شناسه خبر : 49252 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مداح آزادی

چرا باید کتاب «اخلاق آزادی» را خواند؟

 

محمد طاهری / سردبیر 

آزادی ارزشی بنیادین است که از نگاه اندیشمندانی چون مورای روتبارد، ریشه در حقوق طبیعی، مالکیت خصوصی و اصل عدم تجاوز دارد. روتبارد ضمن ستایش آزادی به‌عنوان حق ذاتی انسان، هرگونه مداخله قهری دولت را رد می‌کند و بازار آزاد را مظهر خودمختاری و همکاری داوطلبانه می‌داند. روتبارد با نقد سوسیالیسم، برابری‌طلبی اجباری و انحصار دولتی، جامعه‌ای بدون دولت را پیشنهاد می‌کند که در آن افراد آزادانه و بر اساس ارزش‌های خود عمل کنند. این دیدگاه، که در آثاری چون «اخلاق آزادی» و «قدرت و بازار» به‌طور منسجم ارائه شده، نه‌تنها دفاع فلسفی از آزادی است، بلکه دعوتی به بازاندیشی در نقش دولت و توانمندی‌های فرد در ساختن جامعه‌ای عادلانه و پویا به‌شمار می‌رود.

به‌طور مشخص این نوشته بر کتاب «اخلاق آزادی» تمرکز دارد که اخیراً انتشارات دنیای اقتصاد منتشر کرده و کتابی بسیار مهم در مجموعه آثار مرتبط با آزادی و آزادی‌خواهی است.

علیرضا کتانی، مهران خسروزاده و رضا زارع‌پور سه مترجم جوان برای ما شرح داده‌اند که کتاب «اخلاق آزادی» اثری هنجاری است، چرا که از مجاز و غیرمجاز صحبت می‌کند و در تلاش است مختصات رفتار عادلانه و ناعادلانه را تعیین کند. از این جهت نام بخش اول کتاب «اخلاق» است. بااین‌حال بخش سیاسی آن تعیین می‌کند خشونت در جامعه بشری باید به کدام شکل و در مقابل کدام اعمال به‌کار گرفته شود. ازآنجاکه روتبارد با شیوه خاص استدلال خود نشان می‌دهد که آزادی تنها وضعیت عادلانه سیاسی برای نوع بشر است، این کتاب «اخلاق آزادی» نام گرفته است. به اعتبار این تلاش تحسین‌برانگیز، روتبارد را سرسخت‌ترین مدافع آزادی و مالکیت خصوصی تلقی می‌کنند.

مورای روتبارد کیست؟

مورای روتبارد یکی از تاثیرگذارترین متفکران قرن بیستم در حوزه اقتصاد و سیاست بود که با ترکیب مکتب اقتصادی اتریشی، حقوق طبیعی و آنارشیسم بازار آزاد، یک نظام فکری منسجم و رادیکال ارائه داد. او دولت را دشمن آزادی و رفاه می‌دانست و جایگزینی آن با تعاملات داوطلبانه مبتنی بر بازار را پیشنهاد کرد. آثار او نه‌تنها در میان آزادی‌خواهان، بلکه در میان منتقدانش نیز بحث‌های گسترده‌ای برانگیخته است. در جهانی که مداخله دولت همچنان رواج دارد، اندیشه‌های روتبارد به‌عنوان یک آلترناتیو رادیکال و چالش‌برانگیز باقی مانده و همچنان الهام‌بخش نسل‌های جدید است. او نظریه‌ای ارائه داد که از اصول اولیه آغاز می‌شود و به‌طور منطقی به نتایجی رادیکال مانند حذف کامل دولت می‌رسد. این انسجام فکری برای افرادی که به‌دنبال یک چهارچوب جامع و بدون تناقض برای درک جهان هستند، بسیار جذاب است. برخلاف اقتصاددانان میانه‌رو یا لیبرال‌های کلاسیک که گاهی در میانه راه سازش می‌کنند، روتبارد هیچ‌گونه مصالحه‌ای با مداخله‌گرایی دولتی نداشت. این قاطعیت، به‌ویژه برای افرادی که از پیچیدگی‌ها و ابهامات ایدئولوژی‌های دیگر خسته شده‌اند، او را به یک قهرمان فکری تبدیل کرده است.

