خلق فرصت
آیا چین نگران توافق ایران و آمریکاست؟
برخی گمانهزنیها از این حکایت دارد که چین نگران توافق ایران و آمریکاست. مهدی صفری، معاون سابق وزارت خارجه در همین رابطه گفت: «وضعیت روابط با چین خوب نیست. چینیها معتقدند ما نمیخواهیم با آنها کار کنیم و پرچم ما به سمت دیگری رفته است.» صفری در ادامه خواستار اعتمادسازی با چین شد و گفت: «ایران فقط قسمتی از انرژی چین را تامین میکند، اما از آنجا که ایران دو هزار کیلومتر مرز آبی در خلیج فارس دارد، امنیت انرژی این منطقه برای چین مهم است.» نگرانی چین از تامین امنیت خلیج فارس از این جهت مهم است که اگر تحریمهای نفتی آمریکا به تشدید بازرسی کشتیها در تنگه مالاکا منجر شود، تامین انرژی این کشور با مشکل مواجه میشود. نزدیک به یکچهارم از محمولههای نفت خام دنیا از تنگه مالاکا عبور میکنند که پس از تنگه هرمز مهمترین شاهراه حملونقل دریایی نفت در دنیا بهشمار میرود. موضوع این است که اگر تحریمهای نفتی آمریکا به تشدید بازرسی کشتیها در تنگه مالاکا منجر شود، چین یا خرید نفت خود را از ایران به حداقل میرساند یا تلاش میکند جمهوری اسلامی ایران را متقاعد به توافق با آمریکا کند تا از تمرین و آمادهسازی واشنگتن برای اعمال محدودیتهای دریایی جلوگیری کند. چنانکه اشاره شد، چین به دلیل منافع استراتژیک و اقتصادی خود، بهویژه در حوزه انرژی و امنیت منطقه خلیج فارس، نسبت به هرگونه توافق احتمالی میان ایران و آمریکا حساسیت دارد. این نخستینبار نیست که مقامات چینی نسبت به نوع رابطه با ایران به صورت غیرمستقیم گلایه میکنند. در زمان امضای قرارداد برجام نیز زمزمههایی از نارضایتی چینیها به گوش میرسید. ایران بهعنوان یکی از تامینکنندگان انرژی چین و با توجه به موقعیت ژئوپولیتیکش در خلیج فارس، برای پکن اهمیت ویژهای دارد. اظهارات مقامات ایرانی، از جمله مهدی صفری، نشاندهنده نگرانی چین از احتمال تغییر جهتگیری سیاست خارجی ایران به سمت غرب است که میتواند روابط تهران-پکن را تحت تاثیر قرار دهد. چین خواستار حفظ ثبات در روابط با ایران و اطمینان از تداوم همکاریهای دوجانبه، بهویژه در زمینه تامین انرژی و امنیت منطقهای است. با این حال، هرگونه توافق ایران و آمریکا میتواند به بازنگری چین در استراتژی منطقهای خود بینجامد، اما این موضوع به جزئیات توافق و تاثیر آن بر منافع چین بستگی دارد.
عامل مهمی که دینامیک رقابتهای منطقهای میان ایران و سایر کشورهای عربی منطقه را تغییر داده، نقش پررنگتر چین بهعنوان اصلیترین خریدار نفت کشورهای منطقه خلیج فارس است. این امر باعث ظهور چین بهعنوان یک عامل کاهش تنش در منطقه خلیج فارس شده است. در کل به نظر میرسد که برخلاف دوران برجام که بسیاری از کشورهای عربی ایران را بهعنوان بزرگترین تهدید منطقهای خود میدیدند و برای مهار نفوذ آن تلاش میکردند، اکنون بهدنبال راهکاری کمهزینهتر باشند که آرامش را به منطقه بازگرداند ولی همزمان از افزایش قدرت منطقهای ایران هم جلوگیری کند.
