شناسه خبر : 49166 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سنگ و شیشه

روابط ایران و آمریکا، چگونه به بحران رسید؟

 

شادی معرفتی / نویسنده نشریه 

شنبه 23 فروردین 1404، شاید 4 شنبه‌ترین شنبه‌ای باشد که ایرانیان سال‌هاست در انتظار آن بوده‌اند. شنبه‌ای که شاید تاریخ ایران معاصر را به پیش و پس از آن تقسیم کند و مذاکراتی که برای نخستین‌بار در این سطح پس از پیروزی انقلاب اسلامی رخ می‌دهد؛ ایران و آمریکا در مسقط و میلیون‌ها ایرانی که بی‌صبرانه نتیجه آن را به انتظار نشسته‌اند. با وقوع انقلاب اسلامی، کاخ سفید نه‌تنها متحد استراتژیک خود را در خاورمیانه از دست داد، بلکه با آماجی از ایدئولوژی‌ها و شعارهای ضداستکباری و ضدآمریکایی و «مرگ بر آمریکا» مواجه شد. در مقابل، آمریکا نیز اضمحلال انقلاب اسلامی را با تثبیت موقعیت خود در جهان و به‌ویژه در منطقه خاورمیانه برابر انگاشت. از آن زمان تاکنون، همواره شرایط تخاصم ناشی از مخالفت، دشمنی، نفی، غیریت‌سازی و ادبیات خشونت بر فضای مناسبات ایران و آمریکا حاکم بوده است. اما آیا مذاکرات مسقط، پرده آخر از قصه‌ای قدیمی است یا فصلی جدید از روابط؟

گروگان‌گیری در تهران

در آبان 1358 گروهی از دانشجویان پیرو خط امام، 52 آمریکایی را در سفارت ایالات‌متحده در تهران، گروگان گرفتند و خواستار استرداد شاه شدند. سایروس ونس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، اشغال سفارت آمریکا در تهران را «آغاز یک داستان دردناک برای ملت آمریکا» خواند. واشنگتن، روابط خود را با تهران قطع و واردات نفت ایران را تحریم و دارایی‌های ایران را بلوکه کرد.

آمریکا تدارکات گسترده‌ای را برای اجرای عملیات نظامی و آزادی گروگان‌ها و سپس بمباران تهران و کوبیدن مراکز حساس و کلیدی کشور تدارک دیده بود. پنجم اردیبهشت‌ماه 1359، دولت جیمی کارتر عملیات نظامی موسوم به «پنجه عقاب» (طبس) را برای نجات گروگان‌ها ترتیب داد، اما این عملیات در صحرای طبس با شکست مواجه شد و روابط ایران و آمریکا را بیش از پیش تیره کرد. تا اینکه در دی‌ماه 1359، پس از 444 روز، گروگان‌ها تحت توافقنامه الجزایر، آزاد شدند، فقط دقایقی پس از مراسم تحلیف رونالد ریگان.

هشت سال دفاع

در دوران هشت سال جنگ میان ایران و عراق، آمریکا به‌عنوان یکی از متحدان و حامیان اصلی صدام، انواع کمک‌های مادی و نظامی را از رژیم بعث به عمل آورد. با نزدیک شدن به آغاز جنگ، رفت‌وآمدهای سیاسی بین سران دو کشور بالا گرفت و برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر پس از چند دیدار محرمانه با سران رژیم بعث اعلام کرد: «هدف اصلی، سرنگونی حکومت کنونی ایران است.» متعاقب یکی از این دیدارها مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهوری آمریکا در دیدار خود با صدام، نظر مثبت دولت آمریکا را برای ترغیب ارتش عراق در حمله به ایران، به اطلاع صدام حسین رساند.

آمریکا در طول جنگ تحمیلی، انواع حمایت‌های مالی و تسلیحاتی را از رژیم بعث به عمل آورد. ارسال تسلیحات به عراق، ارائه کمک‌های اطلاعاتی به رژیم بعث، حمایت علنی از بعثی‌ها، فشار بین‌المللی مبنی بر تحریم ایران، استفاده ابزاری از سازمان ملل برای صدور قطعنامه‌های پی‌درپی علیه ایران، استفاده از رسانه‌ها و شانتاژهای خبری در طول جنگ از دیگر اقدامات آمریکا در جنگ تحمیلی علیه ایران بود. 

