شناسه خبر : 49175 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بوسه مرگ

چرا مواضع کشورهای عربی نسبت به ایران تغییر کرد؟

 

زهرا اکبری / نویسنده نشریه 

36در جریان تبادل پاسخ‌ها میان ایران و آمریکا به نامه ترامپ، مسعود پزشکیان با سران و رهبران عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت، عمان، مصر، اردن، تونس و یمن به صورت تلفنی گفت‌وگو کرد. رئیس‌جمهور در گفت‌وگو با ولیعهد عربستان با بیان اینکه با هیچ کشوری سر جنگ نداریم، اما در دفاع از خودمان نیز هیچ تردیدی نداریم، گفت: «جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه به دنبال جنگ و درگیری نبوده و استفاده غیرصلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای نیز به هیچ‌وجه جایی در دکترین امنیتی و دفاعی ما ندارد. ایران آماده تعامل و گفت‌وگو در زمینه رفع برخی تنش‌ها، بر اساس منافع و احترام متقابل است؛ ما با هیچ کشوری سر جنگ نداریم، اما در دفاع از خودمان نیز هیچ تردیدی نداریم و آمادگی و توانمندی ما در این زمینه در بالاترین سطح است.» ولیعهد عربستان نیز در این گفت‌وگوی تلفنی خاطرنشان کرد که «همکاری ایران و عربستان و دیگر کشورهای منطقه می‌تواند به تقویت ثبات و استقرار صلح کمک موثری بکند. عربستان آماده نقش‌آفرینی در زمینه کمک به رفع هرگونه تنش و ناامنی در منطقه است». این مکالمه به‌خوبی نشان می‌دهد که پیگیری دیپلماسی آن هم در شرایطی که خاورمیانه درگیر روند تشدید تنش‌هاست، می‌تواند به کاهش تنش در منطقه کمک کند.

پیش از این نیز شیخ‌نشین‌های حوزه خلیج‌ فارس، به ترامپ اعلام کردند که از هرگونه استقرار پایگاه برای اقدام بر ضد ایران خودداری خواهند کرد. این اقدام نشان می‌دهد که اعراب از این موضوع آگاه هستند که هر نوع همکاری با پروژه فشار حداکثری می‌تواند آنها را در خط مقدم تنش میان تهران و واشنگتن قرار دهد. در حالی که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، برخی از همسایگان عربی در سیاست فشار بر ایران با او همراه بودند، این‌بار با تغییر اولویت‌های خود اعلام کرده‌اند که در منازعه آمریکا و ایران بی‌طرف خواهند ماند. فراتر از این، شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج فارس اعلام کردند که حاضر به میانجیگری میان تهران و واشنگتن هستند. این‌بار علاوه بر عمان و قطر، عربستان هم آمادگی خود را برای میانجیگری میان ایران و آمریکا برای دستیابی به توافق جدید هسته‌ای اعلام کرده است. به گزارش سی‌ان‌ان ریاض نگران است تهران تمایل بیشتری به دستیابی به سلاح هسته‌ای داشته باشد و امیدوار است از روابط نزدیک خود با دونالد ترامپ برای ایجاد پل دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن  استفاده کند. عربستان سعودی به‌طور علنی از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ استقبال کرد، اما بنابر گزارش‌های تاییدشده، نگرانی‌های خود را درباره فعالیت‌های منطقه‌ای ایران نیز ابراز کرده بود. مقامات سعودی بر این باورند که دستیابی به توافق جدید هسته‌ای، می‌تواند راهی برای جلوگیری از افزایش تنش‌ها و دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای باشد، زیرا بی‌ثباتی بیشتر در منطقه می‌تواند آسیب جدی به چشم‌انداز اقتصادی عربستان وارد کند. و بعید است که فراتر از این برود.

