حامی تجارت آزاد
توماس توک که بود و چرا نامی ماندگار پیدا کرد؟
توماس توک، یکی از اعضای برجسته مدرسه بانکداری (Banking School)، در سال 1774 در سن پترزبورگ متولد شد. او پسر ارشد ویلیام توک، مورخ روسیه و مرد ادب بود، که در آن زمان کشیش کلیسای انگلیسی در سن پترزبورگ بود. توماس همچنین یکی از مدیران اولیه راه آهن لندن و بیرمنگام بود.
توماس توک نه یک دانشمند حرفهای، بلکه یک مرد فعال در تجارت با موقعیت اجتماعی راحت بود. او به طور متوالی شریک شرکتهای لندنی «استفن تورنتون اند کو»، «اَستِل»، «توک اند تورنتون» و «بازرگانان روسی» بود. او همچنین عضو هیات مدیره شرکت رویال اکسچنج و رئیس شرکت داک سنت کاترین بود. او یک سرمایهدار و اقتصاددان بریتانیایی بود که از تجارت آزاد دفاع میکرد.
توک در بیشتر دوران بزرگسالی خود به تجارت مشغول بود؛ در 15سالگی از سن پترزبورگ شروع کرد و در نهایت در سال 1852 به عنوان فرماندار شرکت تضمین ارز رویال بازنشسته شد. در سال 1821 او به تاسیس باشگاه اقتصاد سیاسی کمک کرد که اعضای آن شامل دیوید ریکاردو، توماس مالتوس و جان استوارت میل بودند.
شهرت توماس توک، مانند مالتوس و میل، و برخلاف شهرت آتوود، جاپلین و ویلسون، با گذشت زمان کم نشده است. اثر بزرگ او، «تاریخچه قیمتها»، یادگاری از انرژی او باقی مانده است که البته در زمان خودش نیز بیتاثیر نبود. این موفقیت بهرغم این واقعیت رخ داد که او واقعاً مانند مالتوس و میل به نظریه ارزش توجهی نداشت. در واقع علاقه اصلی او در نوسانات اقتصادی، بهویژه نوسانات قیمتها، اما همچنین نوسانات مربوط به ارز، نرخ بهره، تجارت، و تا حدی کمتر، تولید و اشتغال بود. توک در حرفه خود یک تاجر بود که به طور فعال در تجارت روسیه مشغول بود. او اقتصاددانی بود که به طور فعال به تمام سوالات بزرگ روز، تا جایی که به پول و قیمت مربوط میشد توجه داشت.
توک به عنوان یک وقایعنگار، بسیار متخصصتر از مورخ و نظریهپرداز نوسانات قیمت بود. اگرچه او اوایل تمایل خود را برای اجتناب از تاریخی که صرفاً یک سالنامه تجاری است، ابراز کرد، و اگرچه دائماً درگیر مسائل مربوط به سیاست و مباحثههای روز بود، با این حال یکی از کماقبالترین نظریهپردازان آن دوره بود. در حالی که بیشتر نویسندگان با توسل اندک به مطالب تجربی به تعمیم میپردازند، به نظر میرسید که مجموعه آمار قیمت که اساس کار او را تشکیل میداد، تعمیم را برای او دشوار و تقریباً غیرممکن میکرد.
از تولد تا مسیر حرفهای
توماس توک (Thomas Tooke) در 29 فوریه 1774 در کرونشتات، امپراتوری روسیه به دنیا آمد و پسر ارشد ویلیام توک بود که در آن زمان کشیش کارخانه بریتانیایی آنجا بود. توماس زندگی حرفهای خود را در 15سالگی در یک خانه تجاری در سن پترزبورگ آغاز کرد و پس از آن در شرکتهای لندنی استفن تورنتون اند کو، استل و توک اند تورنتون شریک شد.
