منازعات آبی
خطر جنگ برای آب کدام کشورها را بیشتر تهدید میکند؟
«جنگ، جنگ آبه». این جمله یکی از دیالوگهای فضای مشوش آغاز فیلمی هیجانانگیز و تماشاگرپسند به نام «مکس دیوانه: جاده خشم» است. فیلمی که ساخته شدن آن سالها طول کشید اما در اکران موفق بود و در جشنواره معتبری چون اسکار با نامزدی در 10 رشته و بردن شش جایزه، نشان داد که تا چه اندازه فیلم موفقی است.
«جنگ، جنگ آبه». این جمله یکی از دیالوگهای فضای مشوش آغاز فیلمی هیجانانگیز و تماشاگرپسند به نام «مکس دیوانه: جاده خشم» است. فیلمی که ساخته شدن آن سالها طول کشید اما در اکران موفق بود و در جشنواره معتبری چون اسکار با نامزدی در 10 رشته و بردن شش جایزه، نشان داد که تا چه اندازه فیلم موفقی است.
گرچه موفقیتهای مکس دیوانه را باید به پای جلوههای ویژه، تدوین، فیلمبرداری، صدابرداری، گریم و طراحی صحنه نوشت اما بیننده، لااقل بعد از تمام شدن فیلم و رهایی از هیجان صحنههای پرزد و خورد، نمیتواند از موضوع مهیب آن یاد نکند؛ جنگ بر سر منابعی که این بار به گفته همان دیالوگهای پراکنده ابتدای فیلم، دیگر بر سر نفت و بنزین یا حتی جنگ هستهای نیست. جنگ بر سر آب است. زمین خشکیده و مسموم شده و انسانهای نیمهجان به جان هم افتادهاند تا قطرهای آب داشته باشند. در زمین گیاهی نمیروید و نشانهای از سبزی گیاهی نیست. همان منابع محدود نیز در چنگ قدرتمدارانی است که با ارتش و سلاح و سپاه از آن تنها به نفع خودشان و برای بقای خودشان بهرهبرداری میکنند. سناریویی که شاید، نه در این شکل و شمایل، دور از نقاط خشک و کمبارش جهان نباشد.
261 رودخانه بینالمللی تقریباً نیمی از سطح خشکیهای جهان را پوشاندهاند و تعداد نامشخصی آبخوان مشترک دارند. آب همواره یکی از عوامل تنشهای سیاسی میان اعراب و اسرائیل، هند و بنگلادش، آمریکا و مکزیک و همه 10 کشور حوزه رود نیل بوده است. آب تنها منبع کمیابی است که هیچ جایگزینی برایش وجود ندارد. علاوه بر آن در حوزه آب با فقر قوانین توسعهیافته بینالمللی مواجه هستیم و نیاز به آن شدید، فوری و همیشگی است. به همین دلیل است که آب و جنگ دو مسالهای هستند که در دههها و سالهای اخیر به کرات در کنار هم آمدهاند.
خاورمیانه، مرکز جنگهای همیشگی
گویا جنگهای خاورمیانه تمامی ندارد و تنها بهانههای آن عوض میشود. جنگهای نفتی، قومی و قبیلهای، مبارزه با تروریسم، فرقههای مذهبی، بنیادگرایی و شاید در آینده نهچندان دور آب. گزارشهایی که از مراجع مختلف در مورد مساله آب و بحران خشکسالی منتشر میشود یک پای ثابت آن منطقه بیثبات خاورمیانه است. در سال 2013 ناسا گزارشی منتشر کرد که در آن نسبت به کاهش شدید منابع آبی در خاورمیانه هشدار داد. در این گزارش ذکر شده بود که در خاورمیانه به دلیل سوءمدیریت، تقاضای فزاینده برای مصرف آبهای سطحی و اثرات خشکسالی 2007 معادل حجم بحرالمیت، آب در خاورمیانه از دست رفته است. این گزارش در نشریه آمریکایی اتحادیه ژئوفیزیک (the American Geophysical Union) به چاپ رسید و محققان با تحلیل دادههای گردآوریشده از سال 2003 از ماهواره تحقیقاتی ناسا اعلام کردند منابع آب شیرین در بخشهایی از ترکیه، سوریه، عراق، و ایران در طول حوضه رودخانههای دجله و فرات به اندازه 144 کیلومتر مربع از دست رفته و از این لحاظ بعد از رکورد هند، دومین ثبت از دست رفتن آب شیرین در جهان است.
