شناسه خبر : 49144 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چشم‌انداز ناترازی

در سال 1404 اقتصاد ایران از تله ناترازی انرژی خارج می‌شود؟

 

حسین عباسی / اقتصاددان 

کمبود محسوس انرژی در ایران که به قطعی برق و گاز منجر شده است، بحث چشم‌انداز انرژی ایران در سال‌های آینده را به موضوعی مهم تبدیل کرده است. اینکه کشوری با ذخایر عظیم نفت و گاز دچار کمبود شود، نشان از آن دارد که نمی‌تواند تولید و مصرف را مدیریت کند. ادامه روش‌های آزمون‌شده و شکست‌خورده قبلی، تنها یک نتیجه به دنبال خواهد داشت و آن اقتصادی ناکارآمد با کمبود گستره انرژی خواهد بود. ایران نه‌تنها باید استفاده از منابع موجود را بهبود بخشد، بلکه باید با تغییرات سریع در بخش انرژی دنیا هم همراه شود. ایران از نظر ذخایر انرژی غنی است. سومین ذخایر نفت دنیا، با 16 درصد ذخایر، و دومین ذخایر گاز دنیا با 17 درصد ذخایر را دارد. از نظر وسعت و تنوع آب‌وهوایی که استفاده از انرژی‌های نو را امکان‌پذیر می‌‌کنند، هم غنی است. آمار منتشره از سوی سازمان جهانی انرژی نشان می‌دهد که تولید نفت ایران در سال 2023 حدود 7 /4 میلیون بشکه و مصرف آن حدود 8 /1 میلیون بشکه بوده است. همچنین تولید گاز طبیعی حدود 252 میلیارد مترمکعب و مصرف آن حدود 245 میلیارد مترمکعب، یعنی تقریباً تمامی آن مصرف می‌شود. ایران پرمصرف‌ترین کشور دنیا نیست. کشورهای پرجمعیت‌تر و کشورهای ثروتمندتر مصرف بیشتری دارند. ایران از نظر مصرف سرانه انرژی هم در میان پرمصرف‌ترین کشورها نیست، چراکه مصرف سرانه انرژی رابطه‌ای قوی با میزان تولید سرانه دارد و ایران از نظر تولید سرانه کشوری متوسط رو به پایین است. اما وقتی که مصرف انرژی را با در نظر گرفتن تولید سرانه در نظر می‌گیریم، ایران در میان پرمصرف‌ترین کشورها قرار می‌گیرد. بسیاری از کشورها با تولید سرانه بسیار بالاتر از ایران مصرف سرانه کمتر از ایران دارند. این نکته در نمودار 1 به‌خوبی قابل مشاهده است. ایران که در نمودار با نقطه قرمز نشان داده شده است مصرف سرانه‌ای به‌مراتب بیش از همگنان درآمدی خود و حتی کشورهایی به مراتب ثروتمندتر دارد.

تصوری که از بعد دیگری مصرف انرژی در ایران را نشان می‌دهد، میزان انرژی مصرف‌شده برای تولید یک دلار ارزش افزوده است. نمودار‌2‌ نشان می‌دهد که انرژی در ایران از کارایی بسیار پایینی برخوردار است. در میان 64 کشوری که آمار آن در این نمودار استفاده شده است و بیشتر کشورهای بزرگ دنیا را در بر می‌گیرد، ایران، بعد از ونزوئلا، بالاترین مصرف انرژی برای تولید ارزش افزوده را دارد. به عبارت دیگر، ایران در استفاده مسرفانه انرژی سرآمد است، استفاده‌ای که به ایجاد رفاه و ثروت نمی‌انجامد.