یکی دیگر از ویژگی‌های اندیشه روتبارد، نقد بی‌رحمانه او به دولت است. او دولت را نهادی ذاتاً سرکوبگر و غیرضروری می‌دانست و استدلال می‌کرد که همه خدمات آن، از امنیت گرفته تا آموزش، می‌توانند از سوی بازار آزاد ارائه شوند. این دیدگاه برای کسانی که تجربه مستقیم سرکوب دولتی، فساد، یا ناکارآمدی بوروکراتیک را داشته‌اند، به‌شدت طنین‌انداز است. برای مثال، در کشورهایی با سابقه دیکتاتوری یا در جوامعی که مالیات‌های سنگین و قوانین دست‌وپاگیر زندگی را دشوار کرده، ایده حذف دولت به‌عنوان ریشه مشکل، یک راه‌حل ساده و رادیکال به نظر می‌رسد. این نقد، به‌ویژه در میان افرادی که به نهادهای قدرت بدبین‌اند، هواداران زیادی پیدا کرده است.

سومین ویژگی، ترکیب اقتصاد و اخلاق در اندیشه‌های اوست. روتبارد تنها یک اقتصاددان نبود؛ او یک فیلسوف اخلاقی نیز بود که آزادی فردی را به‌عنوان یک اصل غیرقابل مذاکره مطرح می‌کرد. در کتاب اخلاق آزادی، او نشان داد که مالکیت خصوصی و بازار آزاد نه‌تنها کارآمد، بلکه عادلانه هستند. این پیوند بین کارایی اقتصادی و عدالت اخلاقی، برای افرادی که معتقدند نظام‌های موجود هم ناکارآمدند و هم غیراخلاقی، بسیار متقاعدکننده است. این رویکرد، هوادارانش را از صرفاً اقتصاددانان یا سیاستمداران به فیلسوفان، فعالان حقوق بشر و حتی افراد عادی گسترش داده است.

ویژگی دیگر، جذابیت عمل‌گرایانه ایده‌هایش است. اگرچه حذف دولت در نگاه اول غیرواقعی به نظر می‌رسد، روتبارد با ارائه جزئیات در آثاری مانند قدرت و بازار، نشان داد چگونه بازار می‌تواند جایگزین خدمات دولتی شود. او از مثال‌هایی مانند شرکت‌های امنیتی خصوصی، داوری داوطلبانه، و پول خصوصی استفاده کرد تا نشان دهد ایده‌هایش صرفاً آرمان‌گرایانه نیستند. این جنبه برای کسانی که به‌دنبال جایگزین‌های عملی برای نظام‌های متمرکز هستند، انگیزه‌ای قوی برای دفاع از او ایجاد کرده است. برای مثال، طرفداران ارزهای دیجیتال مانند بیت‌کوین، که ایده پول بدون دولت را دنبال می‌کنند، اغلب به روتبارد مانند یک منبع الهام‌بخش نگاه می‌کنند.

ویژگی دیگر، تاثیر قابل‌توجه روتبارد بر جنبش‌های سیاسی و فکری است. او نه‌تنها یک نظریه‌پرداز بود، بلکه فعالانه در شکل‌دهی به جنبش لیبرتارین نقش داشت. تاسیس حزب لیبرتارین آمریکا و همکاری با موسسه میزس، او را به یک رهبر عملی در میان آزادی‌خواهان تبدیل کرد. این نقش سازمان‌دهی، هوادارانش را از سطح نظری به سطح عملی کشاند و به آنها حس تعلق به یک جنبش بزرگ‌تر داد. برای بسیاری، دفاع از روتبارد، دفاع از یک هویت جمعی است که در برابر ایدئولوژی‌های غالب ایستادگی می‌کند.

یکی دیگر از ویژگی‌های جنجالی مورای روتبارد، مخالفت او با جریان اصلی علم اقتصاد است. او به‌عنوان یک منتقد سرسخت کینزگرایی، سوسیالیسم، و حتی محافظه‌کاری دولتی، در زمان خود یک حاشیه‌نشین فکری بود. این موضع «ضد جریان اصلی» برای افرادی که از اجماع سیاسی و اقتصادی موجود سرخورده‌اند، جذابیت خاصی دارد. او به هوادارانش اجازه داد که خود را خارج از چهارچوب‌های تحمیلی ببینند و این حس استقلال فکری، وفاداری عمیقی به او ایجاد کرده است.

