شناسه خبر : 48817 لینک کوتاه

تاریخ فراموش‌شده

آیا فقط راست‌گراها مدافع تجارت آزاد بودند؟

 

ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه 

94تجارت آزاد بین‌المللی پس از سال 1945 و پایان جنگ جهانی اول برای تقویت جهانی یکپارچه‌تر، مرفه‌تر و صلح‌آمیزتر ایجاد شد. همان‌طور که کوردل هال، وزیر امور خارجه ایالات‌متحده (1944-1933)، «پدر سازمان ملل» و یکی از معماران اصلی تجارت آزاد در خاطرات خود توضیح می‌دهد، «تجارت بدون مانع با صلح همراه است، درحالی‌که تعرفه‌های بالا، موانع تجاری و رقابت ناعادلانه اقتصادی همیشه در نهایت با جنگ همراه خواهد بود». قابل توجه است که همین نظم اقتصادی اکنون از سوی کشوری که بیشترین مشارکت را در ایجاد آن داشته است، یعنی ایالات‌متحده، مورد حمله قرار گرفته است. یک تجدید حیات ملی‌گرایانه اقتصادی جهانی -که با حمایت تئوری «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ و جنگ‌های تجاری ناشی از آن با نزدیک‌ترین متحدان و شرکای تجاری ایالات‌متحده شروع شد-، اکنون به دنبال تبدیل کردن بیش از هفتاد سال ادغام بازارهای منطقه‌ای و جهانی به یک نظم اقتصادی غیرلیبرال است که شبیه نظم اقتصادی آمریکا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. مدافعان تجارت آزاد نسبت به عقب‌نشینی امروز از این سیاست هشدار داده‌اند. آنها بر این باورند که انجام این کار برای مصرف‌کنندگان جهانی فاجعه‌بار و تهدیدی وجودی برای صلح منطقه‌ای و جهانی خواهد بود. اما این همراهی ایدئولوژیک تجارت آزاد، رفاه و صلح در چه شرایطی به وجود آمد؟ طرفداران اصلی آن چه کسانی بودند؟ چگونه همین ایدئولوژی تجارت آزاد موفق شد پس از جنگ جهانی دوم به ارتدوکس اقتصادی جدید تبدیل شود؟ و چگونه ممکن است موفقیت‌ها و شکست‌های این مبارزه قبلی برای اصلاح نظم اقتصادی از بحران جهانی شدن امروز خبر دهد؟

