تبادل پیام
واکاوی سفر امیر قطر به ایران در گفتوگو با محمد خواجوئی

در شرایطی که همه کشورهای منطقه مشغول رایزنی برای تثبیت جایگاه خود هستند، امیر قطر به ایران سفر کرد و با مقامات ارشد به گفتوگو نشست. این احتمال وجود دارد که سفر تمیم بنحمد بنخلیفه آلثانی به تهران عادی و در مسیر گسترش روابط دو کشور باشد اما برخی احتمال میدهند، امیر قطر با پیامهای خاص به ایران سفر کرده است. در همین زمینه محمد خواجوئی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، معتقد است که منابع مطلع اعلام کردند که امیر قطر در این سفر پیامی را از طرف آمریکاییها با این مضمون که «مذاکره با آمریکا یک انتخاب ناگزیر برای تهران است و ایران باید مذاکره با آمریکا را آغاز کند»؛ آورده است و در مقابل هم شنیده شده که ایران به طرف قطری اعلام کرده است که به آمریکا بگوید «با این خط و نشانهای اخیر و همچنین با این خواستههای حداکثری امکانی برای شکلگیری مذاکره فراهم نیست».
♦♦♦
سفر امیر قطر به تهران و دیدار با مقامات بلندپایه نظام، واکنشهای بسیاری برانگیخته است و ابعاد رسانهای بالایی داشت. به نظر شما هدف امیر قطر از سفر به تهران و گفتوگو با مقامات ایران چه بود؟
ایران و قطر روابط پایدار و نزدیکی دارند و همواره در حال رایزنی در مورد موضوعات دوجانبه و مسائل منطقهای هستند. سفر اخیر امیر قطر به ایران هم در ادامه روابط و رایزنیهای دو کشور تعریف میشود. اما در این سفر بهطور خاص غیر از مسائل دوجانبه بهویژه در عرصه تعاملات اقتصادی و سیاسی، مسائل منطقهای هم در صدر برنامهها قرار گرفت. یکی از موضوعاتی که محور رایزنیهای امیر قطر در تهران بود، وضعیت سوریه است. در تحولات سوریه دو کشور ایران و قطر تقریباً در دو سوی کاملاً متفاوت از یکدیگر قرار گرفتند. قطر در کنار ترکیه حامی تغییرات اخیر در سوریه و همچنین حامی جریان حاکم در این کشور است اما ایران موتلف نظام بشار اسد بود و طبیعتاً متضرر بزرگ تغییرات اخیر در سوریه هم بود. با وجود این، تلاشهایی در روزهای اخیر صورت گرفته و مقامات ایران هم اعلام کردند بین ایران و جریان حاکم در سوریه تبادل پیام انجام شده است. البته درست است که رویکرد نظام حاکم بر سوریه در مقابل ایران است، اما طبیعتاً آنها نمیتوانند ایران را نادیده بگیرند چراکه ایران توانایی تاثیرگذاری بر معادلات امنیتی سوریه را دارد. همین عامل هم باعث میشود تلاشهایی برای تنظیم روابط صورت بگیرد. طبیعتاً قطر بهعنوان کشوری که روابط بسیار نزدیکی با هر دو طرف ماجرا دارد میتواند نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا کند. آنطور که به نظر میرسد، یکی از ماموریتهای مهم سفر امیر قطر به تهران هم همین موضوع بوده است. مسئله بعدی تحولات مربوط به غزه و آتشبس در غزه است. همانطور که میدانید هم ایران و هم قطر روابط نزدیکی با حماس دارند و طبیعتاً آینده تحولات در غزه، وضعیت آتشبس، پایداری یا ناپایداری آن و همینطور طرح جدید ترامپ در ارتباط با غزه برای هر دو کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. البته شرایطی که در منطقه حادث شده از جمله وضعیت تقابل میان ایران و اسرائیل بهویژه در سایه روی کار آمدن ترامپ و پیامدهایی که میتواند برای منطقه داشته باشد هم طبیعتاً یکی از موضوعات اصلی رایزنی امیر قطر در سفرش به تهران بوده است.
