سود بربادرفته
گفتوگو با پشوتن پورپزشک درباره سود ازدسترفته کسبوکارهای اینستاگرامی

نزدیک به ۷۰۰ هزار فروشنده فعال به صورت روزانه در اینستاگرام فعالیت میکنند و حدود ۷۵۰ هزار تراکنش روزانه را جذب و مدیریت میکنند. با وجود اینکه رقم فوق در پاییز 1401 کاهش یافت اما بعد از چند ماه، کسبوکارهای تابآور دوباره روند رشد خود را از سر گرفتند. به نحوی که این رقم حدود ۹ ماه بعد از فیلترینگ شهریورماه و پس از پشت سر گذاشتن افول ناشی از آن، در بهار ۱۴۰۲ به 137 میلیارد تومان فروش روزانه افزایش پیدا کرد. به همین دلیل هم در گفتوگو با پشوتن پورپزشک، مدیرعامل شرکت پادرو سعی کردیم توضیح دهیم دلیل این رشد چیست و اینکه اگر سیاستگذار دست به فیلتر این بستر فروش نمیزد، افق سود در این بستر ارزانقیمت تا کجا رشد مییافت؟ به گفته آقای پورپزشک در صورتی که سیاستگذار دست به دخالت در این عرصه نزده بود، سود از قِبَل این بستر تا 90 هزار میلیارد تومان ارزیابی میشد.
♦♦♦
فروشگاههای اینستاگرامی فعال در پلتفرم فروشگاهساز پادرو در عصر فیلترینگ موفق شدهاند حجم فروش خود را سه برابر کنند. این میزان از رشد نشان میدهد با وجود فیلترینگ شبکههای اجتماعی از پاییز 1401، بازار اینستاگرام بهعنوان پرمخاطبترین شبکه اجتماعی برای کسبوکارهای ایرانی همچنان در حال رشد است. به نظر شما دلیل این امر چیست؟
کسبوکارهای خرد فعال در شبکههای اجتماعی، از اینستاگرام بهعنوان فروشگاه و ویترین استفاده کردند و با توجه به تطبیق قابلیتهای اینستاگرام با نیازهای کسبوکارها (از قبیل داشتن آلبوم عکس، امکان تبلیغات درون شبکه و...)، بهسرعت کسبوکارهای فعال در این شبکه اجتماعی افزایش یافت. این رفتار، صرفاً محدود به کاربران ایرانی نیست، بلکه در اغلب کشورهای خاورمیانه، اروپا، آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی، شبکه اجتماعی اینستاگرام رتبه یک را میان کاربران نهایی و کسبوکارهای اجتماعی به خود اختصاص داده است. در ایران نیز، با توجه به رشد چشمگیر این شبکه اجتماعی و تبدیل شدن به یک ابزار کارآمد و روزمره برای کسبوکارهای خرد، بهرغم تمامی ناملایمات و فیلترینگ گسترده پس از اتفاقات شهریور ۱۴۰۱، همچنان این شبکه اجتماعی بهعنوان بزرگترین پایگاه فروشندگان آنلاین محسوب میشود.
آیا آماری وجود دارد که نشان دهد حجم این بازار در اینستاگرام اکنون چقدر است و تا چه اندازه رشد کرده است؟
نزدیک به ۷۰۰ هزار فروشنده فعال به صورت روزانه در این بستر حضور دارند و مجموعاً حدود ۷۵۰ هزار تراکنش روزانه را جذب و مدیریت میکنند. در پاییز 1401 این رقم دچار افت چشمگیری شد اما بعد از چند ماه دوباره روند رشد خود را طی کرد. در حال حاضر حدود 75 هزار میلیارد تومان حجم این بازار تخمین زده میشود. قبل از فیلترینگ حجم معاملات در اینستاگرام روزانه بیش از 120 میلیارد تومان برآورد میشد، این رقم حدود ۹ ماه بعد از فیلترینگ شهریورماه و پس از پشت سر گذاشتن افول ناشی از آن، در بهار ۱۴۰۲ به 137 میلیارد تومان فروش روزانه افزایش پیدا کرد که البته بخشی از آن ناشی از تورم بود و اکنون این عدد به روزانه بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان رسیده و همچنان در حال رشد است.
