هسته سخت
دولت چهاردهم در برابر بحرانهای پیشرو چه شرایطی دارد؟
به نظر میرسد ماه عسل دولت چهاردهم به پایان رسیده و این دولت به «هسته سخت» حکمرانی رسیده است. راهبرد مذاکره با آمریکا با اقدامات دونالد ترامپ خیلی زود به بنبست رسید و در عین حال ناترازی انرژی کار را به جایی رساند که حتی در زمستان، برق خیلی از مناطق کشور قطع شد. به زودی فروش نفت ایران به پایینترین مقادیر سالهای گذشته بازمیگردد و اقتصاد ایران دوباره گرفتار شوکهای ارزی میشود. احتمال اوجگیری تورم زیاد است و شکی نیست که شرایط برای جامعه سختتر خواهد شد. مسعود پزشکیان در این مدت خیلی از مشکلات را از نزدیک دیده و بهطور مستقیم در جریان مسائل قرار گرفته اما قطعاً این کافی نیست چون انتظار جامعه این است که دولت برای حلوفصل انبوه مشکلات کشور به درستی سیاستگذاری کند.
به نظر میرسد در ماههای گذشته رویکرد آقای پزشکیان و همکارانش «حکمرانی مشاهدهمحور» و حضور در صحنههای مختلف و «مشاهده مستقیم» روندها و پدیدهها بوده است. ویژگی این نوع حکمرانی، ارتباط مستقیم و فرصت «ابراز همدردی» با جامعه است. این در حالی است که اقتصاددانان معتقدند راهبرد ابراز همدردی به پایان رسیده و سیاستمداران بهتر است به جای ابراز همدردی، برای حلوفصل بحرانهای پیشرو چارهاندیشی کنند.
در این گزارش با مشورت و راهنمایی آقای محمد عطریانفر به این پرسش پاسخ میدهیم که دولت چهاردهم چگونه به هسته سخت حکمرانی رسید؟
دستاندازهای پیشروی دولت
بحرانهای پیشروی دولت پزشکیان، ابعاد گوناگونی دارد؛ بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی. محمد عطریانفر بحرانهای پیشرو را اینگونه تقسیمبندی کرده است: «در عرصه سیاسی، مقاومتهای جریانهای مخالف، سنگاندازیها و کارشکنیها، میتواند مانع از اجرای برنامههای دولت شود. این مقاومتها میتواند به صورت علنی و آشکار، یا به صورت پنهان و غیررسمی، صورت بگیرد. همچنین، احتمال دارد که دولت پزشکیان با بحرانهای سیاسی دیگری نیز روبهرو شود، از جمله فشارهای خارجی، تنشهای منطقهای و مسائل مربوط به سیاست خارجی.» آقای عطریانفر معتقد است: «در عرصه اقتصادی، دولت پزشکیان با مشکلات مزمن و ساختاری مواجه است. تورم بالا، بیکاری گسترده، رکود اقتصادی، تحریمهای بینالمللی و مشکلات معیشتی مردم، چالشهای جدی برای دولت محسوب میشوند.»
بدیهی است که حل این مشکلات نیازمند برنامهریزی دقیق، سیاستهای کارآمد و هماهنگی میان بخشهای مختلف دولت است. اما چنانکه اقتصاددانان بارها تاکید کردهاند، مقاومت جریانهای ذینفع و مخالف تغییر، میتواند مانع از اجرای سیاستهای اصلاحی دولت شود. در عرصه اجتماعی نیز دولت پزشکیان با مطالبات فزاینده مردم و نارضایتیهای اجتماعی مواجه است. مردم انتظار دارند که دولت جدید، مشکلات معیشتی آنها را حل کند، آزادیهای اجتماعی را افزایش دهد، فساد را کاهش دهد و امید را تقویت کند. برآورده کردن این انتظارات، کار آسانی نیست و نیازمند اقدامات جدی و تغییرات اساسی در سیاستها و رویکردهای دولت است. اما مقاومتهای جریانهای محافظهکار و مخالف تغییرات اجتماعی، میتواند مانع از تحقق این مطالبات شود.
