راز مانایی تحریمها
گفتوگو با علی چشمی درباره سرنوشت کاسبان تحریم
در اقتصاد سیاسی به همه افراد و گروههایی که از یک سیاست یا یک رویه سود میبرند، ذینفع میگویند. این گروهها یا این افراد همهجا حضور دارند و بهراحتی اجازه نمیدهند سیاستی جایگزین سیاست دیگری شود و منافع ناشی از آن به جیب افراد دیگری واریز شود. بنابراین با سیاستمداران لابی میکنند و اگر به نتیجه نرسند، از ابزارهایی که در اختیار دارند استفاده میکنند، مثلاً نظام حکمرانی را از عواقب تغییر سیاست میترسانند یا میان مردم رعب و وحشت ایجاد میکنند یا حتی گروههایی را برای مخالفت با آن سیاست به اعتصاب و شورش تشویق میکنند و خلاصه همه کار میکنند تا سیاستهای اصلاحی هرگز اجرا نشود. شکلگیری گروههای ذینفع در یک جامعه وابسته به کارکرد نظام حکمرانی و دستگاه سیاستگذاری آن است. اقتصاددانان میگویند سیاستگذاری نادرست، بستر مستعدی برای ایجاد و رشد گروههای ذینفع فراهم میآورد و پس از آن این گروهها هستند که مانع تغییر در این سیاستها میشوند. بهطور مشخص میتوان به تحریمهای اقتصادی اشاره کرد که موجب ایجاد امتیازهای خاص و شکلگیری گروههای منافع خاص شده است. در این گفتوگو علی چشمی، اقتصاددان و استاد دانشگاه فردوسی سازوکار شکلگیری رانتهای اطراف تحریمهای اقتصادی را توضیح میدهد.
♦♦♦
مسعود پزشکیان از وجود «یک عده کاسب تحریم» خبر داده که منتفع محصور شدن ایران هستند و باعث میشوند اجناس را گران بخریم و ارزان بفروشیم. این اظهارنظر شبیه گفتارهایی است که پیش از این توسط حسن روحانی، مرحوم هاشمیرفسنجانی، اسحاق جهانگیری و دیگران مطرح شده بود. تحلیل شما چیست؟ راز مانایی و تشدید تحریمهای اقتصادی ایران در چند سال اخیر چیست و چه کسانی در داخل از آن سود میبرند؟
بررسی راز مانایی تحریمها در اقتصاد ایران با چهارچوبهای علم اقتصاد، در قالب ماندگاری نهادهای ناکارآمد قابل تحلیل است. نهادهای ناکارآمد نهادهایی هستند که رفاه اجتماعی را حداکثر نمیکنند اما در جامعه ماندگار میشوند. اگر بخواهیم از این زاویه تحلیلی داشته باشیم، مبنی بر اینکه چرا در یک جامعه نهادهایی شکل میگیرند که رفاه اجتماعی را حداکثر نمیکنند اما وجود دارند، باید به این نکته اشاره کنیم که این نهادها میتوانند منافعی خاص را فراهم کنند. ادبیات منافع خاص به این ترتیب است که در جامعه ظرفیت ایجاد منفعتهای بزرگ برای گروه کوچک به هزینه عموم مردم به وجود میآید. در هر جامعهای هم امکان شکلگیری این منافع خاص وجود دارد. در ایران نیز تحریمها و نهادهای مرتبط با آن برای استفاده از همین ادبیات قابل تحلیل هستند. یعنی تحریم، رویهها، فرآیندها و چهارچوبهای مقرراتی و قانونیاش، نهادهای ناکارآمدی هستند که برای عدهای کوچک به هزینه عموم مردم ایران منافع خاص دارند. یعنی عموم مردم ایران، با تورمهای سنگین، سطح درآمد سرانه پایین، کمبود تکنولوژی، مهاجرت، آسیبهای اجتماعی، شکلهای فقر و اعتیاد و غیره، رفاهشان را در این سالها از دست دادهاند، اما در مقابل عدهای خاص از این موضوع بهرهمند شده و نهادهای متعددی هم برای پشتیبانی از این مسئله شکل دادهاند. این نهادها در قسمت نهادهای غیررسمی