شناسه خبر : 49050 لینک کوتاه

چهل قرن کنترل دستمزد و قیمت

چرا باید کتاب رابرت شوتینگر را خواند؟

 

ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه 

94از همان زمان‌های قدیم، از همان آغاز تشکیل حکومت سازمان‌یافته، حاکمان و مقامات آنها با درجات مختلف موفقیت تلاش کرده‌اند اقتصاد خود را «کنترل» کنند. این تصور که یک قیمت «عادلانه» یا «مناسب» برای یک کالای خاص وجود دارد، قیمتی که می‌تواند و باید از سوی دولت اعمال شود، ظاهراً به اندازه تمدن قدمت دارد. اشتیاق به برنامه‌ریزی اقتصادی، همان‌طور که پروفسور جان جوکس قاطعانه اشاره کرده، دائمی است. برنامه‌ریزی متمرکز به‌طور منظم در هر نسل ظاهر می‌شود و پس از چندین سال آزمایش بی‌نتیجه کنار گذاشته می‌شود تا در موقعیت بعدی دوباره مطرح شود. طرح‌های کلان برای تنظیم و قانونمند کردن سرمایه‌گذاری، دستمزد، قیمت و تولید معمولاً با هیاهو و امید فراوان رونمایی می‌شود. بااین‌حال، همان‌طور که واقعیت وارد می‌شود، برنامه‌ها قبل از اجرا اصلاح می‌شوند، سپس کمی بعد از شروع اجرا دوباره اصلاح می‌شوند، بعد به‌شدت تغییر می‌کنند، و در نهایت اجازه داده می‌شود که بی‌سروصدا و بدون بحث درباره چرایی شکست، کاملاً کنار گذاشته شوند. ماهیت انسان و رفتار انسانی تغییر نمی‌کند، اما هر دهه یا بیشتر همان نقشه‌های قدیمی گردوغبارگرفته به امید ایجاد تاثیری متفاوت بر رفتار همان انسان همیشگی، شاید فقط با نامی جدید اجرا می‌شود تا دوباره شاهد همان روند قبلی باشیم. اینکه تقریباً همیشه کنترل قیمت‌ها با شکست مواجه بوده است، یک پرسش بزرگ مطرح می‌کند: اگر کنترل‌های قیمت دارای پیشینه طولانی شکست هستند، چرا در طول چهل قرن از آنها به‌طور منظم استفاده کرده‌ایم؟

علت اولیه می‌تواند این باشد که انگیزه کنترل قیمت اغلب از این نشأت می‌گیرد که عموم مردم افزایش قیمت‌ها را پس از افزایش تقاضای مصرف‌کننده غیرمنصفانه می‌دانند. یعنی به‌طور خلاصه، مردم فکر می‌کنند که کسب‌وکارها یا بازرگانان در واکنش به افزایش تقاضا دارای اختیاراتی هستند، بنابراین فکر می‌کنند این غیرمنصفانه است که در هنگام افزایش تقاضا (بر خلاف زمانی که هزینه‌هایشان افزایش می‌یابد) قیمت‌ها را «بیش از حد نرمال» افزایش دهند. این موضع به‌وضوح مهمات فکری را برای بسیاری از نظارت‌های قیمتی معاصر فراهم می‌کند. اگرچه این توضیح درست است، اما کامل نیست و کنترل قیمت دلایل بسیار زیادتری دارد. طبیعتاً اولین مرحله تلاش برای درک این دلایل با دانستن تاریخچه کنترل قیمت‌ها آغاز می‌شود و این کاری است که رابرت لیندزی شوتینگر و ایمون باتلر نویسندگان «چهل قرن کنترل قیمت و دستمزد: نبایدها درباره مبارزه با تورم» تلاش کرده‌اند انجام دهند. شوتینگر که شاگرد هایک و آیزایا برلین بوده است در سال 2018 درگذشت. اما همکار نویسنده وی ایمون باتلر که مدرک دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند دریافت کرده، در قید حیات است.

