اضمحلال منابع
چرا تغییر پارادایم اقتصاد سیاسی ضرورت دارد؟
بحران آب، محیط زیست، بیکاری، چالشهای نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی و بودجه دولت به مثابه شش ابرچالشی که امروز و فردای ایران را تهدید میکنند، در بسیاری از ویژگیها با هم متفاوت هستند، اما چه عامل مشترکی هر شش ابرچالش را در کنار هم قرار میدهد؟
فاطمه شیرزادی: بحران آب، محیط زیست، بیکاری، چالشهای نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی و بودجه دولت به مثابه شش ابرچالشی که امروز و فردای ایران را تهدید میکنند، در بسیاری از ویژگیها با هم متفاوت هستند، اما چه عامل مشترکی هر شش ابرچالش را در کنار هم قرار میدهد؟ وجه اشتراک این ابرچالشها پارادایم اقتصاد سیاسی حاکم است که به تعبیر مسعود نیلی، اقتصاددان و دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور اقتصادی، «مبتنی بر رفاه منبعمحور» یا «رفاه مبتنی بر اضمحلال منابع» است و لاجرم ابرچالشها را فقط در شرایطی میتوان کنترل کرد که این پارادایم تغییر کند. اما تغییر پارادایم یا «پارادایمشیفت» به چه معناست؟
محسن رنانی اخیراً در یادداشتی تلگرامی از ضرورت تغییر پارادایم نوشته، اما «پارادایمشیفت» را «تغییر نگرش» یا «نونگری» تعریف و عنوان کرده است: «در بهبود و اصلاح، نه هدف تغییر میکند نه ساختارها. در بهبود فقط عملکردها بهتر میشود و در اصلاح، فرآیندها بازبینی میشود. در تحول، ساختارها هم تغییر میکند. اما در پارادایمشیفت، اول باید «نگرش» ما عوض شود و به دنبال آن، هم اهداف و هم ساختارها را بازنگری کنیم.»
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی، نیز در میزگرد اسفندماه 1395 هفتهنامه «تجارت فردا» دیدگاه خود درباره پارادایمشیفت را اینطور تشریح کرده است: «معتقدم نظام تصمیمگیری، خود معلول است و علت قلمداد نمیشود. در واقع نظام تصمیمگیری معلول یک ساختار قدرت است که برآیندی از نیروهای موجود است. در موضوع قدرت، لزوماً بعد مادی آن مورد تاکید نیست و میتوان قدرت ایدئولوژی و اندیشه را نیز در آن لحاظ کرد. مجموعه این موضوعات در کنار یکدیگر، میتواند یک سیستم تحلیل ذهنی را برای نظام تصمیمگیری کشور ایجاد کند. فکر میکنم اینجاست که ما به یک تحول نیاز داریم، به همین دلیل مبحث پارادایمشیفت (Paradigm Shift) یا تحول انگاره مطرح شده است.» او در همان میزگرد گفته است: «زمانی که در مجامع از پارادایمشیفت یا تغییر انگاره صحبت میکنم، میگویند شما در دولت هستید و تغییر انگاره را از خودتان آغاز کنید اما تغییر انگاره یک مفهوم اجتماعی است نه یک مفهوم بوروکراتیک. این تغییر انگاره باید در جامعه و در میان نخبگان شکل گیرد.»
اما تغییر پارادایم مدنظر مسعود نیلی چه مختصاتی دارد؟ او در سخنرانی اخیر خود در اتاق بازرگانی ایران عنوان کرد: «در ایران هرجا منبعی وجود داشته، سیاستمداران ما آن را شناسایی کرده و به یک منبع جلب محبوبیت تبدیل کردهاند؛ آنچه بهعنوان ساختار اقتصاد مدنظر من است، یک پارادایم اقتصاد سیاسی است که مبتنی بر مصرف منابع است. این مصرف منابع هم هیچ ربطی به ورودی منابع ندارد.» نیلی در همین سخنرانی با تاکید بر اینکه بر هر شش ابرچالش کنونی قواعدی حاکم است که یک رفاه مبتنی بر اضمحلال منابع را به وجود آورده، اظهار کرد که برای رفع ابرچالشها، باید پارادایمی که شش ابرچالش یاد شده محصول آن است، تغییر کند. اما آیا میتوان به چنین تغییر پارادایمی امیدوار بود؟ آیا سیاستمداران حاضرند برای این تغییر که با کاستن از رفاه عدهای از افراد همراه خواهد بود، هزینه بپردازند؟