شناسه خبر : 48155 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

در خدمت اقتصاد

چرا شرکت‌های نوآور نتوانستند اقتصاد ایران را متحول کنند؟

 

صدف صمیمی / نویسنده نشریه 

80 موفقیت استارت‌آپ‌ها یک موفقیت لگاریتمی است و مشابه موفقیت سنتی شرکت‌های متعارف نیست. با این نگاه، مشارکت استارت‌آپ در اقتصاد یک کشور می‌تواند عدد قابل توجهی باشد. مثلاً توئیتر یک شرکت شبکه اجتماعی مبتنی بر فناوری است که با یک سرمایه بسیار کوچک شکل گرفت، ولی به فاصله 12 سال رشدی را تجربه کرد که شرکت‌های هواپیمایی سابقه‌دار مثل لوفت‌هانزا و بریتیش ایرویز طی دهه‌ها چنین رشدی را تجربه نکرده بودند. این مثال‌ها نشان می‌دهد که اصلاً نمی‌توان نقش شرکت‌های نوآور را در اقتصاد کشورها نادیده گرفت. اما چرا استارت‌آپ‌های ایرانی نتوانستند چنین نقشی را در اقتصاد کشور ایفا کنند؟ بررسی موضوع این گزارش که با راهنمایی و مشورت دکتر محمدرضا اسلامی، پژوهشگر حوزه توسعه و زیرساخت صورت گرفت، دو مرحله داشت. برای اینکه به پرسش اصلی یعنی «چرا استارت‌آپ‌ها اقتصاد ایران را متحول نکردند؟» برسیم، لازم بود ابتدا «اثر نوآوری بر رشد اقتصادی» را مطرح کنیم و احتمالاً شاید در گزارشی دیگر بتوان آن را با وضعیت کشورهای منطقه مثل ترکیه یا امارات، مقایسه کرد.

مشکلات ریز و درشت در جوامع مختلف به‌خصوص در بخش اقتصاد باعث ایجاد مفهوم جدیدی در ایجاد کسب‌وکار شده است؛ که امروزه استارت‌آپ نام دارد. استارت‌آپ یک مجموعه نوپاست که راه‌حلی نوین را برای یک مسئله ارائه می‌کند، در حالی که «تضمینی» برای «موفقیت» مجموعه از طریق راه‌حل ارائه‌شده وجود ندارد. شرکت‌های بزرگی مانند اوبر، Airbnb و فیس‌بوک ابتدا نوعی استارت‌آپ بوده‌اند. در میان شرکت‌های کوچک و متوسط، شرکت‌های نوپا نقش مرکزی در ایجاد شغل و افزایش نرخ رشد و نوآوری دارند. نقش کلیدی استارت‌آپ‌ها در توسعه اقتصادی، حل مشکلات تولید و اشتغال‌زایی موجب شده است در بسیاری از کشورها ظرفیت‌ها و فرصت‌های خوبی در اختیار این شرکت‌ها قرار گیرد. دلیل گرایش به «نوپاهای فناوری‌محور» در دنیای امروز، پتانسیل بزرگ به‌وجود‌آمده از طریق فناوری اطلاعات و دنیای اینترنت است. در ایران نیز فعالیت‌های استارت‌آپی طی چند سال گذشته به صورت جدی دنبال شده است. هر چند که هنوز نگاه جدی و حمایتی مناسبی در سطوح جامعه نسبت به این نوع کسب‌وکارها شکل نگرفته و مشکلات بسیاری در مسیر رشد و توسعه آنها قرار دارد. در این پژوهش چالش‌های استارت‌آپ‌ها در ایران بررسی خواهد شد.