او تا سال 1819 هیچ مشارکت جدی در بحث مسائل اقتصادی نداشت؛ زمانی که در مقابل کمیتههای هر دو مجلس پارلمان در مورد ازسرگیری پرداختهای نقدی از سوی بانک انگلستان شهادت داد. توک یکی از اولین حامیان جنبش تجارت آزاد بود که شکل دادخواست بازرگانان شهر لندن را که الکساندر بارینگ در 8 می 1820 به مجلس عوام ارائه کرد، به خود گرفت. توک این سند و شرایطی را که موجب تهیه آن شد، در جلد ششم کتاب تاریخچه قیمتها شرح داده است. دولت لرد لیورپول، به ویژه از طریق ویلیام هاسکیسون پس از سال 1828، در مسیری که به دنبال آن بود حرکت کرد. برای حمایت از اصول دادخواست بازرگانان بود که توک به همراه دیوید ریکاردو، رابرت مالتوس، جیمز میل و دیگران، باشگاه اقتصاد سیاسی را در آوریل 1821 تاسیس کرد. او از ابتدا در بحثهای این باشگاه شرکت کرد و تا پایان عمرش در جلسات آن حضور داشت.
از مجادله بر سر پول کاغذی، قانون منشور بانک 1844 پدید آمد که هدف اصلی آن جلوگیری از انتشار بیش از حد اسکناس بود. توک با مفاد این قانون مخالف بود. او فکر میکرد که با برخی تغییرات در مدیریت بانک انگلستان، همراه با نگهداری اجباری ذخایر بسیار بزرگتری از شمش، نتایج رضایتبخشتری حاصل خواهد شد.
توک علاوه بر ارائه شواهد در مورد پرسشهای اقتصادی در برابر چندین کمیته پارلمانی، مانند کمیتههای 1821 در مورد رکود کشاورزی و تجارت خارجی، 1832، 1840 و 1848 در مورد قوانین بانک، عضو کمیسیون تحقیق کارخانهها در سال 1833 بود. او در سال 1834 از کسبوکار فعال خودش بازنشسته شد، اما از سال 1840 تا 1852 فرماندار شرکت تضمینی رویال اکسچنج و همچنین رئیس شرکت داک سنت کاترین بود. او در مارس 1821 به عضویت انجمن سلطنتی برگزیده شد و در فوریه 1853 به عضویت خبرنگار انستیتو فرانسه (Académie des Sciences Morales et Politiques) درآمد. او در لندن، سپس در ریچموند تراس، و در باغ 31 اسپرینگ سکونت داشت، جایی که در 26 فوریه 1858 در 83سالگی چشم از جهان فروبست. او در گورستان کِنسال گرین به خاک سپرده شد.
در سال پس از مرگ توک، استادی علوم اقتصادی و آمار توک در کینگز کالج لندن، به یاد او تاسیس شد. طرحی با آبرنگ از توک در دفتر شرکت تضمینی رویال اکسچنج وجود داشت و یک پرتره به دست سِر مارتین آرچر شی نقاشی شده بود.
تاریخچه قیمتها
توک به عنوان پیرو ریکاردو، فرانسیس هورنر و هاسکیسون، حامی اصولی بود که در گزارش کمیته شمش طلا در سال 1810 گنجانده شده بود. سه سال پس از آن قانون ازسرگیری پرداختهای نقدی سال 1819 با کاهش قیمت تقریباً همه کالاها مشخص شد. این نتیجه به دست آمد که سقوط به دلیل انقباض ارز است که فرض میشود ناشی از بازگشت به پرداختهای نقدی است. مبارزه با این دیدگاه، وظیفهای بود که توک در اولین کارش، «اندیشهها و جزئیات درباره قیمتهای بالا و پایین 30 سال گذشته» (1823) به آن عمل کرد، و همین خط استدلال در «ملاحظات درباره وضعیت ارز» (1826) و «نامهای به لرد گرنویل» (1829) او دنبال میشود.
توماس توک به بررسی دقیق دلایلی که ممکن است بر قیمتها تاثیر بگذارد، پرداخت و مدعی شد که به این نتیجه رسیده است که تغییرات، هم در دوره محدودیت و هم پس از، ازسرگیری، به دلیل شرایطی است که مستقیم با خود کالاها مرتبط است، نه تغییرات در مقدار پول.