از جمله مهم‌ترین اقدامات آمریکا در این دوران، می‌توان به تحریم‌های تسلیحاتی ایران اشاره کرد. آمریکا در سال 1362، با هدف کاستن از توان نظامی ایران عملیاتی را آغاز کرد که به عملیات انسداد معروف شد که هدف از آن، ممانعت از رسیدن تجهیزات نظامی به ایران بود.

به گفته شولتز، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، باید برای به زانو درآوردن ایران به نقطه بسیار حساس آن که فعالیت‌های جنگ علیه عراق است، فشار آورد. این کوشش می‌تواند غیرمستقیم و از طریق تحریم اقتصادی مثلاً بایکوت صادرات نفت ایران یا مستقیم از طریق تحریم تسلیحاتی علیه ایران باشد. اما یکی از پرسروصداترین اخبار آن سال‌ها ماجرای «ایران کنترا» و فروش مخفیانه اسلحه به ایران بود که ریگان، مسئولیت رسوایی را در یک برنامه تلویزیونی در سال 1987 بر عهده گرفت و ماجرا به محکومیت برخی از مقامات آمریکایی خاتمه یافت.

با وجود این، پیروزی‌های ایران در جبهه‌های جنگ موجب نگرانی مقامات آمریکایی بود. در زمستان 1364 با فتح فاو طی عملیات والفجر 8، سنای آمریکا در گزارش سالانه 1987 بهترین راه برای جلوگیری از شکست رژیم بعث عراق و حفظ حیثیت سیاسی آمریکا را پایان دادن به جنگ با ایران از طریق تلاش هماهنگ جامعه بین‌المللی عنوان کرد.

در واپسین ماه‌های جنگ نیز آمریکا عملیاتی مهم را در تقابل با ایران اجرایی کرد. در 29 فروردین 1367 نیروی دریایی آمریکا به تلافی برخورد یک مین دریایی ایرانی با ناوچه آمریکایی و آسیب دیدن آن، به دو سکوی نفتی ایرانی حمله کرد. این عملیات بزرگ‌ترین درگیری دریایی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بود. در عملیات دعای مانتیس، نیروی دریایی ایران که از سال‌ها قبل مهم‌ترین یگان نظامی دریایی در خلیج فارس و دریای عمان بود، در طول چند ساعت تقریباً از بین رفت و دو ناوچه سهند و سبلان از مهم‌ترین دارایی‌های نیروی دریایی ایران و ناو موشک‌انداز جوشن در این عملیات از بین رفتند. این عملیات را یکی از عوامل پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران می‌دانند. در 12 تیرماه نیز، ناو آمریکایی وینسنس، یک هواپیمای مسافربری ایرانی را هدف قرار داد و 290 نفر غیرنظامی در پرواز 655 ایران ایر به شهادت رسیدند.

آمریکا همچنین مهم‌ترین حامی منافقین در عملیات فروغ جاویدان بود که هدف آن تسخیر تهران بود. حدود یک ماه قبل از آغاز این عملیات، در روز دوشنبه 6 تیرماه 1367، مروین دایملی، نماینده کنگره آمریکا، در تظاهراتی که سازمان «پیروزی غرورانگیز در مهران» می‌خواند، شرکت کرد و طی سخنانی گفت: «نباید دست از تلاش کشید، مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.» اما در عملیات مرصاد، منافقین ضربه سختی متحمل شده و به‌شدت شکست خوردند.

جنگ خلیج فارس و تشدید تحریم‌ها

پس از جنگ خلیج‌ فارس (۱۹۹۱) و حمله آمریکا به عراق، ایران بارها از سوی واشنگتن به اقدام نظامی تهدید شد، به‌ویژه به دلیل حمایت تهران از گروه‌های مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین؛ اما این تهدیدات هیچ‌گاه به اقدام عملی منجر نشد.