درست است که «تحول اقتصاد از طریق استارت‌آپ‌ها» یک مفروض مورد اجماع است اما به عنوان مقدمه بیایید به این پرسش پاسخ دهیم که به‌طور کلی «اثر نوآوری بر رشد اقتصاد» چیست؟ نوآوری به عنوان موتور محرک رشد اقتصاد شناخته می‌شود و نقش بسیار مهمی در توسعه و پیشرفت جوامع امروزی ایفا کرده و از طریق راه‌های مختلفی بر رشد اقتصاد تاثیر می‌گذارد. ابتدایی‌ترین اثرش افزایش بهره‌وری و توسعه فناوری‌های جدید است؛ چراکه نوآوری به ایجاد فناوری‌های جدید و بهبود روش‌های تولید می‌انجامد که به نوبه خود باعث افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌های تولید می‌شود.

آیا امروز کسی هست که قبول نداشته باشد محصولات و خدماتی که با استفاده از فناوری‌های نوین تولید می‌شوند، عموماً کیفیت بالاتر و ویژگی‌های بیشتری دارند که باعث افزایش تقاضا و در نتیجه رشد اقتصاد می‌شود؟ در یک دهه اخیر ثابت شده که نوآوری به ایجاد صنایع جدید و نوظهور منجر شده که فرصت‌های شغلی جدیدی را ایجاد کرده و به رشد اقتصاد کمک می‌کنند. افزایش رفاه، ایجاد جوامع پویا و افزایش رقابت‌پذیری از دیگر دستاوردهایی است که نوآوری آنها را محقق می‌کند. عموماً شرکت‌هایی که از نوآوری استفاده می‌کنند، می‌توانند محصولات و خدمات منحصربه‌فردی ارائه دهند که باعث افزایش رقابت‌پذیری آنها می‌شود. از سوی دیگر نوآوری به شرکت‌ها کمک می‌کند تا با تغییرات سریع بازار و فناوری‌ها سازگار شوند و از رقبا پیشی بگیرند.

یکی از مهم‌ترین آثار نوآوری بر اقتصاد کشورها، «جذب سرمایه‌های خارجی» است. به‌طور کلی امروزه جذب سرمایه از سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی علاوه بر آنکه به رشد اقتصاد کمک می‌کند، به ابزاری برای قدرت‌نمایی هم بدل شده است. خبرگزاری فرانسه اخیراً اعلام کرده، امارات در سال 2023 سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی به ارزش 30 میلیارد و 688 میلیون دلار را جذب کرده است؛ این رقم در سال میلادی پیش از آن معادل 22 میلیارد و 737 میلیون دلار بود که نشان‌دهنده رشد 35درصدی است. مشخصاً این آمار رشد، در افزایش قدرت امارات و نفوذ دیپلماسی این کشور اثرگذار است. اما آیا همین امارات بدون ایجاد پیش‌زمینه‌ها می‌توانست به این جایگاه برسد؟

81

عوامل موثر بر تاثیر نوآوری بر رشد اقتصاد متعدد است اما مهم‌ترین آن به «سیاست‌های حمایتی دولت» بازمی‌گردد. سیاست‌های حمایتی دولت در زمینه نوآوری، مانند حمایت از تحقیق و توسعه، تسهیل تجاری‌سازی فناوری‌ها و ایجاد زیرساخت‌های مناسب، می‌تواند تاثیر بسزایی بر رشد اقتصاد داشته باشد. وجود یک فرهنگ نوآوری در جامعه، که در آن به ایده‌های جدید و خلاق ارزش داده می‌شود هم به رشد نوآوری کمک می‌کند؛ به همین جهت است که کارشناسان به ایجاد «اتفاق‌های جمعی» مثل جشنواره‌ها و تاسیس پارک‌های فناوری تاکید دارند. 

همه این امور بدون دسترسی به منابع مالی کافی برای توسعه فناوری‌های جدید و تجاری‌سازی آنها، امکان‌ناپذیر است که مجدد در این گزاره هم نشانه مستقیم به دولت و سیاست‌هایش است.