وجود دارند. مثلاً گروهی که سالهاست از تحریم بهرهمند شده و ارزشهای خاصی را در جامعه رواج دادهاند. ما به این ارزشها در ادبیات اقتصادی نهادهای غیررسمی میگوییم. بهعنوان نمونه، این ارزشها که تحت عنوان تفکرات سیاسی خاصی در ایران رواج پیدا کرد و بیشتر روحیه جنگطلبی دارد تا صلحطلبی؛ روحیه جداسازی ایران را از سایر کشورهای دنیا دنبال میکند. آیینهای خاصی در مراسم خاص طراحی شده که این تفکیک ایدئولوژیک جامعه ایران را از سایر دنیا نشان میدهد. از اینرو اینها نهادهایی هستند که در این راستا شکل گرفتند تا آن منافع خاص تضمین شود. در نهادهای رسمی هم به همین شکل است. در نهادهای رسمی قوانین مختلفی شکل گرفت. مانند قانونی که حدوداً چهار سال پیش بنا نهاده شد تا کار ایران را برای برگشت به برجام سخت کند؛ زیرا آن گروه، حتی نهاد قانونگذاری را تسخیر کردند، تا جایی پیش رفتند که تا همین اواخر نهاد قوه اجرایی را نیز تسخیر کرده بودند و چهارچوبهای رسمی در اختیارشان بود. آنها به بهانه دور زدن تحریمها مقررات مختلف را هم شکل دادند ولی این مقررات برای عموم صادرکنندگان چهارچوبها را سختتر کرد. مثلاً به دلیل وجود تحریمها مقررات تعهد ارزی و ارز به عموم صادرکنندگان به این بهانه که ما در شرایط جنگ اقتصادی هستیم با مشکل مواجه شد. عبارت دیگر آنها خودشان از تجارت نفت به شکلهای مختلف و نفتهایی که خارج از چهارچوبهای بودجهریزی و خزانهداری رسمی کشور در این سالها به فروش رفت بهرهمند میشوند اما در مقابل عموم صادرکنندگان هر روز شرایطشان بهخاطر تحریمهای بینالمللی که متوجه صادرکنندگان رسمی کشور بود و هم به دلیل مقررات سختگیرانه برای تجارت، مثل پیمانسپاری ارزی، سخت و سختتر شد. بنابراین چه در عرصه نهادهای غیررسمی و چه در عرصه نهادهای رسمی این گروه خاص توانستند نهادها را به شکلی تنظیم کنند که منافعشان تامین شود. زیرا آنطور که این گروه جامعه را تنظیم کردهاند، با توجه به اینکه دسترسی جامعه طبق شرایط نظمی که عنوان شد، باز نیست، دسترسیاش کاملاً بسته است، مقررات کاملاً به نفع آن گروه خاص شکل میگیرد و اجرا میشود و رانتها در گروه اقتصادی به نحو خاص تامین میکند.
با این توضیح، ریشههای شکلگیری کاسبان تحریم را چطور بررسی میکنید؟
بهطور کلی در اقتصاد ایران منبع اصلی ثروت و کسب درآمد، نفت و گاز و پتروشیمی و فلزات اساسی و صنایع وابسته به آنها یا صنایع وارداتمحور مانند خودروسازی، داروسازی و... هستند و مسیر ارزشآفرینی از آنها میگذرد. در نتیجه بخش عمدهای از این صنایع در اختیار گروههای نزدیک به قدرت هستند که تفکرات خاصی را به پیش میبرند. بعد از سالها تحریم، گروههایی که منابع ثروتشان به این صنایع وابسته بوده، به این نتیجه رسیدهاند که با همین فروش پایین نفت با قیمتهای تخفیفدار و صنایعی که در اختیار دارند هم میتوانند کسب درآمد داشته و حضور خود در قدرت را ادامه دهند، به همین دلیل این گروه ایدئولوژی خودکفایی و بینیازی از دنیا را تبلیغ میکند و برنامهاش این است که با فیلترینگ و محدودسازی گسترده، کاهش ارتباط با دنیا و کاهش دسترسی به اینترنت و راهاندازی شبکه ملی اطلاعات بتواند یک اقتصاد برنامهریزیشده