شناسه خبر : 48628 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مزایای جنون

آیا حباب هوش مصنوعی بد است؟

 

 ترجمه: جواد طهماسبی

ست کلارین، مالک یک صندوق بزرگ سرمایه‌گذاری حدود بیش از یک دهه قبل در مورد پیدایش حباب‌ها ابراز نگرانی می‌کرد. او شرکت تسلا را یکی از بهترین نمونه‌های حباب در بازار می‌دانست. در آن زمان بنگاه خودروهای برقی تسلا حدود 30 میلیارد دلار ارزش داشت و اکنون ارزش آن در بازار سهام به 3 /1 تریلیون دلار رسیده است. شناسایی جنون سفته‌بازی و زمان پایان آن حتی برای بااستعدادترین سرمایه‌گذاران هم دشوار است، اما باعث نمی‌شود سرمایه‌گذاران -چه بااستعداد و چه کم‌استعداد- در این راه تلاش نکنند. شاخص بهای سهام شرکت‌های بزرگ فناوری آمریکا در دهه گذشته چهار برابر شد. اکنون که ارزش‌گذاری‌ها اغراق‌آمیز به نظر می‌رسند و شور و اشتیاق مربوط به هوش مصنوعی به سطوح غیرعادی رسیده است یک بار دیگر سرمایه‌گذاران از یک حباب بالقوه صحبت می‌کنند.  اما صرفاً این سرمایه‌گذاران نیستند که در مورد حباب‌ها اشتباه می‌کنند. اقتصاددانان معمولاً جنون مالی را عامل تخصیص نابجای منابع و هدایت سرمایه به سمت بخش‌های ناکارآمد اقتصاد می‌دانند. اما هم‌اکنون، پژوهش‌های زیادی هستند که نشان می‌دهند حباب‌ها می‌توانند سودمند باشند، حتی زمانی که بسیاری از سرمایه‌گذاران پولشان را از دست می‌دهند. بیرن هوبارت، روزنامه‌نگار مالی و توبیاس هوبر، سرمایه‌گذار حوزه فناوری در کتاب تازه منتشر‌شده خود با عنوان «رونق: حباب‌ها و پایان رکود» به این موضوع پرداخته‌اند. آنها می‌گویند که فرهنگ اجتناب از ریسک که در میان جمعیت رو به سالمندی شکل گرفته به ایستایی اقتصادی منجر شده است. به عقیده آنها، شور و هیجان مالی می‌تواند سرمایه‌گذاری‌ها را به سمت فناوری‌هایی سوق دهد که به طور بالقوه می‌توانند سودهای شگفت‌آوری بیافرینند. به این ترتیب راه گریز از این تله نمایان خواهد شد. تعریف اقتصادی «حباب» تعریفی بسیار ضعیف است. طبق این تعریف، حباب زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت دارایی‌ها از قیمت منطقی زیربنایی آنها فراتر می‌رود، چون سرمایه‌گذاران پیش‌بینی می‌کنند که می‌توانند در ماه‌ها یا سال‌های آینده دارایی‌ها را با قیمت بالاتری به فروش رسانند. چارلز کیندل‌برگ از موسسه فناوری ماساچوست عامل دیگری را نیز مهم می‌داند:‌ اینکه حباب‌ها باید بترکند. باور عمومی آن است که این نوع رونق بازار برای جامعه منفعتی ندارد و ریزش آن هزینه‌های سنگینی را بر سرمایه‌گذارانی تحمیل می‌کند که در مسابقه شرکت کرده بودند. انفجارهای درونی حباب‌ها در بدترین شکل خود به پیدایش رکود اقتصادی می‌انجامند. آقایان هوبارت و هوبر در کتابشان روشی غیرعادی در پیش می‌گیرند و اندیشه‌های رنه جیرارد 

(Rene Girard)‌، فیلسوف فرانسوی و شباهت حباب‌های مالی به آموزه‌های مسیحیت را در مورد وحی مطرح می‌کنند. اما استدلال آنها ریشه در تاریخ دارد. به عنوان مثال، با وجود ضرر سرمایه‌گذاران، راه‌آهن‌هایی که در دوران جنون مالی قطارهای بریتانیا در دهه 1940 ساخته شدند، یا زیرساختارهای اینترنت پرسرعت دوران حباب دات‌کام در دهه 1990 برای جامعه سودمند بودند.  نویسندگان کتاب تنها کسانی نیستند که می‌گویند مزایای اجتماعی حباب‌ها از هزینه‌ آنها برای سرمایه‌گذاران بیشتر است. راندال مورک از دانشگاه آلبرتا در تحلیل اعداد به این نتیجه می‌رسد که هزینه‌های تحقیق و توسعه شرکت‌ها بیشتر از آنکه بازدهی‌ها را برای سرمایه‌گذاران بالا ببرند اقتصاد کل را تقویت می‌کنند. این بدان معناست که آنچه از یک جنبه مالی با عنوان هدررفت تخصیص سرمایه قلمداد می‌شود، از جنبه اقتصادی اتفاقی سودمند به شمار می‌رود. به همین ترتیب، بیل جین‌وی، اقتصاددان و سرمایه‌گذار خطرپذیر، عقیده دارد که «حباب‌های مولد» واقعی هستند. این حباب‌ها به کاوشگری در ابعاد مختلف فناوری‌های جدید کمک‌ می‌کنند، هرچند اکثر سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر آنها شکست می‌خورند. 

