جنگ نابرابر
گفتوگو با علی شمساردکانی درباره جنگ زیرساختی در منطقه
مراسم تحویل پنج اسکله بندر بزرگ فاو دوباره یادمان انداخت که چقدر در توسعه زیرساختها از کشورهای همسایه عقب افتادهایم. همین هفته گذشته کشتیهای تجاری در بندر فاو پهلو گرفتند و اتفاقی مهم برای دو کشور عراق و ترکیه رقم زدند. این پروژه با هدف توسعه عراق و کاهش وابستگی این کشور به نفت خام انجام شده و تا سال ۲۰۵۰ به بهرهبرداری کامل میرسد. با تکمیل این طرح، راهی از بندر فاو آغاز میشود و با طی کردن مسیر زمینی در استانهای مختلف عراق به ترکیه و از آنجا به اروپا ختم میشود. این کریدور اهمیت استراتژیک عراق به عنوان همسایه ایران را بالا میبرد و رقابتی بین کریدور شمال-جنوب ایران و پروژه راه توسعه عراق به راه میاندازد. علی شمساردکانی که سالها به عنوان دیپلمات در کشورهای عربی حضور داشته، معتقد است ایران بازی زیرساختها را به کشورهای همسایه باخته و اگر همین وضع ادامه پیدا کند، به زودی تبدیل به یک کشور فرسوده و مستهلک میشود.
♦♦♦
دگرگونی اقتصاد کشورهای حاشیه خلیج فارس از شبانی و صیادیِ در حد امرارمعاش به سمت صنایع پیشرفته نفت و انرژی و همچنین سرمایهگذاریهای هوشمندانه میتواند برای خیلی از کشورها درسآموز باشد. آیا فقط کشف نفت این مردمان فقیر را نجات داد؟ فرآیند گذار این کشورهای جنوب خلیج فارس از فقر و نداری به یکی از ثروتمندترین ملتهای جهان چگونه اتفاق افتاد؟ کدام عوامل بر فرآیند مدرنیزاسیون این کشورها اثرگذار بودهاند و این فرآیند را چگونه میشود تحلیل کرد؟
کتابی را با مرحوم اکبر ترکان به اسم «تعامل سازنده با جهان» نوشتیم که عنوان دوم آن «توسعه دریامحور» است. توسعه یک مقوله ویژه است که در درسهای طلبگی و مهندسی و... آموزش نمیدهند. اغلب اقتصاددانهای ما هم توسعه را درک نکردهاند و سیاستمداران هم وقعی به آن نمینهند. در نتیجه توسعه در ایران مغفول مانده است. توسعه از آدمسازی شروع میشود نه از فراری دادن انسانها. 46 سال پیش با مصادره اموال کارآفرینان خطای بزرگی کردیم و امروز هم با فیلترینگ خطای بزرگتری مرتکب میشویم. با مصادره اموال، باعث خروج سرمایه و سرمایهدار از کشور شدیم و با تحریم و فیلترینگ، جوانان را از کشور فراری میدهیم. نتیجه نیز این شد که بوروکراتها بر نظام اداری مسلط شدند و کارهایی انجام دادند که ضد منافع ملی است. بوروکرات نمیگذارد یک کارخانه درست اداره شود، مامور مالیاتی که به کارآفرین فشار میآورد، فکر میکند گنج به دست آورده در حالی که نمیداند که دارد مدیر کارخانه را بیانگیزه میکند. کارخانه برای گردش کارش به همه بانکها بدهکار است که سود نکرده است. مثلاً آن کارخانه جنسی را سال گذشته صد هزار تومان خریده است، در نتیجه براساس تورم امسال باید 135 تومان بفروشد. بسیاری این را به حساب سود کارخانه میگذارند، در صورتی که سودی به این کارخانه اضافه نشده و چیزی هم به دست نیاورده است. لذا بابت آن 35 درصد، اگر 135 میلیارد فروش کرده باشد، بعد از دو سال ورشکسته میشود. خب هرچه ما به این اقتصاد ناخواندههایی که میروند وزیر و وکیل میشوند و دکترای دروغی دارند و حاضر نیستند میدان بدهیم وضعیت بدتر خواهد شد. داگلاس نورث که جایزه نوبل اقتصاد را گرفت، کتاب کوچکی دارد به نام «فهم توسعه» که به فارسی ترجمه شده است. در این کتاب بهطور شفاف توضیح داده شده که وضعیت اقتصادهایی مانند ما به چه صورت است. فهم توسعه از یک متریکسی شروع میشود که نورث اسم آن را آدمسازی گذاشته است. یعنی این ماتریس تعداد بیشماری معادله دارد. بهطور نمونه کسانی که ریاضی خوانده باشند این ماتریس را میتوانند حل کنند اما اگر پای یک معادله سهمجهولی در میان باشد نمیتوان حل کرد؛ مگر اینکه آن را در قالب فرمول ماتریس بگذاریم. داگلاس نورت میگفت ماتریس آدمسازی 31 معادله دارد.
