شناسه خبر : 48910 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دنیای سیال سیاست

واکاوی رفتارهای دوگانه دونالد ترامپ در گفت‌وگو با علی واعظ

دنیای سیال سیاست

دونالد ترامپ اخیراً یادداشتی را با هدف بازگرداندن سیاست موسوم به «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران امضا کرد. به دنبال امضای این یادداشت، وزارت خزانه‌داری آمریکا نخستین اقدام تحریمی علیه فروش نفت ایران را در دولت جدید دونالد ترامپ اعلام کرد. این در حالی است که ترامپ در سخنرانی‌های اخیر خود بارها بر اهمیت مذاکره با ایران تاکید کرده بود اما برخلاف این اظهارات، نخستین گام‌های تشدید تحریم‌های ایران را برداشت. در همین زمینه علی واعظ، تحلیلگر ارشد امور ایران در گروه بین‌المللی بحران، معتقد است که «اگر به مصاحبه‌های مطبوعاتی و صحبت‌های عمومی آقای ترامپ توجه کنید، ایشان فردی نیست که به صورت دقیق صحبت کند. بنابراین به نظر من تحلیل کلمه‌به‌کلمه صحبت‌های ایشان اشتباه است و باید الگوهای اصلی گفتمانی ترامپ را در نظر بگیریم. این الگوها سه مسئله اصلی یعنی عدم تمایل به جنگ، تمایل به یک توافق و عدم تمایل به تغییر نظام را دربر می‌گیرد».

♦♦♦

 هدف ترامپ از امضای سیاست فشار حداکثری چیست؟

آقای ترامپ پیش از بازگشت به قدرت به صورت متناوب به این موضوع اشاره کرده بود که آقای بایدن با عدم اجرای صحیح تحریم‌های آمریکا علیه ایران، دست آمریکا را برای مذاکره با ایران بسته است. بنابراین کاملاً قابل پیش‌بینی بود که ترامپ از همان ابتدا فشار حداکثری را علیه ایران فعال کند. اینکه این موضوع به تاخیر افتاد هم به خاطر آشوبی بود که در دو هفته ابتدایی دوره ریاست‌جمهوری ترامپ به وجود آمد. متاسفانه ایران هم چه در دوره انتقالی ریاست‌جمهوری و چه در این دو هفته نتوانست با وعده مذاکره جلوی بازگشت تحریم‌های حداکثری را بگیرد. در همین راستا انجام این کار تقریباً برای آقای ترامپ اجتناب‌ناپذیر شده بود. اما باید در نظر داشت که هدف ترامپ از احیای کمپین فشار حداکثری متفاوت از دولتش است. زبان بدن آقای ترامپ در زمان امضای این یادداشت گویای این بود که او تمایل چندانی برای این کار ندارد و بیشتر به دنبال این است که از طریق احیای تحریم‌ها یا فشار احیای تحریم‌ها به یک توافق با ایران دست پیدا کند اما دولت ایشان و افراد تندرویی که در کاخ سفید، وزارت خارجه و دیگر ارگان‌ها هستند فشار را ابزاری برای تغییر نظام در ایران یا تسلیم ایران به خواست‌های آمریکا می‌دانند. این را هم اضافه کنم که تفاوت فرهنگی و ادراکی که میان تهران و واشنگتن وجود دارد هم یکی از موانع بزرگ بر سر راه توافق بین دو کشور است. با همه اینها اما به نظر من همچنان این امکان وجود دارد که ایران ابتکار عمل را به دست بگیرد.