کتاب کمتر از دویست صفحه حجم دارد و نویسندگان در 20 فصل به تاریخچه 400ساله کنترل قیمت‌ها می‌پردازند. فصل‌های تاریخی «چهل قرن کنترل قیمت و دستمزد» هم شکست نظارت‌ها را نشان می‌دهد که در کجا و چه زمانی اجرا شده و شکست خورده است و هم داستان‌های موفقیت‌آمیز ناشی از فروپاشی یا لغو آنها را روایت می‌کند. داستان از مصر و کرانه نیل آغاز می‌شود. در مصر، کنترل دولت بر محصول غلات به‌تدریج موجب مالکیت تمام زمین از سوی دولت شد. در واقع برای قرن‌ها دولت مصر تلاش کرد کنترل محصول غلات را حفظ کند، زیرا می‌دانست که کنترل غذا کنترل زندگی است. دولت به بهانه جلوگیری از قحطی، انبارهای غله را به‌تدریج تنظیم کرد. مقررات در نهایت به مالکیت کامل منجر شد. زمین به مالکیت پادشاه درآمد و طبقه کشاورز زمین را از شاه اجاره کردند. کارگران مصری در این دوره به‌شدت از سوءاستفاده از مداخله دولت در اقتصاد رنج بردند، به‌ویژه از «قانون برنز»؛ نظریه‌ای اقتصادی که معتقد بود دستمزدها هرگز نمی‌تواند فراتر از نیازهای اولیه برای زنده نگه داشتن کارگران باشد. نظارت‌‌های تعیین‌شده بر دستمزدها از سوی دولت منعکس‌کننده دکترین اقتصادی حاکم بود. نتیجه نهایی این شد که پس از یک دوره درخشش، اقتصاد مصر در پایان قرن سوم قبل از میلاد فروپاشید؛ همان‌طور که ثبات سیاسی او نیز سقوط کرد. بحران مالی دائمی بود. پول کم شد. تجارت اسکندریه کاهش یافت. کارگران که از شرایط تحمیل‌شده منزجر شده بودند، زمین‌های خود را ترک کردند و در کشور ناپدید شدند. در بابل، سومر، چین، هند، یونان و روم انواع مقررات بر روی اقتصاد آزمایش شد و معمولاً یا به‌طور کامل شکست می‌خورد یا اثرات زیان‌باری به همراه داشت. یکی از مشهورترین موارد کنترل دستمزد و قیمت در دنیای باستان در زمان امپراتور دیوکلتیان رخ داد. هزاران نفر در سراسر امپراتوری قبل از لغو این قوانین بیهوده به قتل رسیدند. در مستعمره‌های آمریکا نیز تلاش‌های مکرری برای پایین نگه داشتن بیش از حد قیمت پوست و کالاهای مشابه انجام شد که همه شکست خوردند. هندی‌ها و همچنین استعمارگران اروپایی بر قیمت کالاها و نیروی کار خود در بازار اصرار داشتند.

در طول جنگ استقلال آمریکا، ارتش واشنگتن در دره فورج گرسنه ماند، آن‌هم تقریباً به دلیل آنچه جان آدامز آن را «قانون مبهم برای محدود کردن قیمت‌ها [که] صدمات زیادی وارد کرد، [که] به نظر صادقانه من، اگر لغو نشود، ایالت را ویران خواهد کرد و جنگ داخلی ایجاد می‌کند»، زیرا با در پیش گرفتن این اقدام، قیمت‌ها به‌جای اینکه کاهش پیدا کنند افزایش یافتند. این اقدام با آزمایش واقعیات، در دستیابی به هدفی که از سوی نویسندگان آن پیشنهاد شده بود، شکست مطلق بود و در نهایت مدافعی نداشت.

با وقوع انقلاب فرانسه، دولت‌های متوالی باز هم نتوانستند از تجربه‌ها درس بگیرند. مجموعه‌ای از قوانین به‌اصطلاح «قیمت حداکثر» تصویب شد و همگی بی‌اثر ماندند. یکی از داستان‌هایی که درباره این دوره تعریف می‌شود این است که در سال 1794 در پاریس، یکی از ناظران گزارش داد؛ «صد و پنجاه زن ساعت چهار صبح جلوی درِ قصابی جمع شده بودند. آنها فریاد می‌زدند که بهتر است بیست یا سی سو بپردازند و آنچه می‌خواهند را داشته باشند تا اینکه چهارده سو، یعنی حداکثر قیمت مصوب را بپردازند و چیزی به دست نیاورند». با ظهور قرن نوزدهم، جهان غرب با یک دوره از صلح و رفاه نسبی روبه‌رو شد. به مدت 100 سال هیچ جنگ بزرگی از سوی قدرت‌های اروپایی در نگرفت و اصول تجارت آزاد به اوج خود رسید. مدت کوتاهی پس از رسیدن ویکتوریا به تاج‌وتخت بریتانیا، قوانین معروف ذرت (که برای نسل‌ها قیمت نان را بالاتر از سطح بازار نگه می‌داشت) لغو شد. همان‌طور که دیدیم، مقامات بریتانیایی در هند موفق شدند از قحطی فاجعه‌بار در سال 1866 با اجازه نوسان به قیمت مواد غذایی در بازار جلوگیری کنند، بنابراین توزیع سریع و عادلانه برنج و غلات را در جایی که بیشتر مورد نیاز بودند تضمین کردند.

