مرثیهای برای یک رویا
هزینه و فایده پروژه بزرگ سدسازی ترکیه چه بوده است؟
در قرن حاضر، گرمشدن زمین یکی از بزرگترین معضلات جامعه جهانی به حساب میآید، به طوری که در پیمان پاریس بر حمایت همهجانبه از محیط زیست تاکید شده است.
در قرن حاضر، گرمشدن زمین یکی از بزرگترین معضلات جامعه جهانی به حساب میآید، به طوری که در پیمان پاریس بر حمایت همهجانبه از محیط زیست تاکید شده است.
کاهش میزان بارندگیها و در پی آن افت منابع زیرزمینی و آبهای سطحی موجب خشکسالیهای گسترده در بسیاری از نقاط دنیا شده است و همین موضوع باعث شده تا بحران آب به یکی از بزرگترین چالشهای امروز جهان تبدیل شود، به طوری که شرکت خدمات بانکداری گلدمنساکس، آب را «نفت قرن آینده» نامیده است.
در عصر کنونی اعتراض بر سر آب در مقیاسهای کوچک و محلی آغاز شده و پیشبینی میشود با افزایش کمبود آب، اعتراضات مدنی جای خود را به جنگهایی حتی مسلحانه بدهد. بر اساس اعلام سازمان هواشناسی جهانی تا سال 2025 نزدیک دوسوم از جمعیت جهان با معضل کمبود منابع آب مواجه خواهند شد. در این میان یکی از مناطقی که در چند سال آینده احتمالاً با جنگ بر سر آب مواجه خواهد شد، منطقه خاورمیانه خواهد بود. پروژههای سدسازی ترکیه بر روی رودهای دجله و فرات، موجب کمبود سهم آب عراق شده و همین موضوع موجب آسیبهای زیستمحیطی گستردهای به ایران خواهد شد.
پروژههای سدسازی ترکیه
پروژه آناتولی جنوب شرقی یا Guneydogu Anadolu Projesi (GAP)P یکی از بزرگترین پروژههای توسعهای در بستر رودخانه و بزرگترین پروژه توسعهای در حال انجام از سوی ترکیه به حساب میآید. این پروژه شامل 13 طرح آبیاری و برقآبی است که شامل ساخت 22 سد و 19 نیروگاه برقآبی در مسیر دو رود دجله و فرات میشود. این پروژه که 9 استان ترکیه را پوشش میدهد تقریباً 10 درصد مساحت و جمعیت این کشور را دربر میگیرد. مساحت کل این پروژه 75 هزار کیلومترمربع بوده است که از این میزان، 2 /42 درصد زمینهای حاصلخیز، 3 /33 درصد مراتع و 5 /20 درصد جنگل و بیشهزار هستند. ایده اصلی پروژه GAP در سال 1936 پیشنهاد شد. در واقع در آن زمان دو کمیسیون در این خصوص ایجاد شد: یکی از این کمیسیونها با رود دجله و کمیسیون دیگر با رود فرات سر و کار داشتند. در سال 1980 این دو کمیسیون در هم ادغام شدند و طرح یکپارچه گاپ شکل گرفت. قرار بود این پروژه مساحتی در حدود کشور بلژیک را آبیاری کند و در نهایت سالانه بیش از 55 هزار میلیارد کیلوواتساعت برق تولید کند. نخستین سازهای که به عنوان بخشی از پروژه گاپ ساخته شد، سد آتاتورک بود که در سال 1992 در نزدیکی شهر شانلیاورفه به بهرهبرداری رسید. تکمیل این سد به اندازهای برای دولت ترکیه مهم بود که تصویر این سد را در پشت اسکناس یک لیرهای حک کردند. علاوه بر ساخت سد و نیروگاهها، طرح گاپ پروژههای دیگری نظیر احداث جادههای جدید، واحدهای صنعتی، مدارس و بیمارستانها را نیز دربر داشت.