توک بیشتر به خاطر «تاریخچه قیمتها و وضعیت گردش طی سالهای 1793 تا 1856» (شش جلد، 1857-1838) شهرت دارد. او در چهار جلد اول به (الف) قیمتهای ذرت و شرایط موثر بر قیمتها؛ (ب) قیمت محصولات غیر از ذرت و (ج) وضعیت گردش پرداخته است. دو جلد پایانی که با همکاری ویلیام نیومارچ نوشته شده است، به راه آهن، تجارت آزاد، بانکداری در اروپا و تاثیرات اکتشافات جدید طلا میپردازد.
دو جلد اول مربوط به دوره سالهای 1793 تا 1837 بود و در سال 1838 منتشر شد. نتیجهگیری او این بود که قیمتهای بالایی که به طور کلی بین سالهای 1793 و 1814 حاکم بود، به دلیل تعداد نسبتاً زیادی از فصلهای نامطلوب، همراه با موانع تجارت ناشی از جنگ ناپلئونی بود. در حالی که دامنه پایینتر قیمتها در سالهای بعدی به یکسری از فصلهای پربارتر، حذف وضعیت جنگ و بهبود فرآیندهای تولید و صنعت نسبت داده میشد.
«تاریخچه قیمتها» در شش جلد تکمیل شد. سومی که مربوط به سالهای 1839-1838 است، در سال 1840، چهارمی در سال 1848، و پنجمی و ششمی در سال 1857، یک سال قبل از مرگ توک منتشر شد. کل کار شامل تحلیلی از تاریخ مالی و تجاری دورهای است که آن را پوشش میدهد. مجلدات بعدی مراحلی را که طی آن توک بهتدریج از حامیان نظریه ارز، وارثان مستقیم بولونیستهای 1810 و 1819 جدا شد، ثبت کرده است. اما در نوشتههای پیشین او عبارات بسیاری وجود دارد که با نظرات متاخر او سازگار نیست.
طرفداران «نظریه ارز»، که اصول آن از سوی رابرت پیل پذیرفته شد و در قانون منشور بانکی 1844 گنجانده شد، از سوی ساموئل جونز لوید، رابرت تورنس و جرج وارد نورمن نمایندگی شدند. آنها مدعی شدند که بانکهای ناشر اسکناس، با گسترش خودسرانه گردش خود، میتوانند تاثیری مستقیم بر قیمتها داشته باشند و در نتیجه سفتهبازی مالی را تحریک کنند؛ تبدیلپذیری بر حسب تقاضا یک محافظ کافی نبود؛ و اینکه تنها راه چاره کافی این است که تجارت چاپ اسکناس را از بانکداری جدا کنیم، به گونهای که اولی باید خودبهخود تنظیم شود و صلاحدید مدیران باید به دومی محدود شود.
از سوی دیگر، توک، که بعداً از سوی جان فولارتون و جیمز ویلسون تشویق شد، گفت که یک ارز کاغذی که بر حسب تقاضا بهراحتی قابل تبدیل است، باید لزوماً با ارزش یک ارز کاملاً فلزی مطابقت داشته باشد؛ برای این منظور هیچ مقررات دیگری فراتر از تبدیلپذیری آماده لازم نیست؛ در این شرایط بانکها قدرتی برای افزایش خودسرانه اوراق خود ندارند؛ و اینکه سطح قیمتها مستقیماً تحت تاثیر چنین مسائلی قرار نگرفته است. قبل از اینکه کمیته 1832 توک بیان کند که طبق تجربه او، افزایش یا کاهش قیمتها همیشه قبل از آن بوده است و بنابراین نمیتواند ناشی از بزرگ شدن یا انقباض گردش باشد.
این دیدگاه، در حالی که با نظریه کمیت پول ناسازگار است، با دکترین لوایح واقعی همخوانی دارد. بر این اساس، کاهش ارزش داراییهای یک بانک چاپ پول باعث کاهش ارزش اسکناسهای بانک میشود. سپس عموم مردم برای انجام امور تجاری به اسکناسهای بیشتری نیاز خواهند داشت و بانک با کمال میل آن اسکناسها را برای مشتریانی که داراییهایی با ارزش مناسب در ازای مبادله ارائه میکنند، صادر میکند. بنابراین، پس از افزایش سطح قیمت، مقدار اسکناس افزایش مییابد.
