شناسه خبر : 48058 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازنگری یک سیاست

پیش‌شرط عادی‌سازی روابط ایران و اروپا چیست؟

 

سینا عضدی / مدرس روابط بین‌الملل در دانشگاه جرج واشنگتن

بعد از سفر مسعود پزشکیان به نیویورک و دیدار با سران هفت کشور اروپایی، بسیاری بر این گمان بودند که شاید بتوان این دیدارها را سرآغازی برای حرکت ایران و اروپا در مسیر بهبود مناسبات به‌حساب آورد. اما برخلاف این پیش‌بینی‌ها کشورهای اروپایی در اقدامی هفت شهروند و هفت سازمان ایرانی را به فهرست تحریم‌ها اضافه کردند. علاوه بر این، اتحادیه اروپا در بیانیه مشترک نشست پایانی با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، در همراهی با این کشورها از ایران خواست تا به آنچه آنان اشغال جزایر سه‌گانه ایرانی نامیدند، پایان دهد.

قضیه از این قرار است که حمایت ایران از روسیه (به ادعای اروپایی‌ها) در جنگ اوکراین برای اروپایی‌ها بسیار سنگین و غیرقابل ‌قبول است. به عبارت دیگر برای اروپایی‌ها غیرقابل قبول است که ایران از کشوری حمایت کند که موجب بزرگ‌ترین جنگ تاریخ اروپا بعد از جنگ جهانی دوم شده است. اروپایی‌ها معتقدند که ایران وارد یک بحران استراتژیک جهانی شده و در واقع در مقابل ناتو قرار گرفته است. برای همین هم هر نوع اقدام یا کمکی به روسیه که احتمال تغییر جنگ به نفع روسیه را افزایش دهد، از نظر آنها یک تهدید است. این موضوع هزینه‌ها و تبعات بسیار گزافی برای ایران داشت تا جایی که اکنون از نگاه اروپایی‌ها، ایران حامی جدی روسیه است. به همین دلیل است که اروپایی‌ها از موضع امارات علیه ایران حمایت کردند. از یاد نبریم که فقط اروپایی‌ها نیستند که چنین موضعی را علیه ایران اتخاذ کردند؛ قبل از اروپا، روسیه و چین هم از موضع امارات حمایت کردند. البته برخلاف اروپایی‌ها چین و روسیه از لفظ اشغال استفاده نکردند.

در همین راستا تا زمانی که (به ادعای اروپایی‌ها) ایران حامی روسیه در جنگ اوکراین باشد شرایط به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد. ایران باید یک بازبینی کلی در سیاست خارجی خود داشته باشد چراکه با توجه به روابطی که با آمریکا دارد، انتخاب‌های زیادی ندارد. روس‌ها بارها و بارها نشان دادند که شریک قابل اعتمادی برای ایران نیستند. طی این سال‌ها روسیه به‌رغم اختلافات جدی با آمریکا، به هیچ وجه خواهان ورود به عرصه درگیری و تنش با آمریکا نبود. با توجه به حجم روابط و منافعی که روسیه با آمریکا داشت، همکاری با آمریکا را بر همکاری با ایران ترجیح می‌داد. در بسیاری از موارد روسیه در قطعنامه‌های مختلف با غربی‌ها همراهی کرد. مورد آخری که روسیه بر اساس منافع ملی خود عمل کرد، کشیدن پای ایران به جنگ اوکراین بود. روسیه همیشه به دنبال این بوده که فاصله میان ایران و غرب را افزایش دهد. به عبارت دیگر کشوری مانند روسیه که درگیر جنگ و تحریم است می‌خواهد دیگران را با خود همراه کند. چین هم به دنبال منافع اقتصادی‌اش است. حجم روابط تجاری چین با کشورهای حوزه خلیج فارس بسیار بالاست و این به خوبی گویای واقعیت‌های حاکم بر روابط چین با کشورهای منطقه است. بنابراین فقط اروپا باقی می‌ماند که با اروپا هم روابط خوبی نداریم.

