فرار از روزمرگی
فیلمهای کمدی به کدام نیاز جامعه پاسخ میدهد؟
روند رو به رشد حضور مخاطبان در سینمای ایران اگرچه به نسبت درآمدهای حاصل از افزایش بهای بلیت، روند آرامتری دارد اما فروش نسبتاً خوب فیلمهای کمدی با وجود اینکه تا حدودی نگرانی سویه کمی این بحران را کم میکند اما با بحران دیگری پیوند میخورد و آن هم تنزل سطح سلیقه مخاطب و عدم گرایش او به فیلمهای جدیتر بوده است.
دنیا عیوضی: روند رو به رشد حضور مخاطبان در سینمای ایران اگرچه به نسبت درآمدهای حاصل از افزایش بهای بلیت، روند آرامتری دارد اما فروش نسبتاً خوب فیلمهای کمدی با وجود اینکه تا حدودی نگرانی سویه کمی این بحران را کم میکند اما با بحران دیگری پیوند میخورد و آن هم تنزل سطح سلیقه مخاطب و عدم گرایش او به فیلمهای جدیتر بوده است. آیا جامعه ایران صرفاً برای گذر از تنشهای اجتماعی و فرهنگی روزانه یا تنگناهای اقتصادی و چالشهای شهرنشینی، به هر بهایی حاضر به خندیدن و هزینه کردن برای آن است؟ به این سوال نمیتوان قاطعانه پاسخ داد. واقعیت این است که نمیتوان فیلمهای کمدی را ذاتاً فیلمهای غیرجدی دانست. تعداد قابل توجهی از فیلمهای مهم تاریخ سینما که واجد تفکر و اندیشه بودهاند در ژانر کمدی ساخته شدهاند. در سالهای اخیر فیلمهای جدی و به اصطلاح منتقدپسند هم فروش بالا را تجربه کردهاند. «فروشنده» و «ابد و یک روز» را میتوان مصداق این سخن دانست که قاعدههای کلی درباره مخاطب ایرانی و گرایش او به فیلمهای سطحی را نقض میکند. با این حال جای این سوال همچنان باقی است که چرا فیلمهای کمدی غالباً با اقبال بیشتری از سوی مخاطب مواجه میشود و فروش بالایی دارد. در سالهای ۹۳ تا ۹۶ مجموعاً ۱۱ فیلم به فروش بالاتر از ۱۰ میلیارد تومان دستیافتهاند. «نهنگ عنبر ۲»، «گشت ۲»، «خوب، بد، جلف»، «فروشنده»، «محمد رسولالله (ص)»، «من سالوادور نیستم»، «سلام بمبئی»، «پنجاه کیلو آلبالو»، «ابد و یک روز»، «بارکد» و «اکسیدان» ۱۱ فیلم سینمایی هستند که موفق به فروشی بیش از ۱۰ میلیارد تومان در گیشه شدهاند که هفت فیلم کمدی، یک فیلم با مضمون تاریخی و دینی و دو فیلم نیز از مضمونی اجتماعی برخوردار هستند. مشخص است که سهم فیلمهای کمدی در بین فیلمهای پرفروش خیلی بیشتر از ژانرهای دیگر بوده و همچنان گیشه و اقتصاد سینمای ایران به فیلمهای کمدی وابسته است. اینکه چرا فیلمهای کمدی فارغ از کیفیت ساختاری و محتوایی آن مورد استقبال مردم قرار میگیرد نیازمند واکاوی علمی است که صرفاً مربوط به مطالعات سینمایی نیست و باید از دانشهای دیگر بهویژه دانشهای میانرشتهای مثل مطالعات فرهنگی و ارتباطات و جامعهشناسی برای فهم و رمزگشایی آن بهره برد؛ به عبارت دیگر اگر گرایش مخاطبان سینما را به ژانر کمدی به عنوان یک رفتار و کنش اجتماعی تعریف کنیم بدون شک عوامل فرامتنی سینما از جمله فرهنگ، نظام اجتماعی، طبقه، نژاد، جنسیت و بسیاری از عوامل اجتماعی دیگر در شکلگیری رفتار مخاطبان و انتخابهای آنها در تماشای فیلم موثر است. واقعیت این است که نسبتی بین مخاطبشناسی و اقتصاد در سینمای ایران وجود دارد که شاید هیچ قاعده مشخص و واحدی را برنتابد و در واقع طبق قواعد خود عمل میکند. عوامل فرامتنی مثل شرایط اقتصادی و اجتماعی، برخی از کارکردهای سینما را نسبت به کارکردهای دیگر آن برجسته میکند. بر این اساس در شرایط نابسامان اقتصادی، سویه سرگرمی و تفرجگونه سینما برجستهتر میشود و مخاطب، سینما را مفری برای رهایی از مناسبات زندگی میداند، نه محفلی برای فهم و کشف رمز و رازهای آن. در واقع سینما هم برای به یادآوردن است، هم فراموش کردن و اینکه کدامیک از این دو ویژگی تحقق و جلوه عمومی بیابد به شرایط اجتماعی جامعه ایران در مقاطع مختلف بازمیگردد.