پیشگام نظریه پولی
توماس توک نقش برجستهای در بحثهای بزرگ پولی بریتانیا در قرن نوزدهم داشت- بولونیستها1 در مقابل ضدبولونیستها2. او به عنوان حامی «گزارش شمش 1810» کارش را شروع کرد که بازگشت به استاندارد طلا، قابلیت تبدیل اسکناس و کنترل عرضه پول کاغذی را توصیه میکرد. آثار او، «قیمتهای بالا و پایین» (1823) و «ملاحظات در مورد وضعیت پول» (1826)، علل قیمتهای پایین را در شرایط چرخهای زیربنایی ردیابی میکرد.
اگرچه حمایت توک از استاندارد طلا تزلزلناپذیر بود، اما مطالعه او در مورد قیمتها بهتدریج او را به سوی این دیدگاه سوق داد که پول ایجادشده به وسیله بانک، نتیجه است نه دلیل تغییرات قیمت؛ در نتیجه یکی از اصول اساسی موضع ضدبولونیستی را پذیرفت. بنابراین، برخلاف دیگر بولونیستها و برخلاف دیدگاههای قبلی خود، توک با قانون منشور بانک در سال 1844 مخالفت کرد که اختیارات بانک انگلستان را در مورد عرضه ارز بهشدت محدود میکرد. او معتقد بود که محدودیتهای سفت و سخت این بانک، سپردهها را نادیده میگیرد و باعث نوسانات مخرب در نرخ بهره میشود.
داستان از این قرار بود که در طول رکود اقتصادی ۱۸۲۰، توماس توک پیشنویس دادخواست معروف بازرگانان لندن را تنظیم کرد که تجار، بانکداران و اقتصاددانان کلاسیک لندنی آن را امضا کرده بودند. این دادخواست در 8 می 1820 تحت حمایت الکساندر بارینگ، نماینده پارلمان، به پارلمان ارائه شد. این طومار خواستار لغو قوانین مربوط به ذرت و سایر محدودیتهای حمایتی شده بود که برای صنعت بریتانیا مضر بود. این طومار به طور مشخص دکترین عمل متقابل، یعنی استفاده از موانع تجاری به عنوان نشانههای مذاکره دیپلماتیک را رد کرده و بیان میکند که موانع تجاری بدون توجه به آنچه کشورهای خارجی انجام میدهند برای بریتانیا مضر است («محدودیتهای ما برای سرمایه و صنعت خودمان آسیب کمتری نخواهد داشت، زیرا دولتهای دیگر بر حفظ مقررات غیرسیاسی اصرار داشتند»). عریضه توک معمولاً به عنوان آغازگر جنبش تجارت آزاد بریتانیا شناخته میشود. توماس توک در پی این اتفاق، سازماندهنده اصلی باشگاه اقتصاد سیاسی لندن شد که در سال 1821 تاسیس شد. در دهه 1820، توک به عنوان شخصیت برجسته «مدرسه بانکداری» انگلیسی در جریان مناقشههای بولونیست ظاهر شد. او نظریه کمیت را رد کرد، بدون اینکه در واقع یک نظریه پولی واضح از خودش ایجاد کند. توک بهویژه به دلیل گردآوری باشکوه آمارهای اقتصادی، بهخصوص قیمت ذرت، در ششجلدی تاریخی خود، تاریخچه قیمتها (1838 تا 1857، دو جلد آخر با ویرایش ویلیام نیومارچ) مشهور است.
پس از مرگ او، جمعآوری عمومی (مبلغی) از سوی دوستان و ستایشگران او به ایجاد کرسی استادی علوم اقتصادی و آمار توک در کینگز کالج لندن منجر شد.
پینوشتها:
1- بولونیسم یک نظریه اقتصادی است که ثروت را بر اساس میزان مالکیت فلزات گرانبها تعریف میکند.
2- ضدبولونیستها، این موضوع را که عرضه بیش از حد اسکناس، مقصر کاهش ارزش آنهاست، رد کرده و در عوض استدلال میکردند که علت، ترکیبی از حوالههای خارجی، برداشت بد و تعادل نامطلوب تجاری است.