شناسه خبر : 49167 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جنگ و صلح

چرا آمریکا نمی‌خواهد و اسرائیل نمی‌تواند به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کند؟

 

صدف صمیمی / نویسنده نشریه 

22در حالی که تنش‌ها در خاورمیانه رو به افزایش است، برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران به یکی از مهم‌ترین موضوع‌های امنیت جهانی تبدیل شده است. تهدیدات مکرر اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران و اظهارات تند مقامات آمریکایی، از جمله دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین ایالات‌متحده، بارها خبرساز شده است. با این حال، با وجود این هیاهو، هیچ اقدام نظامی مستقیمی علیه ایران صورت نگرفته است. این گزارش تحقیقی، با تکیه بر اسناد و تحلیل‌های گذشته، از جمله دیدار بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل با دونالد ترامپ در جولای 2024 و محتوای افشاشده از گروه چت سیگنال مشاوران ارشد ترامپ در مارس 2025، به بررسی این پرسش می‌پردازد: چرا آمریکا تمایلی به حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران ندارد و چرا اسرائیل، با وجود تهدیداتش، توان اجرای چنین عملیاتی را ندارد؟

از توافق تا تنش

برنامه هسته‌ای ایران از دهه 1990 به‌عنوان تهدیدی برای امنیت غرب و اسرائیل مطرح شد. در سال 2015، پس از مذاکرات طولانی، ایران و گروه 1+5 (ایالات‌متحده، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) به توافق جامع هسته‌ای (برجام) دست یافتند که غنی‌سازی اورانیوم ایران را محدود کرد و در مقابل، تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور کاهش یافت.

اما در 8 می 2018 (دوشنبه 19 اردیبهشت 1397) دونالد ترامپ از این توافق خارج شد و سیاست «فشار حداکثری» را با اعمال تحریم‌های شدید علیه ایران دنبال کرد. این تصمیم، ایران را به کاهش تعهدات برجامی و افزایش غنی‌سازی اورانیوم سوق داد.

با روی کار آمدن جو بایدن در سال 2021، تلاش‌هایی برای احیای برجام آغاز شد، اما مذاکرات وین به دلیل اختلاف‌ها بر سر تحریم‌ها و تحولات منطقه‌ای، همانند جنگ غزه، به نتیجه نرسید. با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در ژانویه 2025، رویکرد آمریکا بار دیگر تغییر کرد. اسناد افشاشده از چت سیگنال در مارس 2025 نشان می‌دهد تیم امنیت ملی ترامپ، از جمله مایکل والتز، مشاور امنیت ملی، و پیت هگست، وزیر دفاع، بر استفاده از تهدید نظامی به‌عنوان اهرم فشار تاکید دارند، اما تمایلی به اقدام عملی نشان نمی‌دهند.

دیپلماسی در سایه تهدید

تا اکتبر 2024، گزارش‌ها حاکی از تلاش‌های دولت بایدن برای حفظ کانال‌های ارتباطی غیرمستقیم با ایران از طریق کشورهایی همانند عمان و قطر بود. با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات نوامبر 2024 (آبان ۱۴۰۳)، لحن آمریکا تندتر شد. ترامپ در سخنرانی انتخاباتی خود در سپتامبر 2024 اعلام کرد: «اگر ایران با من مذاکره نکند، تاسیساتش را بمباران خواهم کرد.» این اظهارات یادآور رویکرد فشار حداکثری او در دوره نخست ریاست‌جمهوری بود.

با این حال، اسناد افشاشده از چت سیگنال که جفری گولدبرگ، سردبیر مجله آتلانتیک، در مارس 2025 منتشر کرد، نشان می‌دهد حتی در میان مشاوران ارشد ترامپ، تمایل به دیپلماسی بر اقدام نظامی غالب است. در این چت، که به بحث درباره حملات به مواضع حوثی‌ها در یمن اختصاص داشت، معاون رئیس‌جمهور، جِی‌دی ونس، هشدار داد عملیات نظامی بدون پشتیبانی عمومی و متحدان ممکن است به شکست منجر شود. این دیدگاه نشان‌دهنده احتیاط در برابر درگیری مستقیم با ایران است، به‌ویژه با توجه به هزینه‌های بالای چنین عملیاتی.

