شناسه خبر : 48992 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نمک‌نشناس

علم اقتصاد درباره ناسپاسی چه می‌گوید؟

 

صدیقه نژادقربان / نویسنده نشریه 

در علم اقتصاد، به ویژه در حوزه‌هایی مانند اقتصاد رفتاری و اقتصاد تجربی، درباره رفتارهایی مطالعه می‌شود که بر اساس آن فرد به اعتماد یا لطف دیگری پاسخ مناسبی نمی‌دهد یا از مزایای اجتماعی و اقتصادی بهره‌مند می‌شود، بدون آنکه به نوبه خود به اجتماع یا فرد کمک‌کننده بازگرداند. ما به این افراد نمک‌نشناس یا حق‌نشناس یا ناسپاس می‌گوییم.

همان‌طور که کال اس. فولر، اقتصاددان گفت، قلب‌های سپاسگزار می‌خواهند نوع رفاهی که از آن برخوردار بوده‌اند، به دیگران نیز تعمیم داده شود. خوشبختانه، علم اقتصاد نیز دستور رونق را ارائه می‌دهد، اگر فقط گوش‌هایی برای شنیدن داشته باشیم. رابرت امونز، روان‌شناس دانشگاه کالیفرنیا، دیویس، نیز بر این عقیده است که، قدردانی یک «احساس اجتماعی» است، «زیرا ما را ملزم می‌کند که ببینیم چگونه از سوی دیگران حمایت و تایید شده‌ایم». مطالعه اقتصاد روش‌هایی را که برای حمایت، به دیگران وابسته هستیم، متبلور و روشن می‌کند. اما پرسش اینجاست که چرا افراد ناسپاسی می‌کنند؟ داستایوفسکی انسان را «دوپای ناسپاس» تعریف کرد. انسان، ناسپاس است، زیرا حتی اگر بهشتی منظم روی زمین، طراحی منطقی، از همه جهات کامل برای برآوردن نیازهایش به او داده شود، احتمالاً سازوکار‌ها را مختل می‌کند و نظم را از هم می‌پاشد، فقط برای اینکه احساس کند زنده است و توانایی خود را برای انجام هر کاری که دوست دارد نشان دهد.

ناسپاسی جزء جدایی‌ناپذیر جامعه است. اگر از اکثر مردم بپرسید که آیا ناسپاس هستند، احتمالاً پاسخ خواهند داد: «البته که نه!» با این حال، این نگرش آنقدر در زندگی آنها ریشه دوانده است که نمی‌توانند آشکارا اعتراف کنند، یا حتی متوجه شوند که ناسپاس هستند. اما چگونه می‌توانید تشخیص دهید که ناسپاس هستید؟ آیا چیزهایی وجود دارد که ناسپاسی را مشخص می‌کند؟ و اگر چنین است، چه کاری می‌توانید در مورد آن انجام دهید؟

فرهنگ لغت وبستر «ناسپاسی» را این‌گونه تعریف می‌کند: «فراموشی یا بازگشت ضعیف برای محبت دریافت‌شده». همچنین می‌توان آن را به‌عنوان قدردانی نکردن یا ارزش‌گذاری نکردن آنچه دارید یا به شما داده شده است، تعریف کرد. قدردانی بیان‌نشده نیز ناسپاسی است. در دنیای پرشتاب امروزی، به نظر می‌رسد اکثر مردم زمانی برای سپاسگزاری ندارند. کار، ترافیک، خانواده، تمرین فوتبال، قرار ملاقات با پزشک و موارد بی‌شمار دیگر، اولویت‌های اصلی آنهاست. به نظر می‌رسد زمانی برای تشکر از دیگران ندارند.

