حسابرسی از دیپلماسی
دیپلماسی چگونه علیه اقتصاد شد؟
زهرا اکبری: دیپلماسی اقتصادی به مفهوم اهمیت یافتن مناسبات اقتصادی در روابط خارجی، یکی از ابزارهای مهم برای پیشبرد اهداف بلندمدت رشد و توسعه اقتصادی کشورها به حساب میآید. در حال حاضر توسعه اقتصادی به مولفهای اساسی در تعیین کارآمدی دولتها و قدرتمندی کشورها تبدیل شده است. از همینرو، دغدغه اصلی دولتها، به کسب قدرت اقتصادی از طریق فتح بازارهای جهانی، تبدیل شده است. در چنین شرایطی باید در نظر داشت که دستیابی به توانمندی اقتصادی و بهتبع آن تحقق توسعه اقتصادی جز در سایه تعامل موثر و سازنده با اقتصاد جهانی به دست نخواهد آمد. از اینرو ضروری است دولتها برای کسب موقعیت بهتر در سطح اقتصاد جهانی، سلسلهای از الزامات را برای تکتک نهادها و حلقههای تصمیمگیری خود در نظر بگیرند، این مهم در حیطه سیاستگذاری خارجی با تبیین و اجرای دیپلماسی اقتصادی محقق میشود. شرایط اقتصادی هر کشوری اساساً در دیالکتیک خود با تحولات سیاسی داخلی و بینالمللی تعریف میشود؛ به ویژه ایران که در منطقه حساس و مهم خاورمیانه قرار دارد و یقیناً تحولات جاری و ساری در این منطقه تاثیرات جدید خود را بر همه ابعاد کشور از جمله اقتصاد خواهد داشت. بسیاری از اقتصاددانان معتقدند با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصاد داخلی و جایگاه نامناسب آن در عرصه اقتصاد جهانی، اولویت دادن به تعامل اقتصادی سازنده و اثربخش با جهان در قالب دیپلماسی اقتصادی که از ظرفیت بهرهگیری از منافع اقتصاد جهانی برخوردار است، به یک ضرورت اجتنابناپدیر تبدیل شده است، زیرا در شرایط فعلی که کشور تحت فشارهای بینالمللی از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی است، اتخاذ سیاست خارجی توسعهگرا و تعامل فعال در سطوح منطقهای و فرامنطقهای، میتواند با کمرنگ کردن تصویر امنیتی ایران از طریق اعتمادسازی در روابط خارجی، به ثبات در مناسبات تجاری و جذب سرمایهگذاری خارجی منجر شود. تدوین یک دیپلماسی اقتصادی فعال نیازمند توازن در روابط بین شرق و غرب است. اما در ایران بعد از انقلاب، اهداف ایدئولوژیک و سیاسی به اهداف اقتصادی ارجحیت پیدا کرده است. در حالی که ایران در اهداف سیاسی و ایدئولوژیک به دنبال تقابل با غرب به رهبری آمریکا بوده چارهای جز یارگیری از شرق نداشته است. در بلندمدت این رویکرد منافع اقتصادی ایران را تامین نکرده است. اگر بخواهیم وضعیت ایران را نسبت به کشورهای منطقه مقایسه کنیم متوجه میشویم که بسیاری از کشورهایی که قائل به برقراری توازن میان شرق و غرب بودند عملکرد اقتصادی بهتری نسبت به ایران داشتند. نتیجه چنین وضعیتی این بوده که فرصت دسترسی به بازارهای بینالمللی، از ایران سلب و اقتصاد ایران تضعیف شده است. با ضعیف شدن اقتصاد، معیشت مردم هم در تنگنا قرار گرفته بهطوری که ناامنی و نارضایتی اجتماعی به خاطر مسائل معیشتی به یک مساله جدی تبدیل شده است.