و کنترلشده را برپا کند که در آن بخش خصوصی نمیتواند چه در حوزه اقتصاد و چه در عالم سیاست از یک حدی فراتر رفته و قد علم کند. به همین دلیل میبینیم کسانی را که در شرایط حاضر سالها از تحریم منتفع شدند و نهادهای رسمی و غیررسمی را برای پشتیبانی از این منافع شکل داده و در عرصههای مختلف اقتصادی و فرهنگی، سازمانهای لازم را هم تشکیل دادهاند. بنابراین شرکتهایی شکل گرفتند که تحریمها را دور بزنند. همچنین به دلیل اینکه صادرکنندگان و تولیدکنندگان خصوصی و رسمی کشور محدود بودند، شرکتهای تولیدی و تجاری مرتبط با حوزههای مختلف تحریم تشکیل دادند. بهعنوان مثال بحثهای بانکی محدود شد، تحریمهای بانکی همه مسیرهای رسمی را بست، اما باز شاهد شکل گرفتن بانکهای خاصی هستیم یا میبینیم کسانی که درگیر مباحث تحریم و دور زدن تحریم هستند، با بانکهای خاصی کار میکنند یا اگر بحث انتقالات ارز محدود شده، در این انتقالات غیررسمی و مباحث رفع تعهد ارزی، رانتهای خاصی برای این گروه شکل گرفته است و الان به ازای هر دلار رفع تعهد قیمت مشخصی را این افراد درگیر دریافت میکنند. مثلاً به ازای هر دلار رفع تعهد که انجام میشود چهار، پنج هزار تومان کسب میکنند. تصور کنید صادرات غیرنفتی ما حدود 40 میلیارد دلار است، هرچند بحث پتروشیمی و فلزات اساسی شرایط خاصی دارند؛ اما به هر حال از این صادرات غیرنفتی برای رفع تعهدش به ازای هر دلار حدوداً چهار، پنج هزار تومان و در بعضی رویههای دیگر بیشتر، این گروهها و اشخاص، روابط و رویههایی که شکل دادند، منافعی کسب میکنند.
همه موضوعات به همین ترتیب است. چون بحث تحریم پیش آمد واردات خودرو را محدود کردند. در حالی که خودشان قبلاً واردات خودرو انجام داده بودند، از افزایش قیمت خودرو حسابی منتفع شدند. بعد آمدند اما جلوی بقیه را گرفتند و رانت را هم نصیب خودشان کردند. برای خودشان سهمیه در نظر گرفتند. از خودروسازها به قیمت دولتی در ارکان مختلف ازجمله مجلس امتیاز و هدیه گرفتند تا جاهایی که سهمیه به قیمت دولتی دریافت کردند. هرچند توانستند این رانت را باز به ظاهر مقداریاش را در راستای بحث حمایت از فرزندآوری و حمایت از ازدواج و چنین بهانههایی حفظ کنند. یعنی در هر صنعت یا نهاد مالی مثل بانکها، بیمهها و شرکتهای سرمایهگذاری یا در هر موضوع مهمی مثل مباحث ارزی و بانکی که در نظر بگیریم، رانتهای زیادی ناشی از این تحریمها را توانستهاند در این سالها کسب کنند و این منافع بزرگ برای آنها، هزینهای برای عموم مردم است.
با این توصیف اگر تحریمها برداشته نشود، کاسبان تحریم بیشترین منفعت را میبرند.
بله، دقیقاً. نکته بعدی این است که آیا این طیف از تحریم فقط کاسبی میکنند و نهادهای تودرتو را در عرصه سیاست و فعالیتهای اقتصادی و حتی فرهنگی و رسانهای شکل دادند؟ پاسخ منفی است و یک نکته مهمتر هم وجود دارد. این گروهها با این اندیشه که خودشان را از اندیشههای جهانی جدا میکنند و با این سبک رفتاری و روحیه جنگطلبی اگر اقتصاد ایران بتواند جایگاه مناسبی در اقتصاد جهان داشته باشد و سهم مهمی در زنجیره ارزش جهان کسب کند، جایگاهی در این فرآیند ندارند و نمیتوانند نقشی داشته باشند.