برای بهبود روابط با اروپا باید دو اقدام اساسی انجام شود: ایران در ابتدا باید نشان دهد که حامی روسیه در جنگ اوکراین نیست و در مرحله بعد باید همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را افزایش دهد. همکاری با آژانس از این منظر برای اروپایی‌ها اهمیت دارد که پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران می‌تواند به افزایش تنش در منطقه خاورمیانه و در نهایت یک جنگ تمام‌عیار منجر شود و موجی از مهاجران و آوارگان را راهی اروپا کند. اگر ایران این دو اقدام اساسی را انجام دهد اروپایی‌ها حاضرند امتیازاتی به ایران بدهند.

مروری بر گذشته

طی این سال‌ها کشورهای اروپایی برخلاف آمریکا همواره تمایلی به ایجاد تنش با ایران نداشته‌اند. علت این امر هم تفاوت دیدگاه اروپایی‌ها با آمریکایی‌هاست. اروپا همواره مخالف منزوی کردن و افزایش فشار بر ایران بوده است؛ در واقع اروپایی‌ها گمان می‌کردند با تعامل با ایران می‌توانند رفتار ایران را تحت کنترل درآورند. اما اینکه چرا طی یکی، دو سال اخیر رفتار اروپایی‌ها تغییر کرده است، چند دلیل مهم دارد:

اول اینکه دولت‌های اروپایی به‌شدت از رویکرد دولت آقای رئیسی در قبال برجام ناراضی بودند. احیای برجام بیش از حد طولانی شد و عملاً دو سال گفت‌وگو بدون هیچ نتیجه‌ای پایان یافت. اروپایی‌ها می‌خواستند با احیای برجام فعالیت هسته‌ای ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار بگیرد و با لغو تحریم‌ها و ورود ایران به بازار جهانی از منابع انرژی ایران بهره‌برداری کنند. اما بسیاری در ایران گمان می‌کردند که با اتلاف وقت می‌توانند امتیازهای بیشتری از طرف مقابل بگیرند؛ اما دیدیم که جنگ روسیه علیه اوکراین چگونه مسئله برجام را تحت تاثیر قرار داد.

دوم؛ ادعای دخالت ایران در جنگ اوکراین و حمایت ایران از روسیه که همین مسئله دولت‌های اروپایی را عصبانی کرده است. مسئله پهپادها علاقه کشورهای اروپایی را به مذاکره با ایران کاهش داد، به‌طوری که حتی اگر برجام هم احیا شود، به دلیل موضوع پهپادها کشورهای اروپایی علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در ایران ندارند. باید در نظر داشته باشیم که ادامه تنش اروپا با ایران و در نتیجه عدم احیای برجام به نفع روسیه است. به این خاطر که با حل مسئله برجام و برنامه اتمی ایران آمریکا وقت بیشتری خواهد داشت که به روسیه بپردازد. بنابراین به نفع آنها خواهد بود که ایران به حمایتش از روسیه ادامه بدهد و سیاست خارجی آمریکا هنوز درگیر برنامه اتمی ایران باشد. برای روسیه، ایرانی که در مدار غرب باشد بسیار خطرناک‌تر از ایرانی است که (به فرض) مسلح به تسلیحات اتمی باشد.

مسئله سوم، که باعث شد سیاست اروپا در مقابل ایران شدت بگیرد، مسائل سیاسی، اجتماعی داخل ایران بود. ناآرامی‌ها در ایران، نارضایتی ایرانی‌های خارج از کشور و همچنین فشار افکار عمومی در اروپا، دولت‌های اروپایی را به این نتیجه رساند که موضع تندتری علیه ایران اتخاذ کنند و برای اولین‌بار نوع موضع‌گیری‌شان نسبت به گذشته تغییر پیدا کرد. مسئله چهارم افزایش تنش در منطقه خاورمیانه است. در سال‌های اخیر منطقه خاورمیانه با بحران‌های شدیدی مواجه بوده که حاصل رقابت‌های ژئوپولیتیک و تقابل هویتی و ایدئولوژیک قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و رشد تروریسم و بنیادگرایی رادیکال است. برآیند چنین شرایطی وقوع جنگ‌ها و منازعات مختلف بود که تا به امروز ادامه یافته و موجب آواره شدن میلیون‌ها نفر و مهاجرت عده زیادی به اروپا شده است. اروپایی‌ها نیز نگران پیامدهای امنیتی ورود مهاجران خاورمیانه‌ای به کشورهایشان هستند.