  شما تفاوت‌های فرهنگی و ادراکی میان تهران و واشنگتن را به‌عنوان یکی از موانع بزرگ بر سر راه توافق بین دو کشور مطرح کردید؛ منظور از این تفاوت‌ها چیست؟ چطور می‌توان آن را حل کرد؟

بسیاری از کشورها، چه کشورهایی که در زمره مخالفان آمریکا هستند، چه آنهایی که در زمره متحدان آمریکا هستند، به این نتیجه رسیده‌اند که چگونه می‌توان با ترامپ کنار آمد. اجازه دهید با مثال توضیح دهم. آمریکا تعرفه‌هایی را برای کانادا و مکزیک اعمال کرد و حتی ترامپ خواهان پیوستن کانادا به آمریکا شد و بدترین توهین‌ها را نثار دولت مکزیک کرد. اما دولت کانادا و مکزیک به خوبی می‌دانند که با انجام برخی از اقدامات نمایشی می‌توانند او را مهار کنند یا حداقل زمان بخرند. وقتی که ترامپ تعرفه‌ها را اعمال کرد بالاترین مقامات کانادا، کلمبیا و مکزیک با او تماس گرفتند و چند امتیاز نمایشی مانند افزایش تعداد پلیس‌های مرزبانی و مواردی شبیه به این را پذیرفتند. همین موضوع باعث شد که ترامپ تعرفه‌ها را تعلیق کند. یک سناریوی فرضی این است که اگر آقای پزشکیان پس از اعمال فشار حداکثری با آقای ترامپ تماس می‌گرفتند و از ایشان می‌خواستند که تحریم‌ها را تا زمانی که دو رئیس‌جمهور مثلاً در ماه آینده در خاک عربستان سعودی به صورت مستقیم با یکدیگر دیدار کنند، تعلیق کند؛ بدون شک او می‌پذیرفت. در واقع با چنین اقدام ساده‌ای آقای پزشکیان این قدرت را داشت که در واقع کل فشار کمپین حداکثری و برنامه‌های نیروهای جنگ‌طلب و تندرو در واشنگتن و در تل‌آویو را تعلیق و حتی ملغی کند. اما بدبینی ایرانیان به ترامپ به خاطر خروج او از برجام و دستور ترور سردار سلیمانی مانع چنین اقداماتی می‌شود. این را هم اضافه کنم که من همه این موارد را با این آگاهی و دانش خدمت شما عرض می‌کنم که آقای ترامپ قابل اعتماد نیست و به صورت قطع منافع ایران را در نظر ندارد ولی واقعیت این است که سیاست دنیای سیالی است و کشورها با انعطاف و شناخت فرصت‌هاست که می‌توانند منافع خودشان را حفظ کنند. این را هم در نظر بگیرید که بسیاری از کشورهای دیگر از جمله کره شمالی، کلمبیا، اتحادیه اروپا و حتی کشورهای همسایه ایران و از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس توانستند راهکاری برای بازی با ترامپ پیدا کنند. به‌عنوان مثال وعده سرمایه‌گذاری 600 میلیارددلاری عربستان در آمریکا در واقع ادامه همان توافقات قبلی با آقای ترامپ است و هیچ چیز جدیدی به آن اضافه نشده است اما این امکان را برای آقای ترامپ فراهم می‌کند که بتواند ادعا کند پیروزی جدید به دست آورده است. اما متاسفانه مقامات جمهوری اسلامی ایران نمی‌دانند که باید با ترامپ بازی کنند. اینکه می‌گویم متاسفانه به این خاطر نیست که ترامپ خیرخواه است بلکه به خاطر این است که آقای ترامپ یک رئیس‌جمهور منحصربه‌فرد است و چند قابلیت دارد که باید آنها را در نظر گرفت. اولین قابلیت این است که ترامپ سه موضع اصولی را در ارتباط با ایران اتخاذ کرده است که به گمان من برای ایران مثبت است: یک، به دنبال جنگ نیست؛ دو، خواهان راه‌حل مسالمت‌آمیز است؛ و سه، خواهان تغییر رژیم در ایران نیست. دومین قابلیت این است که ترامپ یک رئیس‌جمهور امپراتورمآب است، به این معنا که اگر با کشوری توافق کند کنگره نمی‌تواند در مقابلش مقاومت کند. این یک واقعیت است که در ارتباط با بایدن یا اوباما به هیچ وجه صادق نبود. بنابراین ایران می‌تواند با ترامپ به توافق‌هایی دست پیدا کند که به‌طور کلی روابط دو کشور را دگرگون کند.