دلایل عدم تمایل آمریکا به این امر را در موارد زیادی می‌توان دنبال کرد. مشخص است که ترامپ چهره‌ای نیست که از پیامدهای دیپلماتیک این امر بترسد. او با خروج از پیمان‌نامه‌ها و توافق‌های زیادی از جمله معاهده برجام، رویکردش به این موضوع را مشخص کرده است. با این وصف چرا ایالات‌متحده از تحقق جنگ با ایران پرهیز می‌کند؟

کارشناسان زیادی مهم‌ترین علت را پیامدهای ژئوپولیتیک منطقه می‌دانند. حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران می‌تواند منطقه را وارد یک بحران گسترده کند. ایران از طریق متحدان منطقه‌ای خود، از جمله حزب‌الله لبنان، حوثی‌های یمن و شبه‌نظامیان عراق، توانایی پاسخگویی نامتقارن دارد. گزارش موسسه آمریکایی RUSI در سال 2024 تاکید می‌کند چنین اقدامی می‌تواند به جنگی منطقه‌ای منجر شود که آمریکا را در چندین جبهه درگیر کند، در حالی که این کشور هم‌اکنون با چالش‌هایی همانند جنگ اوکراین و رقابت با چین مواجه است. فراموش نکنیم که با روی کار آمدن دونالد ترامپ، سیاستمداران کشورهای خلیج فارس همچون وزیر خارجه قطر (محمد بن عبدالرحمان آل‌ثانی) و وزیر دفاع امارات (حمدان بن محمد بن راشد) اعلام کردند در جنگی علیه ایران شرکت نمی‌کنند، چرا که خواهان ثبات سیاسی و امنیتی در منطقه هستند.

در این میان از هزینه‌های نظامی و اقتصادی نیز نباید غفلت کرد. تاسیسات هسته‌ای ایران، همانند «نطنز» و «فردو»، در عمق زمین و مناطق کوهستانی قرار دارند. گزارش موسسه RUSI خاطرنشان می‌کند نابودی این تاسیسات نیازمند بمب‌های سنگرشکن و صدها سورتی پرواز است که هزینه‌ای هنگفت به همراه دارد. در شرایطی که اقتصاد آمریکا هنوز از تبعات تورم پساکرونا رنج می‌برد، چنین عملیاتی توجیه اقتصادی ندارد.

با وجود این دو دلیل، نباید ایده «خطر تسریع برنامه هسته‌ای ایران» را نادیده بگیریم. کارشناسان غربی عقیده دارند یکی از تناقض‌های حمله نظامی این است که ممکن است به‌جای توقف برنامه هسته‌ای ایران، آن را تسریع کند. پس از خروج آمریکا از برجام، ایران غنی‌سازی را به 60 درصد رساند و طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آگوست2024، فاصله کمی تا تولید مواد لازم برای سلاح هسته‌ای دارد. حمله می‌تواند ایران را به سمت ساخت بمب هسته‌ای سوق دهد.

یکی از کسانی که بر این ایده تاکید دارد، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است. او حدود یک سال است به پیشرفت قابل توجه ایران در زمینه دانش هسته‌ای اشاره می‌کند. او هفته گذشته نیز در گفت‌وگو با رسانه آرژانتینی «La Nacion» تاکید کرد: «برای اینکه کسی گمراه نشود، تاکید می‌کنم؛ ایران سلاح هسته‌ای ندارد.» گروسی که پیش‌تر از برنامه احتمالی خود برای سفر به ایران در ماه آوریل خبر داده بود، در اظهارات سیاسی ادعا کرد: «ایران سلاح هسته‌ای ندارد، اما بسیاری از اقلام و قسمت‌های پازل ساخت یک سلاح هسته‌ای را به‌دست آورده است.» او مدعی شد: «ایران مقدار لازم مواد هسته‌ای برای ساخت بمب هسته‌ای را تولید کرده است. برای ساخت یک بمب، یا کلاهک هسته‌ای به اقلام بسیاری نیاز دارید. اما مهم‌تر از هر چیزی، ماده‌ای که قدرت تخریب بالای بمب هسته‌ای را ایجاد می‌کند اورانیوم غنی‌شده است.» مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ادامه با اشاره به ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران، ادعا کرد: «نمی‌خواهم خیلی فنی صحبت کنم. اما ایران از ذخایر اورانیوم غنی‌شده کافی برای ساخت شش یا هفت سلاح هسته‌ای برخوردار است. اما مجدداً تاکید می‌کنم؛ ایران امروز سلاح هسته‌ای ندارد» (منبع وب‌سایت عصر ایران).

