سال 1975 وارد امآیتی شد و تنها در عرض سه سال دکترای اقتصاد خود را به پایان رساند (تنها فرد دیگری که این کار را انجام داده، اقتصاددان پل کروگمن است). داریتی در سال 1978 در دانشگاه تگزاس در آستین تدریس اقتصاد را آغاز کرد و در سال 1981 به سمت ریاست برگزیده شد. او در سال 1983 به دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل نقل مکان کرد و 24 سال در آنجا کار کرد. او مدت هشت سال به طور متناوب بین دانشگاههای کارولینای شمالی و دوک در رفتوآمد بود، تا اینکه در سال 2007 تماموقت به دانشگاه دوک نقل مکان کرد.
داریتی یکی از همکاران مرکز ملی علوم انسانی و مرکز مطالعات پیشرفته در علوم رفتاری استنفورد بوده است. او در چندین کالج و دانشگاه استاد بوده است. او به مدت یک سال استاد ویلیام و کامیل کازبی در کالج اسپلمن بود. داریتی سردبیر جدیدترین ویرایش دایرهالمعارف بینالمللی علوم اجتماعی و دستیار سردبیر آخرین ویرایش دایرهالمعارف نژاد و نژادپرستی است. همچنین یکی از اعضای کمیته اجرایی انجمن اقتصادی آمریکا بود و رئیس سابق انجمن اقتصادی جنوب و انجمن اقتصاد ملی است.
اقتصاد طبقهبندی
یکی از پربارترین بخشهای حرفهای او، همکاری با سایر پژوهشگران بر روی مسائل مورد علاقه متقابل بوده است. پژوهشهای او موضوعات مختلفی از جمله مقایسه وضعیت دالیتها و قبایل در هند با سیاهپوستان در ایالاتمتحده، درگیریهای قومی، تنوع قومی و توسعه اقتصادی، ردیابی نژادی در مدارس، تضمینهای شغلی، موقعیت نسبی، شادی و رفاه و تفاوتهای نژادی، مذهبی و بهداشتی را پوشش میدهد. تمرکز فعلی او بر «اقتصاد طبقهبندی» است؛ ترکیبی از جامعهشناسی و اقتصاد که رویکردی جایگزین برای تفکر در مورد نابرابری بین طبقات و گروههای قومی ارائه میدهد. داریتی امیدوار است که کار او و دیگران در این زمینه باعث گسترش این شیوه تفکر جدید در سراسر حرفه اقتصادی و فراتر از آن شود. داریتی در سال 2005 اصطلاح «اقتصاد طبقهبندی» را ابداع کرد و زیرشاخهای ایجاد کرد که بینشهایی از اقتصاد، جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی برای توضیح نابرابریهای اقتصادی مستمر مبتنی بر گروهها مطرح میکرد.
کار داریتی برگرفته از سنتهای فکری گوناگون، از جمله اقتصاد تکاملی وبلن، تجربهگرایی تاریخی دوبوآس و نظریه هویت اجتماعی است تا چهارچوبی جامع برای درک نابرابری گروهی ایجاد کند. مشارکتهای داریتی این دیدگاهها را ترکیب میکند تا استدلال کند که حفظ سلسلهمراتب اجتماعی در خدمت منافع مادی گروههای مسلط است. کار او تاکید میکند که تبعیض صرفاً یک نقص بازار نیست، بلکه یک رفتار استراتژیک است که موقعیتهای سودمند را حفظ میکند. این مبانی نظری دارای پیامدهای اقتصادی و سیاستی است، زیرا داریتی استدلال میکند که پرداختن به تفاوتهای سرمایه انسانی بهتنهایی کافی نیست و نظریههای اقتصادی نئوکلاسیک را که تبعیض را رفتار غیرمنطقی بازار میدانند، به چالش میکشد.
پژوهشهای اقتصادی داریتی نشان میدهد که گروههای مسلط به طور منطقی سلسلهمراتب اقتصادی را از طریق کنش جمعی و سازوکارهای نهادی حفظ میکنند و مداخلات عمومی گسترده و سیاستهای هویتآگاهانه برای برهم زدن الگوهای ریشهدار طبقهبندی مورد نیاز است.
