اتلاف هوش
بررسی سیاستگذاری در حوزه هوش مصنوعی در گفتوگو با نیما نامداری

نهفقط سرمایهگذاری که ورود تکنولوژی به ایران همیشه با اما و اگرها روبهرو بوده است. در تمام دورهها از زمان ورود دوش حمام و واکسن به کشور تا امروزه در بحثهایی مثل فیلترینگ و ماهواره بخش سنتی وجود داشته که مخالف پیشروی علم بوده و بخش پیشرویی هم بوده که خواهان توسعه کشور شده است. در سالهای اخیر این تقسیمبندی به دولت و بخش خصوصی رسیده است. دولت با نگرشهای سنتی و دخالتهایش بازار را در تمام ابعاد کنترل میکند و بخش خصوصی مخالف این دخالتهاست و میگوید دستوبالش برای پیشرفت بسته شده است. حالا به نظر میرسد این دوگانگی به هوش مصنوعی هم رسیده است. درواقع هنوز پای هوش مصنوعی به ایران نرسیده تقابل نانوشته دولت و بخش خصوصی که معتقد است دولت باید از این حوزه دور بماند آغاز شده است. در گفتوگو با نیما نامداری فعال استارتآپی به این موضوع پرداختیم که آیا سیاستگذاریهای دولت در حوزه AI قابلدفاع است یا خیر؟
♦♦♦
در این گفتوگو قرار است موضوع هوش مصنوعی را از نظر سیاستگذاری و کاربرد آن در کسبوکارها بررسی کنیم. سیاستگذاری در این حوزه را چگونه میبینید؟ چگونه دستهبندیاش کنیم و چگونه به آن بپردازیم؟
به نظر من سیاستگذاری توسعه هوش مصنوعی در ایران در سه سطح باید اتفاق بیفتد. اولین سطح زیرساخت است. در این سطح مسئله اصلی مدلهای زبانی بزرگ (large language Model) یا LLM است که زیرساخت هوش مصنوعی به شمار میرود. یعنی همان چیزی که شرکت «اوپن ایآی» دارد. شرکت دیپسیک چینی هم همین زیرساخت را دارد. این شرکتها با سرمایهگذاریهای سنگین، زیرساختهای اختصاصی ایجاد میکنند. LLMها سختافزاری همان چیزی است که شرکتی مثل «انویدیا» تولید میکند؛ یعنی پردازشگرهای تولید که GPI و GPU قدرتمندی دارند.
با توجه به شرایط اقتصادی و توان علمی، آیا ایران توان داشتن LLMها را دارد؟
برای داشتن LLM، باید زیرساخت سختافزاری خود را داشت و برای اینکه هر دو را داشته باشید، باید با یکی دو تامینکننده سختافزاری که الان مهمترینشان دو شرکت تایوانی هستند، توافق کنید. ایران نهتنها به دلیل تحریمها بلکه به دلیل ناتوانی مالی، نمیتواند وارد این بازی شود. اساساً این کار الان نه در ایران شدنی است و نه توجیهی دارد. کشورهایی مثل آمریکا و چین در این سطح فعالیت میکنند؛ اما نزدیک به 99 درصد کشورها اصلاً به چنین موضوعی فکر نمیکنند که این همه هزینه کنند، GPU و تجهیزات بخرند. وقتی GPIها فعال میشوند، به دیتا سنتر اختصاصی خود نیاز دارند و تامین برقشان وحشتناک سنگین و پرهزینه است. فقط کار کردن در مقیاس بزرگ، چنین سرمایهگذاریهایی را توجیه میکند. داشتن این سختافزارها در ایران نه توجیه دارد، نه ضرورت دارد و نه اساساً شدنی است. واضح است که انویدیا در حال حاضر به ایران GPU نمیفروشد. البته من شنیدم که اخیراً وزارت ارتباطات دولت سوبسیدهایی به شرکتهایی میدهند که یکسری GPUهای نسبتاً قدیمی را بخرند. این از آن پول دور ریختنهاست. یک عده هم به قول معروف سوراخ دعا را پیدا کردهاند و دارند از دولت چنین پولهایی را میگیرند. از نظر من هیچ توجیهی ندارد که ما LLM اختصاصی در ایران داشته باشیم، به نظرم یک حرف کاملاً بیمنطق است و هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فنی غلط است.