در نهایت، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آقای آزادی‌خواه، سادگی و صراحت بیان اوست. روتبارد برخلاف بسیاری از متفکران که در پیچیدگی‌های آکادمیک غرق می‌شوند، ایده‌هایش را با زبانی روشن و قابل‌فهم ارائه می‌داد. این ویژگی، او را برای مخاطبان غیرمتخصص نیز قابل دسترس کرد و پایگاه هوادارانش را گسترش داد. نوشته‌هایش، مانند حکومت با پول ما چه کرده است؟ با لحنی مستقیم و انتقادی، خوانندگان را به چالش می‌کشید و آنها را به تفکر عمیق دعوت می‌کرد.

بااین‌حال، این دفاع سرسختانه بی‌چالش نیست. منتقدان آقای روتبارد معتقدند دیدگاه‌های او بیش‌ازحد آرمان‌گرایانه و غیرقابل اجرا هستند و حذف دولت می‌تواند به هرج‌ومرج یا سلطه گروه‌های قدرتمند خصوصی منجر شود. اما برای هوادارانش، این انتقادها نه‌تنها اهمیتی ندارد، بلکه نشان‌دهنده عدم درک عمق ایده‌های اوست. آنها معتقدند که جهان هنوز آماده پذیرش این دیدگاه نیست، اما این به معنای نادرست بودن آن نیست.

اخلاق آزادی

«اخلاق آزادی» در نگاه روتبارد، نظامی اخلاقی است که بر پایه حقوق طبیعی و اصل خودمالکیتی (self-ownership) بنا شده و هدفش تعیین قواعد عادلانه برای تعاملات انسانی در غیاب هرگونه اقتدار متمرکز مانند دولت است. روتبارد می‌گوید، آزادی فردی، به معنای حق هر انسان بر کنترل کامل بدن و کار خود، بنیادی‌ترین اصل اخلاقی است و هر چیزی که این آزادی را نقض کند، غیراخلاقی است. به زبان ساده، اخلاق آزادی یعنی انسان‌ها باید آزاد باشند تا بدون آسیب زدن به آزادی دیگران، هر طور که می‌خواهند زندگی کنند، و هیچ‌کس – به‌طور مشخص دولت- حق ندارد این آزادی را سلب کند، مگر در مواردی که فرد به حقوق دیگران تجاوز کرده باشد.

به روتبارد لقب «آقای لیبرتارین» داده بودند، چرا که انسجام منطقی و اخلاقی قابل‌مشاهده در فلسفه سیاسی و دستگاه اخلاقی او باعث می‌شود تا بنیان‌گذار لیبرتارینیسم مدرن به‌شمار آید و چهار دهه پس از انتشار کتاب «اخلاق آزادی»، این اثر او همچنان هسته اصلی و راهبردی فلسفه سیاسی لیبرتارین محسوب شود. به بیان دیگر نمی‌توان درباره آزادی صحبت کرد و نقطه کانونی بحث مربوط به موضوعات تشریح‌شده در کتاب اخلاق آزادی نباشد. البته این گزاره می‌تواند معکوس هم باشد، روتبارد در جایی می‌نویسد: تمام آثار من حول محور مرکزی مسئله آزادی انسان‌ها قرار دارد. اگرچه روتبارد پیشینیان زیادی داشت که به اقتباس از آنها پرداخت و وامدار سنت لیبرالیسم کلاسیک، اقتصاد اتریشی، حقوق طبیعی و انزواگرایی آمریکایی به‌شمار می‌رفت؛ اما این او بود که تمامی این قطعات را کنار هم گذاشت و یک نظام اخلاق سیاسی منطقی برپا کرد. هر یک از بخش‌های این اخلاق سیاسی، به‌تنهایی سرراست و کاملاً قابل‌قبول است، اما در کنار یکدیگر دلالت‌های تکان‌دهنده‌ای دارد. نکات اندیشه آقای لیبرتارین تمامی ندارد اما شاید بتوان آرای او را این‌گونه خلاصه کرد که «آزادی تنها وضع عادلانه قابل تحقق برای نوع بشر است».