اما موارد زیر را در نظر بگیرید. آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به کسی هدیه‌ای بدهید و بابت آن تشکر نکنید؟ آیا تا به حال در یک فروشگاه مواد غذایی یا رستوران بوده‌اید و برای کسب‌وکارتان از شما تشکر نشده است؟ آیا تا به حال احساس کرده‌اید که از سمت خانواده یا دوستان یا در محل کارتان مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اید؟ اگر چنین است، چه احساسی در شما ایجاد کرد؟ احتمالاً خیلی خوب نیست. آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که این طرز فکر ناسپاسی از کجا می‌آید؟ درک این موضوع قبل از غلبه بر این مشکل، ضروری است.

یکی از بدترین و سخت‌ترین موقعیت‌ها برای انسان، برخورد با یک فرد ناسپاس است. یک بار شخصی گفت: «سریع‌ترین راه برای به دست آوردن تحقیر دیگران این است که کارهای زیادی برای او انجام دهید.» نمونه آن زمانی بود که برخی که سال‌ها کوپن غذا دریافت کرده بودند، پس از آن دولت مزایای آنها را لغو کرد. این باعث غوغا شد، بسیاری ادعا کردند که قربانی بی‌عدالتی شده‌اند. در حالی که در واقعیت، آنها مدت‌ها چیزی را دریافت کرده بودند که خودشان به دست نیاورده بودند.

اگرچه ممکن است افراد گاهی روزهای بدی داشته باشند، اما گاهی ممکن است در محیط اقتصادی و اجتماعی شخصیتی وجود داشته باشد که حس منفی و و توام با گلایه و شکایت همیشگی را انتقال می‌دهد. این ناسپاسی می‌تواند خطرناک باشد، چرا که بر کیفیت افکار فرد و دنیای اطراف تاثیر می‌گذارد. ناسپاسی می‌تواند چالش‌هایی را در زندگی افراد ایجاد کند. نارضایتی مداوم می‌تواند سلامت روان افراد را کاهش دهد. ناسپاسی سبب دور شدن دوستان، خانواده یا همکاران از فرد نمک‌نشناس می‌شود. اما باید به این پرسش پاسخ داد که چه چیزی باعث ناسپاسی می‌شود؟ دلایل اصلی ناسپاسی پیچیده است و از فردی به فرد دیگر متفاوت است. شاید در اوایل دوران کودکی به ما یاد نداده‌اند که چگونه سپاسگزار باشیم. یا، تجربیات آسیب‌زا ممکن است ظرفیت ما را برای قدردانی مهار کند. دلیل دیگر ناسپاسی، رنج کشیدن است؛ بسته به عمق رنج ما، ممکن است پرورش نگرش قدردانی برای ما بسیار دشوار به نظر برسد. همچنین، ناسپاسی می‌تواند از روی عادت باشد. افراد ممکن است الگوهای فکری شرطی را تجربه کنند که شمردن موهبت‌ها را برای آنها دشوار می‌کند. از این رو برای مقابله با چالش‌های ایجادشده که ناسپاسی ایجاد می‌کند، باید بر روی قدردانی و سپاسگزاری متمرکز شد.

ناسپاس‌ها چگونه می‌اندیشند؟

92با وجود اینکه برخی از افراد، سپاسگزار موقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی هستند که به‌آنها تعلق گرفته است؛ در مقابل افرادی هستند که نمک‌نشناس و ناسپاس هستند و برای هیچ چیز در زندگی خود شکرگزاری نمی‌کنند که آنها را منفی‌نگر، بدخلق و ناسپاس جلوه می‌دهد. اما چرا افراد ناسپاس این‌گونه هستند؟ افراد ناسپاس احساس می‌کنند همیشه حق با آنهاست. آنها نمی‌خواهند نسبت به چیزی که به آنها داده شده است، قدردانی نشان دهند، زیرا معتقدند که از ابتدا به ‌آنها تعلق داشته است. عمل تشکر کردن از کسی برای چیزی که از قبل احساس می‌کند ذاتاً حق داشتن آن را دارد، در واقع برای آنها شرم‌آور است. زیرا معتقدند که از قبل باید آن را می‌داشتند. افراد ناسپاس همه چیز را فوراً می‌خواهند. وقتی چیزی به آنها می‌دهید، لحظه‌ای را برای لذت بردن یا قدردانی از آن نمی‌گذارند. آن را مصرف کرده و از آن عبور می‌کنند و بعد می‌گویند: «دیگر چه؟» یک فرد ناسپاس واقعاً ارزش چیزها را تشخیص نمی‌دهد زیرا به راحتی به او داده شده است. آنها چیزهای بعدی و بعدی را می‌خواهند، زیرا هدف نهایی این نیست که از داشته‌هایشان راضی باشند؛ و این همیشه به دلیل استحقاق نیست. گاهی اوقات آنها خود را متقاعد کرده‌اند که آنقدر قربانی هستند که سزاوار هر کمکی هستند که به آنها داده می‌شود.

