فقدان شادمانی
تفریح در ایران چه وضعیتی دارد؟
جزء تقریباً فراموششده زندگی ایرانیان که در زیر غبار ناشی از کار تماموقت یا درآمد سرانه خانوار و البته نبودن گونههای متنوع یا حداقل اقتصادی آن، مدفون شده است؛ تفریح یا همان خوشگذرانی خودمانی، موضوعی است که جامعه ایران نه شیوههای آن را آموخته و نه برای آن، تربیت شده است.
دنیا عیوضی: جزء تقریباً فراموششده زندگی ایرانیان که در زیر غبار ناشی از کار تماموقت یا درآمد سرانه خانوار و البته نبودن گونههای متنوع یا حداقل اقتصادی آن، مدفون شده است؛ تفریح یا همان خوشگذرانی خودمانی، موضوعی است که جامعه ایران نه شیوههای آن را آموخته و نه برای آن، تربیت شده است. بسیاری از ما نمیدانیم این عنصر حیاتی زندگی امروز که در همه جای دنیا، یک پای ثابت بهبود کیفیت زندگی و حتی افزایش بهرهوری شغلی است چه نیازهایی را پاسخ میدهد و چه کارکردهایی دارد و به دلیل غایب بودن آن از زندگی، فقدانش هم کمتر حس شده است. مهمترین کارکرد تفریح کمک به بازتولید زندگی در ابعاد سالم و غیر آسیبشناختی آن است. به عبارت دیگر اگر گروههای اجتماعی یا افراد از تفریح و آنچه به صورت عام به آن سرگرمی گفته میشود محروم شوند، این امر بیشک در کوتاهمدت و درازمدت زندگی آنها را به سوی آسیبزدگی و نوعی از بیمارگونگی میبرد. این بیماریها میتوانند از اختلالات عصبی ساده و جزئی تا بیماریهای روانی و روان-کالبدی سخت در طیفی بسیار متنوع قرار بگیرند و در چرخههای باطل از سطح فرد به سطح جامعه منتقل شده و خود را در قالب تنشها، هیجانها و آسیبهای کمابیش سخت اجتماعی نیز بروز بدهند. کالبد فردی یا جمعی که از تفریح محروم شود؛ یعنی تنها وادار به کار کردن و استراحتها و انجام ضرورتهای بیولوژیک بدنی شود، کالبدی که نتواند آزادی را در قالبهای ذهنی (ولو خیالی) و رفتاری تجربه کند، در زیر فشاری قرار میگیرد که هر چند ممکن است در کوتاهمدت آن را با ابزارهای الزام و کنترل اجتماعی حفظ کرد، اما در میانمدت و درازمدت، نوعی انرژی منفی در خود ذخیره کرده و در لحظهای بیشک منفجر خواهد شد. هر اندازه میزان فشار و مدتزمان اعمال آن بیشتر باشد، در لحظه انفجار تخریب بیشتری اتفاق خواهد افتاد. بر همین اساس بهتازگی عضو هیاترئیسه شورای شهر در قالب تذکری در ابتدای جلسه سی و هشتم شورای شهر تهران با بیان اینکه تهران شادی ندارد، مطرح کرده است: «تنها شش هزارم بودجه تهران در سال ۹۵ به توسعه و ایجاد زیرساختهای تفریحی اختصاص داده شده بود. با توجه به اهمیت نقش شادی در توسعه یک شهر که در نظریات صاحبنظران حوزه اجتماعی و روانشناسی هم به اثبات رسیده، وجود تنها یک شهربازی (شهربازی ارم) که آن هم عمری در حدود ۷۰ سال دارد، فاقد توجیه است. در همین راستا اختصاص ششهزارم بودجه تهران در سال ۹۵ به توسعه و ایجاد زیرساختهای تفریحی و یکهزارم بودجه در سال ۹۶ به همین حوزه نشان از غفلت مجموعه مدیریت شهری پیشین به این مقوله مهم بوده که ضروری است مجموعه جدید حاکم بر شهر تهران بازنگری جدی در این زمینه داشته باشد و نقطه شروع این کار نیز باید در بودجه سال ۹۷ دیده شود.» آیا روزی مدیران برنامهریز و تصمیمساز درخواهند یافت که بودجههای غیرضرور صدهامیلیاردی به اصطلاح موسسات فرهنگی را میتوان به شکل هدفمند به تفریح و ایجاد زیرساختهای متنوع آن اختصاص داد و این مولفه مظلوم را از زیر بار عادات و بدفهمیهای رایج خارج کرد؟