تفاوت روتبارد با هایک و میزس در ایران، در شدت و سرعت نفوذ اوست. درحالی‌که پذیرش هایک و میزس در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ به‌کندی و عمدتاً در میان نخبگان آکادمیک پیش رفت، روتبارد به لطف شبکه‌های اجتماعی و گفت‌وگوهای غیررسمی، سریع‌تر در میان مخاطبان عام‌تر رسوخ کرده است. این امر شاید به دلیل هم‌زمانی ایده‌های او با نارضایتی‌های گسترده‌تر اجتماعی و اقتصادی باشد که در دهه ۱۴۰۰ به اوج خود رسیده است. برای مثال، بحث‌هایی درباره خصوصی‌سازی کامل خدمات عمومی یا حذف یارانه‌های دولتی که در آثار روتبارد ریشه دارد، در سال‌های اخیر در فضای مجازی و حتی برخی محافل سیاسی مطرح شده است.

بااین‌حال، همان‌طور که هایک و میزس در نهایت به‌عنوان متفکرانی حاشیه‌ای اما تاثیرگذار در ایران تثبیت شدند، روتبارد نیز احتمالاً مسیری مشابه را طی خواهد کرد. او ممکن است هیچ‌گاه به جریان اصلی تبدیل نشود، اما در میان گروه‌های خاصی از آزادی‌خواهان، کارآفرینان و منتقدان نظام برنامه‌ریزی متمرکز، به چهره‌ای الهام‌بخش بدل خواهد شد. این روند، به‌ویژه با توجه به تشدید بحران‌های اقتصادی مانند تورم و بیکاری، می‌تواند در سال‌های آینده شتاب بیشتری گیرد و روتبارد را به نمادی از مقاومت فکری در برابر دولت‌گرایی در ایران تبدیل کند.

میراث روتبارد

89از مورای روتبارد کتاب‌های زیادی در ایران ترجمه شده است. در حوزه اقتصاد، دیدگاه‌های او درباره بازار آزاد، پول خصوصی و حذف مداخلات دولتی در ایران با استقبال مواجه شده است. در کشوری که دهه‌ها با تورم مزمن (بیش از ۴۰ درصد در سال‌های اخیر)، کاهش ارزش پول ملی و ناکارآمدی سیاست‌های پولی دست‌وپنجه نرم کرده، نقد او به بانک مرکزی و انحصار دولتی بر خلق پول طنین خاصی دارد. فعالان حوزه ارزهای دیجیتال در ایران، که از بیت‌کوین و سایر رمزارزها برای دور زدن تحریم‌ها و محدودیت‌های بانکی استفاده می‌کنند، به‌طور خاص به ایده پول خصوصی روتبارد علاقه نشان داده‌اند. کتاب حکومت با پول ما چه کرده است؟، که به نقد نظام بانکی متمرکز و دفاع از استاندارد طلا یا پول غیرمتمرکز می‌پردازد، در میان این گروه‌ها به بحث گذاشته شده و به‌عنوان توجیه نظری برای استفاده از کریپتوکارنسی‌ها مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این، کارآفرینان و صاحبان کسب‌وکارهای کوچک که از مقررات پیچیده، مالیات‌های سنگین و بوروکراسی دولتی رنج می‌برند، به ایده‌های روتبارد درباره خصوصی‌سازی کامل خدمات و حذف دخالت دولت گرایش پیدا کرده‌اند. برای مثال، در سال‌های اخیر، پیشنهادهایی برای خصوصی‌سازی آموزش و بهداشت در برخی محافل غیررسمی مطرح شده که ریشه در اندیشه‌های او دارد، اگرچه این پیشنهادها هنوز به سطح سیاست‌گذاری رسمی نرسیده‌اند.

بااین‌حال تاثیرات روتبارد در ایران فراتر از اقتصاد، در حوزه اجتماعی و سیاسی نیز مشهود است، هرچند به‌صورت غیرمستقیم و محدود. نقد او به دولت به‌عنوان نهادی ذاتاً قهری، با تجربه‌های زیسته بسیاری از ایرانیان که با سرکوب سیاسی، فساد و محدودیت‌های اجتماعی مواجه بوده‌اند، هم‌راستا شده است. این دیدگاه در میان فعالان مدنی و افرادی که به‌دنبال کاهش قدرت دولت در زندگی روزمره هستند، طرفدارانی پیدا کرده است. در سطح سیاسی، تاثیر روتبارد در ایران هنوز به شکل‌گیری یک جریان سازمان‌یافته منجر نشده، برخلاف ایالات‌متحده که حزب لیبرتارین را به‌دنبال داشت. بااین‌حال، برخی گروه‌های کوچک آزادی‌خواه در ایران، به‌ویژه در فضای مجازی، از ایده‌های او برای نقد برنامه‌ریزی متمرکز و دفاع از فردگرایی استفاده می‌کنند. این گروه‌ها اغلب در برابر ایدئولوژی‌های چپ‌گرا یا اصول‌گرای مذهبی قرار می‌گیرند و روتبارد را به‌عنوان منبعی برای استدلال‌های خود به کار می‌برند.