جالب است که مولای ما حضرت امیرالمومنین علی (ع) نیز میگوید وظیفه اول حکومت اِستِصلاحِ اهلها است که ترجمه آن به زبان امروزی یعنی اینکه اولین وظیفه حکومت آدمسازی است؛ نه فراری دادن آدمها. نه اینکه کاری کنیم که شاگرد اول دانشگاه شریف از کشور خارج شود. حضرت امیر کلمه دومی که میفرمایند وظیفه حکومت است «عماره بلادها»ست یعنی شهرهایش را بسازد. اما 30 سال است که جنگ تحمیلی تمام شده است، هنوز نمیتوانیم خرمشهر را بسازیم. متاسفانه بودجههای مملکت صرف هیچ و پوچ میشود و در نتیجه پولی برای توسعه نمیماند. مردمان جنوب خلیج فارس کاری کردند تا بتوانند جذب سرمایه و تکنولوژی کنند. ما فرار از تکنولوژی و فرار از سرمایه داریم. در چنین شرایطی فردی مانند خاوری قد علم کنند و تا این حد اختلاس به بار بیاورد و در نهایت هم به کانادا فرار کند. حتی در بانکی مثل فجیره امارات که شیخنشینهای سرشناسی هم نیستند نیز چنین پدیدهای نداریم. لذا کشوری مانند کانادا به دنبال دزدهای عربستان و... نمیگردد، به دنبال دزدهای ایرانی میگردد که آنها را با سرمایه دزدیدهشده از کشورشان جذب کند. بعد هم نام آن را حقوق بشر میگذارند. خب اگر روابط ما تعامل سازنده با جهان بود میتوانستیم کسی که سه میلیارد دلار دزدی داشته برگردانیم. مرحوم خواجه عبدالله انصاری فرمود خدایا هرکه را عقل دادی چه ندادی و هرکه را عقل ندادی چه دادی؟ ما تعاملمان از لحاظ اقتصادی تعامل عقلایی نیست. نه با خودمان، نه با دنیا. بنابراین کسانی که مانع از این میشوند که تاجر ایرانی بتواند صادر کند، پولش را برگرداند و با همه دنیا تجارت کند به فکر منافع ایران نیستند.