مقایسه با چند کشور می‌تواند تصویر را روشن‌تر کند. سنگاپور که بیشترین درآمد سرانه را در این نمودار دارد و بیش از چهار برابر ایران انرژی سرانه مصرف می‌کند، برای هر دلار ارزش‌افزوده فقط نصف انرژی ایران را مصرف می‌کند. ترکیه، با درآمد سرانه حدود دو برابر ایران مصرف سرانه کمتر از 60 درصد مصرف ایران را دارد و برای هر دلار ارزش افزوده کمتر از یک‌چهارم ایران انرژی مصرف می‌کند. به عبارت دیگر، کارآمدی مصرف انرژی ترکیه بیش از چهار برابر ایران است. ویتنام که سه دهه پیش از فقیرترین کشورهای جهان بود و به یمن رشد قوی بلندمدت اکنون درآمد سرانه‌ای فقط حدود 15 درصد کمتر از ایران دارد، برای تولید هر دلار ارزش افزوده، 40 درصد انرژی مصرف‌شده در ایران را مصرف می‌کند.

به علاوه، در فاصله سال‌های 2000 تا 2023 میلادی، مصرف انرژی در تولید یک واحد ارزش افزوده در ایران صعودی بوده و 26 درصد افزایش یافته است، در حالی که در این فاصله ترکیه توانسته مصرف انرژی در تولید یک واحد ارزش افزوده را 32 درصد کاهش دهد. میزان کاهش در سنگاپور 27 درصد و در ویتنام 9 درصد بوده است. در طول زمان استفاده ایران از انرژی برای تولید یک واحد ارزش افزوده به‌طور مستمر بیشتر شده است که از این نظر هم یک استثنا در دنیا به شمار می‌رود.

برای فهمیدن رفتار بخش انرژی ایران، باید نگاهی بیندازیم به ویژگی‌های طرف عرضه و طرف تقاضای انرژی.

تقاضای انرژی «تقاضای مشتق‌‌شده» است. کالاها و خدماتی که انرژی در تولید آنها به کار می‌رود، تعیین‌کننده میزان تقاضا برای انرژی هستند. مثال تقاضا برای بنزین را در نظر بگیرید. مسافت صدکیلومتری را می‌توان با یک خودرو کارآمد معمولی در بازارهای جهانی پیمود و حدود هفت لیتر بنزین مصرف کرد و نیز می‌توان با خودرو ناکارآمد پیمود و مثلاً 10 یا 20 لیتر بنزین مصرف کرد. برای راننده، میزان مصرف مهم نیست. خدمتی که از خودرو دریافت می‌کند مهم است. ساختمان‌هایی که عایق‌کاری شده‌اند، کسری از انرژی ساختمان‌هایی را که عایق حرارتی ندارند مصرف می‌کنند. این نکته در ماشین‌ها و فرآیندهای تولید هم صادق است.

این ساختار تقاضا سبب شده است که در بررسی تقاضای انرژی در یک فعالیت، سه عامل از هم تفکیک شود: آیا این فعالیت از دید اقتصادی قابل‌انجام است؟ چه نوع وسایلی با چه کارآمدی انرژی باید استفاده شود؟ و میزان استفاده از آن چگونه باید باشد؟ تصمیم‌گیری در این سه مورد، به‌خصوص موارد اول و دوم تصمیمی درازمدت است. همین است که تقاضای انرژی در کوتاه‌مدت کشش قیمتی پایین دارد. تغییر فعالیت‌ها و تعویض وسایل نیاز به زمان و سرمایه‌گذاری بلندمدت دارد. در بلندمدت این دو عامل تغییر می‌کنند و مصرف انرژی را تغییر می‌دهند.

