نگاه ما به آسمان است
بررسی تبعات اجتماعی و اقتصادی خشکسالی امسال در گفتوگو با محمد درویش
محمد درویش میگوید: تهران از منظر «ردپای بومشناختی» (ecological footprint) بدهکارترین شهر منطقه خاورمیانه است و میزان نشست زمین در این شهر تا 36 سانتیمتر در سال است. سطح آب زیرزمینی در غرب تهران که تازه یکی از مناطق خوب تهران است، در حال افت تا 17 متر است.
محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، با توجه به اینکه در ماههایی که از سال آبی جاری گذشته میزان ریزشهای آسمانی بسیار کم و در مناطق شرقی کشور 90 درصد کمتر از میانگین درازمدت بوده، شرایط را نگرانکننده توصیف میکند و میگوید: باید برای رویارویی با خشکسالی برنامه داشته باشیم. با توجه به اینکه مصرفکننده 80 تا 85 درصد از آب قابل استحصال کشور بخش کشاورزی است، وزارت جهاد کشاورزی مسوولیت اول را در برنامه داشتن برای خشکسالی بر عهده دارد و باید بلافاصله از کشاورزان بخواهد کشت دوم انجام ندهند و محصولات پرمصرفی مثل نیشکر، برنج، هندوانه و محصولات جالیزی را از دستور کار خارج کنند تا بتوانیم از این سال سخت عبور کنیم. او معتقد است که با وجود کاهش بارندگی در مناطق مختلف کشور، تهران با توجه به میزان جمعیتش بدترین وضعیت را دارد چون بهشدت وابسته به سدهایی است که در اطرافش قرار دارند. سدها هم وابسته به ریزشهای آسمانی هستند.
♦♦♦
گزارشها حاکی از کاهش 32درصدی بارشهای کشور از اول مهرماه تا 29 دیماه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته است. به نظر شما وضعیت خشکسالی امسال در ایران چقدر وخیم است؟
بر اساس بررسیهایی که در طول حدود شش دهه اخیر در حال انجام است، امسال میتواند اصطلاحاً یک سال خشکسالی تیپیک به شمار بیاید، البته تا چهارماهه نخست سال آبی. سال آبی از اول مهرماه شروع میشود و تا پایان شهریورماه سال بعد ادامه پیدا میکند. هنوز هشت ماه دیگر از این سال باقی مانده و برای قضاوت درباره کل سال آبی خیلی زود است. بر اساس برخی پیشبینیهایی که مراکز بینالمللی انجام میدهند ممکن است طی دو ماه آینده وضعیت بارندگی ما به شرایط نرمال خیلی نزدیک شود و حتی در برخی موارد از شرایط نرمال هم بگذرد. بنابراین هنوز نمیتوانیم قضاوت دقیقی داشته باشیم از اینکه وضعیت امسال از نظر ریزشهای آسمانی واقعاً تا چه اندازه میتواند وخیم باشد. همین هفته پیش ارتفاع برف در برخی مناطق استان چهارمحالوبختیاری از یک متر هم گذشت و در ایستگاه چهلگرد به 3 /1 متر رسید. اصولاً در مناطق خشک و نیمهخشک که کشور ما هم یکی از این مناطق محسوب میشود، نباید روی دیوار پیشبینیهای هواشناسی یادگاری نوشت.
منظور از پیشبینی گذشتن میزان بارشها از شرایط نرمال، بیشتر شدن بارش از میانگینهاست؟
معمولاً میانگین بارندگی کشور ما 250 میلیمتر است که در فصلهای مختلف توزیع میشود و حدود 90 درصد از آن در 9 ماه اول سال آبی یعنی تا پایان خردادماه اتفاق میافتد. ممکن است در طول دو ماه آینده زمستان و سه ماه بهار میزان بارشها از سهم متوسط این فصلها بیشتر شود. با این حال در پاییز و یک ماهی که از زمستان گذشته میزان ریزشهای آسمانی بسیار کم و در برخی استانها به ویژه در مناطق شرقی کشور 90 درصد کمتر از میانگین درازمدت بوده است.