صحبت از رایزنیها و روابط دوجانبه شد. به نظر شما رابطه با قطر میتواند دستاورد اقتصادی ملموسی برای ایران داشته باشد؟
خیر، این سفر دستاورد اقتصادی ملموسی برای ایران ندارد، چراکه حجم تجارت میان ایران و قطر حدود ۷۰۰ میلیارد دلار است که این رقم قابلتوجهی نیست. اینکه دولت ایران در سالهای اخیر سیاست همسایگی را در اولویت قرار داده و به دنبال نزدیک شدن به کشورهای همسایه و کاهش تنش با این کشورهاست سیاست درستی است چراکه باعث میشود تنشها در حوزه سیاست خارجی ایران کاهش پیدا کند و ایران در یک وضعیت انزواگونه قرار نگیرد. اما اگر تصور کنیم که ایران در شرایط تحریمی از طریق روابط با همسایگان میتواند اقتصاد خودش را متحول کند نگاهی خوشبینانه است. همانطور که عرض کردم روابط اقتصادی ایران و قطر قابل توجه نیست، اتفاقاً روابط اقتصادی بالایی با عراق داریم اما نمیتوانیم به منابع حاصل از فروش گاز به عراق دسترسی داشته باشیم. در حال حاضر حدود ۱۱ میلیارد دلار از اموال ایران در بانکهای عراق در حالت بلوکه قرار دارد و به دلیل شرایط تحریمی امکان استفاده از آن را ندارد. درواقع شرایط تحریمی باعث شده است که ایران نتواند از ظرفیت کشورهای همسایه استفاده کند و حجم روابط اقتصادی با این کشورها بسیار اندک است. البته وجود تحریمها امکان وصول درآمدهای همین حجم اندک را هم دشوار میکند.
در چنین شرایطی ما نباید انتظار خاصی از روابط با این کشورها داشته باشیم. در واقع این نوع از روابط میتواند منفذ تنفسی برای ایران باشد. از نظر من تنها راهحل برای احیای اقتصاد ایران این است که از این وضعیت تحریمی خارج شود و بتواند سرمایه خارجی جذب کند. در چنین شرایطی است که میتواند به ریل توسعه بازگردد؛ چیزی که سالها از آن عقب افتادهایم. این را هم در نظر بگیرید که استمرار این وضعیت فرسایشی میتواند برای ایران خطرناک باشد و فاصله ما را با کشورهای منطقه افزایش دهد. فاصلهای که شاید تا دو یا سه دهه پیش بسیار ناچیز بود اما به مرور و در شرایطی که ایران در یک وضعیت انزواگونه اقتصادی قرار گرفت این فاصله روزبهروز افزایش پیدا کرد.
به نظر شما این سفر میتواند ارتباطی با سفر اخیر وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور و فرستاده ویژه آمریکا به خاورمیانه و به عربستان داشته باشد؟
همانطور که پیشبینی میشد، بعد از روی کار آمدن آقای ترامپ سیاستهایی که او در قبال منطقه پیش گرفت، از طرح جنجالی در ارتباط با وضعیت غزه و کوچاندن مردم این منطقه به کشورهای دیگر تا احیای دوباره سیاست فشار حداکثری علیه ایران، باعث ایجاد حساسیتهایی در منطقه شده و بهتبع آن تحرکات دیپلماتیک را افزایش داده است. طی یکی، دو هفته اخیر شاهد تعدد سفرهای دیپلماتیک در منطقه و همچنین برگزاری اجلاسهای مختلف در منطقه خواهیم بود. درواقع کشورهای منطقه درصدد این هستند که از طریق رایزنی به فهم درستی در ارتباط با سیاستهای ترامپ و تاثیر آن بر وضعیت منطقه برسند. بنابراین رایزنی امیر قطر با مقامات ایران در چهارچوب این کانتکس تعریف میشود و بخشی از این رایزنیهای بزرگ در منطقه است و طبیعتاً یکی از محورهای این سفر هم رویکردهای ترامپ در قبال منطقه و در ارتباط با ایران است.