از سوی دیگر، ایران در حال حاضر بیشترین تعامل اقتصادی را با چین دارد و مخالفت با خواستههای پکن برایش آسان نخواهد بود. همانطور که چین قبلاً جمهوری اسلامی را به اصلاح روابط با عربستان برای حفظ ثبات جریان نفت در خلیج فارس تشویق کرد، اکنون نیز ایجاد تنش در تنگه مالاکا یا یک درگیری گسترده در خاورمیانه را خط قرمز خود میداند. در نهایت، چین بسیار بیشتر از آنکه به خرید روزانه 5 /1 میلیون بشکه نفت از ایران نیاز داشته باشد، به عبور ایمن بیش از شش میلیون بشکه نفت و حجم عظیمی از کالاهای تجاری خود از تنگههای هرمز و مالاکا وابسته است. همچنین، پکن با آگاهی از حضور گسترده پایگاههای نظامی آمریکا در خلیج فارس، میداند که سرمایهگذاری در میادین نفتی ایران، جایگزین حل مشکل امنیت مسیرهای تجاری و انرژی نخواهد شد. به عبارت دیگر سرمایهگذاریهایش را بیشتر ذیل استراتژی پرهیز از تنش تعریف خواهد کرد. در این گزارش تلاش میکنیم با مشورت و راهنمایی مجیدرضا حریری، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین، به این پرسشها پاسخ دهیم که چرا چینیها نگران توافق ایران و آمریکا هستند، در حالیکه این توافق به سود آنهاست؟ آیا توافق احتمالی ایران و آمریکا میتواند بر حجم تجارت انرژی بین ایران و چین تاثیر بگذارد؟ آیا نگرانیهای چین از تغییر جهتگیری سیاست خارجی ایران به سمت آمریکا بر سرمایهگذاریهای پکن در ایران اثر خواهد گذاشت؟ در صورت توافق میان تهران و واشنگتن، نقش ایران در ابتکار کمربند و جاده چین تغییر پیدا خواهد کرد یا خیر؟
افزایش ظرفیت مبادلات
درباره نگرانی چین از توافق میان ایران و آمریکا، پرسشی که مطرح میشود این است که آیا چینیها نگران توافق ایران و آمریکا هستند؟ آیا این توافق احتمالی میتواند بر حجم تجارت انرژی بین ایران و چین تاثیر بگذارد؟ در همین زمینه مجیدرضا حریری معتقد است که این گزاره که چین نگران روابط ایران و آمریکاست، گزاره صحیحی نیست؛ چراکه چنین پیشفرضی نه از سوی طرف چینی مطرح است و نه از سوی طرف ایرانی. اتفاقاً توافق میان ایران و آمریکا حجم تجارت انرژی بین ایران و چین را افزایش خواهد داد. درواقع اگر تحریمهای اقتصادی و بهویژه تحریمهای نفتی که آمریکا بر ایران اعمال کرده، برطرف شود، ظرفیت مبادلات ایران با چین در مدت زمان کوتاهی دو برابر خواهد شد. ما در سال ۱۴۰۳ چیزی حدود 35 میلیارد دلار مبادله غیرنفتی با چین داشتیم که حدود ۱۶ میلیارد دلار صادرات ما به چین بوده و حدود ۱۹ میلیارد دلار هم از چین وارد کردیم (این را هم در پرانتز اضافه کنم که چون آمارها به صورت دقیق نیامده من آمار حدودی را خدمت شما عرض کردم) و حدود ۲۵ میلیارد دلار هم به چین نفت فروختهایم. به عبارتی تجارت ایران با چین در سال 1403 حدود 60 میلیارد دلار بوده که اگر تحریمها برداشته شود، طی زمان کوتاهی میتوان این تجارت را بین 20 تا 25 درصد در سال ارتقا داد. برای مثال اگر همزمان با برداشته شدن تحریمها در حوزه نفت بتوانیم تولیدمان را هم افزایش دهیم، میتوانیم تا دو برابر بیشتر از مقدار فعلی به چین نفت بفروشیم. در حوزههای غیرنفتی هم اگر تحریمها برداشته شود تحول بزرگی هم از منظر سهولت معامله با چین، هم از منظر کمیت ارزشی کالاهای ما ایجاد میشود که میتواند تجارت غیرنفتی میان ایران و چین را افزایش دهد؛ چراکه در حال حاضر بسیاری از شرکتها از جمله پتروشیمی ایران تحت تحریم آمریکا هستند.