65

مذاکرات برجامی

کشورهای اروپایی به چند دلیل نقش بسیار مهمی در روند احیای برجام بازی می‌کنند. اول اینکه با وجود همه تنش‌هایی که میان ایران و اروپا وجود دارد، روابط دیپلماتیکشان را با ایران حفظ کردند و سفارتخانه‌هایشان در ایران دایر است و تا حدی هم روابط تجاری دارند. همه موارد باعث می‌شود که بتوانند به روند احیای برجام کمک کنند. این اتفاق هم در سال‌های 2003 تا 2005 و هم در دوران برجام افتاد. در همین راستا دولت ایران باید تلاش کند روابطش را با دولت‌های اروپایی احیا کند. دوم اینکه در روند اجرای برجام این کشورهای اروپایی بودند که نقش مهمی ایفا کردند. در آن زمان کمپانی‌های اروپایی مانند توتال در ایران سرمایه‌گذاری کردند و روابط تجاری‌شان را افزایش دادند. آمریکا به خاطر تحریم‌هایی که خودش اعمال کرده عملاً نمی‌تواند با ایران مراوده تجاری داشته باشد، به همین خاطر این کشورهای اروپایی هستند که هم در روند احیای برجام و هم در اجرای برجام نقش مهمی داشته و دارند. در واقع اصل و ذات برجام هم دادوستدی بود که ایران در قبال کم کردن برنامه هسته‌ای‌اش، می‌توانست با کشورهای اروپایی همکاری اقتصادی داشته باشد و امتیازات تجاری بگیرد. یکی از دلایلی که ترامپ برای خروج از برجام آورد این بود که آمریکا هیچ سودی (تجاری و اقتصادی) از این توافق نمی‌برد. در همین راستا یکی از مسائلی که باید به آن توجه کرد این است که تنش میان ایران و اروپا کاهش پیدا کند و یکی از راه‌های تنش‌زدایی هم آن‌طور که اروپایی‌ها ادعا می‌کنند، عدم حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین است. این موضوع هنوز که هنوز است برای اروپایی‌ها هضم نشده است.

اما از یاد نبریم که مسئله اصلی آمریکاست و ایران ابتدا باید مسائلش را با آمریکا حل کند، چراکه اروپایی‌ها بدون آمریکا نمی‌توانند نقش چندانی داشته باشند. البته این درست است که چون اروپایی‌ها با ایران روابط دیپلماتیک دارند، سفیر و سفارتخانه دارند، ولی احیا و اجرای برجام بدون تایید آمریکا امکان‌پذیر نیست.

واکنش دولت آمریکا به صحبت‌های مقامات ایران در نیویورک مثبت بود اما کاخ سفید منتظر است ببیند ایران در عمل چه اقدامی انجام می‌دهد. آمریکایی‌ها مانند اروپایی‌ها بر دو مسئله تاکید دارند، اول اینکه باید ببینند همکاری‌های ایران و آژانس چگونه پیش می‌رود و دوم، مسئله حمایت ایران از روسیه است. مسئله اوکراین برای کشورهای غربی مهم است و این به تنهایی می‌تواند روند مذاکرات را مختل کند، همان‌طور که تاکنون کرده است. اما به‌طور کلی واکنش دولت آمریکا به سخنان آقای پزشکیان مثبت است اما محتاطانه عمل می‌کند تا ببیند ایران در عمل چه می‌کند. البته این را هم اضافه کنم که حضور آقای ظریف، آقای عراقچی و به‌طور کلی تیم متخصص آقای پزشکیان هم در این نگاه مثبت بی‌تاثیر نبوده است.