اینها پرسش‌هایی است که «صلح اقتصادی: دیدگاه‌های جناح چپ درباره تجارت آزاد جهانی» در تلاش برای پاسخ به آن است. گزارش تاریخی پالن هم یک مکاشفه و هم یک تفسیر مجدد ارائه و ادعا می‌کند که تاریخ جهانی شدن از نظر ایدئولوژیک بسیار متنوع‌تر از آن چیزی است که معمولاً بحث می‌شود. تاریخچه لیبرال‌ها، رادیکال‌ها، سوسیالیست‌ها، فمینیست‌ها و مسیحیانی که از تجارت آزاد به‌عنوان همراهی ضروری ضد امپریالیسم و صلح حمایت می‌کردند، موضوع کتاب جدید دکتر مارک ویلیام پالن مورخ دانشگاه اکستر است. در این تاریخچه درخشان از جنبش تجارت آزاد، پالن چیزی را فاش می‌کند که آگاهی مهمی به وجود می‌آورد، اما مسلماً تعجب‌آور نیست: تجارت آزاد از نظر تاریخی ایدئولوژی‌ بود که با شور و اشتیاق از سوی جناح چپ مورد استقبال قرار می‌گرفت. امروزه، تجارت آزاد اغلب با تفکرات اقتصادی نئولیبرال مرتبط است، اما پالن نشان می‌دهد که خاستگاه آن ریشه در سیاست‌های چپ قرن نوزدهم دارد و طرفداران آن ترکیبی از صلح، ضدامپریالیسم و تجارت آزاد را ترویج می‌کنند: دیدگاهی در تضاد با جریان‌های قدرتمند ملی‌گرایی، حمایت‌گرایی و توسعه استعماری. پالن‌ می‌گوید؛ چپ‌گراها «همه این باور را داشتند که وابستگی متقابل اقتصادی می‌تواند دموکراسی‌سازی، عدالت اقتصادی و اجتماعی و هماهنگی جهانی را تقویت کند». این کتاب خواندنی و جالب یک تاریخ‌نگاری تجارت آزاد به عنوان یک ایده و اقتصاد سیاسی پیرامون آن از اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم است. این کتاب در زمان جالبی در اقتصاد جهانی منتشر شده است، زیرا تفسیرها درباره جهانی‌زدایی افزایش یافته است و لیبرالیسم اقتصادی به‌طور فزاینده‌ای از سوی افراد راست و چپ مورد انتقاد قرار می‌گیرد. نوشتن این کتاب در بحبوحه یک بیماری همه‌گیر و افزایش تقاضاهای ملی‌گرایانه برای خودکفایی اقتصادی، حکم تصدیق همزمان ایده‌ها را برای نویسنده داشته است. خود همه‌گیری کووید19 تنش‌های ناشی از وابستگی متقابل بیشتر را تشدید کرده است. گسترش سریع کووید سناریوی روز رستاخیز را نشان می‌دهد که کاساندراهای جهانی‌سازی مدت‌ها در مورد آن هشدار داده‌اند. محدودیت‌های شدید مسافرتی که به‌دنبال همه‌گیری ایجاد شد، شکسته شدن زنجیره‌های تامین، بیگانه‌هراسی دوباره و عقب‌نشینی بیشتر حمایت‌گرایانه که پس از آن به وجود آمد، نشان می‌دهد که چگونه ویروس کرونا نیروهای سیاسی ضد جهانی‌سازی را که در سال‌های پس از رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ پیشرفت کرده بودند، تقویت کرده است. احیای ملی‌گرایی اقتصادی به‌طور چشمگیری در میان دو کشوری که بیشترین مسئولیت را در ایجاد لیبرال‌ترین و بازترین نظم اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم داشتند، یعنی ایالات‌متحده و بریتانیا رخ داده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه، با رونمایی از سیاست تجارت خارجی «اول آمریکا»، مملو از بیگانه‌هراسی، جنگ‌های تعرفه‌ای علیه شرکای تجاری و سیاست‌های ضدمهاجرتی، کار را آغاز کرد. ترامپ ایالات‌متحده را از توافق تجاری عظیم آسیا و اقیانوسیه به نام مشارکت ترنس-پاسیفیک خارج کرد، توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی را لغو کرد، تعرفه‌های تنبیهی علیه نزدیک‌ترین متحدان این کشور را کاهش داد و حتی تلاش کرد دیواری عظیم در مرز ایالات‌متحده با مکزیک برای بازداشت مهاجران بسازد. برنامه و سیاست صنعتی جو بایدن، رئیس‌جمهور دموکرات «آمریکایی بخر»، مشابه ترامپ است، و بایدن نیز به جنگ تجاری با چین ادامه داده است. در برخی زمینه‌ها، سیاست‌های حمایت‌گرایانه بایدن حتی افراطی‌تر از سلف اوست.