ناتوانی در جذب سرمایهگذار
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در دیماه 1403 در نخستین سفر خود به چین، با مقامهای ارشد این کشور درباره طیفی از مسائل مهم دوجانبه از جمله توافق ۲۵ساله، تحولات منطقه و موضوع هستهای دیدار و گفتوگو کرد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس در ارتباط با این سفر نوشت: «سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه گفتوگوی بسیار مفید و جامعی با همتای چینی خود، وانگ یی، در مورد طیف گستردهای از موضوعات دوجانبه، منطقهای و بینالمللی داشت. در این دیدار طرفین با تاکید بر اراده رهبران دو کشور برای تحکیم و توسعه روابط راهبردی دو کشور، آخرین وضعیت روابط در حوزههای اقتصادی، تجاری، سرمایهگذاری، انرژی، حملونقل، راههای تقویت مناسبات دوجانبه و گسترش همکاریها در چهارچوب برنامه همکاری جامع دو کشور را مورد بررسی قرار دادند.» در همین زمینه سوالی که مطرح میشود این است که آیا نگرانیهای چین از تغییر جهتگیری سیاست خارجی ایران به سمت آمریکا بر سرمایهگذاریهای پکن در ایران اثر خواهد گذاشت؟ در همینباره مجیدرضا حریری معتقد است، حدود سه دهه است که در ایران سازمانی ایجاد شده که قرار است به صورت رسمی سرمایهگذاری خارجی جذب کند اما متاسفانه تاکنون نتوانسته در این زمینه موفق عمل کند. به عبارت دیگر ما تا به اینجای کار در جذب سرمایهگذار خارجی موفق عمل نکردیم. حتی در زمانی که تحریم نبودیم هم نتوانستیم سرمایهگذار خارجی را که متناسب با ظرفیتهای کشورمان باشد، جذب کنیم. این ناتوانی بعد از اعمال تحریمها تشدید شد. البته اینکه ایران کشور جذابی برای سرمایهگذار خارجی نیست، دلایلی فراتر از تحریمها دارد.
ببینید، از دید یک سرمایهگذار خارجی نه نژاد، نه ملیت، نه تاریخ، نه رنگ پرچم و نه ایدئولوژی کشوری که میخواهند در آن سرمایهگذاری کنند، اهمیت ندارد؛ آن چیزی که اهمیت دارد این است که آن کشور کمترین ریسک و بیشترین بازده را برای آنها داشته باشد. در نظر داشته باشید که سرمایهگذار خارجی مجبور نیست در ایران سرمایهگذاری کند و میتواند سرمایه خود را وارد کشوری کند که با کمترین ریسک به سود معقول و مناسبی برسد یا با ریسک بالا سود بسیار بالایی به دست بیاورد. این را هم در نظر داشته باشید که سرمایهگذار خارجی به حرف من و شما یا حتی دولت ایران گوش نمیدهد، بلکه به شاخصهایی که در ارتباط با ایران منتشر میشود؛ توجه میکند. برای مثال سرمایهگذار خارجی گزارش دوئینگ بیزینس را چک میکند و متوجه میشود بیش از ۲۰ سال است که رتبه ایران در دوئینگ بیزینس سهرقمی است، یعنی بین ۱۲۰ تا ۱۳۵ نوسان دارد. این به این معناست که حداقل 120 کشور بالاتر از ایران هستند که اولویت اول سرمایهگذار خارجی هستند. علاوه بر این، سرمایهگذار خارجی به نرخ رقابتپذیری در اقتصاد، نرخ آزادسازی اقتصاد در شاخصهای بینالمللی و همچنین شاخص ادراک فساد توجه میکند و به این نتیجه میرسد که سرمایهگذاری در ایران سودده نیست. در واقع اینها عواملی است که سرمایهگذار خارجی را متوقف میکند. اینها دلایلی است که حتی اگر تحریمها هم برداشته شود مانع حضور سرمایهگذاران خارجی در ایران میشود. آن زمان هم که تحریم نبودیم، سالانه حدود دو تا سه میلیارد در ایران سرمایهگذاری میشد؛ این در حالی است که ظرفیت سرمایهگذاری در ایران بالای ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار در سال است. سرمایهگذارانی هم که در سالهای غیرتحریمی به ایران آمدند بیشتر در حوزههایی که تابع محیط بینالمللی بود مانند نفت و گاز سرمایهگذاری کردند، چراکه به خوبی میدانستند اقتصاد و سیستم بوروکراسی ایران کُند و فاسد است. در همین راستا حتی اگر همین امروز هم تحریمها بهطور کامل برداشته شود، موانع بسیاری وجود دارد که مانع ورود سرمایهگذار خارجی به کشور میشود.