باید در نظر داشته باشیم که انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا هم تاثیر بسزایی در روند مذاکرات دارد. ایران در شرایط فعلی نمی‌خواهد مذاکراتی را شروع کند که ممکن است به سرانجام نرسد. به هر حال با اینکه کاملا هریس در نظرسنجی‌ها از ترامپ پیشی گرفته است اما این امکان هم هست که ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور بعدی آمریکا انتخاب شود و در چنین شرایطی آغاز مذاکرات عاقلانه نیست. از طرفی دولت فعلی آمریکا هم در شرایط کنونی نمی‌تواند اقدام خاصی انجام دهد چراکه ممکن است دولت عوض شود. علاوه بر این، در حال حاضر برنامه هسته‌ای ایران در اولویت سیاست خارجی دولت آمریکا قرار ندارد و اولویت با جنگ روسیه در اوکراین و بالا گرفتن تنش در خاورمیانه است.

اما در صورت پیروزی کاملا هریس، سیاست کلی آمریکا در قبال اسرائیل، اوکراین و حتی ایران تغییری پیدا نخواهد کرد. کاملا هریس این توانایی و بینش سیاسی را دارد که بتواند رابطه ایران و آمریکا را دچار تحول خاصی کند. به‌طور کلی دولت خانم هریس نسبت به دولت آقای ترامپ نگاه منعطف‌تری به ایران خواهد داشت. البته زمانی هم که به تاریخ روابط ایران و آمریکا نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم در هر نقطه‌ای که تنش‌زدایی صورت گرفته یک دولت دموکرات سر کار بوده است. اما اگر ترامپ به عنوان رئیس‌جمهوری بعدی آمریکا انتخاب شود، با توجه به اینکه از یک‌سو می‌خواهد همراهی لابی اسرائیل را داشته باشد و از سوی دیگر می‌خواهد نشان دهد که در برابر ایران سخت‌گیر است؛ شرایط را برای ایران دشوار می‌کند. البته همین چند وقت پیش بود که ترامپ گفت اگر سرکار بیاید علاقه‌مند است که با ایرانی‌ها معامله کند؛ پیش از این نیز گفته بود که برنامه‌ای برای تغییر رژیم در ایران ندارد. در همین راستا اگر توافقی میان ایران و آمریکا در دولت ترامپ شکل بگیرد اتفاق مثبتی است، چرا که دیگر کنگره آمریکا و همچنین جمهوری‌خواهان تندرو در آمریکا به ترامپ حمله نمی‌کنند و او را به مماشات با ایران متهم نمی‌کنند.

راهکار

ایران در ابتدا باید سیاست خود را در ارتباط با روسیه تغییر دهد و در مرحله بعد باید همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را افزایش دهد. چراکه این کشورهای اروپایی هستند که تا اکتبر 2025 می‌توانند تحریم‌های سازمان ملل و مکانیسم ماشه را فعال کنند. در مرحله سوم شعارهایی است که ما در ایران علیه اسرائیل می‌دهیم. درست است که این شعارها در حد شعار هستند؛ اما به ضرر ایران تمام می‌شوند. مسئله فلسطین یک مسئله مهم انسانی و حقوق بشری است. متاسفانه ملتی از داشتن کشور خودشان محروم هستند و جنایتی علیه آنها انجام شده است. اما ما نباید از منافع ملی خودمان بگذریم. حمایت از ملتی که به آنها ظلم شده مهم است، ولی نه به قیمتی که به ایران و ملت ایران صدمه وارد شود. بسیاری از کشورهای مسلمان مانند عربستان با اسرائیل رابطه ندارند و اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسند اما شعارهایی هم نمی‌دهند که به ضررشان تمام شود. یکی از دلایلی که اروپا از اسرائیل حمایت می‌کند به خاطر سابقه سیاهی است که در مسئله هولوکاست دارند. به همین خاطر به شعارهایی که علیه اسرائیل داده می‌شود حساس هستند. بنابراین ایران باید حواسش را جمع کند که اگر حمایتی می‌کند به قیمت انزوای تجاری، سیاسی و بین‌المللی ایران تمام نشود. 

دراین پرونده بخوانید ...