شناسه خبر : 41978 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اعتقاد به دیپلماسی

چرا دیپلماسی در خدمت اقتصاد نیست؟

 

 روح‌الله اسلامی / تحلیلگر مسائل سیاسی

وقتی مساله‌ای به حوزه عمومی اقتصاد ارتباط پیدا می‌کند به‌طور طبیعی وارد حوزه سیاسی هم می‌شود. به عبارت دیگر جنبه عمومی اقتصاد؛ سیاسی است. عرصه خصوصی در قسمت اقتصاد کلان و اقتصاد عمومی به سیاست وابسته است و ما نمی‌توانیم آن را جدا کنیم. البته در سایر کشورهای جهان نیز همین شرایط وجود دارد. قاعده‌ای که می‌توانیم برای آن در نظر بگیریم این است که بهتر است سیاست حوزه‌های اصلی و اولویت‌های اساسی را انجام دهد.

 

اولویت‌های سیاست

سیاست چند اولویت اساسی دارد. ابتدا امنیت جانی و مالی است. به این معنا که باید مالکیت حفظ شود و تهدیدات داخلی و خارجی برطرف شود. تامین امنیت جزو وظایف اساسی حکومت است. امنیت یک کالای عمومی است که حکومت‌ها باید آن را تامین کنند. دومین مساله به موضوع دادرسی یا قضاوت برمی‌گردد. به عبارت دیگر مردم بتوانند از حقوق خودشان دفاع کنند و در جامعه عدل و داد وجود داشته باشد. سومین وظیفه حکومت قانونگذاری است؛ قانونگذاری که به تسهیل‌گری و رقابت منجر شود. چهارمین مورد تنظیم سیاست خارجی است. حکومت‌ها ابزارهای مختلفی برای اعمال سیاست خارجی دارند که شامل جنگ، دیپلماسی و... می‌شود.

به‌طور کلی می‌توان حکومت‌ها را در دو دسته جای داد. دسته اول شامل حکومت‌هایی می‌شود که در همه امور از جمله اقتصاد و فرهنگ دخالت می‌کنند. این قبیل حکومت‌ها گاهی حتی اولویت‌ها را جابه‌جا کرده و وظیقه اصلی را رها می‌کنند. دوم هم حکومت‌هایی هستند که وظایف اصلی خودشان را انجام می‌دهند و اجازه می‌دهند بخش خصوصی و شهروندان اصلی‌ترین مسوولیت‌های مربوط به اقتصاد و فرهنگ را بر عهده بگیرند. بنابراین سیاست قابل حذف شدن نیست اما باید اولویت‌سنجی شود و حکومت کارهای اصلی خودش را انجام دهد. وظیفه حکومت این است که بتواند رقابت ایجاد کند، انحصارزدایی کند و بخش خصوصی قدرتمندی را به وجود آورد تا نوعی انگیزه شکل بگیرد، کالاهای جدیدی تولید شود و علم و تکنولوژی پیشرفت کند. تمامی این موارد به نقش دولت‌ها برمی‌گردد. به این معنا که متغیر اصلی توسعه در یک کشور دولت است؛ دولتی که می‌تواند زمینه‌ساز توسعه در یک کشور باشد.

 

دیپلماسی، ابزار سیاست خارجی

سیاست خارجی یک برنامه، نقشه و تعیین هدف به منظور استفاده از ابزارهایی است که در محیط منطقه و بین‌الملل به کار گرفته می‌شود. یکی از ابزارهای سیاست خارجی هم دیپلماسی است. دیپلماسی برای مدیریت روابط خارجی با سایر دولت‌ها و سایر کنشگران روابط بین‌الملل به کار می‌رود. در واقع دیپلماسی به معنای مشارکت در تصمیم‌گیری و اجرای سیاست خارجی است. دیپلماسی همچنین ابزاری است که دولت می‌تواند از طریق انجام مذاکرات، تبادل نمایندگی‌ها، توسعه همکاری‌ها، دیدارها و گفت‌وگوها، به اهداف و منافع خود دست یابد. دیپلماسی همچنین مترادف با برقراری ارتباط است. دیپلماسی در روابط بین‌الملل به دنبال نزدیک کردن دولت‌ها، ایجاد زمینه‌های همکاری در چارچوب سازمان‌های بین‌المللی و ارتباط با سایر بازیگران دولتی و غیردولتی به منظور ایجاد فضای مسالمت‌آمیز در صحنه جهانی است. بهترین نمونه دیپلماسی توافق هسته‌ای برجام است. برجام با وجود فرازونشیب‌های فراوان طی سال‌های گذشته و به‌رغم خروج واشنگتن از این توافق در زمان دولت ترامپ، همچنان پابرجاست و تکاپوی جهان برای حفظ آن، حاکی از اهمیت چندجانبه این قرارداد بین‌المللی در حوزه‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی نه‌تنها برای امضاکنندگان که برای جامعه جهانی است. ما در مساله برجام روند دیپلماسی را در پیش گرفتیم. اتفاق خوبی که بعد از مدت‌ها نابسامانی پرونده هسته‌ای ایران و تصویب قطعنامه‌های متعدد شورای امنیت سازمان ملل رقم خورده بود. اتفاق مهمی که افتاد این بود که پرونده هسته‌ای از شورای عالی امنیت به وزارت امور خارجه محول شد. به این ترتیب با یک کار دیپلماتیک یک متن بسیار عالی در مورد یک توافق همه‌جانبه در مورد انرژی هسته‌ای شکل گرفت، ایران اجازه نصب دوربین‌ها را داده و سطح غنی‌سازی کاهش یافت. از سوی دیگر تحریم‌هایی که علیه ایران به کار رفته بود کنار گذاشته شد. همه این موارد منجر به آن شد که طی دو سال کشور شرایط مساعدتری را تجربه کند. برجام توافقنامه‌ای برای تنش‌زدایی بود. برای اینکه یک بازنگری بین‌المللی را شکل داده و تنش‌زدایی بین ایران و آمریکا شکل بگیرد و ایران وارد یک نظم جهانی شود. اما این اتفاق نیفتاد. البته چند مساله مهم رخ داد. اول اینکه در آمریکا دولت دونالد ترامپ روی کار آمد و مساله ایران را به مساله حزبی تبدیل کرد. ترامپ یک شخصیت سیاسی نبوده و با دیپلماسی هم آشنایی نداشت. او حقوق و قواعد بین‌الملل را به بازی گرفته و فضای سیاست در سطح جهانی را به تعلیق کشاند. در دوره ترامپ بود که محوریت جنگ و خشونت درگیری بیشتر جای خودش را به دیپلماسی داد. روندی که البته در ادامه تغییر کرد و با روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا زمزمه احیای برجام شنیده شد.