251

مهم‌ترین متغیرها در تغییر در سه عامل فوق درآمد و قیمت انرژی هستند. افزایش درآمد هر سه عامل ایجاد تقاضا را افزایش می‌دهد. افزایش درآمد ایران که از اواخر دهه 70 شروع شد و در اواخر دهه 80 متوقف شد، رشد مصرف انرژی را به همراه آورد. افزایش قیمت در کوتاه‌مدت می‌تواند میزان استفاده را کاهش دهد. تغییر نوع فعالیت‌ها از فعالیت‌های انرژی‌بر به سمت فعالیت‌های با مصرف انرژی کمتر و نیز برای کارآمد‌سازی وسایل استفاده از انرژی، فقط در صورت افزایش بلندمدت قیمت انرژی نسبت به دیگر کالاها اتفاق می‌افتد. سیاستی که تاکنون در ایران دنبال شده است، یعنی تغییر دفعتی قیمت انرژی در مقاطعی و بعد ثابت نگه داشتن آن در سطحی بالاتر برای مدت طولانی، نمی‌تواند باعث بهینه‌سازی مصرف انرژی شود.

با این تحلیل و با در نظر گرفتن اینکه قیمت انرژی در ایران، بعد از کسر تورم، روندی کاهشی داشته است و انتظار افزایش قیمت واقعی آن در بلندمدت، وجود ندارد، نمی‌توان انتظار داشت که مردم و بنگاه‌ها برای بهینه کردن مصرف انرژی اقدام کنند. انتظار کاهش مصرف در سال‌های آینده با فرض عدم تغییر بنیادی سیاست‌های پیشین، انتظاری غیرواقعی است. عرضه انرژی هم ویژگی‌های خاصی دارد که سبب می‌شود نتوان در کوتاه‌مدت به افزایش عرضه انرژی امید داشت. تولید انرژی فعالیتی است زمان‌بر و محتاج سرمایه زیاد. همچنین، کشف، استخراج و عرضه انرژی روزبه‌روز به تکنولوژی‌های جدیدتری نیاز دارد. حتی نگهداری تولید انرژی در سطح کنونی، نیازمند جبران استهلاک و افت مخازن است که خود نیازمند سرمایه و تکنولوژی است. در اقتصادهایی که انرژی از طریق بخش خصوصی یا با مشارکت شرکت‌های تخصصی بین‌المللی تولید می‌شود، انگیزه سودآوری سرمایه و تکنولوژی را از بازارهای جهانی وارد بخش انرژی می‌کند. قیمت انرژی در افزایش عرضه نقش غالب را بازی می‌کند. به‌عنوان مثال بالا بودن قیمت نفت و گاز برای مدتی طولانی در اوایل قرن حاضر میلادی سبب شد که سرمایه‌گذاری در تکنولوژی شل سودآور شود و درنهایت باعث تغییر بزرگ در بازار نفت و گاز آمریکا و دنیا شود. اتفاقی مشابه در حال حاضر در استفاده از انرژی‌های نو در حال رخ دادن است که به واسطه کاهش هزینه تولید آن و در نتیجه به‌صرفه بودن تولید در قیمت‌های کنونی انرژی در دنیاست. رشد سریع تقاضای انرژی در کشورهای در حال توسعه سبب شده است که عرضه انرژی به فعالیتی سودآور تبدیل شود. نه‌تنها سرمایه‌گذاری‌های وسیعی در انرژی‌های سنتی انجام می‌شود، بلکه تلاش‌های بی‌وقفه‌ای برای معرفی منابع جدید انرژی در حال انجام است که چهره تولید انرژی در دنیا را تغییر خواهد داد.

با توجه به دولتی بودن عرضه انرژی در ایران و کمبود منابع و تکنولوژی که دولت با آن روبه‌رو است و نیز عدم سودآوری تولید انرژی برای بخش خصوصی و عدم حضور شرکت‌های انرژی بین‌المللی در ایران، انتظار بهبود بخش عرضه اقتصاد هم در سال‌های آینده چندان واقع‌گرایانه به نظر نمی‌رسد.