میتوان تخمین زد که چند شغل وابسته به اینستاگرام ایجاد شده است؟
طبق برآوردها بیش از 4 /1 میلیون نفر به شکل مستقیم به واسطه تجارت اجتماعی و بهطور خاص فروش و فعالیت در اینستاگرام شاغل هستند اما بهطور غیرمستقیم این رقم به هفت میلیون نفر هم میرسد. چون زنجیرهای از خدمات و افراد درگیر خدمترسانی به این کسبوکارها هستند؛ از پروسه تامین کالا و عمدهفروشی تا لجستیک و پرداخت و دیگر موارد.
به نظرتان اگر محدودیتهای ناشی از سیاستگذاری وجود نداشت، این بازار تا چه اندازه رشد میکرد؟
برآوردها نشان میدهد اگر کسبوکارهای ایران در یک شرایط عادی بدون فیلترینگ میتوانستند در فضای شبکههای اجتماعی فعال باشند، این بازار که حجم آن در حال حاضر 75 همت است، میتوانست به راحتی تا 90 همت رشد داشته باشد. توجه داشته باشید که کشورهای همسایه ایران مثل ترکیه که بازاری شبیه به ایران دارند و از نظر جمعیتی و فرهنگی به ایرانیان شبیه هستند، در حال حاضر سهمی دو تا سه برابر ایران در حوزه اقتصاد دیجیتال دارند. فیلترینگ و کیفیت اینترنت باعث کند شدن روند رشد این بازار در ایران شده است.
تاثیر فیلترینگ در این بحبوحه چه بود؟
فیلترینگ و محدودسازی دسترسی کاربران به ابزارهای منتخب خود در دنیای آنلاین همواره یکی از موانع اساسی در حوزه اقتصاد دیجیتال بوده و بهرغم تمامی تلاشهای نهادهای متولی در این امر، تنها خروجی آن تاکنون ایجاد نارضایتی برای عموم مردم، تحمیل هزینههای غیرضروری به کاربران و فراری دادن سرمایهگذاران حرفهای در اقتصاد دیجیتال بوده است، بهویژه سرمایهگذاران خارجی. در ایران، پس از مسدودسازی تلگرام، اغلب کاربران و کسبوکارهای فعال در تلگرام به تدریج به اینستاگرام مهاجرت کردند. به این ترتیب که امروز نزدیک ۴۶ میلیون کاربر ایرانی در اینستاگرام وجود دارد. همچنین این کاربران برای بهرهمندی از یک پیامرسان، به واتساپ مهاجرت کردند و بهرغم تمامی تلاشها برای کوچ دادن کاربران به زیرساختهای بومی و ایرانی، این مهم به نحوی محقق نشد که بتوان پلتفرمهای ایرانی را حتی به صورت تجمیعی بهعنوان زیرساخت اول از منظر تعداد کاربر و میزان استفاده قلمداد کرد. نزدیک به ۷۰۰ هزار فروشنده فعال به صورت روزانه در این بستر حضور دارند و مجموعاً حدود ۷۵۰ هزار تراکنش روزانه را جذب و مدیریت میکنند. امروز اندازه این بازار حدود ۸۰ همت در سال برآورد میشود و این در حالی است که در صورت نبود فیلترینگ، اندازه این بازار میتوانست بیش از ۹۵ همت باشد. این توضیح تاکید بر آن دارد که اگرچه اقداماتی مانند فیلترینگ میتواند روند و سرعت رشد اکوسیستم تجارت اجتماعی را در مقاطع مختلف کاهش دهد، اما تاکنون موفق به تحمیل هدف آن، که توقف رشد این اکوسیستم در بستر شبکههای اجتماعی غیرایرانی و مهاجرت کاربران به پلتفرمهای داخلی است، نشده است.
جایگاه دولت در زمینه توسعه تجارت الکترونیک و استارتآپها در ایران چیست و در این حوزه از دولت چه انتظاراتی وجود دارد؟
در سالهای اخیر دولت در نقش مانع حاضر شده است؛ رگولاتوری، وضع قوانین دستوپاگیر و بیفایده، بیاطلاعی از ماهیت کسبوکارهای دیجیتال، مشکلاتی که همواره برای سیستم بانکی و پرداخت رخ میدهند، همگی باعث آسیب و توقف در رشد اقتصاد دیجیتال شده است. تقریباً همه بازیگران این صنعت تا حد زیادی از قوانین، بوروکراسیهای بیفایده و ناکارآمدی سازوکارهای تصمیمگیری قانونگذاری آسیب دیدهاند. مسلماً دولتها وظیفه دارند شرایط را برای رشد اقتصاد، ایجاد اشتغال و تامین منابع ضروری برای رشد مهیا کنند. در این سالها همه صنایع بهویژه اقتصاد دیجیتال از کمبود نیروی انسانی خبره به خاطر شرایط و بیثباتی اقتصادی ایران آسیب دیده است؛ در کنار این وضعیت، کمبود سرمایهگذاران خطرپذیر رشد استارتآپها را با چالش روبهرو کرده و بعضاً موجب ورود سرمایهگذاران غیرمتخصص اما پولدار به این بخش شده است.