به نظر شما اگر این وضعیت ادامه یابد، خشکسالی امسال چه تبعاتی برای محیط زیست ایران و میزان آتشسوزیهای جنگلها و مراتع ایجاد میکند؟
متاسفانه اولین بخشی که همیشه قربانی میشود محیط زیست است. معمولاً محیط زیست در اولویت قرار نمیگیرد. بیشتر از محیط زیست آب میگیرند و به سایر بخشها میدهند. در نتیجه با خشکسالی محیط زیست بهویژه حیات وحش بیشتر از دیگر بخشها آسیب میبیند. در شرایط خشکسالی چشمههای طبیعی کوهستانها یا خشک میشوند یا اندک آبشان با لولهکشی به روستاها و جاهای دیگر منتقل میشود. حیات وحش هم اگر در جستوجوی آب و غذا به روستاها نزدیک شود، به قتل میرسد. اگر به ارتفاعات بروید، لولههای پلاستیکی مشکیرنگ را همهجا میبینید که برای بردن آب کشیده شدهاند. به خاطر این لولهکشیها، پوششهای طبیعی مراتع و جنگلها نیز که همیشه از چشمههای کوهستانها تغذیه میکنند، به شدت آسیب میبینند و سطح رویشگاههای گیاهی کاهش مییابد و تنوع زیستی کم میشود. ظرفیت گرمایی ویژه مناطق نیز به شدت کاهش مییابد؛ یعنی تمایل به بیابانی شدن افزایش مییابد. در این شرایط وضعیت ما نگرانکننده است. باید برای رویارویی با خشکسالی برنامه داشته باشیم. با توجه به اینکه مصرفکننده 80 تا 85 درصد از آب قابل استحصال کشور بخش کشاورزی است، وزارت جهاد کشاورزی مسوولیت اول را در برنامه داشتن برای خشکسالی بر عهده دارد و باید بلافاصله از کشاورزان بخواهد کشت دوم انجام ندهند و محصولات پرمصرفی مثل نیشکر، برنج، هندوانه و محصولات جالیزی را از دستور کار خارج کنند تا بتوانیم از این سال سخت عبور کنیم. اما درباره آتشسوزیها، همیشه در مواقع خشکسالی نسبت به ترسالیها، آتشسوزی کمتر است چون ترسالی باعث افزایش گیاهان علفی یکساله میشود، این گیاهان علفی یکساله نیز اواخر خردادماه خشک میشوند و جنگلها و مراتع را مستعد آتشسوزی میکنند.
به نظر شما اگر تغییر رویکرد و برنامه درستی برای مواجهه با خشکسالی نداشته باشیم، در بخش اقتصادی و به ویژه فعالیتهای کشاورزی دچار چه مسائلی خواهیم شد؟
30 آبانماه جلسهای در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاستجمهوری برگزار شد که یکی از خروجیهای فوقالعاده تکاندهندهاش این بود که ما از ابتدای برنامه پنجساله سوم تا امروز 80 میلیارد مترمکعب از ذخایر آب استراتژیک تجدیدناپذیر خود را به بهانه خودکفایی در کشاورزی و ترویج صنایع پرمصرف مصرف کردهایم. ما دیگر برای چنین ولنگاریهایی آبی در اختیار نداریم و باید بهسرعت در این زمینه تجدیدنظر کنیم. کشور ما میتواند در شرایط خشکسالی به حیات خود ادامه دهد به شرط اینکه نگاهش را از آسمان تغییر دهد و انتظار نداشته باشد که آسمان همه جیره غذاییاش را در اختیارش قرار دهد. کشور ما باید از خامفروشی جدا شود و به سراغ تولید محصولات ثانویه برود. با توجه به منابع انسانی خوبی که ما در مقایسه با کشورهای همسایه داریم، این استعداد وجود دارد. ما فقط باید مدیریتی بر مبنای حکمرانی مطلوب بر کشور اعمال کنیم تا مردم این کشور را از خودشان بدانند؛ چه ایرانیانی که در داخل کشور هستند و چه ایرانیانی که در خارج از کشور هستند و بیش از چند هزار میلیارد دلار سرمایه دارند، اما به دلیل عدم اطمینان حاضر نیستند سرمایه خود را به داخل کشور منتقل کنند. چگونه است که انگلیسیها میتوانند برای استحصال انرژیهای خورشیدی در مناطق کویری ایران 800 میلیون یورو سرمایهگذاری کنند و یک نیروگاه 600مگاواتی را طراحی کنند، اما ثروتمندان ایرانی حاضر نیستند در چنین پروژههایی در کشور خود که بالاترین مزیت را هم دارد سرمایهگذاری کنند؟ هنر مدیریت ما باید این باشد که ترسها را کم کنیم و نشان دهیم دولتی قانونمدار هستیم که به شهروندان خود احترام میگذارد، آزادیهای مشروع را رعایت میکند و جلوی برخوردهای سلیقهای را میگیرد. در این صورت خواهیم دید که با توسعه گردشگری در حوزههای طبیعی، تاریخی و فرهنگی، توسعه کسبوکارهای سبز، استحصال انرژیهای نو بهویژه انرژی خورشیدی، بادی و زمینگرمایی میتوانیم نهتنها مشکلات خود را حل کنیم، بلکه به قدرتمندترین کشور منطقه تبدیل شویم. یک وجب از خاک ایران به دلیل مزیتهای ناهمتایی که داریم، مورد حسرت بسیاری از کشورهای دیگر است ولی متاسفانه ما همه این مزیتها را فراموش کردهایم. با دنیا قهر کردهایم و میخواهیم حتماً در کشاورزی خودکفا شویم. مدام میترسیم دنیا آذوقه غذایی ما را تامین نکند. چرا باید بترسیم؟ چرا حرف حساب نزنیم و با دنیا از در آشتی وارد نشویم؟ ما هرگز نمیتوانیم با خودکفایی در کشاورزی به توسعه پایدار برسیم.
درباره کشاورزی بعضی از تعطیلی کشاورزی سخن میگویند. به نظر شما در شرایط خشکسالی و کمآبی چه آیندهای در انتظار کشاورزی ماست؟
به هیچ عنوان تعطیلی کشاورزی لازم نیست. ما میتوانیم در حد 20 میلیارد مترمکعب کشاورزی داشته باشیم. همانطور که در طول هزاران سال با 78 هزار رشته قنات یا کاریز توانستهایم کشاورزی پایدار داشته باشیم، بعد از این هم میتوانیم. اخیراً اکولوژیستها به این نتیجه رسیدهاند که اگر ما بین 20 تا 40 درصد از آب قابل استحصال خود را در سال مصرف میکردیم، هرگز به چنین بحرانی برنمیخوردیم و این کاری بوده که پدران ما با کاریزها انجام میدادند. امروز هم ما میتوانیم کشاورزی داشته باشیم به شرط اینکه به جای اینکه برای کشاورزی سد بسازیم و طرح انتقال آب اجرا کنیم، به دانش حوزه کشاورزی اضافه کنیم و کشاورزی را از نظر نرمافزاری ارتقا دهیم. باید کشاورزی خود را مکانیزه کنیم و از نظر نرمافزاری ارتقا دهیم. نباید کاری کنیم که بیش از شش برابر حد مجاز ضایعات در بخش کشاورزی داشته باشیم. این ضایعات به دلیل نداشتن سردخانه، کمدانشی کاربران، روشهای نادرست بستهبندی و روشهای غیراصولی انبار و حملونقل است. برای اصلاح این موارد به دانش و سرمایهگذاری نیاز داریم. ما به دلیل ضایعات بخش کشاورزی در این بخش سالانه 7 /26 میلیارد مترمکعب آب هدر میدهیم. این میزان آب سه برابر بیشتر از مجموع آب شرب مورد نیاز 80 میلیون ایرانی در طول یک سال و بیشتر از نصف ظرفیت هزار سدی است که در کشور داریم.