95علاوه بر بسیاری از مشکلات اقتصادی در طولانی‌مدت که نمی‌توان آنها را با طعنه‌هایی چون گفتار لرد کینز که «در درازمدت همه ما مرده‌ایم» نادیده گرفت، یک مشکل اخلاقی اساسی وجود دارد. دولت ایالات‌متحده به‌ندرت یک‌ساله بود که نویسنده‌ای در کانکتیکات کورانت اظهار کرد که «طرح حمایت از پول و تنظیم قیمت اشیا از طریق قوانین جزایی... همیشه در یک کشور آزاد غیرقابل اجرا بوده و خواهد بود، زیرا هیچ قانونی نمی‌تواند برای محدود کردن افراد در خرید یا دفع دارایی تنظیم شود، اما چه چیزی باید آن اصول آزادی را که ما با شکوه برای آن مبارزه می‌کنیم، نقض کند». با این توضیح، کنترل بازار به هر روش و با هر قانونی که انجام شود حتی با فرض عجیب موثر بودن، ناقض یک شالوده بنیادی دنیای جدید است؛ «آزادی را محدود می‌کند». همان‌طور که میلتون فریدمن در سال 1971 پس از اینکه رئیس‌جمهور نیکسون نسخه خود را از کنترل دستمزد و قیمت تحمیل کرد اشاره کرد:

«کنترل‌ها به طرزی‌ عمیق و ذاتاً غیراخلاقی هستند. با جایگزینی حاکمیت افراد به‌جای حاکمیت قانون و همکاری داوطلبانه در بازار، این کنترل‌ها پایه‌های یک جامعه آزاد را تهدید می‌کند.» با تشویق مردم به جاسوسی و گزارش دادن از یکدیگر، با ایجاد منافع خصوصی تعداد زیادی از شهروندان برای فرار از نظارت‌ها، و با غیرقانونی کردن اقداماتی که در جهت منافع عمومی است این کنترل‌ها اخلاق فردی را تضعیف می‌کند. اگر مورخی بخواهد آنچه از تاریخ طولانی کنترل دستمزدها و قیمت‌ها در این کشور و بسیاری کشورهای دیگر در سراسر جهان آموخته‌ایم خلاصه کند، باید به این نتیجه برسد که تنها چیزی که از تاریخ می‌آموزیم این است که از تاریخ درس نمی‌گیریم.

نویسندگان همچنین دو فصل را به مفهوم و درمان تورم اختصاص داده‌اند. پرداختن به این دو موضوع از این جهت مهم است که همواره به‌عنوان اصلی‌ترین دلیل طرفداران کنترل قیمت‌ها مطرح شده است. تورم می‌تواند به طرق مختلف ایجاد شود. شاید واضح‌ترین راه زمانی رخ دهد که دولت بیش از درآمد مالیاتی خود خرج می‌کند. پول برای پرداخت برنامه‌های عمومی باید از جایی تامین شود و دولت‌ها راه‌هایی برای به گردش درآوردن پول جدید دارند. در هر یک از این شرایط، پول جدید به دلیل اقدامات دولت وارد اقتصاد می‌شود- دولت باید اسکناس‌های جدید چاپ کند، سکه جدید ضرب کند و اعتبار جدید را افزایش دهد. البته فشارهای زیادی بر دولت برای افزایش حجم پول وجود دارد. ممکن است فشارهای کارکنان دولتی برای دستمزدهای بالاتر غیرقابل مقاومت باشد. ممکن است صنایع به دلیل فشار اتحادیه‌ها برای بهبود وضعیت دستمزد و شرایط کاری، حاشیه‌های خود را محدود کنند و بنابراین سهامی را که دولت می‌خرد، برای جبران آن بفروشند. ممکن است بی‌نهایت دلیل وجود داشته باشد.