به نظر شما کدام صنایع بیشتر توانستند فروش اینستاگرامی داشته باشند و در این عرصه موفق بودهاند؟
دادهها میگویند دو دستهبندی مد و پوشاک و لوازم آرایشی و بهداشتی در صدر جدول فروش کالاهای اینستاگرامی هستند؛ مانند بسیاری از کشورهای دنیا که همین روند را تجربه میکنند و تنوع کالا و قیمت متنوع در این دو حوزه و البته نوع کاربران و مشتریان در این فضا که بیشتر زنان هستند، باعث پرطرفدار بودن این دو دستهبندی شده است. بیشترین سهم از بازار تجارت اجتماعی متعلق به این دو حوزه است. اما در سالهای اخیر گروههای کالایی دیگری نیز از این فضا استفاده کردهاند. مثلاً در میان مشتریان پادرو، حتی کسبوکارهایی دیده میشوند که مشغول فروش موتورسیکلت، خودرو یا محصولات ارگانیک غذایی هستند. حتی برخی از مشتریان به فروش محصولات غیرفیزیکی و دیجیتال در بستر اینستاگرام روی آوردهاند. این نشان میدهد که در آینده توازن حجم فروش کالاهای متنوع در این بخش از خرید و فروش آنلاین متفاوت خواهد شد و توجه بیشتری از سوی فروشندگان کالاهای گرانقیمت به این بخش خواهد شد.
با توجه به تغییر و تحولات و پوستاندازی جدید بازار کالا و خدمات در ایران با فراگیر شدن بازار آنلاین در میان عموم جامعه، برندگان و بازندگان این عرصه چه کسانی هستند؟
متاسفانه باید گفت برنده اصلی بازار خرید و فروش آنلاین در حال حاضر فروشندگان فیلترشکن هستند! اما در صورتی که این بخش را کنار بگذاریم، حتماً برنده اصلی مردم بهعنوان مخاطبان عام هستند که دسترسی فراگیر به کانالهای مختلف فروشندگان آنلاین بهویژه شبکههای اجتماعی دارند و بازنده اصلی، دولت و سیاستهای حکمرانی اعمالشده برای مدیریت این بازار است که با شکستهای پیدرپی، تنها موجب افزایش موج مهاجرت، نابودی امید و شکست سیاستهای خود شده؛ تا جایی که امروز فعالان این حوزه تنها خواستهشان از حاکمیت، عدم ورود به این حوزه از اقتصاد است.
به نظر شما رفتار خریداران و فروشندگان در بازار الکترونیکی چه تفاوتی دارد و اینکه آیا اساساً تفاوتی در رفتارهای فروشندگان و خریداران در این بازار مشاهده میشود؟
با توجه به جستوجوپذیری آسان این بازار و همچنین امکان آگاهی برخط از سایر نظرات کاربران و نهایتاً تنوع دسترسی به فروشندگان، امروزه مشتریان با اطمینان بیشتری از فضای آنلاین خرید کرده و تلاش میکنند تا حد ممکن، خریدهای مهم خود را حداقل از مسیر آنلاین پوشش دهند. در کنار کاهش قدرت خرید مردم و نبود کالاهای باکیفیت با قیمت مناسب و متناسب، در نهایت مشتریان ترجیح میدهند حتی کالاهای اساسی خود را از طریق مجازی خریداری کنند تا حتی بتوانند از امکاناتی نظیر تسهیلات با بازپرداخت چهار یا چندمرحلهای راحتتر استفاده کنند.