انتظار میرود با تکمیل این پروژه عظیم، 25 درصد از برق ترکیه از این راه تامین شود. رودخانههای دجله و فرات که از دامنههای جنوبی رشتهکوه توروس در آناتولی مرکزی سرچشمه گرفته و از جنوب شرقی ترکیه به سوی عراق و سوریه جاری میشوند، بزرگترین منابع آب این سه کشور به حساب میآیند. از اینرو احداث سد در مسیر این دو رودخانه میتواند بحرانهای شدیدی برای سوریه و عراق به همراه داشته باشد. این در حالی است که دولت ترکیه معتقد است با اجرای این طرح، نهتنها برق و آب مورد نیاز برای توسعه بخش کشاورزی تامین شده و از وقوع سیلابهای ویرانگر جلوگیری خواهد شد بلکه امکانات فراوانی نظیر جاده، فرودگاه، راهآهن، بیمارستان، مدرسه، محیطهای گردشگری و... برای مردم این مناطق فراهم میشود که از مهاجرت آنها به نقاط دیگر جلوگیری میکند.
این پروژه در مجموع مساحتی حدود 7 /1 میلیون هکتار را دربر میگیرد که 1 /1 میلیون هکتار آن در حوضه آبخیز فرات و 600 هزار هکتار آن روی رودخانه دجله خواهد بود. کاهش میزان بارندگیها باعث شده تا در 10 سال اخیر میزان آبهای شیرین در رود دجله و فرات بیش از 120 کیلومترمکعب کاهش داشته باشد. بر اساس اعلام سازمان هواشناسی جهانی این رقم کاهش پس از افت آبهای شیرین هندوستان، بیشترین کاهش میزان آبهای سطحی در سطح جهان بوده است. از سوی دیگر مصرف بیرویه آب در منطقه که به بهانه توسعه بیشتر صورت گرفته است، بر این بحران افزوده است. بر اساس گزارش ناسا، در حالی که تا سال 2045 تقاضای مصرف آب شیرین در خاورمیانه بیش از 60 درصد افزایش خواهد داشت، اما میزان آب شیرین موجود به کمتر از 10 درصد میزان کنونی خواهد رسید و همین موضوع زمینهساز جنگ جهانی بعدی خواهد شد.
با وجود این، پروژه GAP موجب ایجاد جنجالهای منطقهای شده است. جمعیت کردنشین ترکیه که 90 درصد از مردم حاضر در مناطق تحت تاثیر پروژه GAP را تشکیل میدهند مدعی هستند که وعدههای اقتصادی و اجتماعی دادهشده از اجرای این پروژه به آنها نرسیده و GAP تنها تلاشی دیگر از سوی آنکارا بوده تا هویت قومی آنها را زیرپا بگذارد. در حالی که سوریه و عراق معتقدند در خصوص این پروژه با آنها مشورتی نشده است، متخصصان هشدار میدهند که ایجاد سدهای جدید روی تامین آب آشامیدنی و امنیت مواد غذایی تاثیر منفی خواهد داشت. این در حالی است که با تکمیل نهایی طرح گاپ، ترکیه حدود 45 درصد آب رودخانههای دجله و فرات را تحت کنترل خود درخواهد آورد.
بر اساس برآوردهای انجامشده، اثر تجمعی برداشت آب برای کشاورزی و صنعت، تبخیر از سطح دریاچه سدها، برهمخوردن سیستم هیدرولوژیک، حوضه آبخیز این دو رودخانه و گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی، میتواند در دو دهه آتی، دبی آب ورودی دجله و فرات به عراق را در حدود 80 درصد کاهش دهد.
تاثیر بر عراق و سوریه
یکی از نمونههای سدسازیهای اخیر ترکیه، سد کبان بوده که در سال 1975 با هدف تولید برق بر روی رود فرات احداث شد. این در حالی بود که دو سال قبل از احداث این سد، سوریه، بزرگترین سد خود را با نام طبقه و با کمک اتحادیه جماهیر شوروی به بهرهبرداری رسانده بود. سد بزرگی که آن نیز در مسیر فرات احداث شده بود.
این همزمانی موجب شد تا ورودی آب فرات به عراق نزدیک به 40 درصد کاهش پیدا کند، موضوعی که دو کشور عراق و سوریه را تا مرز جنگ نظامی نیز پیش برد. پس از آن بود که موضوع بهرهبرداری از آب دجله و فرات به یک عامل تنشزا در منطقه تبدیل شد. اگرچه ترکیه در سال 1980 متعهد شد تا دستکم دبی 500 مترمکعب بر ثانیه رود فرات را برای سوریه و عراق تامین کند، اما در عمل هیچگاه چنین اتفاقی نیفتاد و ترکیه به ادامه سدسازیهای خود در مسیر این دو رودخانه ادامه داد. سد کبان، که در زمان تاسیس در میان 10 سد بزرگ دنیا قرار داشت، این پتانسیل را دارد که به تنهایی تمام آب فرات را در پشت مخازن خود حبس کند. همین توانایی میتواند تهدیدی بالقوه برای سوریه و عراق به حساب آمده و پایهگذار جنگی خونین در منطقه باشد. علاوه بر این، سدهای کاراکایا، بیرجیک و کارکامیش، همگی به عنوان بخشی از پروژه عظیم گاپ موجب کاهش جریان ورودی فرات به دو کشور سوریه و عراق شده است.