پس از آن ایالات‌متحده طی سال‌های 1371 تا 1375، تحریم‌ها علیه ایران را تحت نظارت دولت‌های بوش پدر و بیل کلینتون افزایش داد. در سال 1992 کنگره قانون منع گسترش سلاح‌های ایران و عراق را تصویب کرد که مواد مورد استفاده برای توسعه سلاح‌های پیشرفته را تحریم می‌کرد. کاخ سفید تحریم‌ها را با یک تحریم کامل نفت و تجارت، در سال 1995 گسترش داد و قانون تحریم‌های ایران و لیبی در سال 1996 تحریم علیه شرکت‌های غیرآمریکایی را که سرمایه‌گذاری بیش از 20 میلیون دلار در سال در بخش‌های نفت و گاز ایران داشتند، اجرایی کرد.

تنش‌زدایی کوتاه‌مدت

طی سال‌های 1376 تا 1378 (2000-1998)، تنش‌زدایی کوتاه‌مدتی در روابط ایران و آمریکا رقم خورد. وزیر امور خارجه وقت، مادلین آلبرایت با معاون وزیر امور خارجه ایران در مذاکرات 2+6، در طول مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1998 ملاقات کرد. این، بالاترین سطح تماس ایالات‌متحده و ایران، پس از انقلاب اسلامی بود. آلبرایت در آوریل 2000 به نقش ایالات‌متحده در سرنگونی دولت مصدق اعتراف کرد و خط‌مشی قبلی در قبال ایران را «کوته‌بینانه» نامید، اگرچه ایالات‌متحده هرگز بابت این اقدام، به طور صریح عذرخواهی نکرد، اما برخی از تحریم‌ها علیه ایران برداشته شد.

پس از حملات 11 سپتامبر 2001، دولت جرج دبلیو بوش در هماهنگی برای شکست طالبان، ارتباطی مخفی و غیررسمی با ایران ایجاد کرد و پس از حمله آمریکا در سال 2001 به افغانستان، دو کشور طبق توافقنامه بن، در مورد دولت‌سازی و بازگشت مجدد پناهندگان افغان همکاری کردند.

محور شرارت

روابط ایران و آمریکا خیلی زود به بن‌بست رسید و جرج دبلیو بوش در سخنرانی سالانه خود در ژانویه 2002، ایران را به همراه عراق و کره شمالی بخشی از «محور شرارت» نامید و گفت ایران، «به‌شدت دنبال سلاح‌های کشتار جمعی است و ترور و وحشت صادر می‌کند، در حالی ‌که تعداد کمی از افرادی که انتخاب نشده‌اند، امید مردم ایران برای آزادی را سرکوب می‌کنند». در مقابل، دولت ایران جلسات مخفیانه با دیپلمات‌های آمریکایی را متوقف کرد. سال 2003، در حمله آمریکا به عراق، ایران از کشور همسایه خود حمایت و آمریکا تهدید کرد که هدف بعدی ایران خواهد بود و طی سال‌های 1387-1384 (۲۰۰8-۲۰۰5)، بارها تهدید کرد که در صورت ادامه فعالیت‌های هسته‌ای ایران، تاسیسات هسته‌ای این کشور را مورد حمله نظامی قرار خواهد داد.

یک بام و دو هوا

در اردیبهشت 1385 محمود احمدی‌نژاد، در نامه‌ای مفصل به جرج دبلیو بوش، خواستار حل تنش‌های فی‌مابین شد؛ این نخستین نامه در این سطح بین دو کشور پس از انقلاب اسلامی بود. آمریکا انتظار داشت فعالیت‌های هسته‌ای ایران متوقف شود، اما نشد و در مقابل کنگره ایالات‌متحده، در ماه سپتامبر برای تامین بودجه جامعه مدنی ایران و ترویج دموکراسی، «قانون حمایت از آزادی ایران» را تصویب کرد.

