آیا مطالبه رئیسجمهور از وزیر آموزشوپرورش برای تربیت دانشآموز ماهر، تحققپذیر است؟
«شاهکلید» مهارت
«من در صحبتم با آقای بطحایی گفتم باید کاری بکنی که مهارت دانشآموز را ببری بالا. گفتم آقای بطحایی دانشآموزی را تربیت کن که در کلاس یازده و دوازده، بنگاههای اقتصادی بر روی او دعوا کنند، او را جذب کنند و ببرند» طلیعه سخنان رئیسجمهور در جلسه معرفی گزینههای پیشنهادی وزارت در دولت دوازدهم در پشت تریبون بهارستان؛ اواخر مرداد 96؛ جایی که بر اساس حروف الفبا، وزارت آموزشوپرورش و گزینه پیشنهادی آن، حسن روحانی باید اولین دفاع از وزرای خود را ثبت میکرد.
دنیا عیوضی: «من در صحبتم با آقای بطحایی گفتم باید کاری بکنی که مهارت دانشآموز را ببری بالا. گفتم آقای بطحایی دانشآموزی را تربیت کن که در کلاس یازده و دوازده، بنگاههای اقتصادی بر روی او دعوا کنند، او را جذب کنند و ببرند» طلیعه سخنان رئیسجمهور در جلسه معرفی گزینههای پیشنهادی وزارت در دولت دوازدهم در پشت تریبون بهارستان؛ اواخر مرداد 96؛ جایی که بر اساس حروف الفبا، وزارت آموزشوپرورش و گزینه پیشنهادی آن، حسن روحانی باید اولین دفاع از وزرای خود را ثبت میکرد. حالا حدود یک ماه بعد، باز هم این خواسته به شکلی تفصیلی و البته صریحتر، از سوی وی تکرار شده است آن هم همزمان با روز اول مهر و آغاز شروع به کار مدارس. این بار به صدا درآمدن زنگ آغاز سال تحصیلی ۹7-۹6 همزمان با طرح دوباره خواسته راهبردی «مهارتآموزی» بود: «اگر دانشآموزی را که در ایران درس خوانده با دانشآموزی که در یک کشور پیشرفته درس خوانده بعد از دو سال فاصله گرفتن از دیپلم مقایسه کنیم، میبینیم دانشآموز خارجی داشتههایش بیشتر از دانشآموز ایرانی است. چرا؟ چون ما بیشتر میخوانیم و حفظ میکنیم. باید خلاقیت دانشآموزان شکوفا شود و این موضوع را مولفان کتاب درسی باید درست کنند. باید بگذاریم مهارت دانشآموزان بالا رود. ما باید دانشآموز را علاقهمند و ماهر حداقل در یک رشته تحویل جامعه دهیم تا اگر نخواست به دانشگاه برود؛ بتواند در جامعه فعالیت کند. این یکی از مسوولیتهای بزرگ معلمان، نویسندگان کتب درسی و همه ماست.» موضوع فقدان مهارت در فارغالتحصیلان متوسطه و البته تحصیلات عالی، ترجیعبند سخنان مسوولان حوزه کار و آموزشهای فنی و حرفهای، وزیران علوم و آموزشوپرورش و البته صاحبان صنایع و فعالان اقتصادی بوده است. هر زمان نرخ بیکاری و اهمیت ایجاد شغل مطرح شود، تالی آن بدون شک تکرار بحث سطح مهارت در جویندگان کار است. اینکه آموزش در کشور ما با نیازهای بازار کار چه مشاغل تولیدی و چه خدماتی، منطبق نیست و در این شرایط و در صورت رقابتی شدن بازار کار و جان گرفتن بنگاههای خصوصی، انتظار استفاده از نیروی کار غیرماهر، به بیراهه رفتن است. اما آیا این مهم در محتوای متون درسی قابل گنجاندن است؟ البته که منابع رسمی هر درس، کلید ورود به آن مبحث محسوب میشود اما نظام آموزش متوسطه حتماً میتواند شبیه نظام آموزش عالی، به سمت تعدد منابع با معرفی توسط معلم به دانشآموز برود. اینجا مساله بعدی خود را نشان میدهد؛ دانش معلمان و بهروزرسانی آموختههای آنان با آنچه بازار کار در ایران و حتی جهان میپسندد. اما این هم همه ماجرا نیست. آموزشهای نظری، بدون تبدیل شدن به شیوههای عملی و تجربی، دانشآموز ماهر تربیت نمیکند. برای مهارتآموزی، حتی دانشگاههای مشهور دولتی ایران، از کمبود آزمایشگاهها و کارگاههای مجهز رنج میبرند چه برسد به مدارس. برای تحقق نظر رئیسجمهور، ظرفیتهای بودجهای، آموزشی و فرهنگسازی در راستای غیرالزامآور بودن تحصیلات عالی برای ورود به بازار کار، سه ضلع یک مثلث هستند که اگر شکل بگیرند میتوان یک گام به جلو برداشت.