آنچه تاکنون گفته شد، ترسیم فضای عرضه و تقاضای انرژی بود. اما بخش انرژی در دنیا به‌سرعت در حال تغییر است که بدون توجه به آنها آینده بلندمدت انرژی و اقتصاد ایران مبهم خواهد بود. گزارش سال 2024 سازمان بین‌المللی انرژی نکاتی را به‌عنوان تغییرات مهم در عرصه انرژی در سال‌های آینده معرفی کرده است، که به چند مورد آنها اشاره می‌کنم.

نخست، امنیت انرژی اهمیتی روزافزون یافته است. هم به دلیل وابستگی روزافزون فعالیت‌های اقتصادی به انرژی‌های مدرن و هم به دلیل نااطمینانی در برخی از مراکز اصلی تولید انرژی دنیا، از‌جمله خاورمیانه و روسیه، کشورهای دنیا به‌صورت روزافزونی به دنبال تامین منابع متنوع انرژی هستند.

دوم، انرژی‌های نو و تجدیدپذیر افزایشی بسیار سریع داشته‌اند و انتظار می‌رود این افزایش ادامه‌دار باشد. با توسعه سریع تکنولوژی، هزینه تولید برق از این انرژی‌ها، به‌خصوص هزینه تولید برق خورشیدی و هزینه ذخیره انرژی با استفاده از باتری، به‌سرعت رو به کاهش است. مرکز این تغییرات در چین است. هزینه تولید برق از منابع تجدید‌پذیر در چین بیش از 40 درصد کمتر از هزینه آن در اروپا و آمریکاست. کشورهای در حال توسعه که بیش از هر زمان دیگر به انرژی، به‌خصوص به الکتریسیته، نیاز دارند، این تحولات را به‌دقت دنبال می‌کنند و سعی می‌کنند اقتصاد خود را با آن تطبیق دهند.

سوم، با افزایش فروش خودروهای الکتریکی، به‌خصوص با ورود چین به این بازار با خودروهایی که قیمتشان تا یک‌سوم قیمت خودروهای الکتریکی اروپایی و آمریکایی است، بازار نفت به‌عنوان سوخت اصلی در حمل‌ونقل سبک متاثر خواهد شد. رشد تقاضا برای نفت از پایان این دهه به بعد بسیار کمتر از آنی خواهد بود که چند سال پیش تصور می‌شد. چهارم، دنیا به‌سرعت به سوی مصرف هرچه بیشتر الکتریسیته در حال حرکت است. افزایش درآمد در کشورهای پرجمعیت، از‌جمله هند، تقاضای الکتریسیته را به‌سرعتی به مراتب بیش از تقاضای کل انرژی افزایش می‌دهد. افزایش مصرف وسایل برودتی که با افزایش درآمد در مناطق گرم به شکل فزاینده‌ای زیاد می‌شود، به همراه افزایش خودروهای الکتریکی و نیز حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال، از عوامل مهم و جدید افزایش تقاضای الکتریسیته هستند. پنجم، تغییرات آب‌وهوایی در جهان مسائل جدیدی را در بخش انرژی مطرح کرده است. افزایش تعداد روزهای بسیار گرم و بسیار سرد، خشکسالی‌های بلندمدت و باران‌های سیل‌آسا و نیز آب‌وهوای به‌شدت متغیر، الزام مقاوم‌سازی بخش انرژی در مقابل تغییرات عظیم و غیرقابل‌کنترل را گوشزد می‌کند. تکنولوژی‌های پیش‌بینی آب‌وهوا بر مبنای هوش مصنوعی که تا هفت روز پیش از وقوع می‌تواند تغییرات بزرگ را پیش‌بینی کند، به‌شدت مورد توجه تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان عمده انرژی است. ششم، برخی از منابع انرژی که مدت‌ها از عرصه کنار گذاشته شده بودند، دوباره مطرح شده‌اند و با تغییرات تکنولوژی به همراه تغییر در نحوه نگرش مردم به این انرژی‌ها، نوید تغییرات بزرگ را می‌دهند. انرژی هسته‌ای در قالب رآکتورهای کوچک و امکان‌پذیر شدن تولید انرژی به روش فیوژن با تحولاتی که در ساخت رآکتورهای فیوژنی و نیز کنترل فرآیند با استفاده از هوش مصنوعی، رخ داده است، از این جمله هستند. ورود شرکت‌های تکنولوژی که نیاز فراوانی به انرژی مطمئن برای مراکز داده خود دارند، به عرصه تولید انرژی اتمی، نشان از پتانسیل‌های جدید دارد. همچنین استفاده از شیوه‌های به‌کار‌رفته در استخراج نفت و گاز شیل در تولید انرژی از عمق زمین، دوباره مورد توجه قرار گرفته است. برخی از این منابع به واسطه تحولات تکنولوژیک قابلیت‌های عظیمی دارند.