  دونالد ترامپ در گفت‌وگو با نشریه آمریکایی نیویورک پست گفته که «من مایلم با ایران یک توافق غیرهسته‌ای حاصل شود». ترامپ مدعی شد که این توافق را «به بمبارانِ شدیدِ» ایران ترجیح می‌دهد. او همچنین خاطرنشان کرد که «اگر توافقی انجام شود، اسرائیل دیگر ایران را بمباران نمی‌کند». چرا ترامپ در عین تمایل به توافق در حال تهدید ایران است؟

اگر به مصاحبه‌های مطبوعاتی و صحبت‌های عمومی آقای ترامپ توجه کنید، ایشان فردی نیست که به صورت دقیق صحبت کند. بنابراین به نظر من تحلیل کلمه‌به‌کلمه صحبت‌های ایشان اشتباه است و باید الگوهای اصلی گفتمانی ترامپ را در نظر بگیریم. همان‌طور که عرض کردم این الگوها سه مسئله اصلی یعنی عدم تمایل به جنگ، تمایل به یک توافق و عدم تمایل به تغییر نظام را دربر می‌گیرد. این سه نکته اصلی است. حتی در موارد دیگری ترامپ تاکید کرده است که خواهان این است که ایران کشوری متمول شود و در صلح زندگی کند. بنابراین تمرکز روی اینکه یک روز ترامپ تایید یا تاکید بیشتری روی مباحث نظامی کرده و یک روز دیگر تاکید بیشتری بر امتیازات اقتصادی، به گمان من خیلی راهگشا نیست؛ چراکه اصل مطلب این است که ترامپ حاضر است خارج از چهارچوب سنتی که آمریکا با مسئله ایران در این سال‌ها مواجه بوده عمل کند. علاوه بر این، در تمامی این سال‌ها هیچ یک از روسای جمهور آمریکا به‌طور قاطع نگفتند که در سطح بالای رهبری در ایران کسانی هستند که به دنبال سلاح هسته‌ای نیستند؛ اما ترامپ این موضوع را مطرح کرد. در واقع همیشه مقامات آمریکایی مدعی بودند که ایران به دنبال سلاح هسته‌ای است و ما می‌خواهیم جلوی ایران را بگیریم. حالا یا با توافق یا با استفاده از ابزار نظامی. اما آقای ترامپ گفت، هستند کسانی که به دنبال سلاح هسته‌ای نیستند و من هم تنها چیزی که می‌خواهم این است که ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند. با توجه به این گفته‌ها به گمان من دیپلماسی هوشمندانه، دیپلماسی است که از این فضا نهایت استفاده را بکند؛ چراکه اتفاقاً ترس و وحشت تندروها در واشنگتن هم این است که یک تماس ساده بین رئیس‌جمهور ایران و رئیس‌جمهور آمریکا ممکن است آنها را آچمز کند. در واقع تندروها در آمریکا به خوبی می‌دانند که ترامپ به قدری مایل به توافق با ایران است که ممکن است حاضر باشد امتیازات بزرگی به ایران بدهد. باید در نظر داشته باشیم که عدم تعامل با ترامپ نه‌تنها امتیازات مثبت را از بین می‌برد بلکه نمی‌تواند مانع تبعات منفی برای ایران شود. اگر خاطرتان باشد در اکتبر سال ۲۰۱۹ که آقای ظریف، وزیر امور خارجه وقت برای حضور در یک جلسه سازمان ملل در نیویورک بودند، با آقای رند پال، سناتور جمهوری‌خواه ملاقات کردند و ایشان آقای ظریف را به دفتر ریاست‌جمهوری در کاخ سفید دعوت کرد و گفت که آقای ترامپ منتظر ملاقات با شما هستند. در همان لحظه آقای ظریف با آقای روحانی تماس می‌گیرد اما آقای روحانی بدون اینکه حتی بخواهد به دنبال مجوز از دفتر رهبری باشد این موضوع را رد می‌کند. من معتقدم اگر چنین دیداری صورت گرفته بود، شاید ترامپ دستور ترور آقای سلیمانی را صادر نمی‌کرد چراکه می‌خواست در دیپلماسی باز بماند. در همین راستا باید از این فرصت و همچنین استثنایی بودن آقای ترامپ استفاده کرد؛ چراکه عدم توافق با ترامپ ممکن است پیامدهای خطرناکی برای کشور داشته باشد.

