مهارتآموزی چه تاثیری بر اشتغال دارد؟
آموزش مبتنی بر مهارتهای شغلی
در مراسم ویژه بازگشایی مدارس، جناب آقای دکتر روحانی رئیسجمهور محترم، صحبت از لزوم اصلاح و تحول نظام آموزشی در جهت مهارتآموزی دانشآموزان کردند. در صحبتهای ایشان نکات جالبی مطرح شد نظیر اینکه «اگر 12 سال تحصیلی را 12پله برای پیشرفت در نظر بگیریم، به معنای آن است که پس از پیمودن پله دوازدهم به سطحی از توانمندی و برخورداری از دانش برسیم که برای ورود به عرصه فعالیت، کار و تلاش در اجتماع آماده باشیم.»
در مراسم ویژه بازگشایی مدارس، جناب آقای دکتر روحانی رئیسجمهور محترم، صحبت از لزوم اصلاح و تحول نظام آموزشی در جهت مهارتآموزی دانشآموزان کردند. در صحبتهای ایشان نکات جالبی مطرح شد نظیر اینکه «اگر 12 سال تحصیلی را 12پله برای پیشرفت در نظر بگیریم، به معنای آن است که پس از پیمودن پله دوازدهم به سطحی از توانمندی و برخورداری از دانش برسیم که برای ورود به عرصه فعالیت، کار و تلاش در اجتماع آماده باشیم.» همچنین ایشان اضافه کردند که باید به گونهای عمل کنیم که پس از 12 سال دانشآموز ما به جای اینکه یک برگه کاغذ به عنوان مدرک دریافت کند، مهارت عملی کسب کرده باشد و حداقل در یک رشته مهارت و علاقه کافی برای اشتغال به کار داشته باشد. ایشان اولین درخواست خود را از وزیر آموزش و پرورش نیز اعلام کردند که «نظام آموزشی ما به گونهای اصلاح شود که دانشآموز فارغالتحصیل از دوره 12ساله تحصیلات ابتدایی و متوسطه حداقل یک کار و مهارت آموخته باشد تا اگر نخواست وارد دانشگاه شود، بتواند وارد بازار کار شود.»
این سخنان نهتنها نظر ایشان، بلکه شاید نظر بخش زیادی از کارشناسان باشد. نظام آموزشی ما دارای مشکلاتی است که شاید تبلور آنها را بتوان در خروجیهای آن مشاهده کرد. در بخش اصلی سخنان ایشان بحث توجه به مهارتآموزی برای ورود به بازار کار است اما همانطور که ایشان خود نیز اشاره کردند نظام آموزشی باید به گونهای باشد که دانشآموز را برای ورود به عرصه فعالیت، کار و تلاش در اجتماع آماده کند؛ اما متاسفانه در نظام آموزشی کشور تاکید بر دروس رشتههای نظری است. در این نظام آموزشی دانشآموزی موفقتر است که مهارت حفظ کردن بالاتری داشته باشد یا نهایتاً به عنوان مثال در ریاضیات و فیزیک، توان محاسبات و حل مساله بهتری داشته باشد. در این نظام آموزشی دانشآموزی که مهارت فنی مناسبی داشته باشد یا با تلاش به مهارتی دست یابد از جایگاه خاصی برخوردار نیست.
بحث لزوم آموزش مهارت به دانشآموزان یک بحث کلی است که میتوان آن را در قالب مهارتآموزی کلیه دانشآموزان در تمام رشتههای تحصیلی و در کنار آن تحصیل دانشآموزان در رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش بررسی کرد.
رسیدن به این هدف که هر دانشآموز فارغالتحصیلی با حداقل یک مهارت کاری و حرفهای از دوره متوسطه فارغالتحصیل شود محتاج امکانات و برنامهریزی آموزشی است که تفاوت معنیداری با گذشته داشته باشد. اینکه آیا رسیدن به این هدف در سطح تمام مدارس و در کوتاهمدت قابل دستیابی است یا خیر پرسشی است که پاسخ آن را باید در اراده مدیران وزارت آموزش و پرورش و نیز بودجه این وزارتخانه یافت. مطمئناً تجهیز مدارس به کارگاههای عملی مهارتهای فنی یا سایتهای رایانه و همچنین به کارگیری کادر آموزشی متخصص، نیازمند بودجهای بسیار بیشتر از میزان کنونی این وزارتخانه است. بودجه آموزش و پرورش حتی برای افزایش کیفیت آموزشی در همین سیستم آموزشی نیز کافی نیست. با مشاهده مدارس غیردولتی و مدارس دولتی، متوجه اختلاف کیفیت خدمترسانی به دانشآموزان این مدارس و بودجه ناکافی برای خدمترسانی هرچه بهتر در مدارس دولتی میشویم.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که سیستم آموزشی کنونی به صورت کلی در جهت مهارتآموزی طراحی نشده است. این سیستم شاید برای آموزش ریاضیات و... مناسب باشد اما سیستمی نیست که بتوان از آن انتظار فارغالتحصیلان دارای مهارتهای شغلی، اجتماعی و روانشناختی داشت. آنچه رئیسجمهور به آن توجه داشته است نکته مهمی است. به نظر نگارنده در تحول نظام آموزش و پرورش لازم است که پا را حتی فراتر گذاشت. با بررسی سیستمهای آموزشی کشورهای پیشرفته به نظر میرسد لازم است به جای دروس نظری که در حال حاضر تدریس میشود -که تقریباً همه آنها با توجه به رشته تحصیلی در دروس ترمهای ابتدای دانشگاه تکرار میشوند- دروسی تنظیم شود، که دانشآموزان را در محیط مدرسه و تنها در قالب مدتزمان حضور در مدرسه، برای حضور در بازار کار و فراتر از آن، برای ورود به جامعه آماده کند. این دروس لازم است در راستای آموزش مهارتهای اجتماعی، ورزشی و روانشناختی تعیین شوند.
