جنگ و صلح
دیپلماسی و جنگ آب در گفتوگو با حجت میانآبادی
حجت میانآبادی میگوید: دیپلماسی آب مسالهای نیست که متولی آن صرفاً سازمان محیطزیست یا وزارت خارجه یا وزارت نیرو باشد. گرفتن انگشت اتهام تنها به سمت این سه نهاد، که بدون شک همگی در انجام وظایف خود در حوزه دیپلماسی آب قصور داشتهاند، کار صحیحی نیست. اما تنها این سه نهاد مسوول نیستند.
نه به اندازه سیاستمداران بدبین و معتقد به شکلگیری جنگ آب است و نه مانند دانشمندان حوزه آب خوشبین به شکلگیری همکاری و مشارکت کشورها به دلیل کمبود آب؛ حجت میانآبادی پژوهشگر حوزه دیپلماسی آب در موسسه تحقیقاتی دانشگاه تافتس بوستون آمریکا، مشکل اصلی مربوط به آب در ایران و کشورهای همسایه را سوءمدیریت و نظام بد حکمرانی آب میداند که باعث روند فزاینده تقاضای آب شده است. میانآبادی فقدان مطالعات علمی روی پروژههای آبی مانند آناتولی جنوبشرقی در ترکیه را یک غفلت بزرگ میداند که باعث شده است ما از ابزار مستند و به نوعی مدرک محکمهپسند و قابل ارائه در مجامع بینالمللی محروم باشیم و نتوانیم بر سر حقوق خودمان چانهزنی کنیم. بدتر اینکه حتی از اثرات این پروژه و طرحهای مشابه در افغانستان روی محیطزیست کشور اطلاع دقیقی وجود ندارد و در مقابل مسائل دستچندم در اولویت کار سازمان محیطزیست قرار گرفته است.
♦♦♦
یکی از ابرچالشهای پیشروی ما مساله کمبود شدید منابع آبی است که این ظرفیت را دارد که با توجه به خشکسالی بیسابقه در منطقه و کاهش شدید منابع آبی به اختلافات و تنش تبدیل شود. به نظرتان وضعیت کلی منطقه و همسایگان ایران در حال حاضر چگونه است و آیا نشانههایی از اختلافات رو به تنش دیده میشود؟
در ابتدا برای روشنتر کردن مساله باید به این نکته اشاره کنم که تنش در مورد مساله کلیدی آب و بهخصوص منابع مشترک تنها به منطقه خشک و نیمهخشک آسیای غربی (خاورمیانه) و منطقه منا (Mena) که شامل شمال آفریقا هم میشود، محدود نیست بلکه تنش و درگیری آبی حتی در مناطق بسیار پرآب دنیا هم قابل مشاهده است. پس لزوماً کمبود منابع آبی یا کمآبی عامل ایجاد اختلاف یا تنش نیست. در واقع تحقیقات نشان میدهد که پرآبی هم ممکن است در برخی مواقع باعث ایجاد تنش و حتی درگیری شود. آب چه کم باشد و چه زیاد، به دلیل اهمیت و نبود جایگزین، میتواند باعث ایجاد تنش و در مواقع حادتر باعث درگیری شود. اما این سکه روی دیگری هم دارد؛ منابع آبی، چه کم و چه زیاد، میتوانند زمینه مشارکت و همکاری کشورها را نیز فراهم کنند. با این فروض اگر تصور کنیم که کمآبی در منطقه منا باعث ایجاد درگیری میشود، در مقابل آیا کسی میتواند ادعا کند که اگر منطقه منا منطقه پرآبی بود، اختلاف و تنش یا درگیری بر سر آب رخ نمیداد؟ پاسخ این پرسش منفی است. شواهد نشان میدهد که مشکل منطقه، کمآبی نیست. اگر کمآبی به منزله بحران، تعبیر و تفسیر شود (که اینگونه نیست و بحث مجزایی میطلبد) مانند این است که صورت مساله را پاک کردهایم چراکه تنشها صرفاً معلول عامل مهمی به نام کمآبی نیست.