تجارتی باکیفیت
چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، چند دهه رشد مستمر و پرشتاب اقتصاد را تجربه کرده و برای استمرار بخشیدن به روند خیزش خود بهعنوان قدرتی جهانی و رفع تنگناهای پیشروی اقتصاد صادراتمحور خود، بهشدت به امنیتبخشی به منابع عرضه انرژی وارداتی وابسته است. در همین راستا مقامهای پکن چند سالی است که ابتکار کمربند و جاده چین را در چهارچوب احیای جاده ابریشم با جدیت دنبال میکنند. به گزارش دیپلماسی ایرانی، کمیت تاثیرات این ابتکار چالش بزرگی است، به همین دلیل گروه بانک جهانی تحقیقات تجربی و الگوهای اقتصادی را تولید کرده است که فرصتها و خطرات پروژههای ابتکار را ارزیابی میکند. یکی از این کریدورها، کریدوری است که از چین به آسیای مرکزی و از آنجا به ایران و سپس به ترکیه ادامه یافته و ارتباط زمینی چین را با اروپا فراهم میکند. با امضای قرارداد همکاری ۲۵ساله ایران و چین و بسته شدن کریدور اوراسیا، بسیاری امیدوار بودند که این کریدور فعال شود؛ اما چین به سبب شرایط تحریم ایران از این مسیر بهره نگرفت، و مسیر کریدور میانی از آسیای مرکزی با گذر از دریای خزر به جمهوری آذربایجان، گرجستان، ترکیه و اروپا را جایگزین کرد. در همین زمینه سوالی که مطرح میشود این است که در صورت توافق میان تهران و واشنگتن، نقش ایران در ابتکار کمربند و جاده چین تغییر پیدا خواهد کرد یا خیر؟
در همین مورد، مجیدرضا حریری معتقد است: تمام مناسبات ما با چین از جمله در همین حوزه کمربند و جاده یا آن چیزی که من آن را پهنه و راه ترجمه میکنم (چون پهنه واژه مناسبتری است)، تحت تاثیر تحریم است. در همین راستا زمانی که تحریمها برداشته شود، بار بزرگی از روی این روابط برداشته میشود و در ادامه فرصتهای جدیدی خلق میشود. ما همین الان هم قادر به همکاری با خیلی از شرکتهای چینی نیستیم، چراکه این شرکتها یا سهامدار آمریکایی دارند، یا سهامشان در بورسهای آمریکایی در حال معامله است یا حتی حسابهای بانکی کلانی در سیستمهای بانکهای آمریکایی دارند. همه این موارد میتواند همکاری این شرکتها با ایران را تحتالشعاع قرار دهد چراکه ممکن است به خاطر همکاری با ایران تحریم شوند. در همین راستا اگر تحریمها رفع شود ایران میتواند با شرکتهای باکیفیتتر چینی معامله کند.
راهکار
مجیدرضا حریری در مورد اینکه باید چه راهکاری در پیش بگیریم گفت، بهتر است یک بازنگری کلی در حوزه اقتصاد و سیستم بوروکراسی اداری کشور داشته باشیم. اگر رتبه دوئینگ بیزینس ایران پایین باشد، باید سعی کنیم این رتبه را تغییر دهیم، اگر رقابتپذیری در اقتصاد وجود ندارد باید اقتصادمان را رقابتی کنیم و اگر اقتصادمان آزاد نیست باید آن را آزاد کنیم. شما نمیتوانید در یک اقتصاد انواع و اقسام نهادهای حاکمیتی از آستانها، نهادها، صندوقهای بازنشستگی و نظامی را به کار بگیرید چراکه در چنین شرایطی امکان رقابت کاهش پیدا میکند. ما شاهد این هستیم که سرمایهگذاران و شرکتهای داخلی از این موضوع ناراضی هستند و میگویند ما نمیتوانیم با نهادهای دولتی رقابت کنیم. این موارد نشان میدهد که چه مشکلاتی وجود دارد.
اقتصادی میتواند روان حرکت کند که سه مشخصه اصلی داشته باشد: یک، اقتصاد آزاد، دو، اقتصاد شفاف و سه اقتصاد رقابتی. اگر هر کشوری این سه مولفه را داشته باشد میتواند در هر حوزهای سیاستگذاری کند. متاسفانه اقتصاد ایران نه آزاد است، نه شفاف و نه رقابتی. در همین راستا ابتدا باید این موارد اصلاح شود بعد به فکر جذب سرمایه داخلی یا خارجی باشیم. همانطور که عرض کردم ما طی سه دهه گذشته سالی کمتر از سه میلیارد دلار جذب سرمایهگذار خارجی داشتیم، این در حالی است که بهطور متوسط سالی ۱۰ میلیارد دلار هم خروج سرمایه از کشور داشتیم. به همین خاطر بیش از اینکه به فکر جذب سرمایهگذاری خارجی باشیم، باید کاری کنیم که سرمایه از کشور خارج نشود. بخشی از دلایل خروج سرمایه از کشور به سیستم حاکمیتی و سختگیریهای آن یعنی آزاد نبودن و رقابتی نبودن برمیگردد و بخش دیگر به عدم شفافیت، اختلاس و فساد اقتصادی مربوط است. در همین راستا باید عزممان را جزم کنیم که اقتصادمان را آزاد، شفاف و رقابتی کنیم؛ آنوقت است که هم سرمایهگذار داخلی و هم سرمایهگذار خارجی تمایل به سرمایهگذاری پیدا میکند.