شناسه خبر : 49207 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خاورمیانه

خودشیفتگی اسرائیل

خاورمیانه

شاید باور این حرف امروز دشوار باشد، اما 18 ماه قبل اسرائیل در ترس و اضطراب شدیدی به‌سر می‌برد. دشمنان آن را احاطه کرده بودند، متحد اصلی در واشنگتن آن را رها کرده بود و حمله حماس مرگبارترین روزها را برایش رقم زد. دولت یهود آشفته و آسیب‌زا به‌نظر می‌رسید. اما امروز شرایط برعکس و اسرائیل جسورتر شده است. این کشور هنوز می‌جنگد و گاهی اوقات در سوریه و لبنان و بیشتر از همه علیه شبه‌نظامیان کرانه باختری و در مقیاسی بزرگ‌تر از قبل در غزه دست به عملیات می‌زند. اسرائیل این دفعه جنگ را با شرایط خودش و با حمایت همه‌جانبه آمریکا پیش می‌برد. اما برتری نظامی آن با خطر توسعه‌طلبی‌ بیش‌ازحد و آشوب داخلی همراه است. پیشروی‌های دولت خطر تبدیل خودشیفتگی به یک فاجعه بزرگ را پیش می‌کشاند.

بهبود امنیت در اسرائیل برای آن مطلوب و قابل توجه است. اسرائیل پس از جنگ 7 اکتبر به حماس حمله و آن را به‌شدت تضعیف کرد. اقدامات نظامی آن در لبنان سران حزب‌الله را از میان برداشت و نیروهای نیابتی در غزه، لبنان و سوریه سرکوب شدند. اسرائیل توانست با حمایت آمریکا از دو حمله موشکی ایران جان سالم به‌در ببرد و به سامانه‌های دفاع هوایی ایران حمله کند.

با‌این‌حال، دولت اسرائیل از این توفیقات دو نتیجه نگران‌کننده می‌گیرد. نتیجه اول آن است که تاکتیک‌های خشن اثربخش هستند. اسرائیل پس از کشتار ده‌ها هزار غیرنظامی در غزه در اقدامی بر خلاف قوانین بین‌الملل جلوی کمک‌ها و خدمات اساسی را گرفته است. این کشور خود را در غزه برای یک عملیات زمینی بزرگ و اشغال مناطق جدید آماده می‌کند. طرح‌های بی‌شرمانه پاکسازی قومی روز‌به‌روز بیشتر می‌شوند. دولت اسرائیل با الهام از نظریه دونالد ترامپ برای جابه‌جایی ساکنان غزه تاسیس نهادی را برای خروج داوطلبانه فلسطینی‌ها در دستور کار دارد و از سال قبل به‌سرعت و عملاً کرانه باختری را به کشور ضمیمه و با توسعه شهرک‌ها ده‌ها هزار فلسطینی را از خانه‌هایشان بیرون کرد. دولت همچنین دست ساکنان خشن یهودی را برای هر اقدامی باز گذاشت. اکنون فشارها برای انضمام رسمی کرانه باختری شدت گرفته‌اند.