در داخل آمریکا، حمله به ایران با مقاومت جدی روبه‌رو است. دموکرات‌ها و گروه‌های مترقی، همانند «کُد پینک / Code Pink» (از سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در سطح بین‌المللی)، بارها علیه سیاست‌های جنگ‌طلبانه اعتراض کرده‌اند. بالاخره آمریکا چند سال است که دارد سعی می‌کند خود را از منطقه خاورمیانه بیرون بیاورد. اگر چنین کاری بکند، مسلماً درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه خواهد شد و این با آن اهداف کلی آمریکا در تضاد است. ترامپ چند بار در کارزارهای انتخاباتی‌اش هم شکایت کرده بود وظیفه آمریکا این نیست که به اینجا و آنجا برود و بجنگد. او سعی می‌کند آمریکا را از اتفاق‌های جهانی بیرون بیاورد. مصداق این امر هم صحبت‌هایی است که راجع به ناتو و کاهش تعهدات آمریکا می‌کند. در سطح جهانی نیز، روسیه و چین، که روابط اقتصادی نزدیکی با ایران دارند، چنین اقدامی را محکوم خواهند کرد. حتی متحدان اروپایی آمریکا ترجیح می‌دهند دیپلماسی ادامه یابد.

نمایش قدرت یا ترفند سیاسی؟

در 26 ژوئیه 2024، بنیامین نتانیاهو با دونالد ترامپ در «مارالاگو / Mar-a-Lago» (اقامتگاه ساحلی ترامپ معروف به کاخ سفید زمستانی) دیدار کرد. این نخستین دیدار رسمی آنها پس از بازگشت ترامپ به قدرت بود و توجه رسانه‌ها را جلب کرد. نتانیاهو در این دیدار از ترامپ خواست فشار بر ایران را افزایش دهد و گفت: «اگر دیپلماسی شکست بخورد، باید آماده اقدام نظامی باشیم.»

ترامپ، که در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش، سیاست‌های حامی اسرائیل را دنبال کرده بود، در پاسخ گفت: «ایران بزرگ‌ترین تهدید منطقه است، اما من می‌توانم با مذاکره آن را حل کنم.» این اظهارات نشان می‌دهد او با وجود تهدیدات لفظی، به دیپلماسی و تحریم‌ها بیش از اقدام نظامی تمایل دارد. این دیدار، بیش از آنکه نشانه‌ای از عزم مشترک برای حمله باشد، نمایشی سیاسی برای تقویت جایگاه هر دو رهبر بود.

23

چرا اسرائیل نمی‌تواند حمله کند؟

اسرائیل سال‌هاست برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدی وجودی می‌داند و تهدید به حمله علیه کشورمان کرده است. اما تحلیل موسسه RUSI و تحولات گذشته نشان می‌دهد این کشور توان اجرای چنین عملیاتی را ندارد.

محدودیت‌های جغرافیایی را شاید بتوان نخستین علت این ناتوانی دانست. فاصله اسرائیل تا تاسیسات ایران (حدود 1600 کیلومتر) و نیاز به عبور از حریم هوایی کشورهای دیگر، همانند عراق یا عربستان است و همین مسئله، عملیات را پیچیده می‌کند. جنگنده‌های اف-35 اسرائیل نیازمند سوخت‌رسانی هوایی هستند، اما ناوگان سوخت‌رسان این کشور محدود است. در ادامه، کارشناسان فنی دفاع هوایی پیشرفته ایران را دلیل دیگر می‌دانند. ایران با سامانه‌های S-300 و باور-373، شبکه دفاعی خود را تقویت کرده است. موسسه RUSI تاکید می‌کند این سامانه‌ها می‌توانند تهدید جدی برای جنگنده‌های اسرائیلی باشند و احتمال موفقیت عملیات را کاهش دهند. از سوی دیگر، برخی از کشورهای منطقه درباره خطر انتقام ایران نیز سخن گفته‌اند.

حمله به ایران می‌تواند پاسخ شدیدی از سوی ایران و متحدانش، به‌ویژه حزب‌الله، به دنبال داشته باشد. برخی پیش‌بینی کردند حزب‌الله با بیش از 150 هزار موشک، توانایی فلج کردن شهرهای اسرائیل را دارد. این خطر، به‌ویژه در شرایطی که اسرائیل درگیر غزه است، عملیاتی علیه ایران را غیرممکن می‌‌کند (گزارش‌های شورای روابط خارجی (CFR) و موسسه بروکینگز 2024).

این امر ممکن است به درگیری‌های نیابتی، اختلال در عرضه نفت و تشدید تنش‌های فرامنطقه‌ای منجر شود. از سوی دیگر، چنین اقدامی می‌تواند روابط بین کشورهای غربی و متحدان منطقه‌ای آنها را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

وابستگی شدید اسرائیل به آمریکا را نیز نباید نادیده گرفت. اسرائیل برای اجرای چنین عملیاتی به حمایت لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا وابسته است. همان‌طور که اسناد سیگنال نشان می‌دهد، برای اسرائیل حتی در عملیات محدود علیه حوثی‌ها، هماهنگی با آمریکا حیاتی بود. بدون تایید واشنگتن، اسرائیل نمی‌تواند به تنهایی اقدام کند.

