شناسه خبر : 49224 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاد ژئوپولیتیک

واکاوی مواضع چین در ارتباط با توافق احتمالی ایران و آمریکا در گفت‌وگو با فریال مستوفی

اقتصاد ژئوپولیتیک

خاورمیانه در زمینه تامین منابع انرژی یکی از مناطق حیاتی برای چین به شمار می‌آید. به همین دلیل، حفظ صلح و ثبات در این منطقه (به‌ویژه در ایران) برای چین از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. هرچند چین توافق جامع ایران با کشورهای غربی را مطابق با منافع خود نمی‌داند، چرا که این امر ممکن است به نزدیکی ایران به غرب و فاصله گرفتن از چین بینجامد، اما در عین حال از توافق‌های محدود حمایت می‌کند. در همین زمینه فریال مستوفی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران بر این باور است که چین روابط اقتصادی گسترده‌ای با آمریکا دارد، برای مثال صادرات چین به آمریکا در سال 2024 حدود 440 میلیارد دلار بوده که یکی از دلایل رشد اقتصاد چین نیز بوده است. مستوفی بر همین مبنای اقتصاد تاکید دارد، همان‌طور که کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه در راستای منافع ملی‌شان با سایر کشورها همکاری می‌کنند، ما نیز باید از نگاه‌های صفر و یکی فاصله بگیریم و تلاش کنیم با کشورهایی که حاضرند روابط برد-برد با ما داشته باشند، همکاری کنیم.

♦♦♦

 برخی رویکردها گویای این است که چین چندان از توافق و سرمایه‌گذاری احتمالی آمریکا با ایران خوشحال نخواهد بود. مهدی صفری، معاون سابق وزارت خارجه در اظهاراتی گفته است، «وضع روابط با چین خوب نیست. چینی‌ها معتقدند ما (ایرانی‌ها) نمی‌خواهیم با آنها کار کنیم و پرچم ما به سمت دیگری رفته است». به نظرتان آیا چین نگران توافق ایران و آمریکاست؟ این نگرانی چه تاثیری می‌تواند بر روابط تهران-پکن داشته باشد؟

چین روابط اقتصادی گسترده‌ای با آمریکا دارد، برای مثال این کشور در سال 2024 حدود 440 میلیارد دلار به آمریکا صادرات داشته که یکی از عوامل رشد اقتصاد چین در دهه‌های گذشته نیز بهره‌گیری از همین بازار آمریکا و سرمایه‌گذاران آمریکایی بوده است. همان‌طور که کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه در راستای منافع ملی خود با سایر کشورها همکاری می‌کنند، ما نیز باید از نگاه‌های صفر و یکی فاصله بگیریم و تلاش کنیم با کشورهایی که حاضرند روابط برد-برد با ما داشته باشند، همکاری کنیم.

متاسفانه به نظر می‌رسد در این‌باره نگاه‌های صفر و یکی وجود دارد؛ بدان معنا که با کشوری حتماً و همیشه کار کنیم و با کشور دیگری هیچ‌وقت کار نکنیم. در حالی که بسیاری از کشورهای جهان در راستای منافع ملی‌شان با کشورهای مختلف همکاری می‌کنند. اگر هدف توسعه اقتصادی و بهبود رفاه مردم باشد، باید رویکرد ما این باشد که با همه کشورهای جهان همکاری کنیم و تجارت و سرمایه‌گذاری را با آنها گسترش دهیم. بنابراین، باید منافع ملی کشورمان را در نظر بگیریم و عمل و روابط خودمان با دیگر کشورها را نیز بر همین مبنا تنظیم کنیم.

باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که بالا گرفتن تنش در منطقه خلیج فارس به زیان بسیاری از کشورها از جمله چین است؛ زیرا امنیت انرژی را مختل می‌کند و چین به دلیل وابستگی‌اش به واردات انرژی از این منطقه، بیشترین آسیب را خواهد دید.

تک‌بعدی بودن در عرصه همکاری‌های بین‌المللی، آسیب‌زاست. اینکه نگاه ما فقط به شرق باشد یا برعکس فقط به غرب، نگاه اشتباهی است. ما باید کشور مستقلی باشیم که بتواند به‌طور همزمان هم با غرب، هم با شرق و هم با سایر کشورهای جهان، براساس ظرفیت‌ها و منافع متقابل رابطه داشته باشد. ملاک و معیار هم باید «منافع ملی»، «توسعه همه‌جانبه» و «افزایش رفاه پایدار مردم» باشد.