در این گزارش تلاش می‌کنیم ضمن بررسی صحبت‌های مسعود پزشکیان با سران عرب، به این پرسش اساسی پاسخ دهیم چرا مواضع کشورهای عربی نسبت به ایران تغییر کرد؟

نگرش اصلاح‌طلبانه

مسعود پزشکیان در تماس تلفنی با سران کشورهای عربی با تاکید بر اهمیت گسترش روابط دوجانبه، انسجام اسلامی برای توقف جنایات علیه غزه را موثر و راهگشا دانست و همچنین پیامی به طرف‌های آمریکایی و شرکای منطقه‌ای خود داد که جمهوری اسلامی ایران هیچ تمایلی به جنگ با هیچ کشوری ندارد، اما در دفاع از خود هیچ تردیدی نخواهد کرد. این اظهارات صریح رئیس‌جمهور پس از آن بیان شد که رئیس‌جمهور آمریکا در هفته‌های اخیر در نامه‌ای به ایران، تهدید کرده بود که اگر جمهوری اسلامی به میز مذاکره بازنگردد، عواقب وخیمی در انتظارش است. در همین رابطه پرسشی که مطرح می‌شود این است که این پیام چگونه می‌تواند بر روابط ایران و کشورهای عربی تاثیرگذار باشد؟

مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بین‌الملل، در پاسخ به این پرسش به تجارت فردا می‌گوید که اطلاع چندانی از صحبت‌های رئیس‌جمهور و پیام ایشان ندارد. او می‌گوید؛ این رهبری هستند که مواضع جمهوری اسلامی ایران را مشخص می‌کنند و رئیس‌جمهور تنها می‌تواند انتقال‌دهنده و اجراکننده این مواضع در چهارچوب‌های مشخص باشد. گسترش روابط متقابل با کشورهای همسایه، به‌ویژه کشورهای مسلمان همواره جزئی از سیاست‌های اعلامی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است، اما آنچه باید به آن توجه کرد این است که در منطق نظام جمهوری اسلامی ایران ارتباط با کشورهای همسایه در چهارچوب گفتمان انقلابی برگرفته از ارزش‌های انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد که تعریف و بازتعریف آن بر عهده شخص رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران است. در همین راستا هیچ‌کدام از روسای‌جمهور تاکنون نتوانسته‌اند تغییری در این گفتمان ایجاد کنند؛ یعنی نه حسن روحانی، نه ابراهیم رئیسی، نه محمود احمدی‌نژاد و نه حتی اکبر هاشمی‌رفسنجانی با تمام قدرتی که از انقلاب 57 و نزدیکی به شخص رهبری نخست نظام جمهوری اسلامی انباشته داشت، نتوانست آن را چندان تغییر دهد. از‌این‌رو مواضع جمهوری اسلامی ایران براساس فرمایشاتی که رهبر نظام جمهوری اسلامی دارند متوجه ایجاد فضای همکاری در چهارچوب امت اسلامی با رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران است. در همین راستا کشورهای عربی همواره به دنبال همکاری با قدرت‌های فرامنطقه‌ای بودند.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، استاد علوم سیاسی دانشگاه در گفت‌وگو با تجارت فردا نیز می‌گوید، دو نگرش عمده در رابطه با کشورهای عربی در ایران وجود دارد: یک، نگرش افراطیون است. آنها معتقدند که اگر جنگی صورت بگیرد ایران باید تهدید کند که این جنگ را به کل کشورهای عرب منطقه گسترش می‌دهد. البته این موضوع در چند دهه اخیر نیز به شکلی مطرح شده و نه‌تنها سودی برای ایران نداشته، بلکه به انزوای بیشتر کشور هم منجر شده است. دو، نگرش اصلاح‌طلبانه است. آنها بر این باورند که مخالفت کشورهای همسایه با جنگ یک فرصت است که می‌تواند مانع جنگ‌افروزی آمریکا و اسرائیل شود. تماس آقای پزشکیان با سران کشورهای عرب همسایه در این قالب جای می‌گیرد. در واقع آقای پزشکیان در تلاش است که نوعی همکاری منطقه‌ای بر مبنای صلح را در مقابل جنگ‌طلبی آمریکا و اسرائیل، فعال کند. به‌طور کلی این تماس‌ها اتفاق خوبی بود، منتها بهتر است که این کار از سوی وزارت خارجه در قالب یک ابتکار دیپلماتیک ادامه پیدا کند.