  در صحبت‌هایتان به این موضوع اشاره کردید که ایران باید ابتکار عمل را به دست بگیرد. چطور می‌توان این کار را انجام داد؟

در سه ماهی که از انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته من دائم از مقامات کشورهای اروپایی و حتی مقامات کشورهای منطقه شنیده‌ام که تلاش‌هایی از جانب ایران و آمریکا صورت گرفته برای اینکه از طریق واسطه پیام‌هایشان را ردوبدل کنند. اما واقعیت این است که واسطه‌ها نمی‌توانند اقدام خاصی انجام دهند و خود ایران باید تصمیم بگیرد و اقدامات لازم را انجام دهد. ایران سه ماه فرصت داشت تا سیاست ترامپ را در قبال ایران شکل دهد اما این فرصت را از دست داد. متاسفانه ایران در موضع واکنشی است و منتظر است تا ببیند دولت جدید در آمریکا چه اقدامی خواهد کرد و خودش هم اقدام نمی‌کند و به کشورهای میانجی‌گر وابسته است. اگر در همان ابتدای کار ایران مستقیم با آقای ترامپ تماس گرفته بود، به گمان من می‌توانست جلوی بازگشت تحریم‌های فشار حداکثری را بگیرد. البته همان‌طور که عرض کردم هنوز هم برای این کار دیر نیست و دادن تنها یک وعده ملاقات این نتیجه را حاصل خواهد کرد. ایران به جای استفاده از میانجی‌های بی‌قدرت مثل اروپایی‌ها یا میانجی‌هایی که چندان با موضوع آشنایی ندارند باید خودش ابتکار عمل را دست بگیرد و به صورت مستقیم با آمریکا گفت‌وگو کند. به یاد داشته باشیم که ایران حتی بعد از پایان جنگ ایران و عراق، به صورت مستقیم با دشمنی که دستش به خون فرزندان ایران آغشته بود گفت‌وگو کرد. در همین راستا امروز هم به خاطر منافع ملی می‌تواند این کار را انجام دهد.  از اینجا به بعد هم اگر هدف مقاومت حداکثری است به این امید که آقای ترامپ به این نتیجه برسد که مقاومت حداکثری نتیجه بهتری از فشار حداکثری خواهد داد و کوتاه بیاید و تسلیم شود و در ادامه یک توافقی را روی میز بگذارد که باب میل ایران باشد، به نظر من اتلاف وقت خواهد بود و حتی ممکن است ضررهای جبران‌ناپذیری برای منافع ملی ایران دربر داشته باشد. علاوه بر این، باید این واقعیت را هم پذیرفت که ما الان با جامعه‌ای در ایران مواجه هستیم که بعد از ۱۵ سال زندگی تحت فشار رکود تورمی تقریباً کفگیرشان به ته دیگ خورده است و انتظار از این جامعه برای اینکه برای یک مدت نامعلوم دیگر مقاومت کند، آن هم مقاومتی که معلوم نیست در نهایت دقیقاً چه چیزی به دست خواهند آورد، انتظاری بیجاست. در حالی که کشورهای پیرامونی ایران خیلی راحت دارند با همین دولت غیرقابل پیش‌بینی آمریکا کنار می‌آیند. برای مثال عربستان سعودی علاوه بر اینکه می‌تواند منافع خودش را تامین کند، در عین حال می‌تواند وقتی که آقای ترامپ راجع به تسخیر غزه صحبت می‌کند، تندترین بیانیه را صادر کند و در برابر سیاست آمریکا مقاومت کند. در انتها باید عرض کنم که به نظر من کلید اصلی این موضوع در تهران و در دست آقای پزشکیان است. اگر ایشان نگران فشار تندروها یا حتی استیضاح هستند، باید این را هم در نظر بگیرند که اگر اقدامی نکنند ممکن است دلار به ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان هم برسد و مردم بیش از پیش تحت فشار اقتصادی قرار بگیرند و به‌تبع آن شورش‌های اجتماعی صورت بگیرد که مجدد باید با خشونت سرکوب شود. این موضوع دوران ریاست‌جمهوری ایشان را کاملاً تیره‌و‌تار خواهد کرد و تاریخ از ایشان به نیکی یاد نخواهد کرد. 