یکی از دلایل ناسپاسی افراد این است که هرگز به آنها «نه» گفته نشده است. چگونه کودکی را تربیت ‌کنید که به بزرگسالی ناسپاس تبدیل شود؟ همیشه هر چه می‌خواهند به آنها بدهید و هرگز اجازه ندهید کلمه «نه» را بشنوند.  وقتی انسان هرگز نباید احساس کند هر چیزی که می‌خواهد دست‌نیافتنی است، آن وقت همه چیز ارزش خود را از دست می‌دهد. آنها نه‌تنها ارزش یک دلار را درک نمی‌کنند، بلکه ارزش هدایا، زمان، دوستی‌ها و روابط را نیز متوجه نمی‌شوند. آنها معتقدند که همه چیز باید مال آنها باشد، مهم نیست که چه باشد، و هر کسی که آنها را انکار کند، مرتکب جنایت علیه بشریت شده است.

ناسپاس‌ها، برای هیچ چیزی در زندگی خود کار نکرده‌اند. وقتی مجبور شده‌اید زندگی خود را صرف حمایت از خود کنید، سخت و طولانی کار کنید تا مطمئن شوید که می‌توانید صورت حساب‌ها را بپردازید و غذا بخرید، ناسپاس بودن سخت است. اما، وقتی همه چیز در اختیار شخصی قرار می‌گیرد، صرف نظر از اینکه آن را به دست آورده یا نه، آن‌وقت نمی‌تواند به چیزهایی که به او داده می‌شود احترام بگذارد یا به افرادی که چیزها را به او می‌دهند احترام بگذارند و هیچ احترامی برای هیچ چیز یا کسی ندارند.

افراد ناسپاس، به دیگران زمان نمی‌دهند. ما از روی خوبی‌های قلبمان وقت خود را به دیگران می‌دهیم. ما داوطلب می‌شویم، کمک می‌کنیم، حتی زمانی که هیچ یک از آنها بازگردانده نمی‌شود. ما این کار را انجام می‌دهیم چون احساس می‌کنیم کار درستی است. و زمان باارزش‌ترین منبعی است که می‌توانیم بدهیم، زیرا این تنها چیزی است که هرگز نمی‌توانی آن را پس بگیری. افراد ناسپاس این غریزه طبیعی برای پس دادن به جامعه را ندارند. آنها بر این باورند که حق دریافت کمک و کمک‌های مالی را دارند، اما اعتقاد ندارند که باید در دادن این چیزها به دیگران مشارکت داشته باشند. از آنجا که نمی‌دانند چگونه قدردانی کنند، نمی‌دانند که چگونه ابراز همدردی کنند. نمک‌نشناس‌ها هرگز خود را مسئول نمی‌دانند. آنها از قبل بر این باورند که حق دارند هر آنچه در دنیا می‌خواهند را داشته باشند، پس چگونه می‌توانند شکست‌ها و مشکلات خود را به گردن خودشان بیندازند؟ در عوض، آنها ترجیح می‌دهند همه چیز و هر کس دیگری را مقصر بدانند: دوستان، خانواده، دولت، نظام و هر چیز دیگری که به ذهنشان خطور می‌کند.

