منفذ تنفس
سیاست نگاه به شرق در گفتوگو با سیداحمد فاطمینژاد
طرفداران سیاست نگاه به شرق معتقدند گرایش ایران به شرق و اتحاد با کشورهای قدرتمند آسیایی میتواند منافع ملی ایران را تامین و مساله فقدان متحد استراتژیک برای ایران را حل کند. از نظر آنها مهمترین بازدارندههای اقتصادی در برابر تهدیدات آمریکا، تقویت تعامل با کشورهای تاثیرگذار بر تحولات جهان، بهویژه کشورهای بلوک شرق است. در این خصوص اغلب به چین و روسیه اشاره میشود، هر چند کشورهای مزبور به لحاظ هزینههای بالای همکاری استراتژیک با ایران، رغبت چندانی به همکاری در این زمینه ندارند. درواقع آنها تعامل استراتژیک با غرب و همبستگی اقتصادی با کشورهای منطقه را دنبال میکنند. بر این اساس، چین و روسیه در عرصه بینالمللی الگوهای جدیدی از گرایشهای موازنهگرایی را ارائه میکنند. درواقع سیاست این کشورها فاقد ماهیت جدالآفرین با آمریکاست و آنها در تلاشاند تا موقعیت خود را در سیاست و اقتصاد بینالمللی تثبیت کنند. سیداحمد فاطمینژاد تحلیلگر مسائل سیاسی در ادامه از چالشهای سیاست نگاه به شرق میگوید.
♦♦♦
درحالیکه به نظر میرسد منظور از شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، نگاه مستقل به سیاست خارجی بوده است، اما روند حرکتی و تمایلات ایران نشان میدهد، ایران عمدتاً با کشورهای بلوک شرق رابطه بهتری دارد. درحالیکه ایران در سالهای نخست انقلاب با کشورهای غربی خصومت ورزید و سفارت آمریکا در تهران توسط گروهی از دانشجویان تسخیر شد، رابطه جمهوری اسلامی با کشورهای شرقی با گذشت زمان نزدیکتر شد. از نظر شما چرا ایران به سمت شرق گرایش پیدا کرد؟
عوامل مختلفی در این زمینه تاثیرگذار بوده است. نخست، روند انقلاب ناچاراً ایران را در تقابل با آمریکا و غرب قرار داده است. طبیعتاً در این شرایط ایران نیازمند این بوده که متحد قدرتمندی داشته باشد. همین امر باعث شده است که ایران به سمت کشورهای شرقی گرایش پیدا کند. دوم، ماهیت انقلاب اسلامی ایران است. با توجه به اینکه در اوایل انقلاب ایران درصدد بود که در همه حوزهها تغییر انقلابی رخ دهد این حوزه هم مستثنی نبوده است. سوم، رویه غیرغربی یا ضدغربی است که بهویژه پس از جنگ سرد در جهان شدت پیدا کرده است. این رفتار را حتی میتوان در رفتار کشورهایی که در بلوک غرب حضور دارند هم دید. برای مثال در رفتار کشورهای حاشیه خلیجفارس از جمله عربستان یا حتی در مورد اسرائیل نیز ما میبینیم گرایشهایی به سمت چین پیدا کردهاند. این اتفاقات تا حدودی به افول آمریکا در سطح بینالمللی برمیگردد. نکته دیگری که باید در این زمینه در نظر بگیریم این است که نباید سیاست خارجی جمهوری اسلامی را شرقگرایانه تلقی کرد به این دلیل که ایران زمینههای تعارض با شرق را هم داشته و در مواردی که ایران سعی کرده است به شعار نه شرقی نه غربی نزدیک شود با شرقیها هم تعارض پیدا کرده است.
اخیراً آقای امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان از شروع اجرای توافق جامع همکاریهای راهبردی بین ایران و چین خبر دادند. در این میان عدهای از کارشناسان اقتصادی اعلام کردند قرارداد با چین بدون داشتن روابط متعادل با آمریکا و قدرتهای اروپایی و منطقهای، قراردادی از موضع برابر نخواهد بود. نظر شما در این رابطه چیست؟
جدا از اینکه این قرارداد از موضع برابر است یا خیر، باید این نکته را در نظر بگیریم که احتمال تحقق و اجرایی شدن این قرارداد خیلی محدود است. موانعی که ناشی از تحریمها برای ایران به وجود آمده است طبیعتاً در ارتباط با چین و تحقق این قرارداد هم اثرگذار است. به صورت کلی در وضعیت تحریم نهتنها روابطمان با چین بلکه روابط با همه کشورها توام با مشکلات است. با توجه به وضعیتی که حاکم است ایران باید امتیازات بیشتری به طرف مقابل بدهد. حتی شاید ما برای فروش چهار بشکه نفت هم مجبور باشیم امتیازات و تخفیفاتی به خریدار بدهیم. و این محدود به قرارداد با چین نمیشود بلکه محدودیتی است که در شرایط تحریمی بر روابط خارجی ایران حاکم است.
روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال در گزارشی از مذاکرات عربستان سعودی با دولت چین برای فروش نفت به چین خبر داده است. از نظر شما با جایگزین شدن نفت عربستان به جای نفت ایران در بازار چین تغییری در رویکرد سیاست خارجی ایران رخ میدهد یا خیر؟
این مساله جدیدی نیست، در گذشته هم عربستان بزرگترین تامینکننده نفت چین بوده است. درواقع عربستان بزرگترین تامینکننده نفت چین و سایر کشورهای آسیایی است. نفت ایران به شرکتها و پالایشگاههای کوچکتر چین فروخته میشود. بنده گمان نمیکنم اینها در تقابل با یکدیگر قرار داشته باشند. اساساً ایران در بازار رسمی چین جایگاهی ندارد که با فروش نفت عربستان به این کشور به خطر بیفتد. نفت عربستان در بازار رسمی به فروش میرسد و این مساله با فروش نفت ایران تعارضی ندارد. به دلیل تحریمها چین نمیتواند نفت بیشتری از ایران بخرد. شرکتهای چینی که روابط تجاری با ایران دارند شرکتهای کوچکی هستند که مبادلات بینالمللی گستردهای ندارند، در بازار آمریکا حضور ندارند و درواقع تعامل و تجارت آنها با ایران باعث محدودیت تجاری آنها با بقیه کشورها در سطح جهانی نمیشود. طبیعتاً شرکتهایی که دغدغهای در این سطح داشته باشند اساساً با ایران وارد رابطه نمیشوند. بنابراین شرکتهای بزرگ چینی که در کشورهای مختلف سرمایهگذاری میکنند نمیخواهند خودشان را درگیر تحریمها کنند.
اقتصاددانان معتقدند ایران به پشتوانه روسیه قصد دارد تحریمها را دور بزند و انگیزهای برای احیای برجام ندارد. آیا روسیه ظرفیت تامین نیازهای ایران را دارد؟
خیر، بنده گمان میکنم در وضعیت فعلی روسیه بیشتر برای ایران دردسرساز است. تحریمهایی که اخیراً علیه روسیه اعمال شده درواقع روسیه را به رقیب جدی ایران تبدیل کرده است. روسیه در بازارهای غیررسمی خصوصاً در فروش نفت و محصولات پتروشیمی، فولاد، فلزات و مواد معدنی با ایران رقابت میکند. با توجه به اینکه ایران و روسیه شباهتهایی دارند و صادرکننده کالاهای مشابه هستند پیشبینی میشود که روسیه یکی یکی بازارهای ایران را تحت سلطه خود درآورد. این وضعیت بیشتر به ضرر ایران است تا به نفع آن. ما در گزارشهای متعددی شاهد این بودیم که شرکتهای نفتی روسیه نفت خام را با تخفیف بیشتری از ایران، به خریدار ارائه میدهند و همین امر باعث شده است که چینیها نفت بیشتری را از روسها بخرند. اخیراً روسیه محصولات پتروشیمی و فولادش را هم با قیمت ارزانتر از ایران وارد بازار جهانی کرده است و تمامی این موارد بیشتر به منافع ایران ضربه میزند تا اینکه بخواهد به نفع ایران باشد.
در همان اوایل بحران اوکراین و به تبع آن تحریم روسیه بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که نفت ایران میتواند جایگزین نفت روسیه شود. از نظر شما چرا ایران از این فرصت طلایی استفاده نکرد؟
ایران نتوانست از این فرصت استفاده کند. بحث جایگزینی نفت ایران در صورتی میتوانست عملی شود که ایران تحریم نباشد، به سرعت به توافق برسد و بتواند بحثهای مرتبط با نقل و انتقالات مالی و تحریمهایی را که علیه فروش نفت و بانک مرکزی وجود دارد، حلوفصل کند. اما این اتفاق نیفتاد و ایران نتوانست از این فرصت استفاده کند. به همین دلیل جامعه بینالملل به فکر گزینههای جایگزین افتاد. از جمله این گزینهها ونزوئلا بود. گزینه دیگر عربستان بود؛ درواقع آمریکا فشارهایی را که به عربستان آورده بود، کاهش داد تا بتواند عربستان را به تولید نفت بیشتر راضی کند. اتفاقاتی که در این جهت میافتد عملاً فرصت ازدسترفته است. دلیل اصلی هم تحریمهایی است که ایران با آن مواجه بوده و عملاً مانع این شده که از این فرصت طلایی استفاده کند و نفت خود را وارد بازار کند. ایران تلاشهایی در جهت بازگشت به برجام و رفع تحریمها انجام داد اما با شکست مواجه شد. اگر ما سه پایه را برای توافق هستهای مطرح کنیم: اراده توافق، حمایت نهادهای سیاسی اثرگذار برای توافق و توان فنی و علمی برای توافق؛ در رابطه با دو مورد اول میتوان گفت که شرایط مهیاست. اما صرف اراده کفایت نمیکند چون دستیابی به توافق در مذاکرات بینالمللی نیازمند یکسری اصول و تاکتیک است. درواقع مذاکره هنر است و مستلزم یکسری روندهای پیچیده و در نظر گرفتن جوانب گوناگون است. مدیریت روابط با کشورهای مختلف، وارد کردن بازیگران مختلف، امتیاز گرفتن از آنها، ایجاد فشار بهموقع و همچنین عقبنشینی بهموقع نیازمند یک دانش گسترده است.