برای پاسخ به پرسش طرح‌شده در این گزارش، به دریچه‌های مختلفی نیاز داریم. یکی از آنها «اثر استارت‌آپ‌ها بر آمار اشتغال» است. اگر قرار باشد به فرضیه تاثیرگذاری شرکت‌های نوآور بر اقتصاد پروبال بدهیم، باید ثابت کنیم که استارت‌آپ‌ها به عنوان موتور محرک نوآوری و رشد اقتصاد، تاثیر قابل توجهی بر بازار کار و اشتغال دارند. این تاثیرگذاری از چندین جنبه قابل بررسی است که مهم‌ترین آن «ایجاد فرصت‌های شغلی جدید» به‌ویژه شغل‌های تخصصی است. استارت‌آپ‌ها به دنبال جذب نیروهای متخصص و خلاق در حوزه‌های مختلف مانند برنامه‌نویسی، طراحی، بازاریابی دیجیتال و... هستند و همین امر سبب ایجاد فرصت‌های شغلی جدید و تخصصی می‌شود. با رشد سریع استارت‌آپ‌ها، نیاز به نیروی کار متخصص و ماهر نیز افزایش می‌یابد؛ این امر باعث ایجاد فرصت‌های شغلی فراوان در این حوزه می‌شود. استارت‌آپ‌ها می‌توانند در مناطق مختلف کشور ایجاد شوند و به این ترتیب به کاهش بیکاری در آن مناطق کمک کنند که این موضوع یکی از مهم‌ترین‌ها در حوزه توسعه است. فراموش نکنیم که یکی از مزیت‌های شرکت‌های نوآور «تغییر ماهیت بازار کار» و «ایجاد مهارت‌های جدید» است. استارت‌آپ‌ها به دنبال افرادی با مهارت‌های جدید و به‌روز هستند که بتوانند با سرعت و انعطاف‌پذیری با تغییرات بازار همراه شوند. این امر باعث ایجاد تقاضا برای مهارت‌هایی مانند تفکر خلاق، حل مسئله، کار گروهی و یادگیری مستمر می‌شود. این نوآوران می‌توانند الگویی برای کارآفرینی و خوداشتغالی باشند و افراد را به ایجاد کسب‌وکارهای خود تشویق کنند. آنها همچنین نقش مهمی در توسعه اقتصاد دانش‌بنیان دارند و به این ترتیب به تغییر ماهیت بازار کار از سمت تولید به سمت خدمات و فناوری کمک می‌کنند.

علاوه بر تمام موضوعات مطرح‌شده برای بررسی اثر اقتصادی استارت‌آپ‌ها در جامعه باز هم با دریچه دیگری روبه‌رو هستیم. شاید بتوان گفت این زاویه دید مختص ایران و چند کشور دیگر است؛ ما از «اثر فیلترینگ بر کاهش فعالیت استارت‌آپ‌ها» سخن می‌گوییم. فیلترینگ اینترنت و محدودیت دسترسی به اطلاعات و پلت‌فرم‌های جهانی، تاثیرات منفی قابل توجهی بر فعالیت استارت‌آپ‌ها داشته است. این محدودیت‌ها به روش‌های مختلفی بر رشد و توسعه استارت‌آپ‌ها تاثیر می‌گذارند که اولین و مهم‌ترین آن «کاهش دسترسی به بازار داخلی و خارجی» است. بسیاری از استارت‌آپ‌ها برای رشد و توسعه خود نیاز به دسترسی به بازارهای بزرگ‌تر و متنوع‌تری دارند که با فیلترینگ این امکان محدود می‌شود. 