ترکیدن حباب‌ها برای سرمایه‌گذارانی که در دوران هیجان خرید  کرده‌اند خوشایند نیست، اما لزوماً همه آنها برای اقتصاد خطرناک نیستند. ویلیام کین و جان ترنر از دانشگاه بلفاست موارد جنون‌ مالی را براساس علت زیربنایی، منبع هیجان بازار و اندازه آنها به چند دسته تقسیم می‌کنند. نمونه‌هایی که بانک‌ها به شدت در آنها درگیرند و مواردی که از تحولات سیاسی مانند تغییر مقررات یا سیاست‌ مالیاتی ناشی می‌شود می‌توانند زخم‌های عمیق اقتصادی بر جای گذارند که تا دهه‌ها بر جای می‌مانند. به عنوان مثال، می‌توان به حباب مسکن آمریکا در اواسط دهه 2000 یا جنون زمین و بازار سهام ژاپن در اواخر دهه 1980 اشاره کرد. در مقابل، حباب‌هایی که اهرم کمتری دارند یا از یک جرقه فناوری نشات می‌گیرند، پیامدهای اقتصادی منفی کمتری دارند و گاهی اوقات به تقویت نوآوری کمک می‌کنند. به عنوان مثال، می‌توان از جنون دوچرخه در بریتانیای دهه 1890 نام برد که در آن بیش از 100 کارخانه دوچرخه‌سازی به عرضه اولیه اقدام کردند. در آن زمان ورود یک وسیله شخصی حمل‌ونقل که سرعت بالاتری داشت به خلق مزایای اقتصادی مهمی انجامید. معنای این بحث برای جنون کنونی هوش مصنوعی چیست؟ با توجه به عملکرد خیره‌کننده شرکت‌هایی از قبیل برودکام، مایکروسافت و ان‌ویدیا می‌توان نتیجه گرفت که هیجان کنونی پدیده‌ای است که بیشتر به بازار سهام مربوط می‌شود تا بانکداری. همچنین، به آسانی می‌توان سرریزهایی را شناسایی کرد که به طور گسترده برای جامعه سودمند هستند. این سودمندی در قالب مازاد مصرف‌کننده ناشی از پیشر‌فت‌های فناوری یا زیرساختارهای فیزیکی مرتبط با سرمایه‌گذاری در شبکه‌های برق پدیدار می‌شود. اما حتی در نظریه «حباب مولد» آقای جین‌وی هم چالش اصلی آن است که حد و مرزهای جنون آشکار نیستند. هیجان بازار به‌سرعت پخش می‌شود. انتظارات بالای رشد در یک صنعت دیگر صنایع را هم به حرکت درمی‌آورد. به عنوان مثال، هیجان کنونی باعث خوشحالی سرمایه‌گذاران در بخش اعتبارات می‌شود. آنها برای تامین مالی مراکز داده‌ها و دیگر زیرساختارهای مالکیت تجاری که برای رشد بنگاه‌های هوش مصنوعی ضروری هستند هجوم می‌آورند. هرچه جنون بیشتر طول بکشد و حباب بزرگ‌تر شود پیامدهای بیشتری برای دیگر بخش‌های اقتصاد خواهد داشت. درواقع، وقتی حباب مدت و اندازه قابل ملاحظه‌ای داشته باشد و ارزش‌ها سر به فلک بکشند و احساسات تا حد جنون برانگیخته شوند، در نهایت سرمایه‌گذاران محافظه‌کار و ترسو را هم به سمت خود خواهد کشاند. اگر هیجانی که هم‌اکنون در فناوری‌های جدید شاهد آن هستیم باعث شود سرمایه‌گذاران به سمت توان بالقوه رشد اقتصاد جهانی کشیده شوند تمام جنبه‌های بازارهای مالی از جمله وام‌های بانکی متاثر خواهند شد. افرادی که نسبت به جنون‌های مالی خوش‌بین هستند به‌درستی به ابعاد مثبت دوره‌های جنون اشاره می‌کنند، اما کسانی که اغلب بر جنبه‌های منفی تاکید می‌کنند نیز برای کارشان دلایلی منطقی دارند.

دراین پرونده بخوانید ...