متاسفانه در حال حاضر اکثر زمان حضور دانشآموزان صرف دروس نظری و حفظی و پس از آن نیز در زمان حضور در خانه، برای انجام تکالیف و آماده شدن برای امتحانات اینگونه دروس سپری میشود؛ در حالی که در کشورهای پیشرفته سطح دروس نظری بسیار پایین و به قول معروف با عمق کم است و نیازی به انجام تکالیف سنگین و سپری کردن زمان استراحت دانشآموز در منزل نیست. در برنامه آموزشی این کشورها درسهایی در راستای مهارتآموزی تدریس میشود. به دانشآموزان علاوه بر مهارتهای شغلی، مهارتهای عمومی زندگی نظیر فرهنگ رانندگی، فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه عمومی، خیاطی، آشپزی، کنترل خشم و احساسات، برخورد با خانواده، فرمانبرداری از قوانین، دوستیابی، کار گروهی، رهبری و مدیریت، کمکهای اولیه، استفاده صحیح از منابع و... آموزش داده میشود. این قبیل مهارتهای اجتماعی و روانشناختی معمولاً همانهایی هستند که ما بعضاً به عنوان ضعف فرهنگی در جامعه خود از آن یاد میکنیم.
با وجود محدودیت بودجه به نظر نگارنده شاید در صورت تغییر نگاه کلی به این سیستم آموزش و جایگزین کردن هزینههایی که برای این سیستم صرف میشود با سیستم جدیدی که مبتنی بر مهارتآموزی باشد، از لحاظ محدودیت بودجه برقراری سیستم جدید قابل دستیابی باشد.
بر اساس تجربه شخصی و مشاهداتی که نگارنده داشته است به نظر میرسد ملاک اصلی تعیین رشته تحصیلی در دوره متوسطه معدل دانشآموزان و نمرات دروسی نظیر ریاضیات و فیزیک ایشان است. در سالهای اخیر در مواردی مشاهده شده است که حتی دانشآموزی که علاقهمند به تحصیل در رشته فنی و حرفهای است؛ اما با توجه به نمرات بالا در درس ریاضی دانشآموز، بنا به نظر مدیران مدرسه مجبور به تحصیل در رشته ریاضی شده است. در این میان رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش معمولاً تنها به دانشآموزانی که دارای پایینترین معدل هستند پیشنهاد میشود و حتی در بسیاری از موارد خود افراد و خانوادهها نیز برای انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسطه چنین نظری دارند. این مساله قابل توجه است و باید در زمان خود به صورت کامل بررسی شود اما اگر بخواهیم برای آن به صورت خلاصه دو دلیل ذکر کنیم میتوان به سیگنالی که خانوادهها از وضعیت بازار کار کشور و فضای کسبوکار دریافت میکنند و همچنین نظام پرداخت حقوق و دستمزد کشور به ویژه در بخش دولتی که مبتنی بر مدرک تحصیلی است و نه مبتنی بر مهارت اشاره کنیم. البته سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی در این میان نباید مورد غفلت واقع شود.
کمرمقی فضای کسبوکار باعث کاهش هزینه فرصت ادامه تحصیل میشود. در دوره رونق اقتصادی و رونق فضای کسبوکار، شاهد افزایش تقاضا برای نیروی کار خواهیم بود و احتمالاً این افزایش تقاضا در بلندمدت باعث افزایش درآمد این مشاغل میشود. در فضای کسبوکار کمرمق سالیان اخیر، دانشآموزان به جهت پیدا کردن فرصتهای شغلی بهتر در آینده به سمت ادامه تحصیل سوق داده میشوند.
از طرف دیگر باید توجه داشت که متاسفانه در اقتصاد دولتی ایران طی دهههای گذشته استخدامهای دولتی از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند. در سیستم کار دولتی یکی از مهمترین ملاکها در پرداخت حقوق و دستمزد، مدرک تحصیلی و درجه تحصیلات است. بدین ترتیب از این کانال این سیگنال به افراد داده شده است که آنچه حقوق شما را تعیین میکند مدرک شماست و نه میزان مهارت و تجربه شما. مشاهده میشود که این ایرادات ساختاری و فضای کمرونق کسبوکار نیز خود باعث میشود که اقبال دانشآموزان به رشتههای فنی و حرفهای (که در آن دانشآموز برای انجام حرفه و شغل مشخصی تربیت میشود) کمتر و در مقابل علاقه به تحصیل در رشتههای نظری که در آنها ادامه تحصیل مسیری هموارتر دارد، بیشتر شود.