مشورت با چین
هدف عراقچی از سفر به پکن چه بود؟
«سیدعباس عراقچی»، وزیر امور خارجه ایران، به دعوت رسمی «وانگ یی»، همتای چینی خود، روز جمعه هفتم دیماه برای سفری دوروزه وارد پکن شد. همزمان با این سفر، عراقچی مقالهای در روزنامه رسمی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین نوشت و در آن نسبت به آغاز «فصل جدیدی از روابط ایران و چین» ابراز امیدواری کرد. در این مقاله آمده است: «با تغییرات بیسابقهای در جهان مواجهیم. این تغییرات، کشورها را همزمان با فرصتها و چالشهای پیچیدهای مواجه کرده و دنیا را بر سر چهارراه تاریخی قرار داده است تا خواه ناخواه بین تقابل یا همکاری، انحصار یا فراگیری، بسته بودن یا گشودگی، هرجومرج یا ثبات دست به انتخاب بزنند.» این سفر در شرایطی انجام شد که تنشها در منطقه به اوج خود رسیده است، روابط ایران با اروپا یکی از سختترین دورههای خود را تجربه میکند و همزمان شاهد بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید نیز هستیم. در همین راستا عراقچی هدف اصلی این سفر را انجام رایزنی و مشورت در حوزه روابط دوجانبه و مسائل منطقهای و بینالمللی با مقامات چین اعلام کرد. باید در نظر داشته باشیم که پکن از دیرباز خواهان حلوفصل پرونده هستهای ایران بوده و احتمالاً پیشنهاد میدهد که تهران مسیر مذاکره را هموار کند تا فضا به سمت تشدید بحران حرکت نکند یا تا حد ممکن مانع آن شود. چین در گذشته باعث آشتی ایران و عربستان شد و به نظر میرسد برخلاف روسیه که مذاکره ایران و غرب را برنمیتابد، موافق مذاکره ایران و غرب است.
هماهنگی با چین
عراقچی در هنگام ورود به پکن در جمع خبرنگاران ایرانی در تشریح اهداف سفر خود به چین گفت: هدف اصلی این سفر، انجام رایزنی و مشورت در حوزه روابط دوجانبه و مسائل منطقهای و بینالمللی با مقامات چین است. به گزارش ایسنا، این دیپلمات عالیرتبه ایران با بیان اینکه ما در طول سالیان گذشته همواره مشورتهای بسیار نزدیکی با مقامات چین در حوزههای منطقهای و بینالمللی داشتهایم، اظهار کرد: اکنون نیز شرایط حساس است، در منطقه شاهد التهاباتی هستیم و در سطح بینالملل نیز مسائل مختلفی وجود دارد، همچنین در سال جدید میلادی بحث هستهای نیز با وضعیتی مواجه میشود که نیازمند آن است که مشورتهای بیشتری با مقامات چین در این ارتباط داشته باشیم. عراقچی در بخش دیگر صحبتهای خود با بیان اینکه روابط دوجانبه ایران و چین خوب است و طبیعی است که ما در موضوعات مختلف همفکریهای خود را ادامه دهیم، خاطرنشان کرد: فکر میکنم که این سفر در زمان بسیار مناسبی انجام شده است، دعوت دوستان چینیمان نیز برای همین ایام بود تا در مورد چالشهایی که در سال جدید میلادی در عرصه منطقهای و بینالمللی و همچنین در حوزه شورای امنیت و روابط دوجانبه وجود خواهد داشت، رایزنی و گفتوگو کنیم و در این زمینه آمادگی داشته باشیم. وی تاکید کرد: هدف ما این است که هماهنگی بیشتری برای مقابله با این چالشها داشته باشیم.
در همین زمینه جاوید قرباناوغلی، دیپلمات پیشین، معتقد است که چین کشور مهمی است زیرا از یکسو دومین اقتصاد برتر جهان است و از سوی دیگر، نقش مهمی در صحنه بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل دارد، در همین راستا طبیعی است که با وجود تحولات منطقهای و بینالمللی اخیر آقای عراقچی تصمیم بگیرند که به چین سفر کنند. مهمترین تحول، ورود ترامپ به کاخ سفید در 20 ژانویه 2025 است. ترامپ در دور اول ریاستجمهوری خود فشار حداکثری بر ایران را افزایش داد و در ادامه صادرات نفت ایران را تا جایی که میتوانست محدود کرد. ما کمترین میزان درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت را در آن دوران تجربه کردیم. بنابراین به نظر من هدف آقای عراقچی از سفر به چین این است که مطمئن شود با ورود ترامپ به کاخ سفید روابط ایران و چین دچار افول نشود؛ چراکه مهمترین خریدار نفت ایران، چین است. اما اینکه چینیها چه وعدههایی به ایران دادند به نظر من تا حدی محل تردید است زیرا زمانی که ترامپ در دور اول ریاستجمهوری خود تحریمهای حداکثری را علیه ایران اتخاذ کرد، چین اگرچه روابطش را با ایران حفظ کرد و همچنان یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران بود اما تحت تاثیر فشار آمریکا قرار گرفت. بنابراین به نظر من بهتر است که آقای عراقچی در ارتباط با این مسئله که ترامپ بخواهد مجدد فشار حداکثری را علیه ایران افزایش دهد و مانع خرید نفت از ایران شود، هم صحبت کند و از چینیها بپرسد که واکنششان نسبت به این مسئله چه خواهد بود.