اگر ترند شدن خریدهای اینترنتی در جهان را کنار بگذاریم، عامل دیگر مطلوبیت این نوع خرید در ایران چیست؟
دسترسی به کالاهای متنوع، امکانات جستوجو، وجود کالاهای تقلبی فراوان در بازار، تسهیلات خرید و بازپرداخت چندمرحلهای و دسترسی به بازارهای کشورهای اطراف و حتی اروپا از طریق فروشگاههای اینستاگرامی، جزو مطلوبیتهای این نوع خرید است.
شما در جایی گفته بودید که بهرغم استفاده گسترده کاربران ایرانی از فیلترشکن و رشد ارگانیک بازار خرید و فروشهای اینستاگرامی، همچنان اثرات این محدودیتها روی بازار تجارت اجتماعی قابل مشاهده است و اتخاذ تصمیمهای خلقالساعه آسیبهای جبرانناپذیری به کسبوکارهای حوزه آنلاین وارد میکند. لطفاً برخی مصادیق محدودیتها و تصمیمات خلقالساعه را برشمارید.
فرض کنید که بر اساس یک واقعه، شبانه تصمیم به محدود کردن درگاههای پرداخت آنلاین به آیپیهای ایرانی گرفته میشود و از سوی دیگر، به جهت فیلتر بودن اکثر شبکهها و پلتفرمهای پرکاربرد، تقریباً تمامی افراد بر روی دستگاههای موبایل و لپتاپ خود فیلترشکنشان همواره روشن است. محدودیت اعمالشده روی درگاهها به افزایش نرخ سفارشهای ناموفق منجر میشود. مثلاً در پادرو تا ۶۷ درصد این عدد افزایش پیدا کرد. حتماً این مورد روی سرویسهای دیگر حوزه پرداخت هم تاثیر دارد. از این نمونهها زیاد داریم متاسفانه.
اخیراً مدلهای خرید اعتباری در فروشگاههای اینترنتی ایران و جهان بسیار ترند شده اما برخی کارشناسان توضیح میدهند که دلیل علاقه مردم به استفاده از این امکان، تورم و کاهش قدرت خرید مردم است. نظر شما چیست؟
حتماً دلیل این موضوع تورم است. در شرایطی که در کشور ما بیلبورد خرید گوشت اقساطی و چکی دیده میشود، حتماً خرید اعتباری و اقساطی از اقبال زیادی برخوردار خواهد شد. فارغ از واقعیت و میزان فجایعی مانند خرید چکی و اقساطی گوشت، همین که مخاطب چنین چیزی برایش باورپذیر است و این خبر بسیار زیاد بازنشر داده میشود، یعنی ذهن مخاطبان حتی برای خرید کالای اساسی به صورت اعتباری و اقساطی آماده است. اینکه حتی سبدهای خرید ۵۰۰ هزارتومانی به صورت اعتباری و قسطی خرید میشوند، نشان از همین نکته دارد. اگرچه با توجه به رشد فزاینده قیمتها ناشی از جهشهای ارزی، حتی کسانی که امکان خرید نقدی را دارند، ترجیح میدهند با خرید اعتباری در ارتباط با انواع بخشهای سبد کالای خود، همچنان نقدینگی خود را هرچقدر محدود و در حد چند میلیون تومان، در بازارهای متاثر از تورم سرمایهگذاری کنند.
گزارشهای غیررسمی، فروش اعتبار در بازار سیاه با قیمت کم را تایید میکنند. به نظرتان این واقعیت که ممکن است مردم از فرط فقر اعتبار خود را بفروشند تا با پول آن مایحتاج اولیه خود را تهیه کنند، تا چه اندازه به کسبوکارهای اینترنتی آسیب میزند؟
هر چیزی که مخاطب میشنود، میپذیرد و بازنشر میدهد، یعنی اذهان عمومی برای آن آماده است و میتواند در ابعاد چشمگیر به وقوع بپیوندد. با این روند، حتماً خرید مشتریان نهایی خیلی بیشتر به سمت کالاهای اساسی سوق پیدا میکند. کالاهای اساسی، یعنی عموماً موارد با حاشیه سود کم و با قیمتهای کنترلشده و دستوری از سوی دولت. قاعدتاً اگر قرار باشد سهم عمده خرید از کسبوکارهای اینترنتی را کالاهای اساسی تشکیل دهند، معنای آن خواندن فاتحه توسعه در این بخش است و حتماً سرمایهگذاران و بنیانگذاران اندک باقیمانده نیز، انگیزهای برای صرف سرمایه و وقت خود در این بخش نخواهند داشت.