اگر صرفاً کمآبی در ایجاد تنش و درگیری موثر نیست، ریشهها و دلایل دیگر چیست؟
نمیتوان گفت منطقه ما، به طور مطلق منطقهای خشک یا با دسترسی کافی به منابع آب است. در واقع، پای مسائل دیگری در میان است که به اختلافات دامن میزند. اما مهمترین مساله دخیل در درگیری که در حال مطالعه آن هستیم این است که خود کمآبی منجر به شکلگیری بحران آب نمیشود. بدون شک آنچه سبب میشود «کمآبی» به «بحران آب» تبدیل شود، سوءمدیریت و حکمرانی بد است که نشانههای این دو ویژگی در مقیاسهای محلی، ملی و منطقهای کاملاً مشهود است. بانک توسعه آسیایی (ADB) هر سال گزارشی از وضعیت و چشمانداز آب در کشورهای آسیایی منتشر میکند. در گزارش جامع سال 2013 این نهاد، یک جمله کلیدی وجود دارد که میگوید: «کشورهای آسیایی از مسالهای به نام کمبود فیزیکی آب رنج نمیبرند؛ آنچه کمبود آب را به یک معضل جدی در این کشورها تبدیل میکند، مدیریت آب است.» باید به این نکته بسیار مهم توجه کرد که تاکید بیش از حد روی مساله کمآبی سبب غفلت ما از ریشههای اصلی بحران و ورشکستگی آب میشود. کمآبی به معنای بحران آب نیست. برای نمونه صدها سال است که یزد منطقه کمآبی بوده است اما زمانی کمآبی در یزد به بحران تبدیل شد که به دلیل سوءمدیریت و سیاستگذاری غلط، تقاضای آب در یزد افزایش یافت؛ مثلاً صنایع بسیار آببر در یزد ایجاد شد. سازگاری اصلی مهم در مدیریت آب است که سالیان سال بود که در یزد اعمال میشد. اما به دلیل رویکرد غلط در سیاستگذاریها و تمرکز بیش از حد روی کمآبی، «تقاضا»ی آب، و نه «نیاز» به آب، افزایش یافت. برای روشن شدن مساله یک مثال ملموس میزنم. یک فرزند در خانواده نیازها و در عین حال تقاضاهایی دارد. خانواده موظف به تامین نیازهای فرزند است اما لزوماً موظف به تامین تقاضاها نیست. چون ممکن است فرزند تقاضایی داشته باشد که در میانمدت و بلندمدت برای او زیانآور باشد. اتفاقی که در حوزههای ملی و بینالمللی رخ داده این است که متاسفانه تقاضای آب مورد توجه جدی سیاستگذار قرار گرفته است. در این میان برخی مسوولان به همراه رسانهها به اشتباه، آگاهانه یا ناآگاهانه متاسفانه این تقاضای آبی را به نام نیاز آبی و عدم تامین آن را به عنوان بحران معرفی میکنند. در مرحله بعد از آن نیز خواهان اعمال سیاستها و رویکردهایی برای حل این بحران هستند که سالیان سال است شکست خورده و تبعات منفی آنها در دنیا ثابت شده است.
آیا کشورهای منطقه نیز دچار سوءمدیریت در حکمرانی آب هستند؟
مثالهایی که مورد اشاره قرار گرفت، عمومی است و این معضل در نقاط مختلف دنیا قابل مشاهده است. نشانههای حکمرانی بد آب در ایران کشورهای اطراف کاملاً مشهود است. در عین حال زمانی که بحث آبهای بینالمللی و فرامرزی پیش میآید، بحث استفاده ابزاری از آب برای مقاصد سیاسی هم پیش میآید که هم در کشورهای دچار کمبود آب و هم در کشورهای پرآب میتواند به اختلاف و درگیری منجر شود. برای نمونه حوضه دریای آرال واقع در آسیای مرکزی یکی از حوضههای نسبتاً پرآب دنیا محسوب میشود که ایران نیز سهم اندکی از این حوضه آبریز دارد. اما نکته مهم آن است که برخی کارشناسان و متخصصان هیدروپولتیک عنوان میکنند هیچ حوضهای در دنیا به اندازه آمودریا، مستعد درگیری و جنگ بر سر آب نیست. یعنی سه عامل، سوءمدیریت، حکمرانی بد و تلاش برای استفاده ابزاری از آب برای مقاصد سیاسی و اقتصادی باعث میشود، آب، چه کم و چه زیاد به عاملی برای اختلاف، تنش یا درگیری تبدیل شود.
