پاییندستیهای «گاپ»
گزارشی از پیامدهای سدسازی ترکیه در عراق و سوریه
احتمالاً تا امروز بارها و بارها این جمله را شنیدهایم: جنگ آینده، جنگ بر سر آب خواهد بود. در گوشه و کنار دنیا، مناقشات بسیاری بر سر منابع آبی و حق بهرهبرداری از آنها جریان دارد. طرفین نزاعهای آبی معمولاً قبیلهها، بخشهای بهرهبرداریکننده از آب، جمعیتهای شهری و روستایی، استانها و ایالات یا دولتها هستند. در بسیاری از موارد اینچنینی، منازعات آبی ریشه در سازماندهی نادرست منابع آبی دارند. در این موارد، اجتماعات بومی و طرفداران محیط زیست به مقابله با بهرهبرداریهایی میپردازند که شیوههای زندگی بومی و پایدار را به چالش میکشد.
احتمالاً تا امروز بارها و بارها این جمله را شنیدهایم: جنگ آینده، جنگ بر سر آب خواهد بود. در گوشه و کنار دنیا، مناقشات بسیاری بر سر منابع آبی و حق بهرهبرداری از آنها جریان دارد. طرفین نزاعهای آبی معمولاً قبیلهها، بخشهای بهرهبرداریکننده از آب، جمعیتهای شهری و روستایی، استانها و ایالات یا دولتها هستند. در بسیاری از موارد اینچنینی، منازعات آبی ریشه در سازماندهی نادرست منابع آبی دارند. در این موارد، اجتماعات بومی و طرفداران محیط زیست به مقابله با بهرهبرداریهایی میپردازند که شیوههای زندگی بومی و پایدار را به چالش میکشد.
اگر منبع آبی مورد نزاع، در منطقهای داخل مرزهای یک کشور وجود داشته باشد، منازعه عمدتاً بین مردم دو واحد از تقسیمبندی کشوری - دو روستا، شهر یا استان - یا بین مردم یک واحد جمعیتی با دولت یا بنگاههای اقتصادی رخ میدهد. برخی از این منازعات که با تنشهای قومی و قبیلهای تشدید میشوند، ممکن است پایانی خونبار داشته باشند. دسته دیگری از منازعات، بین دولتها و بر سر منابع آبی مرزی و مشترک رخ میدهند. پیشبینی میشود در آینده نزاعهای مهمی بین دولتها صورت گیرد. دو مورد از مشهورترین این موارد بالقوه، نزاع بر سر رود براهماپوترا بین چین و هند و رود نیل بین اتیوپی و مصر است. رود براهماپوترا که از تبت در چین سرچشمه میگیرد، از ایالت آروناچال پرادش هند میگذرد، به رود گنگ میپیوندد و به خلیج بنگال در بنگلادش میریزد، برای هر سه این کشورها منبعی مهم است: برای چین در تولید برقآبی و برای هند و بنگلادش در آبیاری زمینهای کشاورزی. نگرانیها از پیامدهای منفی ساخت نیروگاههای برقآبی در فلات تبت برای کشاورزی هند، منبع تنشهایی جدی بین دو کشور در آینده خواهد بود. اتیوپی نیز در سال 2011، تصمیم به ساخت «سد رنسانس کبیر اتیوپی» در نزدیکی مرز سودان گرفت. این طرح تولید برقآبی که چون نهتنها برای اتیوپیاییها بلکه برای مناطق همجوار در سودان نیز برق تولید میکند، مورد حمایت سودان قرار گرفت. با این حال پیامدهای این طرح بر جریان آب رود نیل - که از گذشتههای دور به رودی پیشبینیناپذیر مشهور بوده است - باعث نگرانیهای مصر شده است. اما موردی دیگر نیز وجود دارد که تنشهای آن هر چه سریعتر به ما نزدیک میشوند: ساخت سد ایلیسو از سوی ترکیه بر روی رود دجله. سیاستهای غلط در مدیریت آب و چندین سال جنگی که آمریکا و برخی نیروهای غربی در کشورهای منطقه از جمله عراق راه انداختند، به بحرانی شدن مساله آب در خاورمیانه منجر شده که خود به لحاظ طبیعی، در مقایسه با بسیاری از مناطق جهان، منابع آبی غنیای ندارد. در چنین فضایی است که بهرهبرداری از آب به یک بازی برد-باخت و در طولانیمدت باخت-باخت بدل میشود.