از اثرات منفی بزرگی که این افراد بر محیط اجتماعی و اقتصادی وارد می‌کنند، این است که افراد ناسپاس یکدیگر را جذب می‌کنند. افراد سپاسگزار نمی‌توانند حضور افراد ناسپاس را تحمل کنند، بنابراین تنها افرادی که حلقه‌های اجتماعی آنها را تشکیل می‌دهند، افراد ناسپاس دیگر هستند. این باعث حباب رفتار سمی و ناسپاسانه می‌شود، جایی که آنها باورهای منفی خود را بیشتر تقویت می‌کنند تا زمانی که با چالش مواجه شوند. در واقع، قانون جذب این افراد را دور هم جمع می‌کند، حتی اگر نتوانند یکدیگر را تحمل کنند. اما با وجود اینکه رفتار یکدیگر را منعکس می‌کنند، فاقد خودآگاهی هستند تا متوجه شوند که دقیقاً به اندازه بدترین افراد گروهشان نفرت‌انگیز عمل می‌کنند. ناسپاس‌ها همیشه احساسات منفی خود را در هر فرصتی بیان می‌کنند. مهم نیست چه باشد؛ از آب‌وهوای بد تا وظایف اضافی در محل کار. از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا به خود اجازه دهند احساس منفی، آزردگی خاطر و افسردگی خود را انتقال دهند. آنها از هر ناامیدی به عنوان بهانه‌ای برای ناراحتی در بقیه روز استفاده می‌کنند. چیزی که در مورد افراد ناسپاس وجود دارد این است که آنها هیچ حسی برای محافظت از روحیه خوب خود ندارند. از آنجا که معتقدند باید مستحق خیر باشند، هیچ تلاشی برای محافظت از آن نمی‌کنند.

چگونه از افراد ناسپاس دوری کنیم؟

مشاهده نحوه پاسخ مردم به اعمال محبت‌آمیز اولین گام برای تشخیص افراد ناسپاس است. اگر کسی به طور مداوم تلاش‌های دیگران را نادیده بگیرد، یا آنها را بدیهی تلقی کند، نشانه «ناسپاسی» است. برخی از مردم ممکن است فقط در مواقعی که نیاز داشته باشند، تماس بگیرند، نه از روی قدردانی یا نگرانی برای رفاه ما. آنها همچنین ممکن است مستعد تمرکز بر روی جنبه‌های منفی و شکایت باشند، حتی زمانی که خواسته‌هایشان برآورده می‌شود.

«فقدان همدلی» یکی دیگر از ویژگی‌های مرتبط با ناسپاسی است. برخی از افراد ترجیح می‌دهند احساسات دیگران را در نظر نگیرند یا تلاشی را که برای چیزی انجام می‌دهند، تشخیص ندهند. چنین افرادی ممکن است ذهنیتی حق‌طلب داشته باشند و بر این باورند که بدون هیچ تلاشی حق همه چیز را دارند.

یک فرد ناسپاس اغلب به دلیل دیدگاه منفی و عدم قدردانی از جنبه‌های مثبت زندگی، خود را بدبخت می‌بیند. افراد ناسپاس تمایل دارند بر چیزهایی که ندارند یا چیزهایی که در زندگی‌شان اشتباه است، تمرکز کنند. آنها دائم خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و از شرایط خود احساس رنجش یا نارضایتی می‌کنند. این تمرکز مداوم بر روی منفی‌ها، آنها را از تجربه شادی یا رضایت بازمی‌دارد.

قدردانی به ایجاد دیدگاه کمک می‌کند و به افراد اجازه می‌دهد چیزهای خوب زندگی خود را تشخیص دهند، حتی در میان چالش‌ها یا شکست‌ها. وقتی کسی نمی‌تواند از آنچه دارد قدردانی کند، اغلب جنبه‌های مثبت زندگی خود مانند سلامتی، روابط یا دستاوردهای شخصی خود را نادیده می‌گیرد. بدون این دیدگاه، آنها ممکن است احساس پوچی یا ناراحتی دائمی کنند.