از سوی دیگر رود دجله نیز شاهد احداث سدهای زیادی در سالهای اخیر بوده است، کراکلیز، دویجسید و حالا ایلیسو، در کنار هم موجب کاهش شدید جریان ورودی آب دجله به کشورهای عراق و سوریه شده است.
وعدههایی که محقق نشد
بر اساس طراحان پروژه گاپ، در جریان تکمیل این پروژه بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات محلی از مزایای بسیاری سود میبرند. از آنجا که گاپ منطقهای را پوشش میدهد که در آن کشاورزی رونق بسیار زیادی دارد، آبیاری بیشتر این منطقه موجب خواهد شد تا زمینهای بیشتری برای زراعت استفاده شوند. منطقه دشت هاران، در نزدیکی سد آتاتورک نمونهای از رونق کشاورزی ناشی از احداث سد است. بر اساس اعلام مقامات ترکیهای پس از تکمیل این پروژه، میزان تولید گندم، جو، پنبه و گوجه به ترتیب 90، 43، 600 و 700 درصد رشد خواهد داشت. صنعت، بخش دیگری است که از مزایای احتمالی پروژههای سدسازی ترکیه سود خواهد برد. با افزایش تولید محصولات کشاورزی، دولت ترکیه سرمایهگذاری خود را روی واحدهای فرآوری محصولات کشاورزی افزایش خواهد داد و این موضوع از واردات محصولات غذایی نیز کم خواهد کرد. دولت ترکیه مالکان کسبوکار داخلی را به سرمایهگذاری در کارخانهها و استخدام کارمندان محلی تشویق کرده و در نتیجه این منطقه فقیر ترکیه با رشد و توسعه مواجه خواهد شد. با توجه به ایجاد مشاغل جدید در صنعت، کشاورزی و ساختوساز، انتظار میرود در مجموع بیش از 8 /3 میلیون نفر در پروژه گاپ مشغول به کار باشند. اما آیا همه این موارد مثبت تحقق یافته است؟
مقامات ترکیهای وعده داده بودند با آغاز طرح GAP و پیشرفت آن رشد تولید ناخالص داخلی در مسیری کاملاً صعودی قرار گیرد، اما آمار چیز دیگری را نشان میدهد. در سال 2011 زمانی که بیش از 70 درصد طرح با موفقیت به پایان رسیده بود رشد GDP آناتولی جنوب شرقی تنها 18 /7 درصد گزارش شد، این در حالی بود که رشد اقتصادی این منطقه در سال 1965 میلادی بیش از 10 درصد بود. آمارها نشان میدهد که GAP نهتنها شرایط اقتصادی جمعیت عمدتاً کردنشین این منطقه را بهبود نبخشیده است بلکه موجب بیشتر شدن شکاف درآمدی مناطق شرقی و غربی ترکیه شده است به طوری که آناتولی جنوب شرقی همچنان به عنوان فقیرترین منطقه ترکیه به حساب میآید. تخلیه مناطق مسکونی و مهاجرت بیش از 200 هزار نفر به دلیل احداث سد، موجب افزایش بیکاری در شهرهای واقع در این منطقه شده است. در واقع دولت برای توجیه لزوم اجرای این طرح اصلاً معایب آن را مطرح نکرده است.
به جز اثرات منفیای که این طرح بر شاخصهای اقتصادی منطقه وارد کرده، محیط زیست و آثار تاریخی را نیز در معرض تهدیدی جدی قرار داده است. استفاده بسیار زیاد از سموم و کودهای شیمیایی به منظور توسعه کشاورزی منجر به آلودهشدن آبهای زیرزمینی و جریانهای آبی سطحی شده و آبیاری مداوم زمینهای کشاورزی موجب رسوب نمکها در خاک میشود.