مامور مبارزه با نابرابری
در سال 2012، داریتی جایزه ساموئل زد. وسترفیلد را از انجمن اقتصاد ملی دریافت کرد. این جایزه از دستاوردهای برجسته علمی و خدمات عمومی یک اقتصاددان آفریقایی-آمریکایی قدردانی میکند. داریتی در سخنرانی خود، «سنت طولانی ایالاتمتحده در نقض یا دستکاری فاحش قوانین خود را، به ویژه زمانی که این قوانین برای بهبود زندگی سیاهپوستان باشد» بررسی کرد. او به قانون همفری هاوکینز در سال 1978 اشاره کرد که خواستار اشتغال کامل است و اگر بخش خصوصی نتواند، بخش دولتی باید شغل ایجاد کند. از آنجا که دولت از این قانون پیروی نکرده، داریتی یک سپاه ملی اشتغال سرمایهگذاری را پیشنهاد کرده است تا برای همه کسانی که میخواهند کار کنند، کار فراهم کند. او میخواهد هر آمریکایی یک شغل تضمینشده با حداقل 23 هزار دلار در سال با 10هزار دلار مزایا از جمله بیمه درمانی فدرال داشته باشد. او بر این باور است که این یکی از راههای مبارزه با فقر و ویرانیهایی است که برای خانوادهها و ایالاتمتحده به همراه دارد. در واقع، داریتی میگوید نقطه برجسته حرفهای او در ژانویه سال جاری رخ داد، زمانی که اماسانبیسی گزارش داد که نزدیک به نیمی از مردم آمریکا در حال حاضر از تضمین شغل فدرال حمایت میکنند. اگرچه او سالها استدلال میکرد که دولت فدرال باید شغل تضمینشده با دستمزدهایی بالاتر از خط فقر را فراهم کند؛ این ایده مورد حمایت اندکی قرار گرفته است.
داریتی از طریق پژوهشهای گسترده، پیشنهادهای نوآورانه و آموزش متفاوت اندیشیدن به اقتصاددانان جوان، به انجام ماموریت خود در تغییر شیوه برخورد حوزه اقتصاد با فقر و نابرابری ادامه میدهد.
جدیدترین کتاب او که با همکاری ای. کِرستِن مولن نوشته شده است، «از اینجا تا برابری: غرامت برای سیاهپوستان آمریکایی در قرن بیست و یکم» (2020) نام دارد. کتابهای قبلی او عبارتاند از: «دانشگاههای سودآور: چشمانداز در حال تغییر آموزش بازاریابی» (2010) (با ویرایش مشترک تریسی مکمیلان کاتوم)، «اقتصاد، اقتصاددانان و انتظارات: بنیادهای خرد برای کاربردهای کلان» (2004) (مولف مشترک با وارن یانگ و رابرت لیسون)، و «مرزهای قبیله و رنگ: مقایسههای فراملیتی اختلاف بینگروهی» (2003). او 13 کتاب منتشر یا ویرایش کرده و بیش از 300 مقاله در نشریات حرفهای منتشر کرده است.
نژادپرستی و تبعیض تقریباً در هر مرحله فرصتهای اقتصادی را برای آمریکاییهای آفریقاییتبار از بین برده است. در چند لحظه تاریخی، مسیر نابرابری نژادی میتوانست به طرز چشمگیری تغییر کند. شاید هیچ لحظهای مناسبتر از روزهای اولیه بازسازی نبود، زمانی که دولت ایالاتمتحده به طور موقت توزیع مجدد عمده زمین را از بردهداران سابق به بردگان تازه رهاشده اجرا کرد. اما نه بازسازی، نه «نیو دیل» و نه مبارزه برای حقوق مدنی، به یک کشور عادلانه از نظر اقتصادی منجر نشد.
در کتاب «از اینجا تا برابری»، ویلیام داریتی و کرستن مولن با این بیعدالتیها روبهرو میشوند و جامعترین مورد را تا به امروز برای غرامتهای اقتصادی برای فرزندان بردهداری ایالاتمتحده مطرح میکنند. آنها بعد از ارزیابی دقیق از تاثیرات بیننسلی برتری سفیدپوستان بر رفاه اقتصادی سیاهپوستان، به گذشته و حال نگاه میکنند تا نابرابریهای ناشی از بردهداری را بسنجند. آنها با استفاده از روشهای نوآورانهای که ارزشهای پولی را به اشتباهات تاریخی مرتبط میکنند، هزینههای واقعی و مجازی عدالت را که ۱۵۵ سال پس از پایان جنگ داخلی رد شده است، ارزیابی میکنند. در نهایت، داریتی و مولن نقشه راه دقیقی برای یک برنامه غرامت موثر ترسیم میکنند، از جمله پرداخت قابل توجهی به هر یک از نوادگان سیاهپوست بردهداری آمریکا. داریتی مانند یک صدای پیشرو در گفتوگوی ملی کنونی درباره غرامتهای آمریکاییهای آفریقاییتبار، استدلال میکند که دریافتکنندگان باید سیاهپوستان آمریکایی باشند که اجدادشان در ایالاتمتحده به بردگی گرفته شدهاند، هدف پولی باید بودجه کافی برای از بین بردن تفاوتهای سیاه و سفید در میانگین ثروت باشد، دولت فدرال باید برنامه را اجرا کند، و شکل عمده هزینهها باید پرداخت مستقیم به گیرندگان واجد شرایط باشد.
داریتی با خانوادهاش در دورهام، کارولینای شمالی زندگی میکند؛ جایی که سازدهنی بلوز مینوازد، گهگاه مربی ورزشهای جوانان میشود و بهویژه از خواندن داستانهای علمی-تخیلی و گمانهزنی لذت میبرد.