منابع آب وقتی به عنوان مسالهای بحرانی در روابط سه کشور مطرح شد که در دهه 1970، سوریه و ترکیه آغاز به بهرهبرداری از رودخانه فرات از طرق آبیاریهای بزرگمقیاس و پروژههای تولید نیروی برقآبی کردند. این پروژههای کلان فرآیندهای سنتی تامین آب را به کلی از بین بردند.
جریان آب حاصل از بارندگی در آبریز رودخانهها در ترکیه، بهطور میانگین، سالانه 186 میلیارد مترمکعب است. حجم قابل مصرف از این ظرفیت تنها 110 میلیارد مترمکعب است. کشورهایی که از نظر منابع آبی غنی محسوب میشوند، سرانه مصرفشان هشت هزار تا 10 هزار مترمکعب در سال است. امروز ترکیه تنها 9 /25 میلیارد مکعب از ظرفیت قابل مصرف خود را بهرهبرداری میکند و میزان باقیمانده مازادی بر نیازهای این کشور نیست بلکه نمیتواند آن را به نیازهای خود اختصاص دهد.
برای عراق آب از نفت حیاتیتر است. دولت عراق تمام تلاش خود را میکند این وضعیت را به نحوی مدیریت کند. تخمینهای کنونی از آب قابل مصرف عراق حاکی از سرانه 2400 مترمکعبی در سال است. نابودی زیرساختهای این کشور در اثر جنگ و فقدان سرمایهگذاریهای سرمایهای به محرومیت بسیاری از عراقیها از دسترسی به آب آشامیدنی و امکانات بهداشتی اولیه منجر شده است.
منابع آب تجدیدپذیر سوریه 2 /15 میلیارد مترمکعب هستند که در سال 2004 و در اثر مصرف 6 /17 میلیارد مترمکعبی، منجر به 14 درصد کسری آب شد. در سال 2008 حجم کل آب قابل مصرف در سوریه 2 /14 میلیارد مترمکعب و مصرف سالانه 56 /17 میلیارد مترمکعب بود. در پایان همان سال تولید واقعی آب این کشور 8 /11 میلیارد مترمکعب بود. سرانه آب مصرفی در این کشور در آن سال به 60 مترمکعب هم نمیرسید.
رودخانه فرات که از ترکیه سرچشمه میگیرد و از سوریه و عراق میگذرد، در عراق با پیوستن به دجله، آبراه شطالعرب را تشکیل میدهند که آن نیز به خلیج فارس میریزد. فرات دو انشعاب اصلی به نامهای کاراسو و مرآت که هر دو از آناتولی شرقی سرچشمه میگیرند و انشعابهای کوچکتر بیشماری دارند. از کل حجم بالقوه آب حوضه رودخانه فرات، 7 /88 درصد از ترکیه سرچشمه میگیرد و 3 /11 درصد از سوریه. سهم عراق در جریان ورودی آب صفر است. نکته دیگر این است که کل حجم آبی که سه کشور بهرهبرداری از آن را آغاز کردهاند، 3 /17 میلیارد مترمکعب از کل ظرفیت فرات بیشتر است. در سالهای اخیر احداث سد روی رودخانه جریان آب به کشورهای پاییندست را به شدت کاهش داده است. پروژه آناتولی جنوب شرقی شامل ساخت 22 سد و 19 نیروگاه برقآبی میشود. به خاطر این پروژههای کلان، حجم آبی که از فرات به سوریه و عراق میرسد کاهش شدیدی مییابد. سدهای ترکیه و استفاده بیرویه سوریه از آب رودخانه، مانع از مصرف بهینه از آب رود میشوند.
رودخانه دجله که از دریاچه هزار در ترکیه سرچشمه میگیرد، مرزی به طول 40 کیلومتر را بین ترکیه و سوریه تشکیل میدهد. دجله با ورود به عراق به فرات میپیوندد و این دو با هم شطالعرب را تشکیل میدهند. انشعابهای اصلی آن در ترکیه بوتان، باتمانسو، کارپانسو و رودهای زاب بزرگ هستند. آب حوضه رودخانه بین ترکیه و عراق مشترک است. سهم این دو کشور به ترتیب 9 /51 و 1 /48 درصد است. مثل رود فرات، اینجا هم میزان مصرف سوریه و عراق به مراتب بالاتر از جریان آبی است که از کشورشان سرچشمه میگیرد و نیز کل هدف مصرفی سه کشور از ظرفیت کل این رودخانه فراتر میرود، البته این بار به میزان 8 /5میلیارد مترمکعب.
