حلقه مفقوده
تحول انقلابی در تامین مالی عرضه
در سال 2015، کیدیوم (Kiddyum) شرکت تولیدکننده غذاهای منجمد برای کودکان در منچستر موفق شد با سنزبری زنجیره بزرگ سوپر مارکت بریتانیا قرارداد ببندد. جین هاینس بنیانگذار شرکت بسیار شادمان بود اما این موفقیت ناگهانی میتوانست جریان نقدینگی کیدیوم را ببلعد. سنزبری طلب عرضهکنندگان را ظرف 60 روز پرداخت میکند اما هاینس فقط 30 روز برای پرداخت بدهیهایش زمان داشت.
در سال 2015، کیدیوم (Kiddyum) شرکت تولیدکننده غذاهای منجمد برای کودکان در منچستر موفق شد با سنزبری زنجیره بزرگ سوپر مارکت بریتانیا قرارداد ببندد. جین هاینس بنیانگذار شرکت بسیار شادمان بود اما این موفقیت ناگهانی میتوانست جریان نقدینگی کیدیوم را ببلعد. سنزبری طلب عرضهکنندگان را ظرف 60 روز پرداخت میکند اما هاینس فقط 30 روز برای پرداخت بدهیهایش زمان داشت.
مشکل حل شد و کیدیوم ظرف چند روز مطالباتش را دریافت کرد. در این فرآیند پس از آنکه سنزبری صورتحسابها را تایید کرد آنها در سکوی مالی زنجیره عرضه سوپرمارکت قرار میگیرند که شرکت آمریکایی پرایم رونیو (Prime Revenue) مدیریت آن را بر عهده دارد. رویال بانک اسکاتلند صورتحسابها را برمیدارد و طلب کیدیوم را زودتر پرداخت میکند. کیدیوم کارمزدی را به بانک میدهد که در واقع کسر کوچکی از هزینه دریافت یک وام است. در نهایت سنزبری در زمان سررسید صورتحسابها آنها را پرداخت میکند.
عرضهکنندگان همواره برای پر کردن شکاف زمانی بین تولید و پرداخت به تامین مالی نیاز دارند. در قدیم آنها به حساب خود وام میگرفتند یا مطالباتشان (صورتحسابها) را به نرخ تنزیلی به شرکتهایی میفروختند که «عامل» نامیده میشدند. در عصر جدید، تامین مالی زنجیرههای عرضه که هماکنون 25 سال سابقه دارد به عرضهکنندگان اجازه میدهد به ارزش اعتباری مشتریان بزرگ شرکتی خود اتکا کنند و هزینههای وامگیری را پایین آورند. در ترازنامهها پول نقد جایگزین مطالبات میشود. خریداران میتوانند سررسید پرداختها را به تاخیر اندازند (مثلاً از 60 به 90 روز) چون میدانند عرضهکنندگان دچار کمبود نقدینگی نمیشوند. در این میان بانکها نیز داراییهای باکیفیتی به دست میآورند.
تعاریف فراوانی از تامین مالی زنجیره عرضه ارائه شده و دامنه آن نیز بسیار گسترده است. اما همگان در مورد رشد سریع آن اتفاقنظر دارند. موسسه انتشاراتی BCR که گزارشهای سالانه این صنعت را تهیه میکند تخمین میزند که در پایان سال 2014 بانکها و فعالیتهای عاملیتی از 40 تا 50 میلیارد یورو منابع استفاده کردند. توماس آلسون از بنگاه مشاورتی بین (Bain) میگوید که این بازار سالانه 15 تا 25 درصد در آمریکا و 30 تا 50 درصد در آسیا رشد میکند و بخشهای مواد غذایی و خردهفروشی فعالترینها هستند. نوید سلطان رئیس واحد خزانهداری و تامین مالی تجارت در سیتیگروپ میگوید تامین مالی زنجیره عرضه سریعترین رشد را در کسبوکار تجاری آنها دارد.
هنوز تقاضاهای بسیار زیادی وجود دارند که برآورده نشدهاند. حتی زنجیرههای عرضه داخلی هم گستردگی زیادی دارند. مطالعه اخیر پژوهشگران مدرسه تجارت هاروارد نشان میدهد بنگاههای عرضهکننده در آمریکا 44 میلیون نفر را به استخدام گرفتهاند که 8 /26 میلیون نفر از آنها در بنگاههایی هستند که به تجارت بینالمللی اشتغال دارند. برنامههای تامین مالی تاکنون بر شرکتهای بزرگ و عرضهکنندگان لایه اول آنها متمرکز بودهاند. مقررات شناخت مشتری و مبارزه با پولشویی از جمله موانع بر سر راه رشد این صنعت به حساب میآیند.
بانک توسعه آسیا برآورد میکند که شکاف تامین مالی در تامین مالی تجارت 5 /1 تریلیون دلار باشد. انان پانده رئیس بخش تامین مالی زنجیره عرضه در بنگاه فناوری IGTB حوزه تامین مالی زنجیره عرضه را «سرزمین وعدههای محققنشده» میخواند.