در مهر 1386 احمدی‌نژاد در سخنرانی خود در جلسه افتتاحیه مجمع عمومی سازمان ملل، اختلاف نظر درباره برنامه هسته‌ای ایران را «مختومه» خواند و گفت، دولت وی از قطعنامه‌های شورای امنیت که از ایران، خواسته است تا غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند، چشم‌پوشی خواهد کرد و در یک کنفرانس مطبوعاتی دولت اسرائیل را «رژیم غیرقانونی صهیونیستی» نامید.

برنامه جامع اقدام مشترک

پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست‌جمهوری، باراک اوباما در تماس تلفنی مستقیم با او درباره برنامه هسته‌ای ایران گفت‌وگو کرد. این نخستین گفت‌وگوی مستقیم در این سطح پس از انقلاب اسلامی بود، اما در همین دوران آمریکا و اسرائیل بارها تهدید کردند که در صورت عدم توقف غنی‌سازی اورانیوم، تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران خواهند کرد. در آذر 1392، ایران و گروه 1+5، توافق هسته‌ای اولیه‌ای امضا کردند که طی آن، برخی تحریم‌های ایران و تهدیدات نظامی کاهش یافت، اما اوباما همچنان تاکید داشت که «همه گزینه‌ها، از جمله اقدام نظامی، روی میز است». اوباما این توافق را برای قطع «مسیرهای احتمالی ایران به سمت بمب» تحسین کرد و روحانی، آن را «پیروزی سیاسی» برای ایران توصیف کرد.

در تیرماه 1394 (جولای 2015) ایران، گروه 1+5 و اتحادیه اروپا در مورد برنامه هسته‌ای ایران به نام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به توافق رسیدند و ایران در ازای رفع تحریم‌ها، موافقت کرد که یکسری مراحل از جمله برچیدن و طراحی مجدد رآکتور هسته‌ای خود در اراک را انجام دهد، اجازه افزایش بازرسی سرزده را بدهد و غنی‌سازی اورانیوم را حداقل، برای 15 سال محدود کند. بسیاری از نمایندگان جمهوریخواه مجلس و برخی از نمایندگان دموکرات، مخالف توافق معتقد بودند لغو تحریم‌ها، باعث تقویت دولت ایران خواهد شد و به آنها فرصت خواهد داد تا منطقه را بی‌ثبات کند.

با انتخاب ترامپ به ریاست‌جمهوری در سال 2017، سیاست فشار حداکثری علیه ایران بار دیگر بازگشت و ترامپ یکی از جدی‌ترین تهدیدهای نظامی را علیه ایران مطرح کرد. در 18 اردیبهشت 1397 دونالد ترامپ، اعلام کرد که آمریکا از برجام خارج خواهد شد و اقدام به تشکیل کمپین تحریمی برای اعمال «فشار حداکثری» به ایران خواهد کرد. بسیاری از کارشناسان کنترل سلاح و متحدان اروپایی، این اقدام را محکوم کردند، در حالی ‌که بسیاری از نمایندگان جمهوریخواه، اسرائیل و عربستان سعودی، آن را تحسین می‌کردند. ایران با تقویت غنی‌سازی اورانیوم، مطابق با شرایط توافق‌نامه به این اقدام پاسخ داد و تقابلات میان دو کشور تشدید شد و در 26 فروردین 1398 (15 آوریل 2019) ترامپ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را سازمانی تروریستی نامید.

آشوب در خاورمیانه

24 خرداد 1399، به دو تانکر نفتی در نزدیکی تنگه هرمز حمله شد و حدود یک ماه پس از آسیب دیدن چهار کشتی تجاری در همان منطقه، ایالات‌متحده، ایران را مقصر حملات دانست. ایالات‌متحده در پاسخ، از اعزام هزار سرباز اضافی به خاورمیانه خبر داد و سپاه دو روز بعد، یک هواپیمای بدون سرنشین تحت نظارت آمریکا را منهدم کرد. ایالات‌متحده، مجدد ایران را به دلیل حمله به تانکرهای نفتی در منطقه طی ماه‌های بعد، مقصر دانست و سعی کرد یک کشتی ایرانی در حال حرکت در نزدیکی قلمرو انگلیس در جبل‌الطارق را توقیف کند.