پدیدهای بهنام مسعود پزشکیان
با وجود گذشت چند ماه از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، محمد عطریانفر همچنان معتقد است؛ در سپهر سیاست ایران، انتخاب مسعود پزشکیان به ریاستجمهوری، پدیدهای قابل تامل و فراتر از محاسبات معمول بود. پیروزی او نه بر بستر رقابتهای حزبی سازمانیافته، بلکه در میانه امواج ناامیدی و تغییرخواهی عمومی رقم خورد. پزشکیان، چهرهای که پیش از این برای کسب کرسی نمایندگی مجلس از تبریز نیز با دشواریهای بسیار روبهرو بود، ناگهان با تایید صلاحیت شورای نگهبان و سپس با اقبال گسترده مردمی، به عالیترین مقام اجرایی کشور دست یافت. این تحول شگرف، پرسشهای بنیادینی را در ذهنها برانگیخت: چگونه این دگرگونی ممکن شد و دولت چهاردهم، که برآمده از این شرایط ویژه است، در مواجهه با بحرانهای پیشرو چه سرنوشتی خواهد داشت؟ برای درک بهتر شرایط کنونی، باید به گذشته بازگردیم و مسیری را که دولت چهاردهم طی کرد، مورد واکاوی قرار دهیم. مسعود پزشکیان در دوران تبلیغات انتخاباتی و پس از آن، رویکردی همدلانه و همدردانه با مردم در پیش گرفت. او به مناطق مختلف سفر کرد، از نزدیک با مشکلات مردم آشنا شد و رنجهای آنان را بازتاب داد. این رویکرد، که در تضاد آشکار با بیتفاوتی و بیخبریِ منتقدان و مخالفانش قرار داشت، قلبهای بسیاری را تسخیر کرد و امید تازهای را در جامعه برانگیخت. با این حال، برخی منتقدان معتقدند که صرف ابراز همدردی، پس از گذشت ماهها از بحرانهای مختلف، دیگر کافی نیست و دولت نیازمند اقدامات عملی و راهکارهای ملموس برای حل مشکلات است.
عضو شورای مرکزی حزب سازندگی ایران با بیان اینکه دولت چهاردهم، پس از یک دوره کوتاه «ماه عسل» که با استقبال اولیه و امیدواری عمومی همراه بود، اکنون به هسته سخت حکمرانی رسیده است، معتقد است: «این هسته سخت، مجموعهای از چالشهای ساختاری، مقاومتهای پنهان و انتظارات فزاینده است که میتواند مسیر دولت را با دشواریهای جدی مواجه کند. بنابراین برای پاسخ به این پرسشها، ابتدا باید به پدیده «مسعود پزشکیان» در سپهر انتخاباتی ایران بپردازیم. پزشکیان یک چهره برآمده از رقابتهای حزبی مرسوم نبود. او نماینده یک جریان سیاسی مسلط یا یک حزب قدرتمند به شمار نمیرفت. در واقع، مسیر او به سوی قدرت، مسیری غیرمنتظره و تا حدی نامتعارف بود.»
درسهایی از گذشته
به باور آقای عطریانفر، در نظام سیاسی ایران، جریان حاکمیتی، که اغلب در تقابل با احزاب سیاسی قرار میگیرد، نقشی محوری ایفا میکند، درحالیکه بخشهایی که در یک فرآیند انتخاباتی به قدرت نرسیدهاند، براساس موقعیتهای قانونی واجد موقعیت نصب در کشور هستند، اما این جریان همواره تلاش داشته است تا مسیر تحولات سیاسی را مطابق با دیدگاههای خود هدایت کند. با این حال، تجربه سالهای اخیر نشان داده است که این جریان، در حل مشکلات اساسی کشور و پاسخگویی به مطالبات مردم، با چالشهای جدی روبهرو بوده است. عطریانفر میگوید: «دو تجربه مشخص در این زمینه وجود دارد؛ نخست، تجربه دولت محمود احمدینژاد در دوران وفور درآمدهای نفتی. در این دوره، با وجود سرازیر شدن میلیاردها دلار درآمد نفتی به کشور، مشکلات اقتصادی و اجتماعی نهتنها حل نشد، بلکه در برخی موارد تشدید نیز شد (با درآمدهای بسیار سنگین نفتی، بیش از 700، 800 میلیارد دلار در یک بازه زمانی هشتساله مشخص شد که کفایت لازم را برای اداره کشور ندارند). این تجربه نشان