با خشکسالی امسال در بخش صنعت چه آسیبهایی ایجاد خواهد شد و چه تغییر رویکردی لازم است در این بخش صورت بگیرد؟
کل آبی که در بخش صنعت مصرف میشود بین شش تا هشت درصد و تقریباً معادل همان میزان آبی است که در بخش شرب استفاده میشود. اما نکتهای که معمولاً کاربران بخش صنعت با مهارت و زیرکی از مسوولیت آن شانه خالی میکنند این است که پساب ناشی از فعالیتهای صنعتی بهشدت آلودهکننده است؛ یک لیتر پساب کشاورزی شاید حداکثر 10 لیتر آب شرب را آلوده کند، اما یک لیتر پساب صنعتی میتواند هزاران لیتر آب شرب را آلوده کند. بنابراین نقش صنعت در مدیریت مصرف آب هم بسیار مهم است و حتماً باید در رویکردهای این بخش تجدیدنظر شود. فولاد، اتم، لاستیک، سفال و آهن از جمله پرمصرفترین صنایع آببر در جهان هستند و ما کلکسیونی از پرمصرفترین صنایع جهان را در کشور مستقر کردهایم. در مقابل نیز به صنعت گردشگری، صنایع هایتک و صنایع استحصال انرژیهای خورشیدی، بادی، زمینگرمایی و جزرومدی که کمترین نیاز به آب را دارد کمترین توجه را کردهایم. واقعاً عجیب است. گاهی اوقات آدم میگوید اگر مغولها به این کشور حمله کرده بودند و میخواستند کشور را نابود کنند، همین استراتژی را در پیش میگرفتند که ما الان در پیش گرفتهایم و به دست خودمان داریم کشورمان را نابود میکنیم.
با توجه به اینکه بین مناطق مختلف کشور از نظر میزان بارش تفاوتهای بسیاری وجود دارد، خشکسالی که ما در آن به سر میبریم بیشتر به کدام مناطق کشور آسیب وارد میکند؟
از نظر بارندگی، در حوضه آبخیز سرخس و همچنین حوضه آبخیز منطقه سیستان، خراسان جنوبی امسال بدترین وضعیت ممکن را دارد. بعد از آن مناطقی از ایران مرکزی قرار دارد که آنجا هم میانگین ریزشهای آسمانی تا 64 درصد کاهش پیدا کرده. بعد سواحل خلیجفارس و دریای عمان قرار دارد. پس از آن حوضه آبخیز دریاچه ارومیه است. بعد هم حوضههای آبخیز منتهی به دریای مازندران قرار دارند که نسبت به سایر حوضههای کشور وضعیت بارندگی بهتری داشتهاند. اما با توجه به میزان جمعیت، تهران بدترین وضعیت را دارد چون به شدت وابسته به سدهایی است که در اطرافش قرار دارند. سدها هم وابسته به ریزشهای آسمانی هستند. ما حدود 2 /1 میلیارد مترمکعب در تهران آب مصرف میکنیم و حدود یک میلیارد مترمکعب یعنی 80 درصد از این مقدار صرف آب شرب میشود. در کل کشور معمولاً حدود 80 تا 85 درصد آب برای بخش کشاورزی مصرف میشود و آب شرب هشت درصد است، ولی در تهران، اصفهان، مشهد و تبریز این رقمها برعکس است. اگر امسال تغییری در ریزشهای آسمانی رخ ندهد، سال آینده از نظر پدافند غیرعامل وضعیت بسیار نگرانکنندهای در کلانشهرها خواهیم داشت. این میتواند زنگ خطری باشد که اجازه ندهیم شهرهایی با جمعیت بیشتر از سه میلیون نفر در کشور به وجود بیاید. تشکیل چنین شهرهایی یک خطای راهبردی بوده است. حتی در کشورهایی مثل آلمان، اتریش و انگلستان و کانادا که از نظر آب بهرهمند هستند، بهندرت شهری میبینیم که بیش از سه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. در حال حاضر تهران از منظر «ردپای بومشناختی» (ecological footprint) بدهکارترین شهر منطقه خاورمیانه است و میزان نشست زمین در این شهر تا 36 سانتیمتر در سال است. سطح آب زیرزمینی در غرب تهران که تازه یکی از مناطق خوب تهران است، در حال افت تا 17 متر است ولی ما با ساختوسازهای انبوه در منطقه وردآورد و چیتگر در حال سرعت دادن به نابودی آنجا هستیم. در این وضعیت من برای تهران بسیار نگرانم. امیدوارم همان شیوهای که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در پیش گرفته جواب بدهد؛ ایشان از مردم خواسته دعا کنند باد و باران بیاید تا مشکلات مدیریتی ایشان حل شود.