محل دیگر اختلاف، رودخانه «عاصی» است که از لبنان سرچشمه میگیرد، از سوریه میگذرد و در استان ختای ترکیه به دریای مدیترانه میریزد. عاصی 40 کیلومتر در لبنان، 120 کیلومتر در سوریه و 88 کیلومتر در ترکیه طی میکند. در لبنان دو آببند و در سوریه دو سد دستان و ماهرده، علاوه بر یک آببند در شهر جسر الشغور، بر این رود احداث شدهاند. هم سوریه و هم تا حدی لبنان، این رود برای آبیاری زمینهای کشاورزی بهرهبرداری میکنند. سوریه در سالهای پیش از جنگ داخلی، بهطور میانگین، سالانه 90 درصد از کل جریان رود را مصرف میکرد. از مجموع 2 /1 میلیارد مترمکعب حجم آب، تنها 120 میلیون مترمکعب آن به ترکیه میرسید.
سیل سدهای ترکیه
اواخر دهه 1970، دولت ترکیه «پروژه آناتولی جنوب شرقی» (موسوم به GAP) را کلید زد با این هدف که انرژی ارزان تولید و بازتوزیع زمین را با افزایش میزان زمینهای قابل آبیاری تشویق کند. با وجود این، هزینههای بالا، تاخیر در پروژه، آثار زیستمحیطی منفی سدها و شکست ساخت چندین کار آبیاری، GAP را به دشواری سنگینی بدل کرد که حل آن سالها زمان میبرد. سد ایلیسو سومین پروژه برقآبی بزرگ GAP، با ظرفیت تولید 1200 مگاوات است. مخزن آب آن تقریباً 300 کیلومتر مربع از دره دجله را به خود اختصاص میدهد.
هرچند کارهای پروژه در سال 1954 آغاز شده بودند اما پروژه نهایتاً اواخر دهه 1990 کلید خورد. از آن زمان چندین کنسرسیوم از شرکتهای اروپایی پروژه را دست گرفتند اما به خاطر آثار بحثبرانگیز طرح، نتوانستند حمایت آژانسهای اعتبار صادرات ملی را جلب کنند. در نتیجه بسیاری از شرکتها پروژه را رها کردند. از آغاز پروژه، نهادهای مدنی در ترکیه و اروپا نسبت به تبعات منفی ساخت سد به شیوههای گوناگون اعتراض کردند. در سال 2010، اردوغان اعلام کرد مایل است پروژه را با سرمایه بانکهای دولتی و خصوصی داخلی و حتی بدون حمایتهای مالی خارجی از سر گیرد. کار در سال 2011 دوباره آغاز شد و پروژه با سرمایههای داخلی و اروپایی همچنان ادامه دارد.
جمعی از نهادهای مدنی و حرفهای از دادگاه اجرایی دیاربکر خواستار توقف پروژه شدند. دادگاه به توقف پروژه رای داد. دولت برای دور زدن این تصمیم و دنبال کردن پروژه قوانین مربوطه را تغییر داد. در سپتامبر 2014، آلمان، اتریش و سوئیس ضمانتهای اعتباری خود برای پیمانکاران سازنده سد را به خاطر عدم رعایت ملاحظات زیستمحیطی و فرهنگی لغو کردند. در اوایل سال 2015، نیروهای پکک چند ماشین و یک لوله را در محل ساختوساز سد منهدم کردند. در مقابل این اقدامات، دولت با افزودن 600 سرباز به هزار سرباز محافظ سد، محل ساختوساز را بیش از پیش نظامی کرد. علاوه بر این مخالفتهای فزاینده مردم محلی با ساخت سد، پیمانکاران را مجبور به استخدام کارگران غیربومی کرده است.
در فوریه 2002 گروهی متشکل از سه سازمان غیردولتی انگلیسی به سوریه و عراق سفر کردند تا پژوهشی درباره پیامدهای بالقوه ساخت سد ایلیسو بر مناطق پاییندست انجام دهند. این گروه در مجموع چهار هدف داشت:
1- ارزیابی اینکه حمایت مالی بینالمللی از سدسازی در ترکیه تا چه اندازه سیاست آب در منطقه را بیثبات کرده است.