 

اثر دولت اصولگرا بر برجام

در حالی که با روی کار آمدن بایدن در ایران دولت اصولگرا روی کار آمد و در سطح وزارت امور خارجه انتخاب‌هایی صورت گرفت که همچنان به برقراری دیپلماسی اعتقاد داشتند، ایران همچنان مذاکرات را ادامه داد، البته سطح غنی‌سازی را هم افزایش داده و میزان نظارت دوربین‌ها را کاهش داد که بتواند امتیازاتی بگیرد. باید این را هم در نظر بگیریم که طرف مقابل هم به ایران نیاز دارد، هم از این جهت که بتواند صلح را در منطقه حاکم کند و هم از این جهت که مسابقه سلاح اتمی در خاورمیانه را به حداقل برساند. همچنین ایران برای تضمین نفت و گاز نیازمند غرب است، بنابراین بازگرداندن ایران به مدار بین‌الملل می‌تواند بازی برد-برد را شکل دهد. اکنون مشکلی وجود دارد و آن این است که دو طرف به یکدیگر بسیار بدبین هستند. اکنون به نظر می‌رسد که باید چند کار انجام دهیم. اول باید ببینیم که هدف ما از برنامه هسته‌ای چیست؟ یک هدف این است که به بمب اتم دست پیدا کنیم و سطح غنی‌سازی را بالا ببریم برای اینکه بتوانیم امنیت خود را حفظ کنیم و در این راستا هر هزینه‌ای هم که باشد پرداخت کنیم. یک هدف دیگر می‌تواند این باشد که ما انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز را در ابعاد وسیعی استفاده کنیم و بتوانیم امتیاز بگیریم تا تحریم‌ها را لغو کنیم و وارد یک فرآیند بین‌المللی شویم. به نظر می‌رسد که مسیر دومی را انتخاب کرده‌ایم و این البته هنوز شفاف نیست و نظر نخبگان و افکار عمومی در این زمینه دریافت نشده است.

مورد بعدی که باید به آن توجه شود، تیم مذاکره‌کننده است. توانایی تیم وزارت امور خارجه و شخص وزیر قابل قبول است. اما تیم مذاکره‌کننده ایران سطح قابل توجهی نداشته است. اما با همه این اوصاف می‌توانیم بگوییم برجام با توجه به متن قوی که قبلاً نوشته و مذاکرات محکمی که صورت گرفته حتماً به نتیجه خواهد رسید البته نه به صورت یک توافق همه‌جانبه بلکه روی کاغذ به نتیجه خواهد رسید. اما در عمل شرایط بستگی به ظرفیت دو طرف و فضاهای سیاسی دارد. برجام اساساً یک متن سیاسی بوده و این متن حقوقی یا تکنیکی نیست. برجام یک متن راهبردی بوده و به نتیجه خواهد رسید اما در عمل یک مساله گام‌به‌گام به وجود می‌آورد. با توجه به بازی ترسو، دو بازیگری که روردرروی یکدیگر قرار می‌گیرند، یکدیگر را تا بیشترین حد ممکن تهدید می‌کنند اما در این بازی هرکسی که کنار بکشد بازنده می‌شود. بنابراین بازیگران تا آخرین لحظه یکدیگر را تهدید می‌کنند. 

دراین پرونده بخوانید ...