داد که صرف در اختیار داشتن منابع مالی هنگفت، برای اداره موفق کشور کافی نیست و نیازمند مدیریت کارآمد، برنامهریزی صحیح و پاسخگویی به مردم است. دوم، تجربه دولت مرحوم ابراهیم رئیسی، که با اجماع همگانی و همدلی همه بخشهای قدرت به روی کار آمد. در این دوره نیز، با وجود حمایت گسترده، مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم همچنان پابرجا ماند و نارضایتیهای اجتماعی افزایش یافت. این تجربه نیز ثابت کرد که «اجماع قدرت» به تنهایی، تضمینکننده موفقیت دولت نیست و نیازمند رویکردهای جدید و پاسخگو به نیازهای جامعه است. این فعال سیاسی همچنین با تاکید بر اینکه برای در نظر گرفتن چالشهای پیشروی دولت پزشکیان باید به گذشته با دقت نگاه کنیم و از آن درس بگیریم، معتقد است: «با توجه به چالشهای پیشرو، شرایط دولت پزشکیان در برابر بحرانها، شرایطی دشوار و پیچیده است. از یکسو، دولت از حمایت رهبری نظام برخوردار است و این حمایت، یک فرصت بینظیر برای دولت محسوب میشود. از سوی دیگر، دولت با مقاومتهای جدی جریانهای مخالف روبهرو است و این مقاومتها میتواند مانع از موفقیت دولت شود.» محمد عطریانفر معتقد است؛ «موفقیت دولت مسعود پزشکیان در اجرای سیاستها، به عوامل متعددی بستگی دارد. نخست، تداوم و تعمیق حمایت رهبری نظام از دولت. دوم، توانایی دولت در جلب اعتماد و همراهی مردم. سوم، کارآمدی و هماهنگی تیم دولت. چهارم، توانایی دولت در مقابله با مقاومتها و سنگاندازیهای جریانهای مخالف. پنجم، شرایط بینالمللی و منطقهای.» البته برخی معتقدند نباید این گزاره را نادیده بگیریم که سیاست همدلانه و وفاقی که آقای پزشکیان در جریان تبلیغات انتخاباتی و مقدمات تاسیس کابینه تعقیب میکرد، با هوشمندی و فراستی که داشت به ثمر نشست. اگرچه رئیسجمهور در ابتدای راه با سیاستهای محدودشونده در برابر گزینههای اولویتدار رئیسجمهور بهخصوص از ناحیه مراکز استعلامی روبهرو شد و چهرههای مقام اول و مطلوب نظر ایشان بهعنوان اعضای دولت معرفی نشدند، اما به هر حال در لایه دوم چهرههایی انتخاب شدند که رویکرد اصلاحی قابل قبولی داشتند و با روند مدنظر آقای پزشکیان -کابینهای ملی و غیرجناحی، غیرگروهی و فارغ از تعلقات و منافع شخصی نهادهای سیاسی پیرامون- سازگار بود.
تغییر استراتژی جریان حاکمیتی: پذیرش یک چهره اصلاحطلب؟
محمد عطریانفر میگوید: به نظر میرسد که جریان حاکمیتی ایران، پس از این دو تجربه ناموفق، به این جمعبندی رسیده است که ادامه سیاستهای گذشته، امکان پاسخگویی به مشکلات مردم را فراهم نخواهد کرد. بهویژه آنکه نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی در حال افزایش بود و بیم آن میرفت که این نارضایتیها به بحرانهای جدیتری منجر شود. در چنین شرایطی، تصمیم جدیدی گرفته شد. مهمترین تغییری که در این تصمیم جدید رخ داد، اجازه دادن به حضور یک چهره «متشخص، محترم، علمی و پاکدست» از حاشیه جریان اصلاحطلب در عرصه رقابتهای انتخاباتی بود. مسعود پزشکیان، با ویژگیهای شخصیتی و سوابق کاری خود، بهعنوان چنین چهرهای شناخته میشد. اما فراهم شدن زمینه برای حضور او در انتخابات، به خودی خود اتفاق نیفتاد. بسیاری معتقدند که این امر، نتیجه اراده رهبری و تذکراتی بود که از ناحیه ایشان به شورای نگهبان رسید. به این ترتیب، پزشکیان توانست از سد شورای نگهبان عبور کند و وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شود.