هفتم، همه این تغییرات نشان از این دارد که بازیگران اصلی، به‌خصوص چین و هند که غول‌های آینده اقتصاد دنیا هستند، با روندهای جهانی وضع مقررات برای استفاده‌های کارآمدتر از انرژی همراه خواهند شد و خود در آن نقش بزرگی بازی خواهند کرد. انتظار دیدن روزی که استفاده از انرژی‌های فسیلی به شیوه‌های مرسوم با جریمه‌های سنگین بین‌المللی روبه‌رو شود و کشورهای در حال توسعه سردمدار چنین حرکتی باشند، چندان غیرمعقول نیست.

ناترازی انرژی در ایران واقعیتی است انکارناپذیر. ریشه این ناترازی را باید در عدم توجه به قیمت‌گذاری صحیح انرژی و عدم استفاده از ظرفیت‌های بخش خصوصی و نیز تکنولوژی‌های جدید در جهان جست‌وجو کرد. تمام بخش‌های اقتصاد ایران به انرژی ارزان عادت کرده است. این عادت اقتصاد ایران را به‌شدت ضربه‌پذیر می‌کند. این واقعیت در کوتاه‌مدت به‌سختی رفع شدنی است. در بلندمدت می‌توان تقاضا را کاهش و عرضه را افزایش داد و از انرژی‌های موجود به شکلی کارآمدتر استفاده کرد. ولی این تغییرات در وهله نخست نیازمند تغییر انگیزه مصرف‌کننده و تولیدکننده است. علم اقتصاد می‌گوید که هر تلاشی در تغییر انگیزه، اگر تغییر قیمت در آن نباشد، محکوم به شکست است. شیوه‌های موفق برای جبران افزایش قیمت انرژی‌هایی مانند بنزین و گازوئیل و نیز روش چندقیمتی برای انرژی‌هایی مانند گاز و برق وجود دارد، که می‌تواند در عین ایجاد انگیزه برای کاهش مصرف، رفاه بیشتر افراد، به‌خصوص افراد با درآمد کم را، کاهش ندهد. ولی شرط اول اعمال این شیوه‌ها این است که اصول بازار انرژی و انگیزه‌های تولیدکننده و مصرف‌کننده شناخته شود و براساس آن عمل شود.

 حرکت سریع بازار انرژی دنیا به عرصه‌های نو، هم در عرضه و هم در تقاضا، و به‌خصوص در استفاده از تکنولوژی‌های جدید و قواعدی که بر بازار انرژی در آینده حاکم خواهد بود، لزوم بازنگری در برنامه‌ریزی برای انرژی در ایران را بیش از پیش گوشزد می‌کند. در مباحثی که هرروزه در دنیا در مورد تغییرات انرژی در دنیا انجام می‌شود، شرکت‌های تولیدکننده انرژی، شرکت‌های تکنولوژیکی، فعالان محیط زیست، مصرف‌کنندگان عمده انرژی و دولت‌ها ازجمله همسایگان ما حضور دارند و در شکل دادن به فضای آینده انرژی مشارکت دارند. ایران در این مباحث غایب است. تا دیر نشده است باید بجنبیم. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها