داغ بر دل نشسته
چرا ایران نتوانست از فرصت فروش نفت 120دلاری استفاده کند؟
سال 1394 که برجام درهای بازار جهانی را به روی ایران باز کرده بود و تحریمهای نفتی برداشته شدند؛ این بازار گنجایش چندانی برای بازگشت ایران به عرصه فروش نفت نداشت. وزارت نفت در آن زمان اعلام کرد که برای بازپسگیری سهم ایران از این بازار مجبور شده وارد مذاکرات سخت و مهمی شود. روسیه، عربستان و آفریقا توانسته بودند در دوران تحریم نفتی ایران جای کشورمان را در بازار برای خریداران پر کنند. تا چندی پیش یعنی تا پایان دور هشتم مذاکرات هستهای امید آن میرفت که برجام مجدد به امضای طرفین برسد و در ادامه تحریمهای نفتی-اقتصادی ایران برداشته شود. این زمان انتظار برای حصول نتیجه مثبت با آغاز جنگ اوکراین و تحریم بازار انرژی روسیه همراه شد. اگر ایران در این بزنگاه تاریخی میتوانست برجام را به نتیجه برساند و همانطور که گفته شده بود تا دو ماه پس از امضای این توافقنامه اجازه فروش نفت را پیدا کند؛ امروز در غیاب روسیه یکی از فروشندگان نفت 120لاری بود. اما تنشهای اخیر هستهای، ادامه کشمکشها و صدور قطعنامهای علیه ایران نشان داد که سناریوی مطرحشده محقق نخواهد شد. با پدرام سلطانی تحلیلگر مسائل اقتصادی درباره این سناریو و شکست آن گفتوگو کردیم.
♦♦♦
کشمکشهای روزهای اخیر در حوزه هستهای و صدور قطعنامه علیه ایران را چقدر برای اقتصاد کشور مضر میدانید؟
من این پرسش شما را تعمیم میدهم و اینگونه میگویم که کشکمشهای دو دهه اخیر (و نهفقط روزهای اخیر) بزرگترین خطای راهبری ایران پس از انقلاب بوده است. این تصمیم که تقریباً در بیستسالگیاش هستیم، دو دهه از رشد و توسعه کشور را به بنبست برده و بهرغم همه ادعاهایی که آن را ارزشمند میدانند، امروز میبینیم غیر از غنیسازی اورانیوم عملاً هیچ اتفاق خاصی نیفتاده و دستاورد دیگری نداریم و این موضوع عملاً اقتصاد ما را زمینگیر کرده است. اتفاقهایی هم که در دولت آقای رئیسی افتاده به نظر میرسد آخرین شانسی را که ما میتوانستیم داشته باشیم که آمریکا در دولت بایدن به برجام برگردد و یک مجرای تنفسی برای اقتصاد ایران باز شود از ما سلب کرده است. به نظر من این رویکرد نپخته و توام با توهم خودبرتربینی است که ما میتوانیم قواعد بینالملل را تمکین نکنیم یا میتوانیم امتیازهای بیشتری بگیریم.
نحوه برخورد دولت فعلی با این شرایط را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این دولت توانسته است به خوبی دوران بحران را مدیریت کند؟
در یک رویکرد نفی اقدامات دولت گذشته، دولت فعلی و مذاکرهکنندگانش تصور داشتند که میتوانند فتحالفتوحی داشته باشند؛ اما آنچه امروز به آن رسیدند چیزی کمتر و ناچیزتر از گذشته بوده است. شرایط بد و خطیری است اگر این توافق به زودی انجام نشود وضعیت اقتصادی و اجتماعی با سرعت بیشتری سرپایینی را طی خواهد کرد و شاید هیچوقت دیگر فرصت توقفش وجود نداشته باشد.
اثر این اتفاقات بر بازار و اقتصاد ایران چیست؟ بهطور روشن چه بلایی بر سر اقتصاد ما آمده است؟
طبیعتاً چند اتفاق برای ما افتاده است. نکته اول این است که در این دو دهه با شیب تندتری در دهه 90 سرمایهگذاری در کشور کاهش پیدا کرده و به جایی رسیدهایم که سرمایهگذاریهای انجامشده حتی به میزان استهلاک سرمایهگذاریهای قبلی هم نبوده است. یعنی الان ما از نظر انباشت سرمایهگذاری هم نرخ نزولی پیدا کردهایم.
معنای این اتفاق این است که هم زیرساختهای کشور دارد از بین میرود (ما نمیتوانیم جایگزینش کنیم) و هم سرمایههای تولیدی کشور دارد مستهلک میشود و آنچه جایگزین میکنیم کمتر از آن چیزی است که بیش از این بوده است. این به معنای این است که ما یک چشمانداز طولانی از نرخ پایین اقتصادی را باید پیشبینی کنیم. آنچه رشد اقتصادی را رقم میزند تولید ناخالص داخلی است و آنچه تولید ناخالص را افزایش میدهد سرمایهگذاری است که این اتفاق در کشور ما نیفتاده است.
اتفاق دومی که در این سالها افتاده این است که تجارت خارجی ما پرهزینه شده است. ما داریم گرانتر از دنیا میخریم و ارزانتر به دنیا میفروشیم؛ چرا؟ چون هزینههای تحریم را پرداخت میکنیم. ما هزینه دلالان ارز را برای جابهجایی ارز و هزینه دلالان حملونقل یا شرکتهایی را که از قبل تحریم سر برآوردند داریم پرداخت میکنیم. طبیعتاً همه متوجه هستند که با عنوان دور زدن تحریم داریم هزینههای گزافی را پرداخت میکنیم. بسیاری از خطوط شناختهشده و بزرگ حملونقل با ایران کار نمیکنند و حملونقل کالا به ایران گرانتر و طولانیتر از گذشته شده است.
چون برای دور زدن تحریمها بهطور مثال مسیرهایی که در شرایط عادی در حمل دریایی حدود 20 روز طول میکشید الان به 45 تا 50 روز رسیده است و کالاهای ما بیشتر روی آب میخوابد. در کنار اینها چون از ابزارهای بانکی محروم شدهایم سوخت تجارت خارجی ما بالا رفته است. یعنی تجارت خارجی ما به تجارت نقدی بدل شده؛ تجار ما مجبور هستند پول را از طریق صرافها برای فروشندهها حواله کنند. بعضاً پول در مسیر صرافها از بین میرود یا وقتی به فروشنده میرسد ممکن است او کار خود را انجام ندهد. صادرکنندگان ما به این امید که پول را دریافت میکنند، بعضاً ناچار هستند کالا را صادر کنند اما درنهایت پولشان باز نمیگردد. اینها همه ضرر و زیانی است که در حوزه تجارت خارجی تحمیل میشود.
چقدر بازپسگیری توانایی فروش نفت برای ایران اهمیت دارد؟ بهطور کلی آیا این مهلت به ایران داده میشود؟
اتفاق دیگری که در این سالها افتاده این است که درآمد ارزی دولت کم شده؛ چراکه به جهت اینکه باید تحریمها را دور بزند هزینه تجارت خارجی برایش بیشترشده، میزان فروشش کمتر شده، توانش در سرمایهگذاری و استمرار سرمایهگذاری در نگهداشت سطح تولید از بین رفته و در مجموع درآمدش از محل فروش نفت و گاز کاهش پیدا کرده است.
طبیعتاً اینها هم روی بازار ارز و هم بازار پول اثر گذاشته؛ چون دولت ناچار است برای تامین بودجه خودش ریال ارزی را که نداشته یا قابلیت جابهجایی ندارد از بانک مرکزی دریافت کند، که موجب افزایش پایه پولی و درنهایت افزایش تورم شده است.
تورمی که هزینه دولت، بنگاه و شهروند را بالا میبرد. نتیجه نرخ تورم بالایی که در این چند سال با آن دستوپنجه نرم کردیم اینطور میشود که جامعه به سمت فقر، ناراحتی و اعتراض پیش میرود. در کنار اینها به جهت منفی بودن و تیره بودن چشمانداز آینده، روندِ مهاجرت نیروی کار ماهر و کارآمد از کشور بیشتر شده است. آمارهای اخیر نشان میدهد نیمی از جمع دانشجویان، فعالان استارتآپی و کسانی که میتوانند کارآفرین باشند به مهاجرت فکر میکنند. پس ما ظرفیت نیروی انسانی را هم داریم از دست میدهیم.
نشت سرمایه هم در کشور ما بسیار بیشتر شده؛ آنها که میل به مهاجرت دارند طبیعتاً اگر از قشر کارآفرین یا سرمایهدار باشند منابع مالیشان را هم از کشور خارج میکنند و این میشود که میبینیم ایرانیها دارند در خرید ملک در ترکیه، امارات و سایر کشورها رکوردهای جهانی را جابهجا میکنند. اتفاق دیگری که در کنار اینها میافتد پیچیده شدن قوانین و مقررات است.
دولت در تنگنای مالی قرار میگیرد پس فشار را بر بخش خصوصی بیشتر میکند تا از محل عوارض و مالیات کسب درآمد کند؛ این افزایش فشار بخش خصوصی در تنگنا را دچار چالشهای بیشتری میکند. از آن سو چون ارز کافی وجود ندارد، تجارت خارجی سختتر میشود.