همچنین، ناسپاسی می‌تواند روابط با دیگران را تیره کند. مردم به طور کلی از بودن در کنار افرادی که قدردان و مثبت هستند لذت می‌برند، زیرا محیطی دلپذیر و نشاط‌آور ایجاد می‌کنند. با این حال، اگر کسی دائم شکایت کند، انتقاد کند، یا چیزهایی را بدیهی فرض کند، می‌تواند موجب تیرگی روابط و عدم حمایت اجتماعی شود و این به بدبختی او دامن می‌زند.

قدردانی باعث رشد شخصی و انعطاف‌پذیری می‌شود. وقتی افراد قدر آنچه دارند را بدانند، احتمال بیشتری دارد که از فرصت‌ها استفاده کنند، از شکست‌ها درس بگیرند و ذهنیت مثبتی در خود ایجاد کنند. برعکس، افراد ناسپاس ممکن است در برابر تغییر مقاوم باشند، تمایلی به ریسک کردن نداشته باشند و نتوانند پتانسیل رشد شخصی را تشخیص دهند که باعث رکود و احساس ناراحتی می‌شود.

احساس استحقاق نقش مهمی در رفتار ناسپاسانه دارد. وقتی افراد احساس می‌کنند که لیاقت چیزی را دارند که صرفاً بر اساس وجود یا ارزشی است که خود درک می‌کنند، اغلب از تلاش و حسن نیت دیگران برای ارائه آن غفلت می‌کنند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که تمایلات خودشیفتگی و احساس متورم خودبزرگ‌بینی می‌تواند این حق را تقویت کند. در نتیجه، ممکن است بیش از حد انتقادی شوند، هرگز راضی نباشند و همیشه انتظار بیشتری داشته باشند.

به گفته دکتر رامانی دورواسولا، روان‌شناس بالینی، استحقاق یک ویژگی سمی است که می‌تواند موجب عدم همدلی با دیگران شود. رفتار ناسپاسانه می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای داشته باشد، به روابط آسیب برساند و مانع رشد شخصی شود. سیسرو، فیلسوف یونان باستان، می‌گوید: «قدردانی نه‌تنها بزرگ‌ترین فضیلت‌ها، بلکه والد همه فضیلت‌هاست.»

خوشبختانه قدردانی و سپاسگزاری با تمرین قابل پرورش و تقویت است. با گنجاندن تمرین‌های ساده در زندگی روزمره‌مان، مانند یادداشت روزانه یا به اشتراک گذاشتن قدردانی با دیگران، می‌توان ذهنیت قدردانی بیشتری در خود ایجاد کرد. همان‌طور که روان‌شناس مشهور، مارتین سلیگمن، اشاره می‌کند، «قدردانی می‌تواند زندگی شما را شادتر و رضایت‌بخش‌تر کند».

خوداندیشی یک جنبه حیاتی در پرورش قدردانی و سپاسگزاری است. با بررسی منظم افکار، احساسات و اعمال خود، می‌توان مناطقی را که ممکن است چیزها را بدیهی می‌دانید شناسایی کنید و تلاشی آگاهانه برای تغییر رفتار خود انجام دهید.

رفتار ناسپاسانه پدیده‌ای پیچیده با پیامدهای گسترده است. با درک عوامل روانی، عاطفی و محیطی که به رفتار ناسپاسانه کمک می‌کنند، می‌توان گام‌هایی در جهت پرورش ذهنیت سپاسگزارتر و قدرشناس‌‌تر برداشت؛ از طریق خوداندیشی، ذهن‌آگاهی و تعهد به تمرین قدردانی، می‌توان قدردانی بیشتری نسبت به چیزهای خوب در زندگی داشت و به‌زیستی کلی خود را بهبود بخشید. به خودتان اجازه دهید برای همه خوبی‌هایی که در زندگی شما می‌آید و می‌رود، قدردان باشید، مهم نیست چقدر بزرگ یا کوچک باشد. این قدردانی به عنوان انرژی مثبت از طریق ما جریان می‌یابد و بر خود و اطرافیانمان به طور یکسان تاثیر می‌گذارد. 

دراین پرونده بخوانید ...