حدود 60 درصد از آب از دست رفته نتیجه پمپاژ آب از منابع زیرزمینی است و برای نمونه میتوان به فعالیت یک هزار حلقه چاه فقط در عراق در این حوضه اشاره کرد. حدود 20 درصد از کاهش آب نیز مربوط به تاثیر خشکسالی است که با بارش اندک برف و خشکی زمین همراه شده است. به گفته محققان میزان از دست رفتن آب در این ناحیه در شمار بزرگترین نمونههای مشابه در جهان است که بعد از خشکسالی رخ داده است.
این مطالعه تاکید دارد که بحران آب در خاورمیانه بسیار جدی است و افزایش تقاضا به دلیل افزایش جمعیت، جنگ و اثرات منفی تغییر آب و هوا این چشمانداز را ترسیم میکند که برخی کشورهای این منطقه در دهههای آتی با بحران شدید کمبود منابع آب مواجه میشوند. برخی از کشورها مانند یمن فقرزده با مناطق نیمهبایر و فقر بیشتر مواجهند اما کشورهای نفتی ثروتمند حاشیه خلیح فارس نیز با توجه به جهش اقتصادی که منجر به ایجاد شهرهای مدرن و بزرگ در دل کویر شده است، با مشکل کمبود آب دست به گریبان هستند.
بانک جهانی نیز در گزارشهای متعددی از جمله گزارشی که در جریان گفتوگوهای تغییرات آب و هوا از سوی سازمان ملل در قطر، منتشر کرد جدیترین مشکل خاورمیانه و شمال آفریقا را بدتر شدن وضع منابع آب عنوان کرد. این منطقه در حال حاضر پایینترین میزان منابع آب شیرین در جهان رادارد. با تغییرات آب و هوا انتظار میرود خشکسالی در این منطقه شدیدتر و جدیتر شود و میزان آبهای روان تا سال 2050 به میزان 10 درصد دیگر کاهش پیدا کند. این در حالی است که تقاضا برای آب تا سال 2045 بیش از 60 درصد افزایش مییابد.
یکی از بزرگترین چالشهای حفظ منابع آب، رقابت در تقاضا برای آب است که بهویژه مشکل را در حوزه رودهای دجله و فرات بدتر کرده است. محققان میگویند ترکیه سرشاخههای دجله و فرات را کنترل میکند و با اجرای طرح آناتولی جنوب شرقی و ایجاد مخازن و زیرساختهایی چون سد میزان آب ورودی به عراق و سوریه را کاهش میدهد. اگر نوعی همکاری مدیریتی میان این سه کشور شکل نگیرد، تنشها بسیار جدیتر خواهد شد چرا که ترکیه همچنان به تغییر مسیر آب برای آبیاری زمینهای زراعی ادامه خواهد داد.
کاهش جریان آب فشار زیادی بر اراضی و مناطق شمال عراق وارد آورده است. گزارش سازمان ملل و سایر گزارشهای مشابه نشان میدهد کاهش آب ورودی به این مناطق به دلیل استفاده بالای ترکیه، باعث شده است تا در این مناطق فشار زیادی روی منابع آب زیرزمینی وارد شود که با توجه به وضعیت شکننده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این مناطق تنها نتیجه وخیمتر شدن ماجراست. این گزارشها تاکید دارد که بازگشت منابع آبی به قبل از بحران نزدیک به ناممکن است، مناطق خشک، خشکتر میشود و با توجه به کاهش بارندگی در این مناطق تنها کاری که فعلاً میتوان انجام داد مدیریت منابع موجود آب به بهترین شکل ممکن است.