البته گفته میشود خیلی مهم است که ما بتوانیم دادههای زبان فارسیمان را در LLMهای دیگران افزایش بدهیم که وقتی LLMها شکل میگیرند، دادههای فارسیشان دادههای غنی باشد.
بله، اما متاسفانه برای تحقق این اتفاق دولت خیلی ضعیف عمل میکند. با سیاستهایی مثل فیلترینگ، خیلی از سایتهای ایرانی روی IP خارج از کشور بسته شدند. این اقدامات بهشدت به دسترسی LLMها به محتواها به زبان فارسی لطمه میزند. LLMها مدام متنهای زبانهای مختلف را جمعآوری میکنند و وارد مدلهای خودشان میکنند که قدرت و سرعت و دقت پاسخگویی الگوریتمهای خودشان را بالا ببرند و الگوریتمهایشان تمریندیده شوند و با آن زبان خاص آموزش ببینند. وقتی محتوای فارسی در حاشیه قرار میگیرد هوش مصنوعی در این زبان پیشرفت نمیکند. زمانی سهم محتوای فارسی در کل وب، خیلی بالاتر از الان بود. عدد دقیق یادم نیست، ولی خاطرم هست دورهای که وبلاگها رواج داشتند، ما محتوای فارسی جدی داشتیم. ولی این موضوع در سالهای اخیر خیلی کم شده است؛ بهخصوص که بخش زیادی از محتوا به زبان فارسی هم به شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و تلگرام رفته که این اپلیکیشنها دسترسی LLMها را بستند. ما باید تلاش کنیم محتوای فارسی متنوع و باکیفیت با دسترسی آزاد گسترش پیدا کند تا مدلهای بزرگ زبانی یا همین LLMها با زبان فارسی بیشتر و بهتر همسو شوند.
از سطح زیرساخت خارج شویم. سطح بعدی در تقسیمبندی موردنظر شما چیست؟
در یک سطح بالاتر، موضوع توسعه ابزارهای کاربردی براساس قابلیتهای هوش مصنوعی است. مثلاً الان اپهایی برای تدوین تصویر و صدا هستند که محتوا را برای استفاده در بازاریابی پشتیبانی میکنند. همه اینها قابلیتهای مختلفی است که براساس هوش مصنوعی ایجاد شده و به یک ابزار کاربردی بدل شده است.
شاید درست نیست که در سطح زیرساخت فعالیت کنیم اما به نظر میرسد در گسترش این ابزارها میتوانیم کار کنیم. نظر شما چیست؟
قطعاً ورود به این سطح برای ما توجیه دارد اما ما با سه مانع روبهرو هستیم. مانع اول تحریم است. به دلیل تحریمها در اغلب موارد بهطور غیرقانونی به سرویسهای زیرساختی مثل چتجیبیتی و دیپسیک دسترسی داریم. تحریمها کار را برای توسعهدهندگان نرمافزار در ایران خیلی سخت میکند. مثلاً الان اگر شما بخواهید یک چتبات فارسی داشته باشید که براساس چتجیبیتی کار کند با محدودیتهای زیادی به دلیل تحریمها مواجه میشوید.
مانع دوم موضوع پرداخت است. اغلب این سرویسهایی که وجه تجاری پیدا میکنند، مستلزم پرداخت به شرکتهای هوش مصنوعی هستند. ما به دلیل تحریم و مسائل بانکی، توان پرداخت را هم نداریم. مانع سوم این است که اساساً توسعه این ابزارها مستلزم تعامل، همکاری و حضور در آن شبکه به قول معروف متخصصان، موسسهها و شرکتهایی است که در این حوزه کار میکنند. وقتی از یک حوزهای به تدریج حذف میشوید، در رویدادها شرکت نمیکنید، در فضاهای گفتوگوییاش حضور ندارید، متخصصان شما نمیتوانند بروند، متخصصان آنها نمیتوانند به کشور بیایند و...، کمکم در یک حوزهای ایزوله میشوید. بهطور طبیعی در توسعه کاربردها هم تضعیف میشوید. دیر از موضوعات مطلع میشوید. خیلی از کاربردهای هوش مصنوعی برای اینکه سرمایهگذاریشان اقتصادی باشد، نیاز دارند که در بازاری بزرگتر از این کشور توسعه پیدا کند.