2- ارزیابی اینکه ترکیه به ویژه در زمینه اطلاعرسانی، مشورت و مذاکره با همسایگان پاییندست بر سر پروژههای آبی، چقدر از قوانین بینالمللی حاکم بر رودخانههای مشترک پیروی کرده است.
3- بررسی آثار شناختهشده دو سد پیشتر ساختهشده در ترکیه و سدهای برنامهریزیشده بر حجم جریان آب به مناطق پاییندستی، آثار آبیاری و صنایع بالادستی بر حجم آب در پاییندست و آثار سدهای ساختهشده و برنامهریزیشده بر کشاورزی، سلامت عمومی و محیط زیست مناطق پاییندست.
4- کسب اطلاعات بیشتر از مواضع کشورهای حوزه روخانههای دجله و فرات درباره استفاده مشترک از آب آنها.
گروه مذکور به این نتایج دست یافت:
1- سدهای GAP پیشاپیش تغییر مهمی را در نظام جریان آب از فرات و تا حدی دجله سبب شده است، هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت. کاهش جریان آب فرات پیشتر به افزایش شوری آب در نواحی پایین رودخانه منجر شده که تاثیری جدی بر کشاورزی گذاشته است. اجرای کامل پروژه GAP پیامدهای منفی عمدهای برای تعداد زیادی از مردم منطقه خواهد داشت.
2- اقدامات ترکیه با روح یا متن این موارد در تضاد است:
الف-طیف وسیعی از توافقها، قراردادها و پروتکلهایی که در سده گذشته با کشورهای حوزه دجله و فرات امضا کرده است.
ب- کنوانسیونهای بینالمللی راجع به تسهیم و مصرف آب، بهویژه کنوانسیون سازمان ملل درباره قانون مصارف غیرکشتیرانی از آبراههای بینالمللی و الزامات بینالمللی عمومی برای همه کشورها، حتی آنهایی که کنوانسیونهای خاص را تایید نکردهاند. این الزامات شامل موارد خاصی چون وظیفه اطلاعرسانی به کشورهای پاییندستی یا کشورهای تاثیرپذیر حوزه رودخانه، وظیفه مشورت با کشورهای پاییندستی یا کشورهای تاثیرپذیر حوزه رودخانه و وظیفه مذاکره با کشورهای پاییندستی یا کشورهای تاثیرپذیر حوزه رودخانه میشوند.
ج- رهنمودهای «بهترین عملکرد» برای پروژههای سدسازی بر رودخانههای مشترک، از جمله آنهایی که از سوی موسسات مالی بینالمللی و کمیسیونهای بینالمللی طراحی شدهاند.
3- همکاری بر سر مساله آب در منطقه ناممکن نیست؛ نظامی از مشاورهها و رایزنیها بین سوریه و عراق درباره دجله و فرات سابقهای طولانی و عملکرد مثبتی دارند. طبق یافته کمیسیون جهانی سدها، نزاع آب پیوندی بیواسطه با موازنه قدرت بین کشورهای حوزه رودخانه دارد.
با این مقدمات، گروه به چند نتیجه رسید:
1- تهدید آینده تامین آب سوریه و عراق، تهدیدی واقعی است که باید بر مبنای اصل پیشگیری با آن مواجه شد. گروه از جامعه بینالمللی میخواهد که به ترکیه فشار آورد که پروژه را تا رسیدن به توافقی با سوریه و عراق که ضامن توسعه پایدار فرات و دجله باشد، متوقف کند. تامین مالی پروژههای سدسازی در ترکیه از طرف آژانسهای اعتباری دوجانبه، چندجانبه و صادراتی باید متوقف شوند تا زمانی که چنین توافقی حاصل شود.
2- با وجود سطوح بالای همکاری بین سوریه و عراق در بهرهبرداری از دجله و فرات، به خاطر ناسازگاری ترکیه، سه طرف هنوز راه زیادی تا یک توافق دارند. گروه از جامعه بینالملل میخواهد برای فشار به ترکیه در راستای رسیدن به توافق، به سوریه و عراق بپیوندد.