 بااین‌حال، در نهایت، دولت و سازمان‌های آن عامل اصلی هستند. علاوه بر این برخی از انگیزه‌های منفعت‌طلبانه دولت را نباید نادیده گرفت. یک وضعیت تورمی باعث چانه‌زنی بیشتر در مورد دستمزد و دستمزدهای متوسط بالاتر می‌شود، بنابراین مردم خود را در حال حرکت به سمت گروه‌های مالیاتی بالاتر می‌یابند. دولت درآمد بیشتری جذب می‌کند و مردم نمی‌توانند از کاهش درآمد واقعی خود جلوگیری کنند. علاوه بر این، پایان دادن به تورم با سیاست‌های پولی سخت‌گیرانه آسان نیست، زیرا کنترل وضعیت پولی با هدف کنترل تورم بدون شک به این معنی است که برخی از شرکت‌ها متوجه می‌شوند که دیگر نمی‌توانند در بازار وجود داشته باشند و مجبور به تعطیلی هستند. حداقل در کوتاه‌مدت، بیکاری نتیجه آن خواهد بود. نکته بسیار مهم این است که با وجود قدمت کتاب، نمونه‌های معاصری مانند ونزوئلا همچنان درس بسیار ساده کتاب را تایید می‌کنند.

تجربه دست اول بسیاری از ما با کنترل دستمزد و قیمت در طول زندگی خود، علاوه بر درس‌های تاریخ و گزاره‌های معتبر در اقتصاد که به طرز ماهرانه‌ای در این کتاب فهرست‌بندی شده‌اند، برای متقاعد کردن مردم و مقامات دولتی که کنترل قیمت‌ها و دستمزدها به‌سادگی کار نمی‌کنند، بیش از اندازه کافی به نظر می‌رسد. بااین‌حال، واقعیت ناخوشایند این است که با وجود تمام شواهد و تحلیل‌ها، بسیاری از ما همچنان به دنبال کنترل قیمت‌ها برای حل یا تعدیل مشکل تورم هستیم. نظرسنجی‌های مکرر افکار عمومی نشان می‌دهد که اکثریت شهروندان ایالات‌متحده ترجیح می‌دهند کنترل‌های اجباری بر روی قیمت و دستمزد وجود داشته باشند. اگر نظرسنجی‌ها درست باشد (که دلیلی برای شک به آنها وجود ندارد) به این معنی است که بسیاری از ما هنوز متوجه نشده‌ایم که چهل قرن تاریخ در مورد کنترل دستمزد و قیمت به ما چه می‌گوید. از سوی دیگر، این پرسش ناخوشایند را مطرح می‌کند، نه اینکه چرا کنترل قیمت‌ها کار نمی‌کند، بلکه چرا، با وجود شکست‌های مکرر، دولت‌ها، با حمایت آشکار بسیاری از شهروندانشان، به تلاش خود ادامه می‌دهند.

«چهل قرن کنترل قیمت و دستمزد» کتاب مهمی است که با وجود حجم کم و شاید حتی به همین دلیل، می‌تواند به مرجعی در زمینه کنترل قیمت‌ها و دستمزدها هم برای خواننده عادی علاقه‌مند به موضوع، هم مخاطبان تخصصی بدل شود. این کتاب تاریخ برجسته بیهودگی مطلق مبارزه با فرآیند بازار از طریق قانون را نشان می‌دهد که همیشه از اقدامات استبدادی برای به دست آوردن نتایج فاجعه‌بار اجتماعی استفاده می‌کند. کتاب جهان باستان، جمهوری روم و امپراتوری، اروپای قرون وسطی، قرن‌های اول ایالات‌متحده و کانادا، انقلاب فرانسه، قرن 19، جنگ‌های جهانی اول و دوم، نازی‌ها، شوروی‌ها، کنترل اجاره پس از جنگ و 1970 را در بر می‌گیرد. همچنین شامل یک نتیجه‌گیری بسیار مفید است که نظریه کنترل دستمزد و قیمت را بیان می‌کند. این کتاب یک گنجینه و فوق‌العاده سرگرم‌کننده و خواندنی است. 

دراین پرونده بخوانید ...