توسعهدهنده ابزارهای هوش مصنوعی فرض میگیرد که اگر قرار است با استفاده از هوش مصنوعی در حوزه تبلیغات، در حوزه بازاریابی یا در حوزه گرافیک، تصویر و سینما فعالیتی صورت گیرد این فعالیت جهانی است. ولی ما این امکان را در ایران نداریم. اگر ابزاری را توسعه دهیم فقط باید شرکتهای ایرانی از آن استفاده کنند و خارجیها به دلیل تحریم نمیتوانند استفاده کنند. خیلی از شرکتهای ایرانی آنقدر کوچک هستند و تعدادشان برای ابزار خاص کم است که اساساً نمیصرفد سرمایهگذاری سنگین صورت گیرد. عدم توسعه کاربردها یک چالش خیلی بزرگ است. البته در بعضی از حوزهها هم مزیت داریم؛ مثلاً در حوزههای مربوط به چتباتها، بحثهای پشتیبانی و بحثهای D2C (مستقیم به مصرفکننده)؛ در بعضی از موارد مارکت ایران به قدر کافی بزرگ است که ابزارهای نسبتاً کوچکی برایش شکل بگیرد؛ ولی در اغلب حوزهها اینطور نیست. به هر حال این حوزه، زمین بازی است که ما سریعتر میتوانیم واردش شویم و این ورود توجیه دارد. ولی برای اینکه واردش شویم و در آن رشد داشته باشیم، نیازمند تعامل با شرکتها و نهادهای خارج ایران هستیم. ما نیازمند دسترسی به بازارهای خارجی هستیم و امیدوارم که واقعاً در حوزه سیاست خارجی کشور تغییر و تحولات ایجاد شود که دستکم با بعضی کشورها بتوانیم از این نوع تعاملات داشته باشیم. اگر حتی بتوانیم با کشورهای منطقه و با کشورهایی مثل هند، روسیه، چین، بعضی از کشورهای آفریقایی، آسیای میانه و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس هم تعامل کنیم عالی است. اینها به قدر کافی بزرگ هستند که ایران بتواند در آن بستر رشد کند.
به لایه سوم بپردازیم؛ بعد از لایه دوم احتمالاً میتوانیم وارد این سطح هم بشویم؟
سطح سوم کاربردهای ابزارهای لایه دوم در صنایع خاص است. فرض کنید در صنعت خودرو بتوانید از ابزارهایی که برای مدیریت تولید، برای ایمنی و برای خیلی حوزهها توسعه پیدا کرده؛ استفاده کنید. مسئله اصلی در این لحظه مسئله نیروی متخصص است. متاسفانه ما حتی آنجاهایی هم که روشهایی پیدا میکنیم، تحریمها را دور میزنیم حالا به صورت غیرقانونی یا قاچاق یا هر شکل دیگری با یکسری حقه و کلک (که به نظر من کاملاً قابل فهم و قابل دفاع است)، یکسری ابزارها را وارد ایران میکنیم تا استفاده کنیم، اما چندان نیروی متخصصی که بتواند آن ابزارها را وارد صنایع کرده و کاربردپذیر کند تا در ابعاد خوبی تجاری شود در کشور نداریم.
ما در این نقطه مسئله داشته و نیاز به آموزش متخصص داریم. البته در برخی صنایع مثل استارتآپها و صنایع تکنولوژیمحور وضع نیروهای انسانی بهتر است. بچههای ما با مشقت به هر حال دارند از این ابزارها در حوزه گرافیک و تست و... استفاده میکنند. ما الان در خود کارنامه، از هوش مصنوعی برای مرور آگهیها، برای شناسایی تخلفات، برای کیفیت عکسها و... استفاده میکنیم. ولی خب من میدانم در اغلب صنایع، نیروی انسانی متخصص باکیفیت در حدی وجود ندارد که سریع بتواند این ابزارها را در آن صنعت بیاورد و مزیتهایی را خلق کند که بنگاههای سنتی و بنگاههای قدیمی احساس کنند که این مزیت ارزشمند است و به سرمایهگذاری کردن در آن ترغیب شوند. اینجا به نظر من، ما به شدت نیازمند بحث آموزش هستیم. نیازمند بحث تمرکز روی نیروی انسانی هستیم. البته همین بنگاههای سنتی اگر با رقبای خارجیشان مراوده داشتند؛ انتقال سریعتر اتفاق میافتاد. فرض بفرمایید اگر خودروسازان ما میتوانستند با خودروسازان خارجی خوب همکاری کنند و پروژههای مشترک داشته باشند، یا در صنعت نفت و گاز و در صنایع پتروشیمی و صنایع معدنی، شرایط چقدر فرق میکرد. اگر خارجیها به کشور میآمدند یا شرکتهای ایرانی میرفتند کشورهای معقول را میدیدند، با شرکتهای مشابه خارجی همکاری کرده و پلتفرمهای مشترک تعریف میکردند بهطور طبیعی، زمینه تبادل دانش شکل میگرفت.