 با لحاظ نکاتی که به آن اشاره کردید، به نظرتان روابط اقتصادی ایران و چین چطور می‌تواند بر سیاست‌های خارجی ایران و توانایی‌اش در مخالفت با خواسته‌های پکن سایه بیندازد؟

وقتی کشوری تحریم و از جامعه جهانی حذف می‌شود، همکاری با آن کشور برای سایر کشورها دشوار می‌شود. بسیاری از کشورها ریسک همکاری با  کشور تحریم‌شده را نمی‌پذیرند، زیرا آنها نیز به دنبال منافع ملی خودشان هستند. متاسفانه ایران به دلیل تحریم‌ها از همکاری با بسیاری از کشورها محروم شده و فعالان اقتصادی ما تجربه‌های تلخی در این زمینه دارند؛ چرا که با وجود ظرفیت‌های فراوان برای گسترش همکاری با همتایان خارجی، معمولاً با این مانع مواجه می‌شوند که به دلیل محدودیت‌ها و تحریم‌های گسترده، کشورها تمایلی به همکاری ندارند و ترجیح می‌دهند با کشورهایی کار کنند که این مشکلات را ندارند. با افزایش تحریم‌ها علیه ایران، چین روابط اقتصادی خود را تا حدودی با ایران حفظ کرده است، این امر هم بیشتر به خاطر منافع خودشان (چین) است. البته روابط اقتصادی چین با ایران کامل نبوده و در حوزه نقل‌وانتقال‌های پولی مشکل جدی وجود دارد؛ بانک‌های چین معمولاً با ایران کار نمی‌کنند و بسیاری از شرکت‌های چینی در تجارت با ایران تحریم‌ها را مدنظر قرار می‌دهند. چین در این مدت بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران بوده است؛ یعنی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد نفت صادراتی ایران به چین صادر شده و به دلیل محدودیت‌ها در نقل‌وانتقال مالی، دو کشور به سمت سیستم تهاتر حرکت کرده‌اند.

انتظار اینکه کشورهای دیگر تحریم‌ها را نادیده بگیرند و به راحتی با ما همکاری کنند، خواسته‌ای معقول نیست، زیرا آنها به دنبال منافع ملی خودشان هستند. بنابراین، این ما هستیم که باید منافع ملی خودمان را دنبال و در راستای رفع تحریم‌ها تلاش کنیم. اگر شرایط تحریمی رفع شود، حتی چین نیز می‌تواند روابط اقتصادی گسترده‌تری با ایران داشته باشد؛ همان‌طور که حجم روابط اقتصادی چین با عربستان از روابط با ایران بیشتر است.

 با این وصف آیا توافق احتمالی ایران و آمریکا می‌تواند بر روند تجارت انرژی میان ایران و چین تاثیر بگذارد؟

با رفع تحریم‌ها و تسهیل نقل‌وانتقالات مالی، ایران قادر خواهد بود صادرات نفت و گاز خود را افزایش دهد، و به بازارهای جدید و متنوع ورود کند. چین به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان انرژی در جهان، ظرفیت بالایی برای افزایش خرید نفت و گاز ایران دارد. با این حال، چین همواره رویکرد مبتنی بر تنوع‌بخشی به سبد واردات انرژی داشته و از ظرفیت‌های مختلف کشورهای گوناگون بهره می‌برد. این رویکرد به ایران نیز قابل تعمیم است؛ بدان معنا که می‌توان همزمان بازارهای اروپا، چین، هند و سایر کشورها را هدف‌گذاری کرد و روابط تجاری را با آنها گسترش داد.

همچنین، تنوع‌بخشی به بازارها باعث کاهش ریسک‌های ناشی از وابستگی به یک یا چند کشور خاص می‌شود و به توسعه پایدار اقتصادی ایران کمک می‌کند. سیاست چندجانبه‌گرایی در عرصه انرژی، علاوه بر افزایش درآمدهای ارزی، می‌تواند موقعیت ایران را در بازار جهانی انرژی تقویت و امکان بهره‌برداری از ظرفیت‌های عظیم نفت و گاز کشور را فراهم کند.

 اگر بخواهم پرسش قبلی را با ادبیات دیگر و پاسخ مبسوط‌تر از جانب شما طرح کنم، آیا نگرانی‌های چین از تغییر جهت‌گیری سیاست خارجی ایران به سمت آمریکا، بر سرمایه‌گذاری‌های پکن در ایران اثر خواهد گذاشت؟

به دلیل تحریم‌ها، چین طی سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری قابل توجهی در ایران انجام نداده است. عمده پروژه‌هایی که چین در ایران اجرا کرده، به صورت فاینانس (تامین مالی) بوده است؛ به آن معنا که چین به ایران وام داده و در ازای آن، بهره دریافت کرده و پروژه‌هایی را نیز اجرا کرده است. این نوع همکاری بیشتر جنبه تامین مالی دارد تا سرمایه‌گذاری مستقیم و بلندمدت.