بدترین خشکسالی 900 سال اخیر
سال گذشته نیز گزارش دیگری از ناسا منتشر شد که نشان میداد منطقه خاورمیانه در بدترین خشکسالی 900 سال اخیر تاریخ خود گرفتار آمده است. روش محققان در این مطالعه جالب بود و آنها از روی حلقههای تنه درختان در شرق دریای مدیترانه در قبرس، اسرائیل، اردن، لبنان، ترکیه و سوریه به بررسی شدت کمبود آب پرداختند. حلقههای موجود در تنه درختان نشانه سالهای عمر آنهاست، حال در سالهای خشک و کمآب این حلقهها نازکتر و در سالهای پربارش و پرآب این حلقهها کلفتتر است. بنابر این گزارش تیم تحقیقاتی در سالهای 1100 تا 2012 با توجه به اسناد تاریخی به خشکسالیها توجه کردهاند. بازه پربارش بودن یا خشک بودن معمولاً باز و طولانی بوده است اما خشکسالی اخیر این منطقه که بین سالهای 1998 تا 2012 مدنظر قرار گرفته، بسیار وخیمتر از خشکسالیهای قبلی بوده است. برابر تحقیقات خشکسالی رخداده طی سالهای اخیر50 درصد خشکتر از بدترین خشکسالی 500 سال گذشته و 10 تا 20 درصد خشکتر از بدترین خشکسالی 900 سال اخیر بوده است.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد خشکسالی بین سالها 2007 تا 2010 در جنگ داخلی سوریه نقش داشته است. خشکسالی شدیدی که منجر به از بین رفتن مزارع و مهاجرت گسترده خانوارهای روستایی به مناطق شهری شده است. در سوریه، کشوری که نظام حکمرانی ضعیف و سیاستهای بیثبات کشاورزی و محیطزیستی داشت، خشکسالی در نقش کاتالیزور ظاهر شد و این گرفتاریها را به ناآرامیهای سیاسی تبدیل کرد.
چشمانداز 30 ساله خشکسالی
گزارشهای ناسا نشان میدهد 45 کشور جهان در 30 سال آینده در معرض خشکسالی شدید هستند. خاورمیانه و شمال آفریقا گرمتر و خشکتر از هر زمان دیگری هستند. تخمین زده میشود تا سال 2050 حدود 80 تا 100 میلیون نفر از ساکنان این مناطق در معرض تنش شدید آبی قرار خواهند گرفت.
ایران نیز در فهرست کشورهای در معرض خشکسالی و تنش آبی در رتبه چهارم قرار گرفته است. گزارشهای ناسا نشان میدهد که امکان دارد بین 30 تا 40 سال آینده بخش وسیعی از ایران به بیابان تبدیل شود. این در حالی است که بدترین وضعیت آبی نیز گریبانگیر کشورهای همسایه ایران چه در شرق و چه در غرب است. آنچه این وضعیت را وخیمتر میکند بیثباتی شدید سیاسی و امنیتی در این مناطق است. افغانستان اگرچه دولت مستقر و مرکزی دارد و سالهاست برای بهبود امنیت مردمانش تلاش میکند اما هنوز گرفتار پیکارجویان طالبان و تروریستهای داعش است. عراق با وجود پیروزیهای اخیر بر داعش و آزادسازی شهرهای مهمی چون موصل و سد بزرگی چون سد موصل، به شدت مستعد درگیری و ناآرامی است و به نظر میرسد سالها طول بکشد تا بتواند امنیت را بر این کشور حاکم کند. اوضاع سوریه بدتر است و هیچ چشماندازی از برقراری صلح در آن دیده نمیشود. در همین حال کشور ترکیه، که البته تنشهای داخلی طی چند سال گذشته در آن تشدید شده است، در حال بهرهبرداری و حتی سوءاستفاده از منابع بالادستی