حمایت چین از برنامه هستهای
سفر عراقچی به چین در شرایطی انجام شد که موضوع برنامه هستهای ایران وارد مرحله حساسی شده است. عراقچی در بدو ورود به پکن اعلام کرد که پرونده هستهای ایران در سال جدید میلادی به مرحلهای خواهد رسید که نیازمند مشورتهای بیشتری با چین است. در همین رابطه وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در دیدار با عراقچی گفت: «چین همواره از حلوفصل موضوع هستهای ایران از طریق مجاری سیاسی و دیپلماتیک و حفظ برجام حمایت کرده، با تحریمها و فشارها مخالف است و قاطعانه از ایران برای حفظ حقوق و منافع مشروع خود حمایت میکند.»
در اکتبر ۲۰۲۵ (پاییز سال آینده)، آخرین محدودیتهای برجامی برای ایران لغو خواهد شد و پس از آن، کشورهای عضو توافق نمیتوانند مکانیسم ماشه را فعال کنند. به همین دلیل، تروئیکای اروپایی در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل اعلام کردهاند که آمادهاند این مکانیسم را فعال کنند. از طرف دیگر، آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار است در ماه مارس گزارشی جامع و کامل از برنامه هستهای ایران ارائه دهد که احتمالاً مبنایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران خواهد بود. همچنین، ایران همکاری با آژانس را در قالب توافق مارس ۲۰۲۳ مشروط به گفتوگو با آمریکا کرده است. از دیدگاه ایران، هرگونه همکاری در چهارچوب تعهدات فرابرجامی (توافق مارس ۲۰۲۳) نیازمند رفع تحریمهاست و ایران این نوع تعهدات را فراتر از الزامات پادمانی خود ذیل توافق پادمان و NPT میداند. به این ترتیب، رایزنی عراقچی با مقامات چینی از این منظر اهمیت ویژهای دارد.
در همین زمینه جاوید قربان اوغلی، معتقد است که مسئله هستهای ایران یک مسئله بینالمللی است و مسئلهای نیست که فقط مربوط به چین باشد. البته چین یکی از پنج عضو شورای امنیت سازمان ملل است و یکی از کشورهایی است که در توافق هستهای با ایران ایفاگر نقش بسیار مهمی بود و تعهداتی را در مسئله آب سنگین پذیرفت. از این منظر نقش چین را در مسئله توافق هستهای ایران نمیتوان نادیده گرفت. طی این سالها چینیها همواره به ایران توصیه کردند که از طریق گفتوگو مسئله هستهای را حل کند، حتی قبل از 1+5 هم چینیها چنین توصیههایی را به ایران میکردند، منتها در حال حاضر صورتمسئله تغییر کرده است و برجام تقریباً به کما رفته چراکه آمریکا از آن خارج شده و اروپاییها در تلاش هستند مکانیسم ماشه را فعال کنند و روسیه بهشدت درگیر جنگ اوکراین است. به عبارتی میتوان گفت که مسئله هستهای ایران فعلاً از دستور کار بینالمللی خارج شده و فقط در دستور کار آژانس بینالمللی انرژی اتمی که سازوکارش نظارت است؛ قرار دارد. البته در حال حاضر آنطور که به نظر میرسد دونالد ترامپ به عنوان بازیگر اصلی در مسئله هستهای خواهان یک توافق جدید با ایران است. اینجا دیگر ایران است که باید تصمیم بگیرد که میخواهد با آمریکا به عنوان بازیگر اصلی و تعیینکننده وارد مذاکره شود یا خیر. چنانچه ایران بخواهد به سمت نوعی مصالحه یا یک توافق جدید با آمریکا برود، به نظر من چینیها از این توافق حمایت خواهند کرد، چراکه گفتوگو و مصالحه جزئی از استراتژی همیشگی چین است. بنابراین با توجه به سختگیریهای سازمان انرژی اتمی و رفتن اروپاییها به سمت فعال کردن مکانیسم ماشه، لغو قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل و بازگشت شش قطعنامه قبلی سازمان ملل علیه ایران که به معنای بازگشت تحریمهای فلجکننده است، بهترین کار این است که ایران با آمریکا مذاکره کند تا به این وسیله یا برجام احیا شود یا یک توافق جدید شکل بگیرد. توصیه من این است که ایران به سمت بهروزرسانی برجام و یک توافق جامع با آمریکاییها برود؛ در چنین شرایطی نهتنها چین بلکه اروپا و روسیه هم از این توافق حمایت خواهند کرد.