این موضوع باز موجب میشود که بخش خصوصی در عملیات پیچیدهتری برای مدیریت تجارتش بیفتد. باز به دلیل کمبود منابع ارزی ورود ماشینآلات کشور سختتر و پیچیدهتر میشود؛ کمااینکه اخیراً دیدیم معافیت ورود ماشینآلات تولیدی را هم دولت برداشت تا از آنجا بتواندکسب درآمد کند. درنهایت تمام تنگناهایی که در مسیر مالی دولت یا در مسیر اداره کشور برای دولت پیش میآید تبدیل به قوانین و بخشنامههایی میشود که انجام کسبوکار را در ایران پرهزینهتر، پیچیدهتر و ناخوشایندتر میکند.
نارضایتیها و ناامیدیها از بهبود شرایط موجود چه اثری بر اقتصاد کشور دارد؟
فعالان اقتصادی ما هر روزشان پر از نارضایتی و اوقاتتلخی است؛ چون مرتب باید با دستگاههای مختلف، متصدیهای سازمانهای مختلف، مشتریان، خریداران، فروشندگان، با کارکنانشان که تنگدستتر شده و کاراییشان کاهش پیدا کرده و همین موضوع موجب افزایش نارضایتی میان کارفرما و کارمند میشود، سروکله بزنند.
اتفاق دیگری که بُعد اجتماعی ماجراست که آثار مشخصی بر روی اقتصاد دارد افزایش میزان جرم و جنایت در کشور است. این موضوع هم با دزدیهایی که از اموال فعالان اقتصادی و کالاهای تولیدی و محصولات کشاورزی میشود، آسیب مستقیم اقتصادی دارد. الان با افزایش قیمت محصولات کشاورزی خبری آمده که بسیاری از سردرختیها و میوههای به نسبت گران را دارند به سرقت میبرند. این دزدی از اموال کشاورزی است که دارد کار اقتصادی میکند. یا دیگر کالاهایی که در کارخانهها و در انبارهاست بیشتر در معرض سرقت قرار گرفته است. امروز فعال اقتصادی خودش و خانوادهاش احساس امنیت ندارد و این باعث میشود فشار بیشتری به آنها وارد شود. آنها مرتب با دغدغه و نارضایتی روبهرو میشوند. این موضوعاتی که مطرح کردم دستهبندی و خلاصهای از وضعیت موجود بود. به نظر من الان دیگر این موضوعات بدیهی است و همه میتوانند ببینند. من در عجب هستم که مسوولان ایران نمیتوانند اینها را ببینند یا چرا اگر میبینند آنقدر این موضوعات را کم ارزشگذاری میکنند و نظر خود را نسبت به خواست مردم و مشکلات اقتصادی برتر میدانند.
قیمت نفت از 120 دلار گذشته است، چون هنوز در مذاکرات برجام به نتیجه نرسیدهایم به نظر میرسد فرصت استفاده فروش نفت با قیمت بالا را از دست دادهایم. این موضوع را چطور تحلیل میکنید؟
این هم یکی از کجفهمیهایی است که با آن مواجه هستیم؛ در شرایطی که اگر این توافق را انجام میدادیم میتوانستیم به سرعت به بازار نفت دنیا برگردیم، تصمیمات به صورتی گرفته شد که از این فرصت بازبمانیم. در دوره قبلی در سال ۹۴ وضعیت بازار نفت طوری نبود که به ما اجازه دهد به بازار بازگردیم؛ درحالیکه اگر ما در این مقطع که روسیه به محاق رفته و تحریم است به سرعت به بازار نفت برمیگشتیم میتوانستیم با قیمت و شرایط بهتری به بازار نفت اروپا برگردیم و با قیمتهای بالا نفت خود را بفروشیم، این عطش سرمایه و ارز را که در اقتصاد کشور مرتب انباشته میشود تا حدی جبران کنیم و مشکلات را برطرف کنیم.
من واقعاً روند تصمیمگیری سیاستمداران کنونی را نمیفهمم. احساس میکنم نگاه سوررئال و تخیلی نسبت به شرایط و وضعیت فعلی دارند. به نظر میرسد فکر میکنند حق فقط با آنهاست و با کشورها و دولتهای دیگر نیست و هر زمان ممکن است امداد غیبی برسد و ایران را سرآمد دنیا میکند.
من در این سالها که موضوع هستهای را دنبال کرده بودم متوجه شدم هیچگاه این موضوع به داد ما نرسیده است. من غیر از این نمیتوانم تحلیلی ارائه دهم. آنقدر شرایط بدیهی است که الان از هرکسی بپرسید این تحلیل را به شما خواهد داد که چقدر زمان مناسبی است که برجام به نتیجه برسد و این اتفاق چه اندازه برای احیای اقتصاد و تجارت خوب و ضروری است. اگر ما با کشورهایی تجارت نفت را آغاز کنیم تجارت بقیه کالاها هم با سرعت انجام میشود و قوت بیشتری میگیرد. نفت بهطور کلی مسیر تجارت را سریعتر هموار میکند؛ چراکه بانکهای دو طرف مجبور هستند با تاکید کشورهای خریدار نفت ما با هم همکاری کنند.