باید این نکته مهم را هم در نظر بگیریم که با توجه به حجم بالای تجارت چین با آمریکا و اتحادیه اروپا و بازارهای انرژی روسیه در اروپا، پکن و مسکو همواره از تحریمهای آمریکا علیه ایران تبعیت کردهاند و فضای کمی برای مانور به نفع تهران داشتهاند. در طول این سالها روسیه و چین به عنوان دو قدرت بزرگ هستهای، همواره همکاری و رقابت جهانی با غرب را اولویت خود میدانستند و تمایلی نداشتند هزینههای زیادی را که ممکن است ناشی از حمایت از ایران باشد، متحمل شوند. با وجود این چرا تهران خود را شریک راهبردی این کشورها میداند؟
به این دلیل که ایران چاره دیگری جز رابطه با روسیه و چین ندارد. روسها و چینیها در مواردی که ایران حساسیت دارد مانند برنامه هستهای، مباحث داخلی، دموکراسی و حقوق بشر مداخله نمیکنند. این موارد مورد پسند ایران هست؛ کما اینکه مورد پسند خیلی از کشورهای جهان هم است. همین امر باعث میشود که این کشورها در یک بلوک قرار بگیرند. روسیه و چین هم در زمره این کشورها قرار میگیرند و تمایل دارند با کشورهایی در ارتباط باشند که در این زمینهها با آنها در تعارض نباشند. بنده گمان میکنم به همین دلیل است که این کشورها در کنار هم قرار گرفتند. ایران هم بهرغم همه مواردی که ممکن است چین و روسیه علیه منافع ایران حرکت کرده باشند، ترجیح میدهد ارتباط با این کشورها را حفظ کند.
اخیرا آقای ابراهیم رئیسی در نشست مشترکی که با نیکلاس مادورو رئیسجمهور ونزوئلا داشت اظهار کرد «سیاست خارجی ما همواره ارتباط با کشورهای مستقل بوده است»، از نظر شما ونزوئلا کشوری مستقل به شمار میرود؟
بله، در چارچوب تعریفهایی که ایران دارد ونزوئلا کشوری مستقل است. درواقع ونزوئلا یک نمونه از کشورهای مستقلی است که در مقابل آمریکا ایستاده است. مشابه ونزوئلا کشورهای دیگری هم هستند که با تعریف ایران از استقلال همخوانی دارند و طبیعی است که اینها در کنار هم قرار بگیرند. جدا از بحث جهتگیری مستقلانه در سیاست خارجی کشورهایی که با ایران ارتباط خوبی دارند؛ در بحث ذخایر نفتی ونزوئلا از جایگاه قابل توجهی نسبت به سایر کشورها برخوردار است و مهم است که ایران ارتباط خوبی با این کشور داشته باشد.
از نظر شما سیاست نگاه به شرق چه عوایدی برای ایران داشته است؟
سیاست نگاه به شرق عمدتاً در سیاست خارجی ایران با شکست مواجه شده است. نمیشود گفت سیاست نگاه به شرق نتیجه خاصی داشته یا موفقیت خاصی در پی داشته است. در بسیاری از موارد چین و روسیه در قطعنامههای مختلف با غربیها همراهی کردند. روسیه و چین بهرغم اختلافات جدی با آمریکا، بههیچوجه خواهان ورود به عرصه درگیری و تنش با آمریکا نیستند. با توجه به حجم روابط و منافعی که روسیه و چین در طول این سالها با آمریکا داشتهاند، همکاری با آمریکا را بر همکاری با ایران ترجیح دادهاند. درواقع کشورهایی مثل روسیه و چین همکاری با ایران و سایر کشورها را از زاویه منافع ملی خود دنبال میکنند. آنها پایبندی خاصی به تفاهم یا تقابل ندارند بلکه بررسی میکنند که منافعشان از چه طریق بهتر تامین میشود. سیاست خارجی چین و روسیه مبتنی بر عملگرایی است. بنابراین حمایت روسیه و چین از ایران تا زمانی ادامه پیدا میکند که منافع ملی آنها تامین شود. اما به طور کلی نگاه به شرق و رابطه با چین و روسیه در طول این سالها به عنوان یک منفذ تنفس بخشی از نیازهای ایران را برآورده کرده است. در زمینه صنعتی، نفت، حملونقل، ارتباطات و مباحث نظامی کمکهای کشورهای شرقی از جمله روسیه و چین تا حدودی اثرگذار بوده و به صورت محدود مزایایی دربر داشته است.