از گله‌های پرتکرار فعالان استارت‌آپی این است که فیلترینگ باعث افزایش هزینه‌های عملیاتی آنها می‌شود. این افزایش هزینه‌ها ناشی از نیاز به توسعه زیرساخت‌های داخلی، استفاده از ابزارهای جایگزین و پیچیده‌تر و همچنین هزینه‌های قانونی و حقوقی است. از طرف دیگر، محدودیت دسترسی به اطلاعات و دانش جهانی، نوآوری در استارت‌آپ‌ها را محدود می‌کند. استارت‌آپ‌ها برای توسعه محصولات و خدمات نوآورانه به دسترسی به آخرین فناوری‌ها، ایده‌ها و بهترین شیوه‌ها نیاز دارند که با فیلترینگ این دسترسی محدود می‌شود. به‌تبع این موضوع سرمایه‌گذاران خارجی و داخلی، معمولاً تمایل دارند در استارت‌آپ‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که به بازارهای جهانی دسترسی داشته باشند. بسیاری از نیروهای متخصص و کارآفرینان به دلیل محدودیت‌های موجود، کشور را ترک می‌کنند و به دنبال فرصت‌های بهتر در کشورهای دیگر می‌روند. این امر باعث کاهش نیروی انسانی متخصص در کشور و تضعیف اکوسیستم استارت‌آپی می‌شود. در مجموع، فیلترینگ اینترنت به عنوان یک «مانع بزرگ» بر سر راه رشد و توسعه استارت‌آپ‌ها عمل می‌کند. این محدودیت‌ها باعث کاهش نوآوری، افزایش هزینه‌ها، کاهش دسترسی به بازار و فرار مغزها می‌شود و در نتیجه، به اقتصاد دیجیتال کشور آسیب جدی وارد می‌کند. با گذشت چند ماه از عمر دولت چهاردهم و عدم عملیاتی شدن وعده رفع فیلتر شاید بتوان هنوز امید داشت رئیس‌جمهور این سد بزرگ را مرتفع کند.

ارزش نامرئی

دکتر اسلامی برای تکمیل زوایای طرح‌شده، اشاره کرد که باید ارزش بازار استارت‌آپ‌های ایرانی مشخص شود تا از این طریق بتوان با کشورهای دیگر به مقایسه‌ای منطقی رسید. اما از آنجا که ارزش دقیق بازار استارت‌آپ‌های ایرانی در حال حاضر به صورت رسمی و یکپارچه منتشر نمی‌شود، از دستیابی به این مهم بازمانده‌ایم. چندین دلیل برای این مسئله وجود دارد که یکی از آنها به تعریف متفاوت از استارت‌آپ بازمی‌گردد. متاسفانه هنوز بعد از گذشت بیش از یک و نیم دهه تعریف مشخص و واحدی از استارت‌آپ در ایران وجود ندارد و این امر باعث می‌شود محاسبه «ارزش کل بازار» با چالش‌هایی همراه باشد. به‌طور کلی ارزش استارت‌آپ‌ها به عوامل مختلفی مانند میزان رشد، میزان سرمایه‌گذاری، رقابت و شرایط بازار بستگی دارد و این ارزش به صورت روزانه در حال تغییر است. برخی از استارت‌آپ‌ها به دلایل مختلف مانند مراحل اولیه رشد یا حفظ رقابت‌پذیری، اطلاعات دقیقی درباره ارزش خود منتشر نمی‌کنند. از طرفی روش‌های مختلفی برای ارزش‌گذاری استارت‌آپ‌ها وجود دارد و هر روش می‌تواند به نتایج متفاوتی منجر شود. با این حال، می‌توانیم به برخی از عوامل موثر بر ارزش بازار استارت‌آپ‌های ایرانی به‌طور مختصر اشاره کنیم. در سال‌های اخیر، شاهد رشد چشمگیری در تعداد و تنوع استارت‌آپ‌های ایرانی بوده‌ایم. پیش از خروج ترامپ از برجام جذب سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی، به‌ویژه در حوزه فناوری اطلاعات، باعث افزایش ارزش بازار استارت‌آپ‌ها شده بود. همچنین تمرکز استارت‌آپ‌های ایرانی بر حوزه‌های نوظهور مانند هوش مصنوعی، بلاک‌چین و اینترنت اشیا، باعث افزایش جذابیت آنها برای سرمایه‌گذاران شد. در کل، می‌توان همچنان تاکید کرد و گفت که ارزش بازار استارت‌آپ‌های ایرانی در سال‌های اخیر به‌طور قابل توجهی افزایش یافته است و این روند همچنان ادامه دارد. با این حال، برای ارائه یک عدد دقیق و قطعی، نیاز به مطالعات و تحقیقات بیشتری است که در حال حاضر در دسترس نیست. البته بر اساس مشاهده‌ها و گزارش‌های موجود، می‌توان گفت بعضی از حوزه‌ها پتانسیل رشد بیشتری دارند. فین‌تک، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، پلت‌فرم‌های حمل‌ونقل و آموزش آنلاین (به‌ویژه در دوران قرنطینه کرونا) از جمله آنها هستند. سلامت دیجیتال و سفارش غذای آنلاین نیز با تغییر سبک زندگی مردم به جنبه‌های دیگر رشد اجتماعی کمک کرده‌اند.