در صورتی که توافق احتمالی ایران با آمریکا باعث کاهش تحریم‌ها و رفع مشکلات نقل‌وانتقال‌های مالی شود، می‌تواند زمینه‌ساز افزایش سرمایه‌گذاری‌های چین در ایران باشد. در حال حاضر، سرمایه‌گذاری‌های چین در ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با سرمایه‌گذاری‌های این کشور در عربستان و امارات نیست. برای نمونه، در سال ۲۰۲۲ عربستان حدود 6 /5 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چینی جذب کرده است، در حالی که بر اساس آمار آنکتاد (کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل)، کل سرمایه‌گذاری خارجی جذب‌شده در ایران در همان سال (2022) حدود 5 /1 میلیارد دلار بود.

باید توجه داشت رفع تحریم‌ها شرط لازم برای جذب سرمایه است، اما شرط کافی نیست، چون ما در کشورمان موانع زیادی داریم و برای جذب سرمایه‌گذاری، نیازمند هماهنگی‌های گسترده میان بخش‌های دولتی و خصوصی هستیم. اگر تحریم‌ها کاهش یابد و موانع مالی و پولی رفع شود، ظرفیت ایران برای جذب سرمایه‌گذاری از کشورهای دیگر همچون چین بالاتر از وضع فعلی خواهد بود و در صورتی که بسترها فراهم شود، می‌توان به سطح سرمایه‌گذاری‌های چین در کشورهای منطقه همانند عربستان یا امارات نزدیک شد یا حتی فراتر نیز رفت.

 چین چگونه می‌تواند از منافع استراتژیک خود در خلیج فارس در صورت نزدیکی ایران به غرب محافظت کند؟

چین روابط بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تری با کشورهای منطقه همانند عربستان و امارات نسبت به ما دارد. چین براساس منافع ملی‌اش با همه کشورهای منطقه روابط حسنه‌ای برقرار کرده و آمریکا نتوانسته مانع همکاری‌های اقتصادی و تجاری چین با عربستان یا امارات شود. نمی‌توان تاثیرگذاری قدرت‌های بزرگ را نادیده گرفت، اما نگاه صفر و یکی که در ایران رایج است با واقعیت‌های روابط بین‌الملل تفاوت اساسی دارد. استقلال واقعی کشور به معنای داشتن روابط حسنه و برد-برد با همه کشورهاست، بدون اینکه اجازه دهیم هیچ قدرت خارجی (چه غربی و چه شرقی)، به ما تحمیل کند که با چه کشورهایی ارتباط برقرار کنیم یا نکنیم. چین در منطقه خلیج فارس روابط تجاری بسیار گسترده‌ای دارد؛ برای مثال، حجم تجارت چین با امارات در سال ۲۰۲۳ حدود ۹۵ میلیارد دلار بوده که تقریباً شش برابر تجارت چین با ایران است. همچنین، چین به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری عربستان سرمایه‌گذاری‌های کلان در بخش‌های انرژی، فناوری و صنایع جدید بر مبنای منافع متقابل و همکاری‌های راهبردی در این کشور انجام داده است.

 با گزاره‌هایی که نسبت به نوع روابط کشورها با همدیگر مطرح کردید، در صورت بهبود روابط تهران با غرب، نقش ایران در ابتکار کمربند و جاده چین تغییر می‌کند؟

ابتکار کمربند و جاده یکی از بزرگ‌ترین کلان‌پروژه‌های اقتصاد سیاسی بین‌الملل در قرن جاری است. هزاران پروژه در بیش از صد کشور جهان در قالب این ابتکار به مرحله اجرا درآمد و سرمایه‌گذاری‌های متعددی صورت گرفت و طرح‌های زیادی تامین مالی شدند. با این حال، ایران نه‌تنها از دهه نخست اجرایی شدن این ابتکار بهره‌مند نشده، بلکه تقویت مزیت‌های رقابتی برخی همسایگان در پرتو این طرح، مزیت‌های ژئواکونومیک کشور را تحت تاثیر قرار داده است.