نتیجه‌گیری دوم دولت آن است که بازدارندگی‌های قبل از 7 اکتبر بی‌حاصل بوده‌اند و دولت باید علاوه بر تشکیل مناطق محافظ، با سرعت هرچه تمام‌تر به هر گونه تهدید پاسخ دهد. ارتش اسرائیل به لبنان حمله می‌کند، با وجود اینکه چنین اقدامی به ضرر گروه‌های مخالف حزب‌الله در لبنان تمام خواهد شد. همچنین، به‌جای آنکه منتظر نتیجه اقدامات دولت جدید سوریه برای ساماندهی کشور باشد مناطق نظامی آن را بمباران می‌کند. همین منطق می‌تواند اسرائیل را به حمله پیش‌دستانه علیه ایران وادارد، چرا که فکر می‌کند توانایی دفاعی ایران از هر زمانی ضعیف‌تر شده است.  این مسیر برای اسرائیل خطرات زیادی هم در منطقه و هم در داخل خواهد داشت. در سطح منطقه‌ای اگر اسرائیل بیش از توان نیروهایش از آنها کار بکشد نمی‌تواند برتری نظامی خود را حفظ کند. اسرائیل یک ارتش ذخیره از شهروندان دارد که در زمان مخاطرات ملی به خدمت خوانده می‌شوند. با‌این‌حال اگر سربازان به‌طور مرتب فراخوان شوند نمی‌توانند از خانواده و کسب‌وکار خود حمایت و زندگی آنها را تامین کنند. علاوه‌ بر این، اسرائیل هنوز برای نمایش قدرت به آمریکا وابسته است. اما آقای ترامپ فردی قابل اتکا نیست، به‌ویژه اگر موضوع جنگ علیه ایران مطرح شود. حتی با وجود حمایت ترامپ، امکان دارد دموکرات‌ها در سال 2029 به عرصه قدرت بازگردند و از طرح ضمیمه‌سازی حمایت نکنند. سرانجام، تکرار حملات اسرائیل در منطقه اعتراضات عمومی را بر‌می‌انگیزد و دولت‌های عرب به‌تدریج مجبور می‌شوند خشم ملت‌هایشان را انعکاس دهند. این امر در طول زمان به اتحادهای منطقه‌ای اسرائیل با مصر و اردن و چندین کشور عرب حاضر در پیمان ابراهیم آسیب می‌زند.  دولت اسرائیل نمی‌تواند به‌سادگی تمایل و اشتیاق فلسطینی‌ها را برای داشتن یک سرزمین مادری سرکوب کند. پس از واقعه 7 اکتبر، اکثر مردم اسرائیل با تشکیل یک دولت فلسطینی یا پذیرش فلسطینی‌ها به‌عنوان شهروندان اسرائیل مخالف‌اند. اما گزینه‌های دیگر نیز نامطلوب هستند. انضمام رسمی سرزمین‌های فلسطینی یا به پاکسازی‌های قومی یا پیدایش شهروندان بدون حقوق کامل منجر خواهد شد و ممکن است فلسطینی‌ها در قالب شبه‌دولت‌‌های کوچک گرد هم آیند. تصویب این سیاست‌ها خلاف ارزش‌هایی است که اسرائیل بر مبنای آنها پایه‌گذاری شد. 

روحیه توسعه‌طلبی بیش‌ازحد از درون اسرائیل را می‌فرساید. واقعه 7 اکتبر باید جامعه اسرائیل را متحدتر می‌کرد، اما اسرائیل یک بار دیگر دچار تفرقه شده است. اکثریت واضحی از اسرائیلی‌ها خواهان مذاکره با حماس، عقب‌نشینی از غزه و بازگشت گروگان‌ها به خانه هستند. آنها عقیده دارند که نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو از جنگ برای خشنود نگه داشتن راست افراطی بهره می‌برد تا مانع از فروپاشی دولتش شود. نیروهای ذخیره ارتش مرتب از خود می‌پرسند که آیا برای منافع ملی می‌جنگند یا برای منافع اقلیتی که به دنبال کسب نفوذ و برتری هستند.  این تردید زمانی پدیدار می‌شود که دولت به سرکوب دموکراسی علاقه‌مند شده است. دولت با اعمال تاکتیک‌های تهاجمی استقلال نهادهای اسرائیلی را محدود می‌کند. دولت در روزهای اخیر اخراج رئیس شین‌بت (آژانس امنیت داخلی) و دادستان کل را تایید کرد. هر دو تصمیم با مخالف‌های شدید روبه‌رو شد. این دو مقام در تحقیقات مربوط به اتهام فساد معاونان نتانیاهو مشارکت داشتند. همزمان، صهیونیست‌های مذهبی کارزاری را در قلب این بحران به راه انداخته‌اند. از نظر آنها سرزمین‌های مقدس عزه (Azza)، جودی (Judea) و ساماریا (Samaria) که قلمرو فلسطینی‌ها خوانده می‌شوند باید متعلق به اسرائیل باشند.

اسرائیل در ظاهر قدرتمند اما ارتش آن خسته و سیاست آن پراکنده است. همزمان، بخش فناوری که پویاترین بخش اقتصاد کشور است تلاطم‌های زیادی دارد. کارکنان بخش فناوری که از تفرقه سیاسی و فرسایش حاکمیت قانون به ستوه آمده بودند قبل از 7 اکتبر تهدید کردند که از کشور مهاجرت خواهند کرد و ممکن است روزی آن تهدید را عملی کنند. اسرائیل سال‌ها برای توقف جنگ به متحد آمریکایی خود وابسته بود، اما با وجود آقای ترامپ در کاخ سفید آن روزها به پایان رسیده‌اند. اکنون باید اسرائیل عقلانیت به خرج دهد و به مهار خویش بپردازد. 

 

دراین پرونده بخوانید ...