شهرت روتبارد در ایران

 مورای روتبارد در ایران از نظر شهرت میان علاقه‌مندان اندیشه لیبرال، همان مسیری را طی می‌کند که زمانی فردریش فون‌هایک و لودویگ فون‌میزس طی کردند. این مسیر، که با معرفی تدریجی ایده‌ها و بررسی آثار و افکار در محافل روشنفکری و دانشگاهی آغاز می‌شود، در ایران نیز با تاخیر اما با شتابی قابل‌توجه در حال شکل‌گیری است. در دهه‌های گذشته، هایک و میزس ابتدا از طریق ترجمه آثارشان مانند راه بردگی (هایک) و کنش انسانی (میزس) به مخاطبان ایرانی معرفی شدند و به‌تدریج در میان اقتصاددانان، دانشجویان و منتقدان نظام‌های متمرکز طرفدارانی یافتند. این روند اغلب با مقاومت اولیه همراه بود، زیرا ایده‌های آنها در تضاد آشکار با ایدئولوژی‌های دولتی و سوسیالیستی غالب در ایران پس از انقلاب قرار داشت. بااین‌حال، با گسترش دسترسی به منابع جهانی و افزایش نارضایتی از ناکارآمدی‌های اقتصادی، دیدگاه‌های این دو اقتصاددان سرشناس بیش از پیش مورد توجه نسل جوان قرار گرفتند. روتبارد نیز اکنون در چنین مسیری قرار گرفته است. تا سال 1388 حتی نام بردن از روتبارد سخت بود و نام او ابتدا در مجلات اقتصادی و بعدها میان گروه‌های کوچک‌تر آزادی‌خواه، فعالان بازار آزاد و منتقدان سیاست‌های مداخله‌جویانه دولت شنیده شد. ترجمه آثاری مانند اخلاق آزادی و قدرت و بازار، هرچند هنوز به‌صورت محدود، در سال‌های اخیر آغاز شده و در شبکه‌های اجتماعی و محافل غیررسمی بحث‌هایی درباره آنارکو-کاپیتالیسم او شکل گرفته است. جذابیت روتبارد برای ایرانیان، به‌ویژه نسل جوان‌تر، در رادیکالیسم او نهفته است؛ او فراتر از نقدهای محافظه‌کارانه هایک یا تحلیل‌های پیچیده میزس، به‌طور مستقیم دولت را به چالش می‌کشد و این برای جامعه‌ای که دهه‌ها با قوانین دست‌وپاگیر، تورم مزمن و فساد دولتی دست‌وپنجه نرم کرده، پیامی روشن و جسورانه دارد. این شهرت نوپا البته با موانعی مشابه آنچه هایک و میزس تجربه کردند روبه‌روست. در کشور ما ساختار سیاسی و فرهنگی به‌شدت در برابر ایده حذف دولت مقاومت می‌کند و بسیاری از روشنفکران چپ‌گرا یا حتی میانه‌رو، دیدگاه‌های روتبارد را بیش‌ازحد رادیکال می‌دانند. بااین‌حال، استمرار طرح دیدگاه‌های او در رسانه‌ها و انتشار کتاب‌های متعدد درباره او و اندیشه‌هایش، زمینه را برای پذیرش تدریجی او فراهم کرده است. گروه‌هایی از فعالان اقتصادی و کارآفرینان که از مقررات دولتی خسته شده‌اند، و همچنین جوانانی که به دنبال جایگزینی برای نظام اقتصادی موجود می‌گردند، به‌طور خاص به ایده‌های او گرایش پیدا کرده‌اند. 

دراین پرونده بخوانید ...