حلقه گمشده دیپلماسی
چرا منافع ملی اولویت اصلی سیاست خارجی نیست؟
زهرا اکبری: در سیاست بینالملل این اصل پذیرفته شده است که کشورها در سیاست خارجی در پی تامین منافع ملی خود هستند و در مورد چگونگی تعریف و تعیین آن اختلاف نظر دارند. به عبارت دیگر کشورها برای دستیابی به مقاصد و منافع خود باید ارجحیتها و اولویتهایی را به صورت شفاف تعیین کنند که خود و دیگران درک صحیحی از آن داشته باشند. بر این اساس یک سیاست خارجی فعال و مطلوب در صورتی موفق خواهد بود که منافع ملی کشور را بر پایه آرمانها، امکانات و نیازهای داخلی و بینالمللی بهطور مشخص و بدون ابهام و تعریف اولویتبندی کند.
این در حالی است که در جمهوری اسلامی ایران بهرغم وجود اسناد بالادستی مانند قانون اساسی، سند چشمانداز و برنامه توسعه پنجساله، تعریف واحد و مشخصی از منافع ملی که در راهنمای سیاست خارجی باشد، ارائه نشده است. در رابطه با چرایی وجود چنین ابهامی در سیاست خارجی ایران نظرات متفاوتی وجود دارد.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که منافع ملی ایران بهطور مستقیم با مسائل ایدئولوژیک گره خورد و همین امر ساختارهای جمهوری اسلامی ایران را تعریف کرد. نظامی که اصول خود را بر مبانی مکتبی قرار داده و آن را بر تمام ابعاد حکومت، اقتصاد، جامعه و فرهنگ تسری داد. همین تغییر ساختارهای منافع ملی ایران بعد از انقلاب بود که وظایفی ایدئولوژیک برای دولت اسلامی تعریف کرد. وظایفی که دامنه آن فراتر از مرزهای کشور و ملت ایران بود؛ مفاهیمی همچون امت اسلامی بخشی از سیاستهای خارجی شد. حمایت مادی و معنوی از جریان مقاومت اسلامی و نهضتهای آزادیبخش هم بر همین مبنا تعریف شد.
در این پرونده تلاش میکنیم علاوه بر بررسی جایگاه منافع ملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به این پرسشها پاسخ دهیم که منافع ملی در جمهوری اسلامی ایران چگونه شکل میگیرد؟ آیا میتوان در دولت اسلامی از منافع ملی سخن گفت؟ چنانچه پاسخ مثبت است، گستره آن تا کجاست؟ در تعریف منافع ملی نظام جمهوری اسلامی، چگونه ابعاد فراملی مسوولیتهای دولت اسلامی، مورد توجه قرار گرفته است؟ چرا با گذشت بیش از 40 سال از انقلاب، هنوز برنامه و راهبرد مشخصی در راستای تعریف منافع ملی تدوین و پیگیری نشده است؟ چرا منافع ملی اولویت اصلی سیاست خارجی نیست؟