توسعه زیرساختها یعنی «سرنوشت اقتصادی نسل آینده». به نظر میرسد جنگی تمامعیار برای توسعه زیرساختها در منطقه ما در جریان است. در این جنگِ بدون گلوله، هر کشوری در تلاش است تا شرایط و جایگاه نسل آینده خود را تثبیت و تضمین کند. ما کجای این جنگ ایستادهایم؟
یک طرف جنگ، ایران است که سیاستمدارانش اصلاً توسعه را نمیفهمند. سمت دیگر هم کشورهایی هستند که برنامهریزیهایشان را انجام دادهاند و جلو رفتهاند. وقتی پیشنیازها را نمیفهمیم و نمیتوانیم معادلهها راحل کنیم از دیگران عقب میمانیم. خاطرم هست وقتی به دستور آقای هاشمی برای آباد کردن قشم رفته بودم، برنامه جامعی در 21 جلد نوشتیم. بهمحض اینکه برنامه راه افتاد، قاچاقچیان سوخت و... آمدند و شروع کردند علیه ما توطئه کردن. حتی دعوا شد و ما در دعوا کتک محکمی هم خوردیم. میدانید کسانی که به قول وزارت نفت روزی 10 میلیون لیتر سوخت قاچاق میکنند، درآمد خالصشان چند است؟ خالص قاچاقچیان ایرانی روزی هشت میلیون دلار درآمد خالص دارند یعنی لیتری 70 سنت. این هفت میلیون دلار را کالای قاچاق وارد میکنند و همه کالاهای مصرفی قاچاق از ترک، چینی و... که در ایران میبینیم باعث بیکاری جوانهای مملکت شده است. کفشدوزیها، چرمسازیها، شکلاتسازیها و... همه اینها در حال از بین رفتن هستند. روزی هفت میلیون دلار یعنی ماهی حدود 200 میلیون دلار و در سال 5 /2 میلیارد دلار درآمد دارند. یعنی سالانه 5 /2 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد میکنند. این میشود قاچاق در قاچاق. در نتیجه به دلیل اینکه سود جنسی که میآورند از سود کالای قاچاق بادآورده است، زیر قیمت هم تبدیل به ریال میکنند. وقتی دنبالش برویم و حساب کنیم که اینها چند میخرند و چند میفروشند، آن زمان متوجه میشویم که چرا پرده ترک در خیابانهای تهران از پرده ترک در استانبول ارزانتر است. ضمن اینکه در جایی که قاچاق و رانت باشد، جرائم سازمانیافته شکل میگیرد و خشونت میآورد. زیرا رانتخواران با همدیگر سر رانت دعوایشان میشود. در جایی که خشونت باشد توسعه و ترقی هم عملی نیست و میبینیم که یک پروژه عمرانی 30 سال طول میکشد.
مشکل توسعه نیافتن ایران، بوروکراسی بیسوادهاست. یا «من الباب الی المحراب». اگر از کارشناسی در وزارت صنایع بپرسید که فرمول احیای مستقیم برای تولید فلزات چیست؟ نمیداند. در اوایل انقلاب مقاله نوشتم که راه تولید فلزات ایران از توسعه غیرمصرف زغالسنگ میگذرد. در گذشته در دنیا هرکسی میخواست فولادساز شود، غیر از معادن آهن به دنبال معادن زغالسنگ میرفت. انگلیس، فرانسه، آلمان، آمریکا، هند و... فولادشان ترقی کرد، اما راهحلی که ما دادیم این بود که چنین مسیری باید از طریق احیای مستقیم باشد و موجب شد که ایران با داشتن مخازن عظیم گاز، گاز احیای آهن تولید کرد. زمانی که قائممقام وزارت معادن و فلزات بودم، فولادهای غیرزغالسنگی را درست کردیم و الحمدلله الان ایران در رتبه هفتم تولید فولاد است. در حالی که در زمان شاه رتبه هیچم بودیم. اولین کارخانه ذوبآهن ایران که ذوبآهن اصفهان بود، در سالهای آخر حکومت قبل زیر یک میلیون تولید میکرد اما در سال 1402 ما 38 میلیون تن فولاد تولید کردیم؛ یعنی 40 برابر قبل از انقلاب. ولی تولید نفتمان نصف قبل از انقلاب است.