سال آینده خشکسالی به کدام اقشار بیشترین فشار اقتصادی را وارد میکند و این موضوع چه حاشیههایی برای دولت ایجاد خواهد کرد؟
طبیعتاً روستانشینان بهشدت آسیبپذیرند و این خشکسالی میتواند به بحران مهاجرت از روستاها دامن بزند و به ابعاد حاشیهنشینی در شهرها اضافه کند. سال 1356 کل تعداد حاشیهنشینان ما 600 هزار نفر بودند و در آن زمان میگفتند همین 600 هزار نفر یک بحران جدی در تهران و در خوزستان ایجاد کردهاند. سهم عمدهای از آن حاشیهنشینی هم بهخاطر ساخت سد دز و سد امیرکبیر بود. همین حالا ما 18 میلیون حاشیهنشین داریم و 34 هزار روستای ما تخلیه شدهاند. خشکسالیهای مضاعف باعث میشود روند تخلیه روستاها به شدت افزایش پیدا کند و روستاییان ما چارهای نداشته باشند جز پناه بردن به حاشیه شهرها. این افراد هیچ روشی برای تامین معیشت پایدار خود ندارند و متاسفانه یا درگیر قاچاق مواد مخدر و معضلات اینچنینی خواهند شد یا درگیر تالمات روحی و افسردگی که هر دو حالت هزینههای اجتماعی بسیار زیادی ایجاد میکند.
تداوم خشکسالی در صورت تغییر نکردن رویکرد مدیران، چه زیانهای اقتصادی برای ما به دنبال دارد؟
ما سالانه تا 17 هزار میلیارد تومان خسارت خشکسالی میدهیم. دولت محصولات کشاورزان را خرید تضمینی میکند و اگر بر اثر خشکسالی کشاورزها با بحران روبهرو شوند، برای اینکه وضعیت معیشتیشان با مشکل جدی مواجه نشود، مجبور است به آنها کمکهای بلاعوض بدهد. در شرایط خشکسالی این کمکهای بلاعوض تا 17 هزار میلیارد تومان میرسد. البته در سالهای ترسالی نیز به سبب وقوع سیل و آتشسوزی جنگلها و مراتع، در همین حدود خسارت ترسالی میدهیم.
کشورهای دیگری هم در منطقه ما درگیر کاهش بارش هستند. این کشورها از نظر رویکرد اقتصادی چه تفاوتی با ما دارند که کمتر تحت تاثیر خشکسالی قرار میگیرند؟
یکی از این کشورها ترکیه است. آب قابل استحصال ترکیه در یک سال 240 میلیارد مترمکعب است. ایران در سال 100 میلیارد مترمکعب آب قابل استحصال دارد و حتی گفته میشود الان این میزان به 80 تا 88 میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. ترکیه کمتر از نصف ایران مساحت دارد، اما تقریباً سه برابر ایران آب قابل استحصال دارد. این کشور یک و نیم برابر درآمد فروش نفت ایران از گردشگری درآمد کسب میکند. در این شرایط اگر در ترکیه خشکسالی هم شود، باز برای تامین صنعت گردشگریاش همیشه آب دارد. مثال دیگر امارات متحده عربی است که شرایط بسیار سختتری از نظر خشکسالی تجربه میکند و آب شرب مردمش را هم با تکنیکهای آبشیرینکن و نمکزدایی تامین میکند. این کشور سال گذشته 14 میلیارد دلار درآمد از گردشگری داشت در حالی که ما 3 /1 میلیارد دلار درآمد گردشگری داشتیم. چرا آنها نگران خشکسالی و کمبود آب نیستند؟ به این دلیل که بر اساس تجارت، صنایع هایتک و گردشگری درآمد کسب میکنند، ولی ما میخواهیم بر اساس تعداد دام، میزان باغها و تولید سیب، میزان تولید آهن و خودروسازی مونتاژ که حتی استعداد عرضه آنها در بازارهای جهانی را نداریم، کسب درآمد و تولید اشتغال داشته باشیم که همه بر پایه آب هستند. آنچه به کشور ما آسیب وارد میکند همین رویکرد نادرست است. اصولاً نگاه ما به آسمان است و با وجود پیشرفتهای تکنولوژیک در جهان، نگاه ما با پنج هزار سال قبل تفاوتی نکرده و هنوز همان نگاه کشاورزی سنتی سابق را داریم.