ما در مرکز سرمایه‌گذاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران در قالب اتاق فکر ابتکار کمربند و راه اقدام به گردهمایی متخصصان و خبرگان از بخش‌های خصوصی، دولتی و دانشگاهی کرده و نقشه راه مشارکت ایران در ابتکار کمربند و راه را تدوین کردیم. هدف از این تلاش، ارائه راهکارهایی جامع و یکپارچه برای نقش‌آفرینی فعالانه در این ابتکار و بهره‌برداری از فرصت‌های آن بود. برای مشارکت موثر در ابتکار کمربند و راه، ضروری است رویکردهای اقتصادی کشور به‌طور اساسی تغییر کند. ایران باید به سمت نگرش‌های ژئواکونومیک (چنانچه اقتصاد با قدرت و سیاست پیوند بخورد و با جغرافیا نیز عجین شود، در حوزه ژئوپولیتیک قرار می‌گیرد که در این صورت ژئواکونومی به‌عنوان بُعد اقتصادی ژئوپولیتیک شکل می‌گیرد که در زیرمجموعه جغرافیای سیاسی قرار دارد) حرکت کند و نیازمند بازنگری در دیدگاه‌ها نسبت به این ابتکار از منظر کریدورها به سمت زنجیره ارزش است. این تغییر نگرش می‌تواند به ایران کمک کند از مزیت‌های جغرافیایی و اقتصادی خود بهره‌برداری بهتری داشته باشد و در تعاملات بین‌المللی نقشی موثر ایفا کند. تغییر رویکرد از سیاست جایگزینی واردات به توازن میان حمایت از اقتصاد داخلی و گشودگی به اقتصاد جهانی، از جمله اقدام‌هایی است که باید مدنظر قرار گیرد. توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل و لجستیک برای افزایش ظرفیت و کاهش هزینه‌ها، اصلاح نظام گمرکی و پیوستن به سازوکارهای هماهنگ بین‌المللی و توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر نیز از دیگر الزام‌هاست. این رویکردها نه‌تنها می‌تواند به تقویت موقعیت ایران در زنجیره تامین جهانی کمک کند، بلکه زمینه‌ساز ایجاد روابط پایدار با کشورهای دیگر نیز خواهد بود.

 در پایان می‌خواهم به این پرسش هم پاسخ دهید که ایران چگونه می‌تواند همزمان هم از منافع اقتصادی چین و هم از منافع اقتصادی آمریکا بهره‌مند شود؟

ایران می‌تواند با اجتناب از نگاه صفر و یکی و همکاری با حداکثر کشورها بر اساس منافع برد-برد، تنوع‌بخشی به بازارهای صادراتی، فراهم‌سازی بستر مشارکت در زنجیره‌های ارزش جهانی و منطقه‌ای، تلاش برای رفع تحریم‌ها، حمایت از امنیت سرمایه‌گذاری، توسعه زیرساخت‌ها و تغییر رویکردهای اقتصادی به سمت نگرش‌های ژئواکونومیک، به‌طور همزمان از منافع اقتصادی چین و آمریکا بهره‌مند شود.

ایران باید بر منافع مشترک خود با چین و آمریکا تمرکز کند و نباید به یک کشور خاص وابسته شود. بلکه باید روابط اقتصادی خود را با کشورهای مختلف، از جمله چین و آمریکا، گسترش دهد. این امر باعث کاهش ریسک‌های ناشی از تحریم‌ها یا تغییرات سیاسی می‌شود. برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی، توجه به امنیت سرمایه‌گذاری و آزادی اقتصادی حیاتی است. هدف اصلی از جذب سرمایه‌گذاری خارجی، انتقال فناوری و مدیریت است، نه‌فقط تامین مالی. بنابراین، ایجاد امنیت و جلب اعتماد سرمایه‌گذاران خارجی از اهمیت بالایی برخوردار است.

برای دستیابی به توسعه اقتصادی پایدار، سرمایه‌گذاری اولویت اصلی است و این امر مستلزم حفظ امنیت و اعتمادسازی است. ایران با وجود پتانسیل‌های فراوان در بخش‌های نفت، گاز و معدن، نتوانسته به اندازه کافی از آنها بهره‌برداری کند. با این حال، با برنامه‌ریزی و استراتژی درست، می‌توان منافع ملی را تامین کرد و وضع معیشت مردم را بهبود بخشید که این امر در حال حاضر از ضرورت‌هاست.

باید با درک واقع‌بینانه از سیاست‌های بین‌المللی و منافع ملی، روابط خود را با همه کشورها به‌ویژه کشورهای منطقه توسعه دهیم و از نگاه‌های محدود و دوقطبی پرهیز کنیم تا بتوانیم استقلال واقعی و منافع ملی خود را حفظ کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...