شرایط کشور به گونهای است که به گفته آقای مهدی غضنفری، رئیس صندوق توسعه ملی، «ممکن است در آینده به کشوری تبدیل شویم که گاز را از ترکمنستان و گندم را از عربستان وارد کنیم، کارهای پزشکی ما را عمان و قطر انجام دهد و لجستیک هوایی و دریایی ما در اختیار امارات باشد». «کشورهای همسایه، همه بهسرعت در حال سرمایهگذاری در میادین مشترک و غیرمشترک نفت و گاز هستند و اگر رشد اقتصادی آنها دورقمی شود و ایران توسعه نیابد، ممکن است نوعی استثمار ایجاد شود.» چرا سیستم حکمرانی به هشدارها بیتوجه بوده است؟
صندوق توسعه ملی جایی است که حقیقتاً افرادی که در آنجا هستند توسعه را خوب میفهمند ولی بوروکراسی کشور نهتنها به آنها کمک نمیکند، بلکه مانع کارشان هم میشوند. آقای غضنفری به صراحت نظرش را گفت و درست هم گفت. اما سیاستمداران اصلاً اهمیت نمیدهند. اگر اهمیت نمیدهند که چه اتفاقی در کشور در حال وقوع است به این دلیل است که بیسواد و بیغیرت هستند. دلشان هم برای ایران نمیتپد. منفعتشان نیز در رانتهایی است که میخورند و در خانههایی است که بچههایشان در ونکوور و همهجای دنیا دارند. شرکایشان هم آدمهایی مثل خاوری هستند. کبوتر با کبوتر، باز با باز.
در حال حاضر مؤلفههای اقتدار ملی، همانطور که نیروی نظامی به زور نیاز دارد، به همان شکل به توسعه اقتصادی با نرخ رشد بالا نیاز است. اگر اقتدار را تک مؤلفهای ببینیم، این نگرانی وجود دارد که کشورهای منطقه به دلیل اینکه درآمدهای سرشار دارند، حقوقهای بالایی میدهند و رفاه زیادی ایجاد کردهاند، بهتدریج ایران را از نیروی انسانی و فرصتها خالی کنند. شما آسیبهای تکمولفهای بودن را چگونه میبینید؟
همان که حضرت امیر گفتند «استصلاح اهلها و عماره بلادها» آدم حسابی عمران بلاد میکند. اگر آدم حسابی را از ایران برانید میرود جای دیگر را عمران میکند. در این صورت هم آن متخصص مرتبط را از دست دادهایم و هم سرمایهمان را.
اخیراً مراسم تحویل پنج اسکله بندر بزرگ فاو که توسط یک شرکت کرهای احداث شده با حضور مقامات عراقی برگزار شد. پس از بهرهبرداری از این اسکلهها، کشتیهای تجاری بزرگی در آن پهلو گرفتند. بهطور مشخص این اسکله و خط آهنی که بصره را به ترکیه وصل میکند چه آثار اقتصادی بهجا میگذارد و چه پیامی برای نظام حکمرانی ما دارد؟
تا جایی که میدانم «راه توسعه» یک مسیر مستقیم از خلیج فارس به ترکیه ایجاد میکند، بنابراین ترکیه را به بصره، بغداد و موصل در عراق متصل میکند. همچنین عبور از عراق را تسهیل میکند و مسافتی که میتوان از طریق آن کالاها و افراد را حمل کرد، کاهش میدهد. همانطور که گفتید، این کریدور رقیبی برای راههای تجاری ایران، بهخصوص کریدور شمال به جنوب است، چرا که این پروژه میتواند مسیری جایگزین برای دسترسی آسان روسها به خلیج فارس باز کند و از اهمیت استراتژیک ایران در منطقه بکاهد. تجهیز زیرساختها و تدارک ترابری و لجستیک یکی از پیشنیازهای توسعه است که در کشور ما به آن اهمیت نمیدهند. وقتی در مجلس ما ضد FATF داد و فریاد