در 23 شهریور 1398 هواپیماهای بدون سرنشین به تاسیسات نفتی آرامکو در شرق عربستان، حمله کردند. این حمله، نیمی از تولید نفت این کشور را متوقف کرد و موجب جهش بی‌سابقه‌ای در قیمت نفت خام برنت شد. ترامپ، برای تقویت دفاع هوایی و موشکی عربستان به درخواست پادشاه آن کشور، نیروهای آمریکایی را در خلیج فارس مستقر کرد. اگرچه حوثی‌ها، با استناد به مداخله سعودی‌ها در جنگ داخلی یمن، مسئولیت این حملات را بر عهده گرفتند، اما ایالات‌متحده و عربستان سعودی، ایران را مقصر دانستند.

دهم دی‌ماه 1398 تظاهرات‌کنندگان عراقی و برخی گروه‌های تحت حمایت ایران، تلاش کردند سفارت آمریکا در بغداد را تصرف کنند. معترضان، با شعار «مرگ بر آمریکا» درخواست خروج نیروهای آمریکایی از عراق را داشتند و ترامپ در پاسخ توئیت زد که ایران «برای هر یک نفر که جان خود را از دست داده یا خسارات واردشده در تاسیسات ایالات‌متحده»، «هزینه گزافی» پرداخت خواهد کرد.

روز 13 دی 1398 ایالات‌متحده، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه را با یک هواپیمای بدون سرنشین، در بغداد به شهادت رساند و خطر جنگ به اوج رسید. ایران، قول انتقام داد و اعلام کرد که دیگر به محدودیت‌های توافق هسته‌ای متعهد نخواهد بود و در پاسخ، پایگاه عین‌الاسد آمریکا در عراق را با موشک هدف قرار داد. چند روز بعد، ایران به اشتباه به هواپیمای مسافربری اوکراینی شلیک کرد، زیرا نیروهای ایرانی برای حملات احتمالی ایالات‌متحده، در حال آماده‌باش بودند.

در اردیبهشت‌ماه 1399، ایران مانورهای نظامی را افزایش داد و اولین ماهواره نظامی خود را راه‌اندازی کرد که نگرانی ایالات‌متحده را در مورد قابلیت برد موشکی آن برانگیخت. چند روز بعد، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا گفت که ایالات‌متحده، هنوز هم عضو برجام و به دنبال قطعنامه‌های چندجانبه علیه ایران، از طریق قطعنامه شورای امنیت است.

دیپلماسی و تهدیدهای متقابل

دولت بایدن تلاش کرد از طریق مذاکرات هسته‌ای، تنش‌ها را کاهش دهد، اما تهدیدات نظامی همچنان ادامه داشت. در سال‌های 2022 و 2023 پس از افزایش حملات پهپادی به مواضع آمریکا در سوریه و عراق، بایدن تهدید کرد که در صورت ادامه این حملات، ایران را هدف قرار خواهد داد و در میانه سال 2024، پس از حمله موشکی گسترده ایران به اسرائیل، آمریکا مستقیم تهدید کرد که در صورت حملات بیشتر، ایران را به‌طور نظامی هدف قرار خواهد داد.

در بهمن 1403 (فوریه 2025)، دونالد ترامپ چند روز پس از استقرار در کاخ سفید با امضای یک دستور اجرایی ضمن اعمال تحریم‌های نفتی علیه ایران و تقاضای خلع‌سلاح اعلام کرد که در صورت عدم تمکین ایران از این زیاده‌خواهی‌ها احتمال بمباران وجود دارد.

و حالا پس از گذشت تنها دو ماه از روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید، ایران و آمریکا پس از فرازوفرودهای بسیار، در مسقط پشت میز مذاکره نشسته‌اند تا فصلی جدید از روابط را ورق بزنند. خروجی این جلسه چه خواهد بود؟ 

دراین پرونده بخوانید ...