چنین مسائلی به تدریج از حاصلخیزی زمینهای کشاورزی کاسته و در نهایت سودمندی کل یک پروژه را در بلندمدت به چالش میکشاند.
منشأ جنجالها
حوضه آبخیز رودهای دجله و فرات برای ترکیه، عراق و سوریه بسیار حیاتی است. هرچند این ترکیه بود که توانست در دهه 1930 تحت حکمرانی کمال آتاتورک از فرصت استفاده کرده و منابع آبی بالقوه این دو رود بزرگ را توسعه دهد. آتاتورک امیدوار بود تا آناتولی شرقی را به طرز بهتری با مابقی ترکیه ادغام کرده و از راه ایجاد پروژههای آبیاری، توسعه اقتصادی ایجاد کند. این چشمانداز در دهه 1960 و با آغاز پروژه GAP تحت رهبری سلیمان دمیرل (سیاستمدار شناختهشده و مهندس باتجربه) با در نظر گرفتن 32 میلیارد دلار بودجه اجرایی شد. در آغاز پیشبینی میشد به جز ایجاد نیروگاههای برقآبی، پروژه توسعه منطقهای تا سال 2015 به پایان برسد و در مجموع 200 هزار فرصت شغلی برای مردم ترکیه ایجاد کند، اما اعتراضات و تغییرات و مشکلات داخلی باعث شد تا بارها فازهای مختلف این پروژه با تاخیر مواجه شود. برای بخش کشاورزی، انتظار میرود پروژه GAP بیش از دو میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی را تحت آبیاری قرار داده و ترکیه را به صادرکننده بزرگ کالاهای کشاورزی تبدیل کند. علاوه بر این، دولت ترکیه به دنبال آن بود تا مسائل نابرابری و آموزش را حل کرده و مشارکت زنان و دختران را در فعالیتهای کارآفرینانه در مناطقی از ترکیه که از نظر اقتصادی هنوز توسعهنیافته محسوب میشدند، افزایش دهد.
با این حال بسیاری از تحلیلگران معتقدند یکی از اهداف دولت ترکیه از اجرای این پروژه، حل مساله کردها بوده است. 15 میلیون نفر از جمعیت 79 میلیونی ترکیه را کردها تشکیل میدهند که اکثر آنها نیز در استانهای جنوب شرقی این کشور زندگی میکنند. در حالی که در بسیاری از اوقات دولت مرکزی هویت آنها را به عنوان اقلیت قومیتی به رسمیت نمیشناسد. آنها در چند دهه گذشته به دنبال حقوق بیشتر و خودمختاری بودهاند. با وجود معاهده سور که تصریح میکند «طرح خودمختاری محلی باید برای مناطق کردنشین شرق فرات به رسمیت شناخته شود»، پس از تاسیس دولت مدرن، کمال آتاتورک قانونی را وضع کرد که به موجب آن هیچ اقلیتی حق استقلال فرهنگی ندارد. دولت همچنین با ترویج سیاستهای زبانی تا سال 2001، استفاده کردها از مدارس و رسانه با زبان کردی را ممنوع کرد. توسعه اقتصادی-اجتماعی آهسته، نبود حقوق مالکیت و ساختارهای فئودالیسم موجب افزایش این نابرابری شده و در طول این دوران موجب تحریک نارضایتی عمومی در ترکیه شد.
تخریبهای ناشی از پروژههای سدسازی GAP، نظیر سد ایلیسو، انتقادات فراوانی را علیه آنکارا برانگیخت و بسیاری آن را تلاش دولت برای حذف فرهنگ کردی از ترکیه اطلاق کردند. مکانهای تاریخی نظیر شهر حصنکیفا، مغایر با استانداردهای جهانی تخریب و به جای دیگری انتقال داده شدند و بسیاری از مردم به دلیل نبود ظرفیت دولتی برای مستندسازی حقوق آنها بیخانمان شدند. از همه بدتر پروژه GAP نیز مزایای مورد انتظار را از نظر زیرساختها، بهرهوری و امنیت برای مردم اکثراً کردنشین آن مناطق به ارمغان نیاورد. بخشی از مناطق هنوز با کمبود تامین برق کافی مواجهند. مدرنسازی کشاورزی با شکست مواجه شده است. ساختار مالکیت فئودالی نهتنها کمتر نشده بلکه شدت بیشتری پیدا کرده و بسیاری از سهامداران خرد هنوز با مشکل دسترسی به اعتبارات مواجهند. با این حال در حین اجرای پروژه GAP امنیت این طرح از سوی ارتش و نیروهای دولتی ترکیه تامین شد.