  برای برون‌رفت از وضعیت موجود طرفین باید چه نکاتی را در نظر بگیرند؟

به‌طور کلی توجه به سه نکته ضروری است: اول، سرعت است. هر چقدر زمان بیشتری بگذرد، این کار پیچیده‌تر خواهد شد و مخالفان دیپلماسی برد-برد در آمریکا و اسرائیل موانع بیشتری بر سر راه آقای ترامپ ایجاد خواهند کرد و پیچیدگی‌های منطقه‌ای و جهانی هم ممکن است مانع کار شود. دوم، مسئله وسعت توافق است. به گمان من توافق دیگر فقط شامل مسئله هسته‌ای نخواهد بود و مسائل دیگر را هم دربر می‌گیرد. بسیاری از امتیازاتی که ایران می‌تواند در شرایط فعلی واگذار کند امتیازهایی هستند که عملاً هزینه چندانی برای ایران ندارند. به‌عنوان مثال فرض کنید اگر ایران متعهد شود که دیگر به حزب‌الله کمک نخواهد کرد به صورت عملی هم امکان چنین کمکی وجود ندارد چراکه دسترسی از طریق سوریه و فرودگاه بیروت دیگر مقدور نیست. یا اینکه مثلاً فرض کنید اگر ایران تعهد کند که دیگر به روسیه سلاح نمی‌دهد هزینه‌ای برای ایران ندارد چون در شرایط فعلی که ایران نگران حمله احتمالی اسرائیل است به تمامی سلاح‌های خود برای دفاع نیاز دارد. همان‌طور که روسیه هم سیستم‌های دفاع موشکی اس 400 یا هواپیماهای اس ۳۵ را به خاطر اینکه در شرایط جنگی بود به ایران نداد. این مسائل به آقای ترامپ اجازه می‌دهد این ادعا را بکند که من برخلاف اوباما که فقط یک توافق هسته‌ای با ایران داشت، یک توافق همه‌جانبه با ایران به دست آوردم. بنابراین با هوشمندی می‌توان کار را پیش برد. و نهایتاً نکته سوم، بحث سادگی است. نمی‌توان با آقای ترامپ یک توافق جزئی و تکنیکی ۱۵9صفحه‌ای شبیه برجام به دست آورد. توافق با آقای ترامپ باید یک توافق ساده یک یا دوصفحه‌ای با تیترهای بزرگ و جذاب باشد. مطمئناً برای کشوری مثل ایران که برای هزاران سال در کار مذاکره بوده گفت‌وگو با ترامپ کار دشواری نیست و به گمان من آن چیزی که در حال حاضر مانع چنین مذاکراتی می‌شود مسائل سیاسی، احساسی و عاطفی است اما باید در نظر داشته باشیم جایی که بحث منافع ملی مطرح است نباید این مسائل مانع حرکت در مسیر صحیح شوند. 

دراین پرونده بخوانید ...