ماجد محمد الانصاری، سخنگوی وزارت خارجه قطر در گفتوگویی با شبکه آمریکایی فاکسنیوز آمادگی این کشور را برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن اعلام کرد. آیا این به این معناست که قطر میخواهد میانجی میان ایران و آمریکا شود؟
هر زمانی که یکی از مقامات ارشد کشورهای حوزه خلیج فارس بهویژه قطر و عمان به ایران سفر میکنند یا برعکس، مقامات ارشد ایرانی به این کشورها میروند، این گمانهزنی مطرح میشود که دستکم یکی از دلایل اصلی این سفرها تبادل پیام میان ایران و آمریکا یا تلاشهایی برای میانجیگری میان ایران و آمریکاست. سفر اخیر امیر قطر به تهران آن هم در شرایطی که بحث مذاکره یا عدم مذاکره میان ایران و آمریکا بالا گرفته است، باعث شده که یکی از مهمترین گمانهزنیها این باشد که امیر قطر احتمالاً حامل پیامی از سمت آمریکاییها به تهران یا برعکس، حامل پاسخ ایران به ایالاتمتحده بوده است. بهویژه اینکه ما سابقه میانجیگری قطر در این زمینه را داریم. آخرین مورد در دولت آقای بایدن رخ داد که به توافقی بین ایران و آمریکا در زمینه تبادل زندانیان و آزادسازی بخشی از اموال بلوکهشده ایران منجر شد. طبیعتاً در وضعیت کنونی هم که تنشها بین ایران و آمریکا بالا گرفته قطر میتواند نقشآفرینی جدی داشته باشد. در همین راستا به نظر من یکی از مهمترین زمینههای این سفر هم همین موضوع است. کمااینکه منابع مطلع اعلام کردند که امیر قطر در این سفر پیامی را از طرف آمریکاییها با این مضمون که «مذاکره با آمریکا یک انتخاب ناگزیر برای تهران است و ایران باید مذاکره با آمریکا را آغاز کند»؛ آورده است و در مقابل هم شنیده شده که ایران به طرف قطری اعلام کرده است که به آمریکا بگوید «با این خطونشانهای اخیر و همچنین با این خواستههای حداکثری امکانی برای شکلگیری مذاکره فراهم نیست». البته درست است که مقام رهبری در ایران با مذاکره با آمریکا مخالفت کردند اما این به معنای پایان این پرونده نیست چراکه مخالفتی که ایشان با مذاکره کردند میتواند فضایی را برای دیپلماسی میانجیگرایانه، غیرمستقیم و همچنین تبادل پیام میان دو طرف ایجاد کند. کمااینکه ما در روزهای اخیر شاهد ابراز آمادگی برای میانجیگری بین ایران و آمریکا از طرف قطر و عربستان بودیم.