لازم است که دولت وارد حوزه توسعه هوش مصنوعی شود یا این امر را باید به بخش خصوصی سپرد؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم، خوشحال میشدم که اگر سرمایهگذاری در هوش مصنوعی در حوزه سیاستگذاری و حاکمیت قرار نمیگرفت؛ چون با تجربهای که داریم و با کیفیت سیاستگذاری که داریم و همچنین با اطلاعی که از دیدگاهها و انگیزههای سیاستگذار داریم؛ بیتردید هر نوع سرمایهگذاری در هوش مصنوعی جز اتلاف منابع در ایران هیچ نتیجه دیگری ندارد. ای کاش سیاستگذار ما به جای این کارها میرفت روی باز کردن درهای کشور سرمایهگذاری میکرد. کاش روی باز کردن بندها از پای بخش خصوصی کار میکرد. کاش روی بهبود روابط ایران با کشورهای خارجی سرمایهگذاری میکرد و اجازه میداد بخش خصوصی خودش برود و وارد این حوزه شود. شما حتی در چین و آمریکا هم میبینید سرمایهگذاری را بخش خصوصی انجام میدهد. اگرچه هم در چین و هم در آمریکا، دولت حمایتهایی میکند. مثلاً دولت در چین یک مشوقهایی برای شرکتها قائل شده که بروند در آن حوزه زیرساخت سرمایهگذاری کنند؛ ولی آنجا چین است و بخش خصوصی بسیار قدرتمندی دارد. با جهان ارتباط روزمره دارد، کیفیت نهادهای تحقیقاتی و موسسههای فنیاش به شدت بالاست. ضمن اینکه آنجا مسئله دسترسی به GPU مسئله عادیتری است. خودشان در یک حدی دارند تولید میکنند، به تایوان نزدیک هستند و دسترسی دارند و خب این یک مزیت برای آنهاست. در آمریکا هم دولت (البته دولت ترامپ بیشتر و دولت بایدن کمتر) در حوزه توسعه GPU و CPU و میکروچیپها حمایتهایی انجام داده ولی به هیچ وجه وارد توسعه کاربردها یا LLM و... نمیشد.
تاکنون عملکرد دولت را در حوزه هوش مصنوعی چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه دولت ما در ایران دارد وارد حوزهای میشود که حتی دولت چین و آمریکا هم واردش نشدند. اساساً این کار غلط است؛ چراکه حتی تجربه آنها را هم نمیتوانیم تکرار کنیم. همانطور که کمی پیش نیز اشاره کردم الان دولت پول به شرکتها میدهد تا سختافزار بخرند. این یکی از عجیبترین کارهایی است که میشود انجام داد. من شخصاً معتقدم اینکه بخواهیم دولت وارد این حوزه شود، به نظرم مطالبه غلطی است. ای کاش دولت به جای اینکه وارد این حوزههایی شود که فقط برایش ژست است، میرفت سراغ نیازهای اصلی کشور. دوستان بروند روابط با دنیا را بهتر کنند، وضع اقتصاد را بهتر کنند، روابط خارجی را بهبود بخشند، تحریمها را بردارند و FATF را حل کنند. بخش خصوصی خودش کارهای ورود به هوش مصنوعی را میکند. به نظر من در چهارچوب شرایط سیاسی اقتصادی فعلی، هر تلاشی از سمت حاکمیت برای چیزی به عنوان هوش مصنوعی جز اتلاف منابع هیچ نتیجه دیگری نخواهد داشت.