پایبندی به سند همکاری ۲۵ساله
یکی از مهمترین مسائل در روابط ایران و چین، سند همکاری ۲۵ساله میان این دو کشور است که با وجود گذشت چندین سال از امضای این توافق، به نظر میرسد هنوز نتوانستهایم به قراردادهای قابل توجهی ناشی از آن دست یابیم. به گزارش خبرآنلاین، عباس عراقچی در چین در مورد سند همکاری 25ساله گفت: «جمهوری اسلامی ایران از هیچ کوششی برای بهرهبرداری از ظرفیتهای فراوان تعامل مشترک با چین فروگذار نمیکند و برنامه ۲۵ساله را مبنای محکمی برای توسعه مناسبات در عرصههای مختلف میداند.» در بیانیه مشترک در مورد همکاریهای اقتصادی هم آمده است: «در این دیدار طرفین با تاکید بر اراده رهبران دو کشور برای تحکیم و توسعه روابط راهبردی دو کشور، آخرین وضعیت روابط در حوزههای اقتصادی، تجاری، سرمایهگذاری، انرژی، حملونقل، راههای تقویت مناسبات دوجانبه و گسترش همکاریها در چهارچوب برنامه همکاری جامع دو کشور را مورد بررسی قرار دادند.»
در مورد سند همکاری 25ساله، جاوید قربان اوغلی معتقد است که مشکلی که این توافقنامه دارد این است که هیچگونه اطلاعرسانی شفافی چه در مورد مفاد این توافقنامه و چه در مورد پیشرفت آن، صورت نگرفته است. به عبارت دیگر این توافقنامه مثل یک راز سربهمهر است که کسی از آن اطلاعی ندارد. با وجود این به نظر من ایران در توافق 25ساله با چین، در توافق با روسیه و همچنین در همکاری با اروپا و آمریکا باید سیاست متوازنی را در پیش بگیرد. به عبارت دیگر باید بر اساس منافع ملی خود با همه کشورهای مطرح دنیا از جمله چین، روسیه، آمریکا و اروپا در ارتباط باشد و توافق همکاری منعقد کند و هیچ کشوری را به نفع کشور دیگر کنار نگذارد. درباره چین باید عرض کنم که چین از یکسو بازیگر مهمی (هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ اقتصادی) است و آینده بسیار درخشانی پیشرو دارد و از سوی دیگر، بسیاری از نیازهای ایران هم از طریق چین تامین میشود. در همین راستا هیچ مانعی برای اجرایی شدن این قرارداد وجود ندارد. اما اینکه مفاد این توافقنامه چه چیزی است من نمیدانم، اما امیدوارم که در صورت پیشرفت این توافق ایران خودش را متکی به چین یا حتی روسیه نکند، چون هرگونه نزدیکی ایران به چین و روسیه و بهخصوص روسیه ممکن است باعث نگرانی غربیها شود و آنها سیاست خصمانهای را علیه ایران اتخاذ کنند که این موضوع به نفع منافع ملی ایران نیست. البته من باز هم تاکید میکنم که نمیتوان چین را نادیده گفت اما سیاست خارجی ایران باید سیاستی متوازن و براساس منافع ملی باشد. به این معنا که ایران باید با تمامی کشورهای دنیا همکاری سازندهای داشته باشد و سیاست نگاه به شرق یک سیاست همیشگی و دائمی نباشد.
توازن در سیاست خارجی
جاوید قرباناوغلی در زمینه ایجاد توازن در سیاست خارجی گفت اگر ایران سیاست متوازنی را دنبال کند و بر اساس انتخاب خود با چین، روسیه، ژاپن، اروپا و آمریکا روابط اقتصادی، تجاری و سیاسی داشته باشد رابطه با چین و روسیه مانع ایجاد ارتباط با غرب نمیشود. اما آن چیزی که ممکن است شائبه ایجاد کند و باعث حساسیت شود این است که ایران سیاست نگاه به شرق را در پیش بگیرد؛ سیاستی که به نفع مصالح و منافع کشور نیست. اما اینکه چرا من میگویم سیاست نگاه به شرق به نفع ایران نیست، دلیلش بدعهدیهای چین و روسیه نسبت به ایران نیست بلکه دلیلش این است که در یک تصویر کلی یا در یک سپهر عام، سیاست یکجانبه حالا چه کشورهای غربی باشند چه کشورهای شرقی، به نفع ایران نیست. ایران کشوری مستقل با ظرفیتهای بسیار بالاست که ژئوپولیتیک منحصربهفردی در منطقه خاورمیانه دارد و به همین خاطر همه کشورها خواهان رابطه خوب با ایران هستند. در همین راستا ایران باید به سمت سیاست تنشزدایی با جهان حرکت کند و روابطش را براساس منافع ملی با تمام کشورهای مطرح دنیا چه کشورهای شرقی مثل چین، روسیه، ژاپن، هند و... چه کشورهای غربی مثل اروپا و آمریکا تنظیم کند. بنابراین من تضادی در این ارتباط نمیبینم. زمانی تضاد ایجاد خواهد شد که ایران به سمت شرق حرکت کند و توازن در سیاست خارجی را از دستور کار خارج کند.