بحث دیگری که مناقشات بسیاری را به وجود آورده این پرسش بوده که آیا کشوری که سرچشمه رودی را بر عهده دارد، مالک آن رود به حساب میآید یا خیر؟ از قرون باستان و چندین هزار سال پیش از به وجود آمدن کشورهای امروزی، مردم در کوهپایهها به جای کشاورزی به فعالیتهای دیگر نظیر دامداری میپرداختند. مردم آن زمان کشاورزی را در دشتهای باز و مکانهایی که به نور خورشید دسترسی بیشتری دارند انجام میدادند. یکی از همین دشتهای باز منطقه بینالنهرین بود، منطقهای که به دلیل وجود دو رود پرآب دجله و فرات منشأ شکلگیری تمدن بشری شد. با این حال دولت کنونی ترکیه، ادعای جالبی در این خصوص دارد، این دولت معتقد است همانطور که چاههای نفتی عراق متعلق به آن کشور است، منابع آبی که از ترکیه سرچشمه میگیرند نیز به این کشور تعلق داشته و میتواند هر اقدامی که صلاح میبیند بر روی این منابع انجام دهد. این در حالی است که بر اساس مواد 5، 6 و 7 کنوانسیون حقوق استفادههای غیر از کشتیرانی از آبهای بینالمللی سازمان ملل، کشورهای سرچشمه رودها حق احداث و اجرای پروژههای زیربنایی آبی را در بالادست رودخانه، به طوری که آسیبهای جدی و مخرب به کشورهای پاییندست بزند، ندارند. بخش عمدهای از حیات انسانی در عراق، در مجاورت این دو رود شکل گرفته است. بر اساس برآوردهای انجامشده، بیش از 85 درصد از آب شیرین مصرفی کشور عراق از دجله و فرات تامین میشد و در واقع این دو رود نبض تپنده این کشور محسوب میشوند. بدونشک با کمآبشدن دجله و فرات، تالابهای عراق که اعراب تالابنشین را در خود جای دادهاند با کاهش شدید عمق آب مواجه شدهاند. در واقع این اقدام ترکیه نهتنها حق آب بلکه حق زندگی مردم عراق و سوریه را از آنها میگیرد. بر اساس اعلام یک مقام مسوول وزارت نیروی عراق، با پایان یافتن پروسه ساخت سد ایلیسو، میزان آب ورودی به این کشور از 93 /20 میلیارد مترمکعب در سال به 7 /9 میلیارد مترمکعب کاهش خواهد یافت. از سوی دیگر نزدیک به 700 هزار هکتار از زمینهای کشاورزی عراق نیز دیگر رنگ آب دجله و فرات را به خود نخواهند دید.
مخالفتهای داخلی و خارجی
در کنار تنشهای داخلی،GAP موجب ایجاد دشمنیهای تاریخی ترکیه با همسایههایش شده است. کنترل آبهای سطحی دجله و فرات، رودهایی که از منابع اصلی تامین آب سوریه و عراق به حساب میآیند، از دیرباز در خاورمیانه مسالهساز بوده است، منتقدان بر این باورند این تصمیم ترکیه موجب کمبود آب در دو کشور سوریه و عراق شده و موجب بیثباتی و جنگ در منطقه خواهد شد. احداث سد ایلیسو در برخی از مناطق عراق زنگ خطر را به صدا درآورده است، بسیاری از فعالان زیستمحیطی هشدار دادهاند که با آبگیری این سد، از جریانهای آبی ورودی به بسیاری از تالابهای عراق کاسته خواهد شد. اگر این تالابها نتوانند مقدار کافی آب جذب کنند به کل از بین خواهند رفت.