از اینرو ماهیت این طیف در گرو این نیست که در ارزشافزایی جهانی نقش داشته باشد، بلکه ماهیت آنها در این است که رانت کسب کنند و جامعه ایرانی و خودشان را از جامعه جهانی جدا کنند. بنابراین اگر ایران یک کشور معمولی باشد که روابط تجاری عادی با دنیا داشته باشد و کشورهای مختلف (اعم از کشورهای ثروتمند حاشیه خلیجفارس و کشورهای با پتانسیل حوزه آسیای میانه و اروپایی، شرق آسیا و اطراف قاره آمریکا و آمریکای شمالی) بتوانند با ما روابط تجاری و اقتصادی عادی و مشارکتهای اقتصادی برای تولید و تجارت داشته باشند، طبیعی است که به پشتوانه آن تولید و تجارت و حتی فرهنگ و پتانسیلهای فرهنگی هم فعال میشود؛ به عبارتی نماد اینگونه روابط فرهنگی که موسیقی، سینما و ورزش است فعال میشود. بنابراین این طیف که طی سالها از تحریم بهرهمند شدند جایگاهی در آینده ایران ندارند. چون نمیتوانند سهمی در ارزشافزایی در عرصه داخلی و روابط با عرصه جهانی و روابط عادی تجاری، بانکی، فرهنگی با دنیا داشته باشند. بر همین اساس اگر این اتفاقات رخ دهد، این گروه اصلاً وجود نخواهند داشت و حذف میشود. بر همین اساس در مناسبتها اصرار و پافشاری میکنند که بتوانند خودشان را حفظ کنند. در 20 سال اخیر دیدیم که هر زمان این جریان محدود شدند از یک مسیر دیگری توانستند برای خودشان نقش ایفا کنند و کشور را واقعاً در شش سال اخیر به عرصههای بسیار خطرناکی رساندند؛ چراکه اگر این شرایط و نظمی که به نفع آنها رقم خورده به هم بخورد و هر نظم دیگری شکل بگیرد، آنها جایگاهی در ساختار جدید نخواهند داشت.
به نظر شما دولت چهاردهم با کاسبان تحریم چه میکند و چه راهحلی برای کاسبان تحریم دارد؟
راهحلی که دولت چهاردهم و آقای پزشکیان در پیش گرفته راهحل مناسبی است. این راهحل مبتنی بر این است که میخواهد رانت این گروه را حذف کند. در این راستا رانت ارزی را هدفگیری کردند که البته هنوز کامل نشده و کاملاً به بهبود روابط بینالملل بستگی دارد. اگر بتوانند این رانت ارزی را قطع کنند یکی از مهمترین رانتهای این گروه هدف قرار گرفته میشود.
همچنین رانت در صنعت خودرو به سمت حذف شدن پیش میرود و اقدامات خوبی در این دولت انجام گرفته است. رانت در عرصه رسانه را باید با رفع فیلترینگ حذف کنند تا این گروه به رانت رسانهای دسترسی نداشته باشند. منظور رسانههایی است که با پول مردم و شرکتهای دولتی و شبهدولتی ارتزاق میکنند و علیه مردم، توصیههای سیاستی و خبرپراکنی میکنند.
بنابراین در عرصههای مختلف دولت چهاردهم باید دقت کند تا رانتها را برای این گروه حذف کند که نتوانند با رسانههایشان این ایدئولوژی جدایی از جهان را تبلیغ و برای عموم مردم تجویز کنند و پروپاگاندای رسانهای راه بیندازند. رانت ارزی و سایر رانتها در صنایع مختلف مثل خودرو هم پشتیبانی اصلی این گروه برای دوامشان به شمار میرود که دولت باید با حذف قیمتگذاری دولتی با شفافیت بخشیدن به روابط مالی در جامعه به سمت آن حرکت کند. سرعت در این روند خیلی مهم است، چون شرایطی که این طیف مانند شرایط تورمی با درآمد پایین و فقر و مهاجرت گسترده به وجود آوردهاند برای عموم جامعه قابل تحمل نیست. امیدواریم هرچه سریعتر دولت بتواند هم رانتها را حذف کند و هم با سرمایهگذاریهای گسترده مولد، شرایط را به نحوی پیش ببرد که ما به یک اقتصاد معمولی دسترسی پیدا کنیم.