همان‌طور که اشاره شد، بعد از طرح اهمیت نوآوری در اقتصاد برای ترسیم وضع موجود به اعداد و ارقامی نیاز بود که در دسترس نیست. مثلاً اینکه طی 10 یا 20 سال اخیر چه تعداد استارت‌آپ در کشور ثبت شده‌اند؟ مرجع ثبت استارت‌آپ‌ها کجاست؟ و اساساً این شرکت‌های نوآور می‌توانند چه نقشی در  GDPکشور بر عهده داشته باشند؟ با اینکه دسترسی به اطلاعات برای پاسخ به این پرسش‌ها موجود نیست، اما می‌توان درباره «علت» آن توضیحاتی ارائه کرد.

این بخش را ابتدا باید با بحث «اکوسیستم استارت‌آپ‌ها» شروع کنیم. اینکه بدانیم در کشورهایی که استارت‌آپ‌ها موفق می‌شوند، چه اکوسیستمی برای رشدشان در نظر گرفته می‌شود، قدم اول ماست. علت اینکه از واژه اکوسیستم استفاده می‌شود این است که استارت‌آپ با یک یا دو اتفاق شکل نمی‌گیرد؛ بلکه برای وجود و حضورش یک فرآیند لازم است. زنجیره‌ای از اتفاقات و عوامل لازم است که دست‌به‌دست هم بدهند تا مرحله ایده‌پردازی به مرحله محصول و بازرگانی موفق برسد. بنابراین ما باید اکوسیستم استارت‌آپی را بررسی کنیم تا بدانیم چرا در کشور ما موفق نبوده و نیست.

در آسیب‌شناسی این بحث (بحث اکوسیستم استارت‌آپی) پارامترهای مختلفی را می‌شود ذکر کرد ولی مهم‌ترین عامل آن و ابتدایی‌ترین نیاز، مسئله تامین سرمایه برای استارت‌آپ است. این نیاز به چه مفهوم است؟ به این مفهوم که بدانیم تامین سرمایه برای استارت‌آپ در کشور ما درست پیش نمی‌رود. این تامین سرمایه در قالب وام آغاز می‌شود. ما به استارت‌آپ وام می‌دهیم (چه شرکت نوآور دولتی باشد، چه از بدنه بخش خصوصی) ولی در تمام دنیا به استارت‌آپ پول بلاعوض داده می‌شود. البته اینکه می‌گوییم تمام دنیا،‌ منظور کشورهایی است که استارت‌آپ‌هایشان موفق شده‌اند و در حال حاضر مشخصاً سیلیکون‌ولی یا استارت‌آپ‌های موفق فرانسوی را مبنا قرار می‌دهیم. در چنین کشورهایی استارت‌آپ وام نمی‌گیرد و مقروض نمی‌شود، بلکه به کسی که ایده دارد، پولی برای تحقق ایده‌اش پرداخت می‌شود. یعنی صاحب سرمایه یا صاحبان سرمایه را متقاعد می‌کنند که سرمایه را در اختیار آنان قرار داده و بر مبنای آن پول، صاحب ایده وارد ریسک موفقیت و عدم موفقیت استارت‌آپ می‌شود. 