آب به ویژه در رودهای دجله و فرات است. مسالهای که باعث میشود کیلومترها از سرزمینهای عراق و سوریه تبدیل به بیابان شود و حتی دامنه اثرگذاری آن به هورالعظیم در ایران نیز برسد. بدتر از آن ایجاد زمینهای بیابانی مستعد تولید ریزگردهاست که زندگی مردمان زیادی در ایران و عراق را تهدید میکند و میتواند به عاملی مهم در مهاجرت تبدیل شود. ایران همچنین از طرف شرق نیز با کشور افغانستان ممکن است دچار مشکلاتی روی رودخانه هریرود شود. جایی که افغانستان با کمک هند در حال سدسازی و توسعه بهرهبرداری از منابع آبی است و به تبع آن خشکسالی و ریزگرد برای استانهای شرقی ایران به ویژه سیستان و بلوچستان به ارمغان میآورد. این در حالی است که حجت میانآبادی، متخصص دیپلماسی آب، معتقد است که کمتوجهی ما به مقوله مذاکره بر سر حقابه و دیپلماسی باعث شده است کشور ما نتواند از حقوق حقه خود در مورد بهرهمندی از آبهایی که منشأ آن در افغانستان است دفاع کند و نمونه بارز آن را سفر مستقیم نارندرا مودی، نخستوزیر هند، از ایران به افغانستان برای افتتاح سد سلما میداند. در حالی که افغانستان سایر طرحهای هند برای احداث سد روی رودخانههایی را که از این کشور به سمت پاکستان در جریان هستند به خاطر جلوگیری از ایجاد اختلاف با همسایه شمالی به تعویق انداخته است.
روشن است که در یک دهه آینده وضعیت بحران آب در منطقه شدیدتر میشود و لازم است مذاکرات بیشتر و دقیقتری روی سهم آب با همسایگان شکل بگیرد. این در حالی است که ترکیه تاکنون نشان داده به هیچ عنوان حاضر به مذاکره نیست. شاید اگر وضعیت امنیتی سوریه و عراق بهبود یابد و دولتهای مرکزی این کشورها باثبات بیشتر مستقر شوند یکی از اولویتهای خود را ستاندن سهم آبشان از ترکیه قرار دهند. اینجاست که با وجود حاکم اقتدارگرایی مانند اردوغان احتمال تنش و درگیری افزایش مییابد. اما آیا این تنشها و درگیریها به جنگ آبی منجر خواهد شد؟ آیا کشورهای کمآب و فقیر خاورمیانه در میان تمام جنگهایی که در طول تاریخ از سر گذراندهاند، جنگ آب را نیز تجربه خواهند کرد؟
آمار نشان میدهد که در یک قرن اخیر، بهجز هفت مورد درگیری جزئی و کوچک، هیچ جنگی هنوز به خاطر آب رخ نداده است. در مقابل نزدیک به 150 معاهده آبی در همین دوره به امضا رسیده است. همین معاهدهها میتواند الگوی نسبتاً مناسبی برای تهیه چارچوبهای حل اختلافات آبی باشد. جنگ برای آب از نظر استراتژیک نه عقلانی است نه در حل مساله بحران آب و از نظر هیدروگرافی (Hydrography) موثر است و نه از نظر اقتصادی توجیهپذیر و قابل دوام است. در واقع نزاع بر سر آب تنها به غرق شدن منافع مشترک میانجامد. تجربه نشان داده است که نظامهای همکاری در حوزه آب که از طریق معاهدهها برقرار شده است در طول زمان به طرز شگفتآوری، حتی در بین دولتهای متخاصم، انعطافپذیر هستند. اما شاید تمام این تجربیات و شواهد به کار خاورمیانه نیاید و تنشهای آبی جای خود را به جنگهای خونین بدهد.