دست سفاهت پدران در جیب فرزندان
رفاه مبتنی بر اضمحلال منابع ما را به کدام سو میبرد؟
ناکامی امسال در حفظ سطح آب نشان میدهد به اقدامات پرسروصدای دولت روحانی برای احیای دریاچه هم، نباید دل بست. تجربه مرگ دریاچه آرال پیشروی ماست. آرالِ ویرانگر، از ارومیه کوچکتر و ذخیره نمکش بهمراتب کمتر و اطرافش خیلی کمجمعیتتر بود.
دریاچه ارومیه 30 میلیارد مترمکعب، آب کم دارد. سطح آب، امروز نسبت به 1374 بیش از هشت متر افت کرده و دریاچه به سوی سیکل بدون بازگشت مرگ میشتابد. ناکامی امسال در حفظ سطح آب نشان میدهد به اقدامات پرسروصدای دولت روحانی برای احیای دریاچه هم، نباید دل بست. تجربه مرگ دریاچه آرال پیشروی ماست. آرالِ ویرانگر، از ارومیه کوچکتر و ذخیره نمکش بهمراتب کمتر و اطرافش خیلی کمجمعیتتر بود. سونامی نمکی که در راه است با شمالغرب ایران و مناطقی از کردستان عراق و شرق ترکیه همان خواهد کرد که یک جنگ اتمی میتواند بکند.
بخش کوچکتر مساله، ناشی از تغییرات اقلیمی است که سبب شده بارش در این حوضه 18 درصد کاهش یافته، همزمان دما و در نتیجه تعریق افزایش یابد. در نتیجه پتانسیل تولید آب تجدیدپذیر حوضه از 9 /8 میلیارد مترمکعب به هفت میلیارد مترمکعب افت کرده است. اما بخش اعظم عدم تعادل، ناشی از اضافهبرداشت از آب ورودی به دریاچه است.
88 هزار حلقه چاه (شامل 40 هزار حلقه چاه غیرمجاز) و کلکسیونی از سدها و بندها، بدون لحاظ پتانسیل آبی حوضه، مشغول برداشت آب برای کشاورزی سنتی با بهرهوری 34 درصد هستند. گسترش سطح زیر کشت آبی از 200 هزار هکتار در ابتدای انقلاب به 500 هزار هکتار، محتاج مصرف بیش از سه میلیارد مترمکعب آب بیشتر بود. غالب این گسترش در دهه 70 و 80 رخ میدهد.
بدینسان بهجای سالانه پنج میلیارد مترمکعب ورودی معمول، متوسط ورودی دریاچه در دو دهه اخیر، کمتر از 4 /2 میلیارد مترمکعب بوده است. کل ارزش خالص تولید کشاورزی این دشت در دهه 80 حدود 500 میلیارد تومان و با فرض دلار هزارتومانی 500 میلیون دلار بود. اگر 60 درصد این مبلغ را ناشی از اضافهمصرف غیرمجاز آب بدانیم و ارزش افزوده کشاورزی را 30 درصد فرض کنیم، منفعت سالانه مردم حوضه از این سوءمصرف فقط 90 میلیون دلار بوده است. قیصریهای را برای دستمالی به آتش کشیدهایم!
حمله دریاچه در مراحل اولیه در جغرافیای «محیط نزدیک» اطرافش بر زندگی حدود شش میلیون نفر اثر میگذارد. در مرحله گستردهتر تهاجمِ نمک، ممکن است زندگی دهها میلیون ایرانی-ترک-عرب و کرد ساکن در «محیط دور» از زنجان تا وان تا سلیمانیه و حتی دیرالزور، متاثر شود.
بگذارید برخی از نقاط هزینه را در «محیط نزدیک» با هم شناسایی و برایش تخمینهای سردستی ارائه کنیم.
کاهش قیمت املاک: برای شش میلیون سکنه محیط نزدیک، 800 هزار واحد مسکونی با قیمت متوسط صد میلیون تومان فرض کنید. اگر با شروع مرگومیر نوزادان و بیماریهای فراگیر مهاجرت پا بگیرد و مرغوبیت ملک مسکونی، نصف شود، با 10 میلیارد دلار خسارت روبهرو خواهیم بود
اگر قیمت سایر املاک خدماتی-صنعتی-عمومی را نصف خانهها فرض کنیم، جمعاً زیانی معادل 15 میلیارد دلار خواهیم داشت.
هزینههای درمانی: بر اساس تجارب آرال، باید فرض کرد، پنج درصد اهالی شش میلیوننفری به بیماریهای حاد منجر به فوت یا از کارافتادگی دائم مبتلا میشوند. اگر هریک از این افراد محتاج فقط 100 روز بستری بیمارستانی به قیمت روزانه 300 هزار تومان باشند، هزینهای بیش از دو میلیارد دلار خواهیم داشت. اگر برای مرگ یا از کارافتادگی هر انسان نصف دیه را بهعنوان معادل اقتصادی فرض کنیم با یک هزینه هشت میلیارددلاری روبهرو میشویم.