این امر هم در مورد بانکها و هم در مورد وامگیرندگان مصداق پیدا میکند. پیشبینی میشود امسال درآمد بانکهای بزرگ از برنامههای خاص خریداران بزرگ 8 /2 میلیارد دلار
–یعنی 28 درصد بیشتر از سال 2010- باشد. اگر تامین مالی از جانب خود عرضهکننده را به حساب آوریم این رشد به 18 درصد میرسد که در مقایسه با حجم وامدهی بسیار کمتر است.
سود حاشیهای نیز بسیار کمتر شده است. بازار تکهتکه شده و بسیاری از بانکها پس از بحران مالی جهانی فعالیتهای خارجی خود را متوقف ساختهاند.
برقراری ارتباط
عرصه تامین مالی زنجیره عرضه به میدان رقابت تبدیل شده است. بنگاههای فناوری به زور وارد زنجیره عرضه میشوند. بانکهای آنلاین به سکوهای ثالثی تبدیل شدهاند که خریداران و عرضهکنندگان را به منابع مالی ارتباط میدهند. به عنوان مثال شرکت پرایم رونیو 70 وامدهنده از جمله پنجاه و چند بانک را به 25 هزار عرضهکننده ارتباط میدهد که ارزش صورتحسابهای ماهانه آنها به هفت میلیارد دلار میرسد. همچنین، فضا برای متخصصان باز شده است. یک شرکت تامین مالی در نیویورک مدیریت برنامههایی را بر عهده دارد که در آن خریداران منابع مالی را به عرضهکنندگان مختلف (مثلاً اقلیتها، زنان، کهنهسربازان، افراد معلول و...) در بخشهای بانکداری، تولید و دارو ارائه میدهند. مارک فرگوسن مدیرعامل شرکت میگوید هزینه سرمایه برای این کسبوکارها ممکن است دو یا سه برابر هزینه دیگر کسبوکارهای کوچک باشد.
بانکهای بیشتری در حال ارائه برنامهها هستند. بانک دولتی بارودا که از لحاظ دارایی پنجمین بانک بزرگ هند است به تازگی وارد عرصه شد. مدیر بخش زنجیره عرضه بانک اذعان دارد که بانکهای رقیب از قبل جایگاه خود را تثبیت کردهاند. اما به گفته او از آنجا که بنگاههای خرد و متوسط هندی با شکاف منابع 400 میلیارد دلاری مواجهاند فضا برای کار بسیار زیاد است و هر بنگاهی که سامانه دیجیتال مدرن داشته باشد از دیگران جلوتر خواهد بود.
با وجود این بانکها همانند فروشگاههای خردهفروشی تحت تاثیر بنگاههای نوپای فناوری قرار نگرفتند. قاعده حاکم در این موضوع همکاری و همزیستی است. دو بانک بزرگ HSBC و ساتناندر با بنگاه تریدشیفت (TradeShift) متحد شدند تا یک شبکه صدور صورتحساب، تامین مالی و خدماترسانی تشکیل دهند که بیش از 5 /1 میلیون خریدار و عرضهکننده را در سراسر جهان به هم ارتباط میدهد. بانک HSBC همچنین با یک سکوی جهانی مدیریت زنجیره عرضه به نام GT Nexus همکاری دارد. در اینگونه همکاریها، بانکها به مشتریان جدید میرسند و شرکتهای موجود در شبکه بنگاههای فناوری آسانتر به منابع مالی دسترسی پیدا میکنند. با این حال، با گسترش بازار ممکن است بانکهای کوچک بازنده باشند و عرضهکنندگان از آنها بخواهند در مقایسه با بانکهای بزرگ وامهای ارزانتری فراهم سازند.
فناوری راه را برای امکانات بیشتر باز میکند. یک بنگاه فناوری مالی به نام C2FO درخواستهای عرضهکنندگان برای پرداخت در یک تاریخ مقرر با نرخ بهره مورد انتظار آنها را گردآوری و دادهها را با شرایط خریدارانی که مایل به وامدهی باشند مقایسه میکند. به گفته مدیر این بنگاه، تامین مالی عادی در زنجیره عرضه این انعطافپذیری را ندارد. او سکوی خود را در اختیار عرضهکنندگان کوچک نیز قرار میدهد. معاملات پشت –به- پشت در طول زنجیره به عرضهکنندگان لایههای سوم و چهارم نیز امکان بهرهبرداری میدهد. در این کار هیچ بانکی دخالت ندارد هرچند به تازگی بنگاه با سیتیگروپ وارد همکاری شده است. در این ارتباط، سیتیگروپ میتواند به شرکتهای بیشتری وام دهد در حالی که بنگاه C2FO میتواند به مشتریان این غول بزرگ بانکی دسترسی پیدا کند.
اقدامات بیشتری در راه هستند. به عنوان مثال بانکها بررسی میکنند چگونه میتوان با استفاده از فناوری بلاک چین، جریان پول و دادهها را از نزدیک به جریان کالاها مرتبط ساخت. در حال حاضر شاهد آن هستیم که بانکهای انفرادی یا گروهی از بانکها، سکوهای تشکیلشده توسط بانکها، شرکتهای بزرگ و بنگاههای تجارت الکترونیکی همانند آمازون و علیبابا چندین مدل تجاری جدید ساختهاند. در این عرصه همه بانکها برنده نمیشوند و ممکن است برخی بانکهای کوچک در زنجیرههای عرضه جهانی محو شوند.