هدف پالن از کار خود این است که نشان دهد خاستگاه اولیه و سنتی تجارت آزاد، در میان رهبران سیاسی چپ و گروه‌های وابسته به صلح‌طلب، فمینیست‌ها، ضداستعمارگران و جهانی‌گرایان بوده است. این کتاب در نقد حمایت‌گرایی و پیامدهای امپریالیستی آن می‌درخشد، و دلیل قانع‌کننده‌ای است که چگونه میل به خودکفایی در طول تاریخ به توسعه‌طلبی و تقابل منجر شده است. آموزه‌های حمایت‌گرای فردریش لیست در اینجا به چشم می‌خورد. درحالی‌که نویسنده از پنج فصل اول برای گره‌گشایی از قرن اول فعالیت جهانی‌گرایی استفاده می‌کند، همه چیز بین جنگ جهانی دوم و حمله روسیه به اوکراین را در فصل پایانی فشرده می‌کند. این تراکم تا حدی به نحوه ارائه کتاب لطمه زده است، زیرا این فصل همچنین حاوی یک عنصر تحلیلی بسیار مهم است: «نظریه خطا»ی پالن- و توضیح او در مورد اینکه چرا صلح اقتصادی نتوانست خود را در مقاطع زمانی مختلف نشان دهد. این نظریه خطا شایسته توجه است، زیرا برای نتیجه‌گیری‌های سیاسی کتاب بسیار اهمیت دارد. پالن در اولین توضیح خود درباره اینکه چرا ایده صلح اقتصادی در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم نتوانست آن‌طور که باید مطرح شود، استدلال می‌کند که نهادهای پس از جنگ -سازمان ملل متحد و سیستم برتون وودز- تحت تاثیر ایده صلح اقتصادی و تبعات آن قرار گرفتند، اما نتوانستند بر پارانویا و شکافی که به‌سرعت در حال افزایش بود و جنگ سرد ایجاد کرد، غلبه کنند. پالن نشان می‌دهد که چگونه خواسته‌های مستدل به دلیل ترس از بلشویک‌ها و انقلاب‌های ضدسرمایه‌داری رد و سرکوب شدند. اما چرا «صلح اقتصادی» پس از پایان لیبرالیسم نهفته به وجود نیامد؟ برای توضیح دوره دهه 1980، پالن ایدئولوژی متضادی علیه «صلح اقتصادی»، یعنی اصطلاح «نظام اقتصاد آزاد» نئولیبرالی را معرفی می‌کند. او استدلال می‌کند که نئولیبرال‌ها با همسو شدن با فعالان مسیحی، از زمینه‌های قرن قدمت جنبش جهانی‌گرایی استفاده کرده‌اند. این آزادی‌خواهان مسیحی کمی موضع خود را از «تجارت آزاد یک قانون الهی است» به «سیستم اقتصاد آزاد به‌وضوح در کتاب مقدس مشخص شده است» تغییر دادند. اما چرا نئولیبرالیسم جهانی‌شده در نهایت در ارائه «صلح اقتصادی» شکست خورد؟ داوری پالن درباره دوران نئولیبرال، عبارت است از؛ دموکراسی در حال فرسایش، شرکت‌های قدرتمند و «جنگ بی‌پایان ایالات‌متحده». او آن را به عنوان «تمایل نئولیبرالی دوحزبی به مداخله‌گرایی قهری و سطحی‌نگری اجماع واشنگتن» توصیف می‌کند. پالن دوران کنونی را یک دوره نئومرکانتیلیستی معرفی می‌کند که با همه‌گیری کووید19، گسترش منطقه‌ای چین و امپریالیسم ناسیونالیستی روسیه تقویت شده است. در طول مسیر، «صلح اقتصادی» نشان می‌دهد که چگونه دیدگاه جهانی جهان‌وطنان اقتصادی چپ‌گرا، نظارت فراملی را به عنوان پیش‌نیاز نظم تجارت آزاد صلح‌طلبانه‌شان پذیرفته است. همان‌طور که گلندا اسلوگا توصیف می‌کند، در پایان جنگ جهانی اول، «بخار، برق و تجارت، نوع جدیدی از انسان بین‌المللی را اجتماعی کردند» که برای حفظ صلح، ایمان بیشتری به حکومت فراملی داشتند. آنها فهمیدند که حکومت فراملی به معنای تضعیف مرزهای ملی و کاهش حاکمیت و وفاداری ملی است. این طرز فکر و جهان‌بینی جهانی‌گرا راه را برای امثال جامعه ملل و در نهایت سازمان ملل متحد هموار کرد.

اما همه این تحلیل‌های ارائه‌شده در کتاب فاقد جزئیات هستند و بر روی رویدادهای بسیار پیچیده تمرکز دارند که در آنها ردیابی تاثیر مستقیم نفوذ گروه‌های ذی‌نفع دشوار است. این باعث می‌شود که نظریه پالن -یا بهتر است بگوییم نظریه‌های خطا- قانع‌کننده نباشد. به‌نوبه خود، این امر باعث ایجاد مشکلاتی برای برنامه سیاسی وی، «صلح اقتصادی» جدید می‌شود. پالن خواستار یک «ساختار حکومتی فراملی جدید» است که شامل «سه‌گانه ایالات‌متحده، اروپا و جنوب جهانی» با محوریت غرب است. اگرچه مطمئناً جاه‌طلبانه است، اما بدون جزئیات، توجیه نتیجه و مهم‌تر از همه، تلاش برای درس گرفتن از شکست‌های گذشته در ایجاد «صلح اقتصادی» است. بله، پالن خواستار هوشیاری در برابر «مشارکت ملی‌گرایانه اقتصادی» با جناح راست است و استدلال می‌کند که نظم حمایت‌گرایانه در حال ظهور برعکس آن چیزی است که فعالان چپ برای بیش از یک قرن خواستار آن بوده‌اند. بله، او ما را ترغیب می‌کند که از درهای باز «مرگ نئولیبرالیسم» برای مبارزه برای یک «جهانی‌گرای چپ» «صلح اقتصادی» استفاده کنیم. بااین‌حال، او توضیح نمی‌دهد که چگونه چنین الگویی می‌تواند در برابر اتحاد مجدد نیروهای نئولیبرال مقاومت کند. این دقیقاً همان چیزی است که در گذشته بارها و بارها اتفاق افتاده است. چگونه می‌توانیم مطمئن باشیم که دیگر تکرار نمی‌شود؟ علاوه بر این، می‌توان گفت به‌خصوص در سال‌های بعد از همه‌گیری کووید ما در حال حاضر در دنیاهایی جدا از هم زندگی می‌کنیم. سیاست تجدید و جداسازی، اگر هنوز برگشت‌ناپذیر نباشد، محبوب است. اگر جنگ سرد قبلاً مانع از «صلح اقتصادی» شد، چگونه می‌توانیم بر تفرقه و پارانویای امروزی غلبه کنیم؟ پالن نمی‌تواند دلیل قانع‌کننده‌ای برای اجتناب از دام‌هایی که به‌طور تاریخی «صلح اقتصادی» را تضعیف کرده است، ارائه دهد.