هر دو کشور عراق و سوریه مدعیاند بر اساس کنوانسیون استفاده غیرمجاز از جریانهای آبی بینالمللی و توافق با کمیته فنی مشترک تاسیسشده در سال 1980، ترکیه قبل از ایجاد و توسعه چنین پروژه عظیمی که آبهای دجله و فرات را تحتتاثیر خود قرار داده است، باید به این کشورها اطلاع میداد. آنها همچنین نگرانند کاهش جریان آب این دو رودخانه منجر به فرسایش خاک و افزایش سطح ریزگردها و بالارفتن سطح شوری زمین در مناطقی که قبلاً آبیاریشده بشود، موضوعی که قبل از اجرای پروژه GAP پس از تکمیل سد کاراکایا مشاهده شد.
در این خصوص نیز حضور کردها در منطقه مسائل را پیچیدهتر کرده است. حضور کردها در سه کشور عراق، ایران و سوریه همسایگان ترکیه را قادر ساخته تا دولت این کشور را در خصوص پروژه GAP تحت فشار قرار دهند. برای مثال پس از اینکه تخمین زده شد پروژه GAP موجب کاهش 40درصدی حجم آب ورودی به سوریه میشود، دولت سوریه به گروه پکک اجازه داده تا نیروهای خود را در دره بقاع در لبنان آموزش دهد. ترکیه مدعی است پروژه GAP با جلوگیری از وقوع سیلاب در مناطق پاییندستی، در نهایت به کل منطقه منفعت خواهد رساند و با کاهش گلایههای اقتصادی و ادغام بهتر منطقه به بازارهای جهانی، استانداردهای زندگی کردها را بهبود داده و در نتیجه جداییطلبی آنها را کمتر خواهد کرد. تورگوت اوزال، رئیسجمهور سابق ترکیه که اجدادی کرد دارد یکی از سیاستمدارانی بود که به شدت از این خط تفکر حمایت میکرد.
با وجود این، امنیتیکردن مساله کردها از سوی دولت ترکیه زمینههای بیاعتمادی را در میان عموم مردم به وجود آورده است و این تصور را ایجاد کرده که ترکیه برخلاف آنچه ادعا میکند به دنبال رسیدن به اهداف سیاسی بزرگ خود است: اهدافی نظیر تامین منابع برق مورد نیاز، تقویت صادرات کشاورزی و جذب جمعیت کردنشین. این بیاعتمادیها به دولت، در واقع اعتراضات مدنی را نیز با خود به همراه آورده است. سازمانهای مردمی در ترکیه، سوریه، عراق و ایران از همان آغاز پروژههای سدسازی ترکیه نسبت به این اقدام دولت اعتراض کرده و به اشکال مختلف با برگزاری سمینارها و کمپینهایی به مخالفت و شکایت نزد سازمانهای زیستمحیطی بینالمللی دست زدند. هرچند این موجهای اعتراضی هر از چندگاهی نتیجه داده و توانسته وقفههایی در پروسه GAP ایجاد کند اما در نهایت این پروژه عظیم به راه خود ادامه داده است. سازمانهای مردمنهاد عراق نیز با همراهی سازمانهای مدنی از ترکیه، آلمان و آمریکا در پنجاه و ششمین نشست کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی سازمان ملل در سال 2015 گزارشی را با عنوان «سد ایلیسو و اثرات آن بر حقوق بشر عراق» ارائه دادند. گزارشی که در آن احداث سد ایلیسو را خلاف پیمان جهانی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و همچنین پیمان جهانی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) میداند.
زیر آب رفتن یک تاریخ
برای نسلها، خانوادههای بسیاری در شهر باستانی حصنکیفا، واقع در کنار رود دجله در جنوب شرق ترکیه زندگی میکردند. آنها در باغهای خود همهچیز داشتند، بهشتی در ابعاد کوچک. اما این خانوادهها به زودی همهچیز را از دست خواهند داد. با تکمیل پروژه سد برقآبی ترکیه بر روی رود دجله، تاریخ چندین هزار ساله این شهر به زودی به طور کامل غرق خواهد شد، پروژهای که از دهه 1950 در دست احداث است. در حالی که این پروژه بیش از 80 درصد پیشرفت داشته، بسیاری از ساکنان این شهر همچنان در خانههایشان باقی ماندند و منتظرند تا با پرشدن سد، بخش عمدهای از شهر زیر آب برود. حصنکیفا تاریخی طول و دراز دارد، بیش از 12 هزار سال از این تاریخ به دوره نوسنگی برمیگردد، زمانی که این شهر یکی از نخستین اقامتگاههای سازمانیافته بشر تلقی میشد. در این مدت امپراتوریهای متعددی در این شهر حکومت کردند: بیزانسها، رومیها، سلجوقیان و عثمانیها. برجستهترین اثر باستانی این شهر، قلعهای است که بر فراز تپهای در حاشیه رود قرار دارد و اگرچه با احداث سد همچنان بر فراز آب باقی خواهد ماند ولی دانشمندان معتقدند با گذشت زمان پایههای آهکی متخلخل آن، خرده شده و در نهایت این دژ مستحکم و تاریخی فروپاشیده خواهد شد. بر اساس مطالعات باستانشناسی حصنکیفا، از 10 شاخص سایتهای میراث جهانی، 9 معیار لازم را داراست و در آن بناهای ارزشمندی وجود دارد. مسجدی باشکوه و قدیمی، پلی تاریخی بر فراز دجله و نزدیک به 200 سکونتگاه انسانی که با احداث سد ایلیسو، همه آنها به کلی یا به صورت جزئی زیر آب فرو خواهند رفت.
