راهی برای زنده ماندن
آیا گرما و خشکسالی مهاجرت را تشدید میکند؟
نفس خوزستان به شماره افتاده و گرمای بیسابقه، مصرف برق در خوزستان را به شکل تصاعدی افزایش داده است. گرمای هوا به حدی است که ادارات، ساعت یک بعدظهر تعطیل میشوند.
نفس خوزستان به شماره افتاده و گرمای بیسابقه، مصرف برق در خوزستان را به شکل تصاعدی افزایش داده است. گرمای هوا به حدی است که ادارات، ساعت یک بعدظهر تعطیل میشوند. از سوی دیگر هزاران سیستانی راهی مراکز درمانی شدهاند چراکه زندگی آنان زیر تلی از گرد و غبار قرار دارد. زندگی مردم زابل، زهک، نیمروز، هیرمند و زاهدان، عملاً مختل شده است. گرد و غبار برخاسته از افغانستان جنوب شرق ایران را در روزهای ابتدای هفته گذشته دربر گرفت. در همین اثنی، خبر رسید یک توده گرد و غبار دیگر از عراق برخاسته و مهمان آسمان خوزستان خواهد شد. خوزستانیها یا در معرض ریزگرد قرار دارند یا در معرض گرما یا در معرض آبهای آلوده و پسابهای صنعتی. بیکاری و مشکلات اقتصادی، دامن این استان برخوردار کشور را گرفته است. در سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کرمان و... هم وضع به همین شکل است. در خراسان به دلیل خشکسالی، هر سال 30 روستا از نقشه حذف میشوند. گرمای بیسابقه اخیر و خشکسالی و تحدید منابع آب، چه سرنوشتی را برای نیمی از ایران رقم خواهد زد؟ در چند دهه اخیر در دهههای 40 تا 60 شمسی، مهاجرت با محوریت مساله شغل از شمال به جنوب کشور صورت گرفت. در مراکز بزرگ اشتغال صنعتی در اصفهان، شیراز، یزد و قسمتهای مرکزی ایران ایجاد شد. از آنجا که اقتصاد کشاورزی در عرصههای شمالی کمتر به عنوان شغلی معنا پیدا میکرد، جمعیت این مناطق به مراکز صنعتی مهاجرت کردند اما امروز جریان تدریجی مهاجرت از مرکز به سمت شمال قابل مشاهده است. آمار اشتغال کشاورزی از سال 85 تا 90 در این مناطق افزایش یافته و افراد به سمت عرصههای پرآبتر کشیده شدهاند. نبود شغل سبب شده آنان خود را با فعالیتهای کشاورزی مشغول کنند. به بیان دیگر بدون افزایش تولید ناخالص کشاورزی، اشتغال کشاورزی افزایش یافته است. کسانی که در عرصههای جنوبی بیکار شدهاند نه شرایط آب و هوایی مناسبی را مشاهده میکنند نه برای اشتغال خود دورنمای قابل قبولی میبینند، پس حتماً مهاجرت به عنوان نخستین گزینه، مقابل آنها خودنمایی میکند.
از سوی دیگر شیوه مصرف آب در شهرها قابلیت تعدیل دارد اما در بخش کشاورزی این امر دشوارتر است. سدسازی ترکیه بر روی رودخانه دجله و فرات، خشکی را به عراق و ایران هدیه کرده است. در ایران هم مدیریت ناصحیح منابع آب، تالابها را به خشکی کشانده و بادها به جای انتقال رطوبت، گردوغبار را مهمان خانهها و ریههای مردم میکنند. اثرات خشکسالی در نقاط درگیر به ویژه بافت روستایی، در بخشهای اجتماعی، اقتصادی و روانی خود را نشان میدهد. نبود چشماندازهای مناسب برای ماندگاری و ناامیدی برای بهبود شرایط منجر به بیعلاقگی مردم به سکونتگاههای خود میشود تا در نهایت به تصمیم مهاجرت برسند؛ تصمیمی که تنشهای بسیاری حتی در حوزههای سیاسی و امنیتی به همراه خواهد داشت.