آیا احتمال بروز یک جنگ منطقهای و شعلهور شدن آتش بحران در منطقه، کشورهای حاشیه خلیج فارس، از جمله قطر، را به سمت گفتوگو با تهران سوق داده است؟
بله، شاید کشورهای حوزه خلیج فارس از اینکه نقشآفرینی ایران و محور مقاومت در منطقه کاهش پیدا کرده خشنود باشند؛ اما به موازات آن از تحرکات اخیر اسرائیل در تلاش برای تغییر نظم منطقهای و در کنار آن رویکردهای ترامپ در حمایت از رویکردهای راستگرایانه دولت اسرائیل برای تغییر دموگرافیک در منطقه ناراضی هستند. بهویژه طرحی که اخیراً ترامپ در ارتباط با غزه مطرح کرد و همچنین صحبتهای تحریکآمیز نتانیاهو درباره اینکه عربستان بخشی از سرزمینش را به فلسطینیان بدهد، کشورهای حوزه خلیج فارس را نگران کرده است. این کشورها به خوبی میدانند که این وضعیت میتواند روی امنیت ملی آنها تاثیر بگذارد. در همین راستا ما شاهد مخالفت جدی کشورهای عربی در قبال طرح ترامپ بودیم، چون این طرح در مورد اسکان فلسطینیان در کشورهای دیگر میتواند روی امنیت ملی این کشورها اثر بگذارد و خطری برای نظامهای حاکم در این کشورها باشد. از طرف دیگر افزایش تنش میان ایران و اسرائیل و زمزمههای مربوط به احتمال حمله به تاسیسات هستهای ایران این کشورها را نگران میکند چراکه به هر حال هرگونه تنش بین دو طرف میتواند روی امنیت این کشورها هم تاثیر بگذارد. بهویژه اینکه ایران در حال حاضر در شرایطی قرار گرفته است که بسیاری از ابزارهای قدرتش را در منطقه ازدسترفته میداند و اگر مورد تهدید قرار بگیرد به احتمال زیاد رفتارهای رادیکال انجام میدهد، چراکه دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. این همان چیزی است که کشورهای عربی که در همسایگی ایران قرار دارند نسبت به آن حساس هستند. یکی از دلایل تلاش این کشورها برای میانجیگری هم همین موضوع است. حتی عربستان سعودی هم که سابق بر این نقشی در میانجیگری بین ایران و آمریکا داشت، در حال حاضر برای میانجیگری اعلام آمادگی کرده است. عربستان بهشدت از افزایش تنش در منطقه نگران است چرا که این وضعیت میتواند روی امنیت ملی و طرحهای توسعه عربستان تاثیر بگذارد. از طرف دیگر احتمال حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هستهای نیز میتواند عربستان را در تنگنا قرار دهد، چراکه این کشور ناگزیر میشود برای توازنبخشی در مقابل ایران به سمت هستهای شدن حرکت کند. این وضعیت باعث شده است که کشورهای حوزه خلیج فارس به سمت نوعی تنشزدایی میان ایران و آمریکا حرکت کنند تا مانع از تاثیرات منفی این وضعیت روی امنیت ملی خودشان شوند. افزون بر این، همانطور که عرض کردم سیاستهای ترامپ و نتانیاهو در ارتباط با مردم غزه هم این کشورها را حساس کرده است. در همین راستا این کشورها تلاش میکنند با ابزارهای مختلف جلوی اینگونه اقدامات تحریکآمیز را بگیرند.
مقامات ایران از مقامات قطر توقع دارند که به فشارهای آمریکا توجهی نکنند و پولهای بلوکهشده ایران را که از کره به قطر منتقل شده به ایران برگردانند، چرا که قطر کشور دوست و برادر است. به نظر شما با محدودیتهایی که ترامپ وضع کرده است آیا قطر میتواند اقدامی در این زمینه انجام میدهد؟
واقعیت این است که ما نمیتوانیم از قطر این انتظار را داشته باشیم که جدا از ملاحظات و سیاستهای ایالاتمتحده دسترسی ایران به این اموال را تسهیل کند. بهطور کلی این کشورها بیشتر نقش تسهیلگر را دارند و سیاستگذاری نمیکنند. در همین راستا قطر تسلطی بر پولهای بلوکهشده ایران ندارد و فقط مجری سیاستهای آمریکا در این زمینه است. بنابراین به نظر من خواسته ایران از قطر چندان قابلیت اجرایی ندارد کما اینکه کره جنوبی هم در آن سالهایی که این پولها در آن کشور بود اجازه نداشت دسترسی ایران به این پولها را تسهیل کند.