به گفته مقامات دولتی ترکیه یکی از اهداف پروژههای سدسازی این کشور، توسعه صنعت گردشگری و ایجاد جاذبههای تفریحی برای مردم بوده، این در حالی است که سدهای ساختهشده، احتمالاً شهرهای تاریخی زوگما، سامسات و حصنکیفا را به کل زیر آب خواهد برد، جاذبههایی تاریخی که با سرمایهگذاری بهتر میتوانستند درآمدی پایدار برای منطقه ایجاد کنند. شهرهایی که با پیشینهای بیش از 10 هزارسال، از زمان باستان تاکنون همواره مردمانی را برای زندگی در خود جای داده و نمونهای جالب از حضور چشماندازهای طبیعی و جاذبههای تاریخی در کنار هم بودهاند. البته مسوولان برای کاهش اعتراضات تمهیداتی نیز اندیشیدهاند، نقلمکان مقبره 1100 تنی زینلبی به دو کیلومتر آنطرفتر، برای نجات این اثر تاریخی یکی از اقدامات مقامات ترکیهای بوده است. این مقبره که در سال 1475 به دستور حاکم وقت، به عنوان یادبودی از مرگ پسرش در جنگ ساخته شد، از جایگاه اصلی خود به یک پارک فرهنگی انتقال داده شد. جابهجایی پرهزینهای که با عملیاتی شدن سد ایلیسو، این مقبره را از طغیان دجله و فرات در امان نگه خواهد داشت. با وجود مخالفتهای فراوان، موافقان این اقدام بر این باورند که این حرکت دولت ترکیه در راستای حفاظت از فرهنگ بوده است.
ریزگردهایی که میآیند
آثار زیستمحیطی مخرب پروژه GAP بسیار بیشتر از تصورات اولیه است. بر اساس تحقیقات انجامشده، احداث سد و کاهش جریان خروجی دجله و فرات خطر وقوع خشکسالی در ایران، سوریه و عراق را تشدید میکند. از طرف دیگر این کار موجب تضعیف اکوسیستم شکننده منطقه و وخیمترشدن درگیریهای سیاسی خواهد شد. علاوه بر اینکه دولتها و مردم حاشیهنشین رودخانههای دجله و فرات در مسیر عبوری این دو رود حق طبیعی استفاده از آنها را دارند، این نکته را نیز باید در نظر داشت که آرامش سیاسی و حفظ محیط زیست منطقه در گرو بهرهبرداری مناسب و معقول از آب این دو رودخانه از سرچشمه تا خلیجفارس است. استفاده نامعقول از آب دجله و فرات نهتنها درگیریهای قومی را افزایش خواهد داد بلکه موجب فجایعی همچون ایجاد چشمههای ریزگرد میشود که کل منطقه را از شرق ترکیه تا عراق و غرب ایران و مکانهای دیگر آلوده خواهد ساخت. در واقع ریزگردها که از ترکیب ذرات ریزگرد و غبار و آلایندههای صنعتی موجود و ترکیب آن با گردوغبار ناشی از خشکی خاک حاصل میشوند، با گسترش سدسازیهای صورتگرفته در ترکیه و خشکشدن زمینهای رسوبی راحتتر از سطح خاک جدا شده و تحت تاثیر جریانهای جوی به سمت کشورهای همسایه حرکت میکنند.