ترکیه در حال اجرای پروژه آناتولی جنوبشرقی است که نگرانیهای زیادی برای سوریه، عراق و ایران ایجاد کرده است. همچنین افغانستان با کمک هند مشغول سدسازی روی رودخانههایی است که به سمت ایران جاری است. این اقدامات تا چه اندازه میتواند تنشزا و خطرآفرین باشد و ما برای دفاع از حقوق کشور بهتر است چه مسیری را در پیش بگیریم؟
اقداماتی که کشورهای بالادستی و حتی پاییندستی روی منابع آبی مشترک و فرامرزی انجام میدهند بدون اینکه تبعات زیستمحیطی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن را مورد بررسی قرار دهند میتواند موجب ایجاد اختلاف و تنش و حتی درگیری و خشونت کند. روی این نکته تاکید ویژهای دارم که مسائلی از این دست نیز نباید تنها به حد و حدود یک مساله زیستمحیطی تقلیل داده شود. باید این مساله به طور جامع دیده شده و اثرات و تبعات مختلف آن در حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین کشورها نیز مورد مطالعه قرار گیرد. این ملاحظات باید در طرحها و مطالعات منابع آب به ویژه در مورد کشورهای بالادست مورد توجه واقع شود. هرگونه اقدامی روی منابع آب بدون در نظر گرفتن این مسائل و مطالعه جدی میتواند اثرات زیانبار و حتی جبرانناپذیری برای خود کشور یا سایر کشورهای ساحلی حوضه آبریز یک رودخانه بینالمللی و فرامرزی ایجاد کند.
ببینید ما یک مشکل جدی در تحلیل وضعیت دیپلماسی آب در کشور داریم؛ اینکه متاسفانه هنوز نتوانستهایم به معنای واقعی نقشه راهی برای دیپلماسی آب کشور طراحی کنیم. تردیدی نیست که ما وضعیت بسیار خاص و پیچیدهای از نظر هیدروپولتیکی داریم و از این نظر کار سیاستگذاران برای تدوین یک نقشه راه مشخص بسیار سخت است. اما این سختی و پیچیدگی نباید باعث شود که ما از این کار مهم غفلت کنیم. ما نقشه راه و برنامهریزی مدون نداریم و به جای اقدامات پیشگیرانه و فعالانه در حوزه دیپلماسی، درگیر اقدامات منفعلانه هستیم. مثلاً افغانستان سدهای مختلفی در حوضه رودهای هیرمند و هریرود میسازد یا برنامههای ساختش را اعلام میکند و بعد از آن ما شروع به اعتراض میکنیم. منظور از سیاست فعال هم درگیری و استفاده صرف از جبر و زور نیست. ما نیازمند یک دیپلماسی فعال و پویا هستیم. حال اینکه مولفهها و ابزار دیپلماسی فعال چیست و آیا ما دارای آن ابزار هستیم هم یک بحث مفصل است. نیاز است که مجموعهای از نهادهای تصمیمگیر و سیاستگذار ما از جمله وزارت امور خارجه، سازمان محیطزیست، وزارت نیرو و... که همه در دیپلماسی آب نقش و مسوولیت دارند به این مساله دقت کنند. اجازه دهید من به یک نمونه مشخص اشاره کنم. در حال حاضر این گزاره به شدت مطرح است که اگر ترکیه سد ایلیسو را بسازد، بخشهای وسیعی از ایران و حتی برخی گفتهاند تمام ایران، درگیر گردوغبار خواهد شد. حال شما از سازمان محیطزیست بپرسید که چند مطالعه جامع و کامل میتواند به شما ارائه کند که اثرات و تبعات ساخت سد ایلیسو را روی محیطزیست کشور ما مورد بررسی قرار داده است. متاسفانه چنین مطالعاتی وجود ندارد. ما از بدیهیترین کار یعنی مطالعه دقیق و درست و ایجاد ابزار مستند و علمی برای خودمان غفلت کردهایم. تاکید میکنم که پرداختن به مسائلی مانند حفاظت از یوزپلنگ ایرانی، خرس قهوهای، مبارزه با مساله سگکشی و مانند اینها خوب و مفید است اما آیا اهمیت آن در کلان محیطزیست ایران بیشتر از اهمیت اثرات پروژه آناتولی ترکیه یا سدسازیهای افغانستان یا اقدامات عراق است؟ سازمان محیطزیست، بدون توجه به دولت حاکم، در یک دهه گذشته چه اقدامی در خصوص پروژه آناتولی انجام داده است؟ آیا به اندازه انگشتان یک دست، کار مطالعاتی و پژوهشی داریم که اگر پروژه آناتولی بهطور کامل اجرا شود چه اثراتی روی کشور ما خواهد گذاشت؟ فکر کنید ما با تمسک به مسائل حقوق بینالملل بخواهیم این مساله را پیگیری کنیم آیا یک مستند علمی قابل ارائه در مجامع بینالمللی داریم؟ آیا میتوانیم به طور علمی در یک مجمع بینالمللی بگوییم اجرای این پروژه چه اثرات و تبعات زیستمحیطی روی ایران دارد؟ ضعف کاری ما در این مساله بسیار زیاد است. من مکرر این مساله را در چند سال گذشته گوشزد کردهام اما کسی گوشش بدهکار نبوده و نیست. پرداختن صرف به مساله یوزپلنگ و خرس در کنار اهمیت بالایی که دارد، آگاهانه یا ناآگاهانه، باعث گم شدن مسائل کلیدی و ریشهای زیستمحیطی کشور شده است. اینکه تمام رسانهها و ابزار قانونی و اختیاراتی که داریم را درگیر مسائل دستچندم زیستمحیطی کنیم، جای نگرانی و جای سوال جدی دارد. چرا سازمان محیطزیست به عنوان متولی اصلی دیپلماسی محیطزیست کشور در تمامی سالهای اخیر تا این حد غفلت داشته است. در اجلاس مربوط به گرد و غبار که در تهران برگزار شد چند مستند علمی از طرف ما ارائه شد؟ معاون وزیر امور خارجه ترکیه به صراحت و آگاهانه و زیرکانه در پاسخ به سوال خبرنگار ما در مورد اثرات مخرب پروژه آناتولی میگوید هنوز هیچ مطالعه مستند و علمی نشان نداده است که اقدامات ترکیه ممکن است اثرات بد زیستمحیطی روی کشورهای پاییندست از جمله ایران داشته باشد. ما با سالها غفلت در مورد تبعات پروژه آناتولی تقریباً هیچ ابزار علمی تولید نکردیم. اجازه دهید به یک نمونه از این غفلتها که قبلاً هم گفتهام اشاره کنم. سه کشور اروپایی آلمان، سوئیس و اتریش در ساخت سد ایلیسو در نیمه دوم دهه 1990 سرمایهگذاری 1 /1 میلیارد یورویی کردند. جالب اینکه اعتراضات مردمی در این سه کشور به ساخت این سد و اثرات آن روی کشورهای پاییندست آنقدر بالا گرفت که در نهایت هر سه کشور در جولای 2009 از حضور در این پروژه کنار کشیدند. در حالی که نهتنها مشکلات زیستمحیطی به هیچوجه متوجه این کشورها نمیشد بلکه سرمایهگذاری این کشورها در یک کشور خارجی متضمن منفعت اقتصادی هم برای آنها بود اما مردم این سه کشور، هشت سال پیش، به خاطر اثرات زیستمحیطی ساخت سد ایلیسو به شدت اعتراض و پیگیری میکنند و باعث میشوند در عین اعتراض شدید به دولت ترکیه، کشورهایشان از مشارکت در این پروژه انصراف دهند. در حالی که در این هشت سال روح بسیاری از مسوولان و حتی رسانههای ما از ساخت چنین سدی بیخبر بوده است. درنتیجه اولویت دادن به مسائل دستچندم، که در نوع خودشان البته مهم هستند، باعث سخیف کردن و تقلیل دادن اهمیت مسائل زیستمحیطی است که نهتنها کمککننده نیست بلکه ظلمی بزرگ به محیطزیست است.