درباره این موضوع یک توضیح تکمیلی هم می‌شود داد. منظور از صاحب ایده آن کسی است که تخصص دارد؛ اما علاوه بر تخصص انجام یک کار، یک ایده نوآورانه هم دارد. یک ایده فناورانه که مبتنی بر نوآوری است. بنابراین به جای اینکه برود در یک شرکت استخدام شود و به جای اینکه حقوق خوبی بگیرد و مراحل رشد در شرکت را طی کند، می‌آید ریسک تاسیس استارت‌آپ را می‌پذیرد. بنابراین این فرد با این ویژگی‌ها نباید مقروض هم بشود؛ یعنی نباید در قالب پرداخت وام بدهکار باشد. اصل حرف این بحث به این مفهوم اشاره می‌کند که جوانی که در حوزه تخصصی خودش جزو سرآمدها بوده و به این باور رسیده که می‌تواند ایده‌ای را به مرحله موفقیت در عرصه بازرگانی برساند، باید همه‌جانبه مورد حمایت قرار بگیرد. او که الان در یک شرکت یا در یک سازمان استخدام نمی‌شود و همچنین پذیرفته که مراحل رشد استخدامی را طی نکند؛ درست نیست با دادن وام مقروض هم بشود. به قول دکتر اسلامی در این موضوع نکته خیلی ظریفی وجود دارد. یعنی فردی را که متخصص است و از متوسط متخصصان رشته خودش بالاتر هم هست، تشویق می‌کنیم که از حاشیه امن استخدام در یک شرکت خارج شود، تا شرکت خودش را تاسیس کند و بعد به او می‌گوییم به جای حمایت از تو وامی می‌دهیم که از ابتدای کار مقروض باشی. یعنی آن نیروی جوان و خلاق و متخصص نه‌تنها به امنیت نمی‌رسد، بلکه مجبور است ریسک شرکتی را که مقروض هم هست، بپذیرد. متخصصان می‌گویند این نقطه شکست استارت‌آپ در ایران است. در ایران نه بخش دولتی و نه حتی سرمایه‌گذارها به این باور نرسیده‌اند که سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ به مفهوم پرداخت وام به جوانان متخصص و صاحب ایده نیست؛ بلکه به مفهوم پرداخت یک پول بلاعوض است. دقیقاً همان پول سرمایه اولیه ایجاد استارت‌آپ می‌شود. و حالا از اینجا به بعد کار آن فرد یا افراد آغاز می‌شود؛ یعنی باید بروند و ریسک کنند که ببینند آیا آن ایده اصلی موفق می‌شود یا خیر. اگر استارت‌آپ واقعاً ایده‌ای را دنبال می‌کند که آن ایده ویژه است و احتمال موفقیت تجاری‌اش هم وجود دارد، باید پولی برای آغاز به کار دریافت کند و در عوض سرمایه‌گذار (دولتی یا بخش خصوصی) پول سهام (share) از آن استارت‌آپ بگیرد. اگر آن استارت‌آپ موفق شد، آن سهام ارزشمند می‌شود و آن سهم سرمایه‌گذار رشد چندصد‌برابری یا چندهزار‌برابری یا حتی چندمیلیون‌برابری می‌کند؛ اگر هم شکست بخورد که هیچ. به همین دلیل به این بخش می‌گویند بخش خطرپذیر سرمایه‌گذاری. اینکه می‌گوییم این بحث رکن و پایه عدم شکل‌گیری استارت‌آپ در کشور ماست، به این دلیل است که نبود چنین تفکری در کشور باعث می‌شود افرادی که جسارت ایده فناورانه را دارند، زیر بار مقروض شدن نروند. این نکته تکمیلی در اینجا باید اضافه شود که این ایراد فقط از سمت سرمایه‌گذار و فردی که قرار است پول بدهد، نیست. این ایراد از سمت موسسان استارت‌آپ‌ها هم هست، به این مفهوم که من نوعی اگر می‌خواهم استارت‌آپی را ثبت کرده و شروع به کار کنم باید سهم سرمایه‌گذار را هم در موفقیت آتی شرکت در نظر بگیرم.