3- به اجتماعاتی که از پیامدهای وارونه GAP بر مناطق پاییندستی، به شکل کاهش جریان و افت کیفیت آب، آسیب دیدهاند، غرامت داده شود. به ویژه، گروه از همه دولتهای مربوطه میخواهد سازوکارهای کارآمدی برای تضمین مشارکت گروههای صاحب نفع، از جمله گروههای اقلیت مثل کردها، گروههای آسیبدیده و مصرفکنندگان آب، در همه مذاکرات مربوط به این موضوع طراحی کند.
نگرانیهای عمده سوریها و عراقیها از پروژه GAP
1- کاهش جریان آب: بخش اعظم آب ذخیرهشده در سدهای GAP قرار است به آبیاری اختصاص داده شوند. طبق گزارش مدیریت GAP، سدهایی که بخشی از پروژه را تشکیل میدهند برای آبیاری 7 /1 میلیون هکتار زمین به کار میروند. عراق در سال 2002 محاسبه کرد که پروژههای آبیاری با آب دجله 8 /5 میلیارد مترمکعب آب مصرف میکند و در شهر جزیره، جریان دجله را در مسیرش به سمت سوریه به میزان 66 درصد کاهش میدهد. در نتیجه GAP سهم عراق از آب دجله 47 درصد کاهش مییابد. عراق همچنین پیشبینی میکند که کاهش جریان آب تاثیر منفی بسیاری بر سدهای برقآبی خواهد داشت. سوریه که وابستگی مشابهی به جریان پاییندستی فرات دارد، مشکلات مشابهی را پیشبینی میکند. پیش از ساخت سد کبان در سال 1966، ترکیه تنها از سه درصد آب فرات برای آبیاری استفاده میکرد. اگر GAP کامل شود، کل مناطق آبیاریشده با آب فرات در ترکیه به یک میلیون و 628 هزار هکتار میرسد که به سالانه 9 تا 9 /16 میلیارد مترمکعب آب نیاز دارد. مقامات سوری در سال 2002 تخمین میزدند که جریان پاییندستی فرات در عبور از مرز سوریه، 30 تا 60 درصد کاهش مییابد.
2- افزایش آلودگی آب: برنامهریزی اولیه برای GAP توجه اندکی به مساله جریانهای بازگشتی از طرحهای آبیاری کرده بود. هم سوریه و هم عراق میترسند که نتیجه این امر افزایش سطوح آلودگی در آبهای دجله و فرات باشد، مشکلی که با ورود سموم و کودهای شیمیایی به جریان آب و تخلیه فاضلاب از مراکز جدید شهریای که بنابر برنامه GAP قرار است ایجاد شوند، همراه میشود. مطالعهای مستقل پیشبینی میکند که میزان مواد حشرهکش در سهم سوریه از فرات و انشعابهای آن 35 درصد افزایش خواهد یافت. مطالعات فنی عراقیها نیز دوبرابر شدن میزان آلودگی در دجله را به دنبال آبیاری بالادستی در ترکیه پیشبینی میکنند. عراق همچنین بر این باور است که سدسازی بر دجله و فرات حدود 3 /1 میلیون هکتار زمین کشاورزی - حدود 40 درصد از زمینهای کشاورزی قابل استفاده - را در نتیجه افت کیفیت آب تحت تاثیر قرار خواهند داد.
3- جاهطلبیهای منطقهای ترکیه و کنترل منابع آب: همچنین، این هراس وجود دارد که سدسازیهای ترکیه این کشور را قادر به اعمال کنترل بر همسایگان پاییندستی کند. چنین هراسهایی بیاساس نیستند. در طول چندین سال، ترکیه مواضعی گرفته که نشان داده رویکردش نسبت به بهرهبرداری از فرات و دجله، رویکرد «اولویت با کشور سرچشمه» است. برای مثال، در سال 1992، نخستوزیر وقت ترکیه، سلیمان دمیرل، گفت: «نه سوریه و نه عراق حقی بر رودخانههای ترکیه ندارند، همانطور که ترکیه حقی بر نفت آنان ندارد. این مساله به حاکمیت سرزمینی مربوط میشود. حق داریم هر کاری دوست داریم انجام دهیم. منابع آب مال ماست، منابع نفتی مال آنها. ما در منابع نفتی آنها شریک نیستیم و آنها نمیتوانند از منابع آب ما سهم ببرند.» سیاست آبی تهاجمی ترکیه از سال 1990 مشخص شد، زمانی که این کشور جریان فرات را به مدت 9 روز برای پر کردن سد آتاتورک بست. هم سوریه و هم عراق، ترکیه را به عدم اطلاعرسانی قطع آب متهم کردند و عراق تهدید به بمباران همه سدهای فرات کرد. در سالهای اخیر نیز سلطهجوییهای ترکیه در خاورمیانه، بیش از پیش این گمان را تقویت میکند که دستکم یکی از اهداف دولت اردوغان برای پیشبرد سریع سدسازیها، از جمله سد ایلیسو، تقویت سلطه خود بر دو کشور همسایه، از طریق کنترل منابع آبی است.