میکنند، این را متوجه نیستند که رسماً با این کار درهای تجارت را به روی کشور میبندند. یعنی ایران که بهترین مسیر برای کریدور شمال-جنوب است، باعث شد ترکها به عراقیها پیشنهاد دادند که این خطآهن را بکشیم. به این نتیجه رسیدند که وقتی در مدیترانه بندر دارند و دیگر احتیاجی به رد شدن از کانال سوئز و از کنار شبهجزیره سینا نیز ندارند تا هرروز با اسرائیل دعوا کنند. در نتیجه نه دریای سرخ میخواهند نه خلیج فارس. از خرمشهر وقتی میرسید به آن طرف آب، تا مرز کویت برای بندرسازی جا دارد. بنابراین هر کشوری ساخت، برد. آنوقت ما همانطور که عرض کردم 30 سال است نمیتوانیم حتی خرمشهر را بازسازی کنیم. این شرمندگی را به چه کسی ببریم که این همه بوروکراسی و محافظ، وزیر، پول، ماشین داریم اما در آخر این سوال پیش میآید که آبادی خرمشهر چه شد؟ در اوایل قرن بیستم یک بندر در خلیج فارس بود به نام خرمشهر. یعنی آن زمان که بندرعباس بهطور کامل شکل نگرفته بود، خرمشهر و آبادان وجود داشت.
در ماههای اخیر ترکیه، قطر و امارات تفاهمنامه همکاری با عراق را در پروژه کریدوری «راه توسعه» امضا کردند؛ عراقی که بیسروصدا در حال توسعه اقتصادی است و میکوشد خود را از تنشهای منطقهای دور نگاه دارد. گفته میشود اردوغان برای رفع موانع این راه تلاش زیادی کرده است. به نظر شما راه توسعه چه اثری روی کشورهای ذینفع آن دارد؟
ببینید در امارات، کویت، بحرین و حتی قطر و عربستان چه بندرهایی ساختند. در آن پلی که از ساحل عربستان به بحرین زدند، همه کشتیها میتوانند در کنارههای پل بایستند و کار اقتصادی کنند. نفع عمده این کار برای ترکیه است که الان مرکز تجارت دنیا دیگر نه اروپا است و نه آمریکا؛ بلکه چین است و ببرهای آسیایی یعنی مالزی، تایوان، ویتنام، سنگاپور و اندونزی؛ حتی لیست صادرات و واردات اندونزی و هند چند برابر ماست. ترکیه از این طرف و شبهجزیره عربستان، عراق، کویت، امارات و قطر و... و از آن طرف اقیانوس هند، هند، از جنوب هند رد میشود و به سمت ببرهای آسیایی میرود و چین هم که اولین تاجر دنیاست. آمریکا سال گذشته بیشترین خرید را از چین داشت. صادرات چین به آمریکا پنج برابر صادرات آمریکا به چین بوده است. اینکه خطآهن و بندر به آنجا بیاید، بیشتر از 10 بندر دیگر و اسکله هم میتوان ساخت. ترکیه هم که صادراتش چهار برابر صادرات ماست میتواند به این کشورها صادرات داشته باشد. در ادامه عراق هم با استفاده از حق عبور، کارگر و... ممکن است یک صنایع جنبی آنجا راه بیندازد و سود کند. همانطور که پیغمبر فرمودند: «اِنّ ربح فی التجر». هرکسی که تعامل با دنیا دارد سود میبرد. یعنی سود در تجارت است. مگر خود پیامبر تاجر نبود؟ به شام تجارت میکرد و برمیگشت. اما آیا کسی شنیده است که زمان حکومت پیغمبر یا حضرت علی اموال یک تاجر مصادره شده باشد. اما در کشور ما اموال کارآفرینان ایران را مصادره کردند و دانشجویان چپی هم او را تشویق میکردند، در حالی که هیچکس هم حواسش نبود که چه فجایعی به وجود میآورند.