عضو شورای مرکزی حزب سازندگی ایران میگوید: رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری چهاردهم، به یک رقابت خیلی معنادار تبدیل شد. حضور پزشکیان در این رقابتها، بار دیگر امید را در دل جریان اصلاحطلب و حامیان تغییرات تدریجی زنده کرد. او توانست با شعارها و رویکرد خود، بخش قابل توجهی از جامعه را به پای صندوقهای رای بکشاند و در نهایت، پیروز انتخابات شود. بنابراین، به نظر میرسد که ریشههای شکلگیری دولت چهاردهم را باید در همراهی و همدلی نهادهای انتصابی قدرت، بهویژه «از منظر رهبری» جستوجو کرد. رهبری نظام، با درک شرایط حساس کشور و ضرورت ایجاد تغییرات، اراده کردند که رقابتهای ناکافی یا رقابتهای ناکامیاب در گذشته، به یک جریان کامیاب تبدیل شود. به این ترتیب، زمینه برای پیروزی پزشکیان و تشکیل دولت چهاردهم فراهم شد. اما این همراهی و پشتیبانی، تنها شرط لازم برای موفقیت دولت پزشکیان نیست. شرط کافی، تداوم این پشتیبانی و همراهی، بهویژه در مواجهه با چالشها و مقاومتهای پیشروست. درست است که رهبری نظام از به قدرت رسیدن پزشکیان حمایت کردند و اجازه ندادند بداخلاقی در رقابتهای انتخاباتی صورت بگیرد، اما بدنه پیرامونی جریان حاکمیتی، که تا دیروز با اندیشه اصلاحطلبی مخالفت قطعی داشتند و در رقابتهای انتخاباتی حول محور آقای جلیلی میجنگیدند، هنوز باور نکردهاند و قبول هم ندارند و همچنان در مقام مخالفت و درگیری هستند. وی معتقد است: در این شرایط، موفقیت دولت پزشکیان، نیازمند پشتیبانی تمامعیار و بیقیدوشرط رهبری است. بدون این پشتیبانی، دولت پزشکیان با چالشهای بسیار جدی روبهرو خواهد شد. تاریخ سیاسی ایران نشان داده است که دولتهای اصلاحطلب و اعتدالگرا، همواره با مقاومتها و سنگاندازیهای جریانهای مخالف روبهرو بودهاند. دولت دوم سیدمحمد خاتمی، دولت دوم حسن روحانی و حتی دولت دوم هاشمیرفسنجانی در مقطعی، با این دستاندازها مواجه شدند و آرمانها و برنامههایشان دچار آسیب شد. به گفته آقای عطریانفر، با توجه به این تجربیات، میتوان پیشبینی کرد که دولت پزشکیان نیز با چالشهای مشابهی روبهرو خواهد شد. پزشکیان، طبعاً نه توانمندتر از آقای خاتمی است و نه توانمندتر از آقای هاشمی و روحانی. وقتی آنها در مقابل این چالشها توفیقی پیدا نکردند و برنامههایشان دچار آسیب شد، به طریق اولی آقای پزشکیان هم دچار آسیب خواهد شد. با یک تفاوت مهم: دولتهای خاتمی، روحانی و هاشمی در دولت دومشان دچار این چالشها شدند، اما آقای پزشکیان لاجرم در همین دوره اول دچار آسیب خواهد شد. در مجموع، میتوان گفت که دولت پزشکیان در آستانه یک آزمون بزرگ قرار دارد. نتیجه این آزمون، نهتنها سرنوشت دولت، بلکه سرنوشت آینده سیاسی و اجتماعی ایران را رقم خواهد زد. امید است که دولت آقای پزشکیان با درایت، تدبیر و تلاش، بتواند از این آزمون سربلند بیرون آید و گامی مهم در جهت حل مشکلات کشور و تحقق آرمانهای مردم بردارد. اما نگرانیها نیز پابرجاست. تاریخ نشان داده است که مسیر اصلاح و تغییر در ایران، مسیری پرفرازونشیب و دشوار است. دولت پزشکیان نیز برای پیمودن این مسیر، نیازمند عزم راسخ، صبر و استقامت و حمایت همهجانبه مردم و نخبگان خواهد بود. محمد عطریانفر نظراتش را اینگونه جمعبندی میکند: «اگر امید داریم که آقای پزشکیان بتواند کاری برای مردم انجام دهد، ما باید ایشان را از پشتوانههای بیقیدوشرط و همراهیهای تمامعیار رهبری برخوردار بدانیم و تا آنجا که این همراهی صورت گیرد به هر حال دستاوردهایی خواهد داشت و در آنجایی که چنین امیدی نباشد یا خراب شود طبیعتاً ایشان شکست خورده است. نمونه روشن آن همین مقوله اخیر، بعد از پیروزی ترامپ است که برنامههای کلی دولت بر این استوار بود که بتواند برای عبور از مشکلات بهوجودآمده برای اقتصاد، در حوزه FATF و همچنین برجام مذاکرات سازنده و موثری برقرار کند و در این زمینه امید بسته بود و با موضعی که اخیراً رهبری در 22 بهمن ابراز کردند، طبیعتاً دولت تمام بافتههای خودش را متوقف کرد و احساس کرد که آن فرصت را نمیتواند تعقیب کند و عملاً متوقف شد. این نشان میدهد که دولت تا آنجا میتواند موفق باشد که رای موافق رهبری را همراه خودش داشته باشد و اگر بخواهیم امید ببندیم که این مشکلات از سر ملت برداشته شود، در این برهه تاریخی بعد از 46 سال باید تمام چشم امیدمان به این باشد که دغدغه و مشکلات مردم در دستگاه فکری نظام به رسمیت شناخته شود و در برابر آن احساس مسئولیت و پاسخگویی شود. اگر این اتفاق رخ داد ما میتوانیم از این تنگه سخت و دلهرهآور عبور کنیم، وگرنه همچنان دچار آسیبهای اجتماعی و اقتصادی خواهیم شد.»