خطرات پروژه آناتولی روی محیطزیست ایران قطعی است؟
شکی نیست که این پروژه تبعات سنگینی روی محیطزیست ما خواهد داشت اما ما نتوانستهایم با مطالعه و پژوهش علمی یک ابزار مستند در اختیار داشته باشیم که با اتکای به آن پای میز مذاکره بنشینیم. فکر کنید یک کشور سوم به عنوان میانجیگر بخواهد با ترکیه مذاکره کند. ما به عنوان شاکی چه مستندات علمی بینالمللی داریم که در اختیار او بگذاریم؟
این که میگویند جنگ آینده جنگ بر سر آب است تا چه اندازه مستند و علمی است؟
به طور کلی دو گروه به مساله آب از دید تنش و درگیری نگاه میکنند. اولین گروه سیاستمداران هستند که بسیاری از آنها اذعان کردهاند که جنگ آینده جنگ آب خواهد بود. زمانی جمال عبدالناصر گفته بود که مصر دیگر درگیر هیچ جنگی نخواهد شد الا جنگ آب. پس از او کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل گفته بود جنگ قرن آینده جنگ آب است که یک سال بعد اظهارنظر خود را تلطیف کرد و گفت آب بیش از اینکه عامل تنش باشد میتواند عامل همکاری باشد. نوری مالکی نخستوزیر سابق عراق در یک سخنرانی در سال 2012 هشدار جدی داده بود که اگر کشورهای دنیا به فکر حل اختلاف کشورهای عربی در مورد مساله آب نباشند، جنگ آب درمیگیرد. گروه دوم اندیشمندان هستند که بسیاری از آنها معتقدند در طول تاریخ آب بیش از آنکه محل اختلاف و درگیری باشد، عامل همکاری است. مطالعاتی که دانشگاه اورگان آمریکا انجام داده است نشان میدهد بسیاری از رویدادهای حوزه آب در 50 سال اخیر مبتنی بر همکاری بوده است نه تنشمحور. این مطالعات میگوید تاکنون جنگ مستقیمی به خاطر مساله آب روی نداده است. البته نزدیک به 53 مورد تنشهای شدید نظامی در جهان رخ داده است که 36 مورد آن مربوط به درگیری رژیم صهیونیستی با کشورهای همسایه بوده است. اما بنده به شخصه معتقدم که نه آنقدر مساله جنگ آب حالت بدبینانه دارد که سیاستمداران تصویر میکنند و نه آنقدر مساله همکاریهای آبی حالت خوشبینانه دارد که اندیشمندان میگویند. البته ادعای عدم وجود جنگ بر سر آب، به معنای عدم تضاد بر سر مسائل آبی مشترک نیست. مطالعات منتشرشده ما نشان میدهد منابع آبی مشترک هم میتواند عاملی برای مشارکت باشد و هم عاملی برای تنش و درگیری. مساله مشارکت یا تنش و خشونت بر سر مساله آب کاملاً بستگی به نظام حکمرانی آب دارد. اگر دولتهای مختلف دنیا یک ساختار مشارکتمحور و بهرهبرداری منصفانه و معقولانه را به عنوان یک راهبرد انتخاب کنند، کمبود آب نهتنها عامل درگیری و جنگ نیست بلکه عامل مشارکت و همکاری است، مانند مشارکت ایران و ترکمنستان یا مشارکت کشورها در اتحادیه اروپا. اما اگر دولتها و سیاستمداران بخواهند از آب به عنوان یک ابزار سیاسی و برای کسب قدرت و هژمونی استفاده کنند مطمئناً در آینده شاهد درگیری و تنش روی منابع آبی مشترک خواهیم بود. از اینرو پیشبینی روی دادن یا ندادن جنگ در مورد آب مساله سادهای نیست و کاملاً وابسته به رویکردی است که دولتها در پیش میگیرند. مثلاً با توجه به رویکرد فعلی برخی کشورها به ویژه در منطقه غرب آسیا و به طور مشخص ترکیه، افغانستان و رژیم صهیونیستی، آینده آب در این منطقه میتواند تنشآلود باشد. در مورد کشور خودمان باید تاکید کنم که دیپلماسی آب مسالهای نیست که مسوولیت آن صرفاً برعهده سازمان محیطزیست یا وزارت خارجه یا وزارت نیرو باشد. گرفتن انگشت اتهام تنها به سمت این سه نهاد، که بدون شک همگی در انجام وظایف خود در حوزه دیپلماسی آب قصور جدی داشتهاند، کار صحیحی نیست. اما تنها این سه نهاد مسوول نیستند و نهادهای دولتی و حاکمیتی مختلف دیگری هم در این زمینه مسوول هستند. علاوه بر این دو گروه دیگر هم در ایجاد این وضعیت قصور جدی داشتهاند: گروه اول دانشگاهیان و محققان که سالهای سال است از پژوهش روی این مساله غفلت کردهاند و حتی یک دانشگاه به طور جدی به مساله دیپلماسی آب ورود نکرده است. به طوری که حتی یک درس دو واحدی دیپلماسی آب یا هیدروپولتیک هم در دانشگاههای ما و برای متخصصان آبی کشور حتی در مقطع دکترا ارائه نمیشود؛ شما چند مقاله یا پایاننامه دانشگاهی در مورد اثرات پروژه گاپ روی کشورهای پاییندست میتوانید در ایران پیدا کنید در حالی که در دانشگاههای اروپا، آمریکا و کانادا در 20 سال گذشته بالغ بر صدها پایاننامه دوره ارشد و دکترا روی همین پروژه کار شده است. گروه دیگری هم که در این زمینه قصور جدی داشته فعالان زیستمحیطی و تشکلهای مردمی و غیردولتی هستند که متاسفانه از مسائل کلیدی و چالشی روز دنیا بیاطلاع یا کماطلاع هستند.