بهطور مشخص در مورد سد ایلیسو، ملاحظات و نگرانیهایی وجود دارد. برخی از تغییر فصلهایی میهراسند که ایلیسو به همراه دیگر سدها میتواند جریان دجله به سوریه و عراق را مختل کند و بر اجتماعات وابسته کشاورزی فصلی اثر منفی بگذارد. فقط ذخیره برنامهریزیشده ایلیسو به تنهایی برای بستن جریان دجله به مدت دو تا سه ماه در هر سال، کافی خواهد بود.
طراحان این پروژه بر این باورند که درباره چنین ترسهایی مبالغه شده است. آنها ادعا میکنند که ایلیسو برای تولید نیرو درست شده، نه برای آبیاری و استفاده برقآبی باعث کاهش جریانهای پاییندستی نمیشود؛ برعکس رود فرات، انشعابهای مهمی به جریان دجله در پایین ایلیسو میپیوندند؛ و نظام اجرایی پیشنهادی سطح رضایتبخشی از تخلیه آب در هر فصل را تضمین میکند. همچنین، به هراسهایی مبنی بر اینکه فقدان مواجهه درست با فاضلاب در شهرها و شهرکهای بالادستی ایلیسو به کاهش کیفیت آب در ذخایر میانجامد، بیتوجهی شده است.
ساخت و اجراییکردن سد ایلیسو، به خودی خود، بر هیدرولوژی رود دجله تاثیر میگذارد. این کار با گرفتن همه جریانهای سیلابی به جز جریانهای بزرگ در بهار و رها کردن آنها در پاییز، باعث تغییر الگوی جریان فصلی آب میشود و نوسانهای جریانی بزرگی در طول روز ایجاد میکند که تاثیر آنها بیش از 65 کیلومتر در پاییندست مرز سوریه احساس میشود. اجراییکردن سد ایلیسو به همراه انحراف جهتهای آتی ناشی از پروژه سد جزیره، احتمالاً کاهش عمدهای در جریانهای تابستانی در سوریه و عراق ایجاد خواهد کرد. حتی ممکن است با اجرایی شدن کامل پروژههای ایلیسو یا جزیره، در دورههای خشکی، کل جریانهای تابستانی پیش از رسیدن به مرز منحرف شوند. تخلیههای آتی رود دجله برای آبیاریهای برنامهریزیشده در داخل ترکیه، این جریانها را کاهش خواهد داد. پر کردن ذخایر ایلیسو میتواند شرایط جریانی ضعیفی در سوریه و عراق ایجاد کند، به مراتب بدتر از آن مواردی که در دو سال خشکسالی پیاپی تجربه شده است. علاوه بر این، ذخایر ایلیسو حرکت جریانهای سیلابی خفیف و معتدل به سمت پاییندست را از بین میبرد، اما جریانهای بزرگ را نه.
آب و منازعات مسلحانه در عراق و سوریه
نکته مهمی که در این میان وجود دارد این است که به نظر بسیاری از کارشناسان، حل معضل آب در عراق و سوریه، نقشی اساسی در حل منازعات جاری در این کشورها دارند و در نتیجه تشدید بحران آب بر اثر سدسازیهای ترکیه، میتواند به وخامت اوضاع بینجامد. تحلیلگران امنیتی در لندن و بغداد میگویند نتیجه منازعات جاری در سوریه و عراق ممکن است به این بستگی داشته باشد که چه کسی ذخایر آب منطقه را کنترل کند.