37

نگرانی از تبعات جنگ

کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در مواضعی که با دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ کاملاً متفاوت بوده، از وی خواسته‌اند که در دور جدید ریاست‌جمهوری خود موضع نرم‌تر نسبت به ایران و سخت‌گیرانه‌تر در قبال اسرائیل اتخاذ کند. به گزارش فارس به نقل از مقاله منتشرشده در نیویورک‌تایمز به نظر می‌رسد که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ترامپ در چند موضوع اساسی مانند اسرائیل و ایران اختلاف نظر داشته باشند و تفاوت در سیاست‌های انرژی نیز می‌تواند منبعی برای تقابل به وجود آورد. در این مقاله آمده است: «اگرچه تنش بزرگ میان دولت ترامپ و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بعید به نظر می‌رسد، اما پس از تحولات 7 اکتبر، دولت جدید آمریکا با منطقه‌ای کاملاً متفاوت مواجه است و در حالی که ترامپ کابینه خود را مملو از مقامات ضدایرانی و حامی اسرائیلی کرده است، سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس آشکارا خواستار مواضع نرم‌تر در قبال ایران و سخت‌تر در برابر اسرائیل هستند.» در همین رابطه پرسشی که مطرح می‌شود این است که چرا مواضع کشورهای عربی نسبت به ایران تغییر کرده است؟

در همین مورد مهدی مطهرنیا بر این باور است که رفتار کشورهای عربی به معنای تغییر موضع نیست. به عبارت دیگر رفتار کشورهای عربی سیاست اعمالی نیست، بلکه سیاست اعلامی است، چراکه کشورهای عربی همواره اعلام کرده‌‌اند که ما به دنبال تنش با تهران نیستیم و تلاش می‌کنیم با جمهوری اسلامی ایران ارتباطاتی تنگاتنگ داشته باشیم. اما باید بپذیریم که این کشورها در چهارچوب منافع خود همکاری‌های لازم را با کشورهای فرامنطقه‌ای انجام دادند. در همین راستا رسانه‌ای شدن این موضوع که کشورهای عربی تغییر موضع داده‌اند فقط برای پوشش آن چیزی است که من از آن به‌عنوان «سناریوی بوسه مرگ» یاد می‌کنم. به این معنا که شروع یک جنگ میدانی با آمریکا یا اسرائیل می‌تواند متحدان منطقه‌ای آنها را نیز زیر فشار قرار دهد، در همین راستا آنها سریع‌تر این تحرکات را انجام می‌دهند تا بتوانند زمینه‌های ایجاد یک حرکت جدی را داشته باشند.

کشورهای عربی بر اساس نشانه‌های موجود در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی دریافتند که زمینه‌های تعارض و تضاد میان تهران و تل‌آویو در حال افزایش است و بالطبع ایالات‌متحده آمریکا نیز وارد صحنه خواهد شد، بنابراین پیش از اینکه آشوبی رخ دهد تلاش کردند با سناریوی بوسه مرگ همان‌گونه که در همان سال و در همان ساعات اولیه توافق میان تهران و عربستان در چین بیان شد، به تهران نزدیک شوند. در همان زمان هم مشخص بود که سطح تنش‌ها در منطقه در حال افزایش است. همین اعلام موضع کشورهای عربی مبنی بر اینکه ما از سرزمین خود اجازه حمله به هیچ کشوری در ارتباط با تهران را نخواهیم داد نشان‌دهنده جدی شدن حوزه حرکت‌های نظامی است وگرنه چه نیازی است که کشورهای عربی چنین موضعی اتخاذ کنند. این همان سناریوی بوسه مرگ است، ازاین‌رو نمی‌توانیم به گزاره‌های سیاسی و مسائل استراتژیک بی‌توجه باشیم، چراکه همه اینها باید در این چهارچوب مورد توجه قرار گیرد.