مقاله دیگری از موسسه Royal United Services Institute (RUSI) گویای همین مسئله است که هرگونه اقدام نظامی برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران با موانع عمده‌ای روبه‌رو خواهد بود. بر مبنای این مقاله، یکی از چالش‌های کلیدی شناسایی و نابودی تمام نقاط حیاتی برنامه هسته‌ای ایران است، زیرا بسیاری از تاسیسات، زیرزمینی و به‌شدت محافظت‌شده هستند. حتی در صورت موفقیت اولیه، ایران ممکن است بتواند با استفاده از دانش فنی و ذخایر موجود، ظرفیت‌های ازدست‌رفته را بازسازی کند. علاوه بر این، حملات نظامی ممکن است به تشدید تلاش‌های ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای منجر شود، نه توقف آن. در نهایت، این مقاله پیشنهاد می‌کند به ‌جای اقدام نظامی، گزینه‌های دیپلماتیک و فشارهای اقتصادی کنترل‌شده می‌توانند راهکارهای موثرتری برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران باشند. هرگونه اقدام نظامی نه‌تنها ریسک بالایی دارد، بلکه ممکن است نتایج معکوس به دنبال داشته باشد و ثبات منطقه را بیش از پیش تهدید کند.

دیپلماسی در برابر بن‌بست

همچنین تحلیل اسناد مربوط به اظهارات منتشره تیم کاخ سفید در چت شبکه اجتماعی سیگنال (Signal) نشان می‌دهد آمریکا نمی‌خواهد به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کند. البته باید گفت با وجود هزینه‌های ژئوپولیتیک، نظامی و سیاسی این اقدام که حتی برای دولتی جنگ‌طلب مانند دولت ترامپ، غیرقابل تحمل است؛ خطر جنگ منتفی نیست.

سینا عضدی، پژوهشگر روابط بین‌الملل در شورای آتلانتیک در این رابطه به «تجارت فردا» می‌گوید، «من می‌گویم اتفاقاً باید از جنگ ترسید و آن را جدی گرفت. آمریکا مسلماً توانایی جنگ را دارد. تجهیزات نظامی آن را هم دارد. اتفاقاً قابلیت حمل‌شان را هم دارد. هواپیماهای B2 یا B52یی که در جزیره دیه‌گو گارسیا مستقر کردند، همه‌شان توانایی حمل بمب‌های سنگرشکن قوی‌ای را دارند که بتوانند در داخل زمین یا داخل کوه نفوذ کنند و منفجر شوند.»

به گفته او میان خواستن و توانستن حمله نظامی توسط ایالات‌متحده، (بدون در نظر گرفتن توانایی پاسخ متقابل ایران) تفاوت است و می‌گوید: «من فکر می‌کنم در مورد آمریکا این کاملاً درست است که نمی‌خواهد وارد یک درگیری در خاورمیانه بشود که نتایج آن هم به نظر گران خواهد بود. از سوی دیگر، اسرائیل، با وجود تهدیدات مکرر، به دلیل محدودیت‌های نظامی و وابستگی به آمریکا، قادر به اجرای چنین عملیاتی نیست.»

عضدی می‌گوید از خبر حضور شخص وزیر امور خارجه (عباس عراقچی) در مذاکرات عمان می‌توان این برداشت را کرد که با وجود غیرمستقیم بودن مذاکرات، ایران به نتیجه مذاکرات و توان خود بر اثربخشی آن اطمینان دارد؛ در غیر این ‌صورت در عرف دیپلماتیک به جای وزیر، نماینده انتخاب می‌شد. نکته دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد این است که در جریان لو رفتن چت سیگنال، نفوذ مایک والتز، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، که خواستار برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران شده بود، بسیار کاهش یافته و این خود نشانه‌ای است که آمریکا خواهان به دست آوردن نتیجه‌ای مناسب از این مذاکرات است.

تا زمان نگارش این گزارش، اخبار رسمی درباره مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات نشان می‌دهد ایران همچنان خواهان مذاکرات غیرمستقیم و آمریکا به دنبال مذاکرات مستقیم است. با نگاه واقع‌بینانه باید گفت قطعاً و حتماً مذاکرات ایران و آمریکا، با چالش‌هایی همراه است؛ اما همچنان بهترین گزینه باقی مانده است.

در مقام نتیجه‌گیری می‌توان گفت، اسرائیل را باید از معادله جنگ خط زد اما لزوم مذاکره با آمریکا بر همه روشن و مشخص است. تا زمانی که تنش‌ها در منطقه ادامه دارد، شرایط همین است و این بحران حل‌نشده باقی خواهد ماند. یک چیز روشن است: حمله نظامی نه‌تنها راه‌حل نیست، بلکه می‌تواند خاورمیانه را به ورطه فاجعه بکشاند. 

دراین پرونده بخوانید ...