هزینه مهاجران: اگر نیمی از اهالی کوچ کنند و برای تامین اسکان، خدمات زیربنایی و اشتغال هر خانواده پنجنفره در محل جدید، فقط 100 میلیون تومان لازم باشد، 15 میلیارد دلار هزینه داریم.
همین سه مرکز هزینه، 40 میلیارد دلار روی دستمان میگذارند. هنوز هزینه ناشی از متروک ماندن زیربناها، افت تولید محلی، افت ارزش تولیدات طبیعت، کسادی گردشگری، تزلزل آذربایجان بهعنوان یک مقومه مفهومی ایران، کاهش قدرت دفاعی، تشنجات محلی و درگیری محتمل با همسایگان را برآورد نکردهایم. خسارات وارده در «محیط دور» (با جمعیتی پنج تا هشت برابر بیشتر) در مرحله پیشرفته تهاجم نمکی، بهمراتب بزرگتر خواهد بود.
آن کاسبی را که برای رسیدن به یک سکه منفعت دکانش را به باد فنا داده، خود را زیر بار 100 سکه تاوان ببرد، «سفیه» میخوانند. به بوروکراسیای که برای تامین سالانه 90 میلیون دلار منفعت رعیت، حرث و نسل آذربایجان و کردستان را دم دهان اژدها بفرستد و دهها میلیارد دلار هزینه گردن ملت بگذارد، چه باید گفت؟
ارومیه از آغاز تولد بشر، مرکز حیات در شمالغرب ایران و لنگر تنظیم اکوسیستم منطقه بوده است. بدون کسب منفعتی قابل اعتنا، ما در طول عمر فقط یک نسل آن را به یک مرکز عظیم مخاطره تبدیل کردهایم که حیات نسلهای آتی در آذربایجان، کردستان و همسایگان فرامرزی را تهدید میکند. ارومیه، تابلوی تمامنمای خطای استراتژیک ما آدمهای پرمدعاست که داعیه اداره جهان را داریم.
روضه منابع زیرزمینی آب ایران
منابع آب زیرزمینی ایران، صحنه تاراج وحشتناکی بوده است. نزدیک به نیمی از چاههای کشور، غیرمجاز حفر شدهاند. در پاسداشت اصول پوپولیسم، وزارت نیرو و نهادهای نظارتی هم ساکت و ناظرند. منابع آبی دوسوم دشتهای کشور در وضعیت بحرانیاند. بسیاری از این منابع مانند بینالود و همدان، چنان تخریب شدهاند که امکان احیا ندارند. یعنی برخی از کهنترین اقامتگاههای اقوام ایرانی را برای همیشه از قدرت میزبانی تمدن، سترون کردهایم. اضافهبرداشت تجمیعی کشور به رکورد جهانی 120 میلیارد مترمکعب رسیده است. این میزان آبی است که برای تولید 92 میلیون تن غلات با بهرهوری نازل، بهکار بردهایم.
اگر در 25 سال اخیر توانسته بودیم بهرهوری نازل آب کشاورزیمان را به ترکیه و لبنان نزدیک و مثلاً به سطحی پنج درصد بهتر از امروز، ارتقا دهیم یا سالانه چهار میلیون تن غله (بگو سالی به قیمت یک میلیارد دلار معادل با ارزش افزوده تولید محلی 200 میلیون دلار در سال) کمتر تولید و بهجایش واردات کرده بودیم، امروز این اضافهبرداشت موحش، ارکان کشور را به لرزه درنیاورده بود. یا اگر با قیمتگذاری مصنوعی زمینه اتلاف عظیم نان را نیافریده بودیم، مصرف غلات سالانه قریب دو میلیون تن کمتر بود و نیمی از این اضافهبرداشت آب وجود نداشت. بدون حسابوکتاب و آمادهسازی زمینه کار، دنبال سراب خودکفایی غلات رفتیم، بدان خیال که امنیتِ غذاییِ خوداتکا داشته باشیم. نهتنها امنیت آبی را از دست دادیم، بلکه اگر روزی محاصره شویم، دیگر فاقد پتانسیل آبی مکفی برای تولید داخلی غلات کافی هستیم. کشوری برای نسل آینده به ارث میگذاریم که فاقد امنیت آبی است و در امنیت غذایی به قهقرا رفته است.
در سایر چالشهای کشور هم رد پای همین نوع حکمرانی سر به هوا دیده میشود. آن که میگوید کشورداری ما بر اساس دست کردن در جیب آیندگان بوده، راست میگوید. طرفه آنکه آنچه از پسران و دخترانمان دزدیدهایم را به باد دادهایم. دزد خوب و عاقلی هم نبودهایم. بین خساراتی که به خود و آیندگان زدهایم و منافعی که بردهایم، تناسبی وجود ندارد.
قرآن مجید فرموده: اموالتان را که خداوند مایه قوام و (تامین زندگی) شما قرار داده به سفیهان ندهید. سوره نساء، آیه 5
راست گفت پروردگار عالمیان!