البته کشورهای عربی نگران تبعات و پیامدهای ناشی از بروز جنگ میان ایران و ایالات‌متحده آمریکا و همچنین گسترش آن به کل منطقه هستند. البته این نگرانی به این معنا نیست که آنها نمی‌خواهند جنگ شود. از نظر من در عالم سیاست چنین نگرشی تقلیل‌گرایانه است، چراکه این درگیری، درگیری میان دو همسایه یا درگیری در یک خانواده نیست تا هر یک در پی ایجاد مصالحه بین طرفین باشند و اگر میانجیگری می‌کنند حتماً می‌خواهند صلحی برقرار شود. چنین نگاهی از نظر من نگاهی آرزومندانه است. باید در نظر داشته باشیم که ضرورتاً هر میانجیگری به معنای تلاش برای ایجاد صلح نیست و میانجی نیز منافعی در این زمینه دارد که این منافع می‌تواند معطوف به ارزش‌هایی مانند ایجاد ثبات و گسترش صلح باشد. علاوه بر این، میانجی باید شأن و منزلتی داشته باشد تا بتواند میانجیگری کند. به نظر من کشوری مانند ژاپن می‌تواند میان ایران و آمریکا میانجیگری کند و کشورهای دیگر فقط می‌توانند پیام‌آور باشند. در واقع سطوح حرکت‌های دیپلماتیک و استراتژیک ایجاب می‌کند که میانجی‌ها کنشگران قدرتمندی باشند که بتوانند تضمین‌هایی را در جهت ایجاد مصالحه میان طرفین ارائه دهند. بنابراین پیام‌آوری با میانجیگری متفاوت است و یکسان شمردن آنها به معنای سطحی دیدن میانجیگری است. در همین راستا تا زمانی که یک میانجی جدی در حد و وزن مسائل میان تهران و واشنگتن وجود نداشته باشد مسئله حل نمی‌شود. حشمت‌الله فلاحت‌پیشه نیز معتقد است که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ زمانی که او فشار حداکثری علیه ایران را اعمال کرد و تنش نظامی میان ایران و آمریکا بالا گرفت، کشورهای عربی به‌ویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای اقدام نظامی علیه ایران به آمریکا چراغ سبز نشان دادند و حتی به‌طور جدی مخالف هرگونه مذاکره ایران و آمریکا بودند و از پاره کردن برجام نیز حمایت کردند. اما در این دوره موضع کشورهای عربی به کلی تغییر کرده است. تغییر موضع کشورهای عربی دو دلیل عمده دارد: دلیل اول این است که منطقه هنوز درگیر یک جنگ ویرانگر است، چراکه اسرائیل دور تازه‌ای از حملات را به نوار غزه، جنوب لبنان و برخی از مناطق سوریه آغاز کرده و به شکلی بی‌رحمانه‌ این کشورها را مورد حمله قرار می‌دهد. دلیل دوم برنامه‌های بلندمدت اقتصادی در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است. این کشورها نگران این هستند که بالا گرفتن جنگ و درگیری در منطقه برنامه‌های اقتصادی آنها را دچار اخلال کند. به همین خاطر است که این کشورها به دنبال تنش‌زدایی در منطقه هستند. تنش‌زدایی را که در سال ۱۴۰۱ بین ایران و عربستان شکل گرفت و در ادامه به سیاست منطقه‌ای تبدیل شد می‌توان در همین راستا تعریف کرد. البته تنش‌زدایی ایران و کشورهای عربی یک گام دیرهنگام بود. اگر ایران و کشورهای عربی در طی این سال‌ها به جای تنش و درگیری به سمت تنش‌زدایی و ایجاد منافع مشترک می‌رفتند منافع آنها دستخوش بازی بیگانگان نمی‌شد. به عبارت دیگر به این دلیل که ایران و کشورهای عربی نتوانستند بر سر صلح و همکاری منطقه‌ای به توافق برسند خلئی ایجاد شد که این خلأ به دست‌اندازی کشورهای دیگر به‌ویژه اسرائیل منجر شد.

فلاحت‌پیشه می‌گوید؛ در شرایط کنونی کشورهای عربی نگران درگیری میان ایران و آمریکا هستند و بارها برای میانجیگری بین دو کشور اعلام آمادگی کرده‌اند. البته بنده مخالف مذاکرات غیرمستقیم و میانجیگری میان ایران و آمریکا هستم، چراکه یکی از عوامل چپاول فرصت‌های دیپلماتیک ایران همین مذاکرات غیرمستقیم است. مذاکرات غیرمستقیم سودی برای کشور ندارد، اما اگر راهی به جز مذاکرات غیرمستقیم وجود نداشته باشد کشورهای عرب همسایه مطمئن‌تر از کشورهایی مانند چین و روسیه هستند. 

دراین پرونده بخوانید ...