با توجه به نظریه سطحی خطا و طرحی که به‌طور معناداری با شکست‌های گذشته درگیر نیست و از آنها درسی نمی‌آموزد و راهی برای تکرار نکردن آن نشان نمی‌دهد، نویسنده نمی‌تواند شکاف چپ در مورد جهانی شدن را حل کند. این مهم است، زیرا حتی عنوان استدلال می‌کند که «صلح اقتصادی» یک دیدگاه چپ است- اما آیا واقعاً این‌طور است و آیا با فرض درست بودن، در حال حاضر هم این دیدگاه برای چپ مطلوب است؟ بدبینی چپ نسبت به جهانی شدن به اندازه حمایتی است که پالن برای تصدیق آن دارد. علاوه بر این، آغوش مارکسیستی تجارت آزاد از محاسبات استراتژیک متمایز پیروی می‌کند: جهانی شدن به عنوان راهی به سوی سوسیالیسم. محور این استدلال -اینکه تجارت آزاد تضاد طبقاتی را تا سرحد انقلاب تسریع می‌کند- پرسشی اساسی برای چپ امروز مطرح می‌کند: آیا انقلاب ضدسرمایه‌داری هنوز مورد نظر است؟ برای سنت مارکسیستی، حمایت از جهانی شدن مشروط به تعهد مستمر به انقلاب است. اگرچه پالن این تنش را در فصل درباره انترناسیونالیسم سوسیالیستی مطرح می‌کند، اما از پرداختن به پیامدهای آن برای امروز ناتوان است. در عوض، او به چپ‌ها توصیه می‌کند که میانه‌رو باشند و خود را با سرمایه‌داران همسو کنند، در نتیجه، پرونده اصلی سوسیالیستی برای جهانی‌سازی را از شالوده تحلیلی‌اش محروم می‌کند. این به موضوع کلی کتاب هم تسری پیدا می‌کند: چشم‌اندازها. پالن ارتباط متقابل فعالان را از طریق شبکه‌های سازمانی و شخصی و دیدگاه‌های ممتاز تجارت آزاد ترسیم می‌کند. درست مانند این فعالان، او از واقعیت‌های غالباً مشکل‌دار جهانی شدن در زمین چشم‌پوشی می‌کند. پالن این کار را با این استدلال -به شیوه‌ای آشنا- که جهانی‌سازی «واقعی» قبلاً هرگز آزمایش نشده است، توجیه می‌کند.

درحالی‌که «صلح اقتصادی» تاریخچه فکری جامعی از معامله‌گران آزاد در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ترسیم می‌کند، اما هدف کتاب این نیست و شما اگر به این موضوع علاقه نداشته باشید هم می‌توانید از خواندن آن لذت ببرید. خوانندگانی که علاقه‌مند به کسب بینش در مورد گروه‌های چپ -که در بالا گفته شد-، یا جنبه‌های مختلف بحث طولانی در مورد ارتباط میان یکپارچگی اقتصادی و جنگ هستند، رگه‌هایی غنی در کتاب پالن خواهند یافت. این کتاب با فصلی پایان می‌یابد که تحلیل تاریخی را به زمان حال می‌کشد، و با بحث درباره تاریخ روایت‌های تجارت آزاد، درکی عمیق‌تر برای بحث‌هایی که امروزه تکرار می‌شوند، القا می‌کند. 

دراین پرونده بخوانید ...