به گفته مایکل استفن، رودها، کانالها، سدها و تاسیسات فاضلاب و نمکزدایی، اکنون در منطقهای که بهطور منظم کمبود آب را تجربه میکند، به اهداف نظامی بدل شدهاند. او میگوید: «کنترل ذخایر آب منجر به کنترل استراتژیک بر شهرها و روستا میشود. آب حالا هدف استراتژیک همه گروهها در عراق است. ما شاهد جنگی برای کنترل آب هستیم. مساله مرگ و زندگی است. اگر در عراق آب را کنترل کنید، آن وقت یک سور به بغداد زدهاید و میتوانید مشکلات زیادی ایجاد کنید. در این نزاع، آب نقشی اساسی دارد.»
دو سال پیش، تروریستهای داعش کنترل بیشتر نواحی بالایی دجله و فرات در عراق را تحت کنترل داشتند. متیو ماچوفسکی، پژوهشگر امنیت خاورمیانه در پارلمان بریتانیا و دانشگاه کویین مری لندن، میگوید: «نیروهای شورشی تاسیسات آب را هدف قرار میدادند تا عرضه آب جمعیت شیعه جنوب عراق را قطع کنند.» او میافزاید: «پیشاپیش از آب به عنوان ابزار جنگ از سوی همه گروهها استفاده شده است. میتوان ادعا کرد کنترل آب در عراق حتی از کنترل پالایشگاههای نفت هم مهمتر است، به ویژه در تابستانها. کنترل ذخایر آب اهمیتی بنیادین دارد. آب را قطع کنید، آنگاه بحرانهای بهداشتی بزرگ راه میافتد.» داعش زمانی کنترل آببند سامرا بر رود دجله و نواحی پیرامون سد موصل، کمی بالاتر از همان رود، را در کنترل داشت. اگر سد حدیثه هم به دست داعشیان میافتاد، آنها کنترل بخش اعظم برق عراق را در اختیار میگرفتند.
یکی از اهداف اولیه نیروهای ویژه آمریکایی در زمان تجاوز به عراق در سال 2003، تامین امنیت سد حدیثه بود. آنها از این میترسیدند که نیروهای صدام حسین، با گشودن درهای کنترلکننده جریان رود، از این سد، که 30 درصد برق عراق را تامین میکرد، به عنوان یک سلاح کشتار جمعی استفاده کنند. میلیاردها لیتر آب میتوانست آزاد شود، برق بغداد قطع شود، شهرها و روستاهایی با صدها کیلومتر مساحت را سیل ببرد و کشور فلج شود.
در وقوع بیثباتی سیاسی در سوریه، خشکسالی شدید سال 2006 و از بین رفتن زمینهای کشاورزی، از دلایل اصلی شمرده میشوند. در دوره جنگ داخلی، هم نیروهای داعش و هم نیروهای رژیم بشار اسد، از آب برای کنترل شهر حلب استفاده کردند. داعش در نوامبر 2012، سد تشرین بر رود فرات را، که در فاصله چند ده کیلومتری شهر قرار داشت، تصرف کرد. نعار شاموط میگوید: «خدمات اساسی سوریه زیر بار حملات سنگین به زیرساختهای ذخایر آب، به مرز ویرانی رسیدهاند. در طول جنگ داخلی، هدفگیری عامدانه شبکههای تامین آب یک رویداد عادی بوده است.» در چنین شرایطی که عراق و سوریه از نظر سیاسی و اقتصادی فروپاشیدهاند، سوریه سالها قحطی را تجربه کرده، درگیریهای نظامی همچنان در دو کشور جریان دارند و تنشهای قبیلهای و منطقهای درون این کشورها جاریاند و حتی پس از ثبات سیاسی نسبی جاری خواهند بود، بدترین اثر سدسازیهای ترکیه تشدید بیثباتی سیاسی و منازعات داخلی در عراق و سوریه خواهد بود. این اقدامات نهتنها تنشهای داخلی در این کشورها بر سر دسترسی به منابع آب را تشدید میکنند و به منازعات منطقهای سه کشور بر سر کنترل آب دجله و فرات دامن میزنند، عراق و سوریه را از یک منبع طبیعی لازم برای تامین نیازهای اولیه مردم و در مرحله بعد، توسعه اقتصادی محروم میکنند. سدسازیهای ترکیه را پیش از هر چیز باید در بستر سیاستهای منطقهای چند سال اخیر این کشور دانست. ترکیه میکوشد سلطه خود را بیش از پیش بر کشورهای منطقه مستحکم کند و فقیرسازی همسایگان از نظر دسترسی به منابع طبیعی، یکی از راههای دستیابی به این هدف است.