مثال‌های متعددی را در سیلیکون‌ولی برای این بحث می‌شود ذکر کرد؛ یکی از مثال‌های خیلی مشهور فیس‌بوک و زاکربرگ است. او و چند نفر کلیدی در زمانی که فیس‌بوک یک ایده بود، در فیس‌بوک سرمایه‌گذاری کردند و بعد یک‌دفعه فیس‌بوک به یک شرکت چندصد میلیون‌دلاری و بعد بیلیون‌دلاری تبدیل شد و بعد هم به متا (یک غول فناوری) تبدیل شد. ولی آن صاحبان سرمایه‌ای که ابتدا سرمایه‌گذاری کردند، سهامشان برقرار باقی ماند و به چنان ثروت بزرگی رسیدند که شاید هرگز در ابتدا تصور نمی‌کردند. یعنی آقای زاکربرگ ابتدا توانست فرد یا افرادی را متقاعد کند که ایده فناورانه او ارزش سرمایه‌گذاری دارد. این بخش اول اکوسیستم استارت‌آپی است. ولی بخش دوم اکوسیستم استارت‌آپی این است که آنها صاحب سهام در یک شرکتی شدند که آن شرکت ظرف 10 سال رشدی پیدا کرد که بریتیش ایرویز طی 80، 90 سال چنین رشدی نداشت. یا مثال دیگرش اوبر است که یک استارت‌آپ تاکسی اینترنتی است. بعدها اسنپ و تپسی از آن کپی کردند. ایده اوبر زمانی که شکل گرفته بود، صاحب آن ایده توانست عده‌ای را متقاعد کند که به او در قالب فضای اکوسیستم استارت‌آپی پول بدهند و سرمایه‌گذاری کنند؛ ولی بعد اوبر به یک غول فناوری و شرکتی تبدیل شد که برای جابه‌جایی افراد روزانه میلیاردها دلار گردش مالی دارد و علاوه بر گردش مالی، یک بانک اطلاعاتی بسیار عظیم و یک بیگ دیتای بسیار بزرگ را هم صاحب شده است. این مثال‌ها شاید بتوانند بحث اینکه در کشور ما اکوسیستم استارت‌آپی و فرآیند تخصیص پول به صاحب ایده و بعد بازگرداندن پول از طرف صاحب ایده به سرمایه‌گذار (در صورت موفقیت استارت‌آپ) نیازمند بازنگری و تغییر رویکرد در بخش دولتی و در میان سرمایه‌گذاران است را شفاف کند.

یک فرد ثروتمند یا سرمایه‌گذاری را در نظر بگیریم که سالانه در ایران رقمی را در حوزه ملک و مسکن سرمایه‌گذاری می‌کند و ای‌بسا که به پول آن نیازی ندارد. چرا به جای ملک نباید در حوزه استارت‌آپی سرمایه‌گذاری کند. اگر چنین دیدگاهی در کشور ما شکل بگیرد، آن فرد یا افراد مشابه او ممکن است بخش کوچکی از پول خودشان را به جای سرمایه‌گذاری در حوزه ملک، مسکن یا مثلاً طلا، در سه، چهار یا پنج استارت‌آپ سرمایه‌گذاری کنند و در صورتی که آن استارت‌آپ‌ها موفق بشوند، رشد آن پول ده‌ها، صدها یا هزاران برابر رشد نقدینگی در مسکن و طلا و ملک خواهد بود. الان افرادی (سرمایه‌گذارانی) در سیلیکون‌ولی هستند که سالانه ممکن است در 10، 50 یا 100 استارت‌آپ سرمایه‌گذاری کنند، با این نگاه که از این 50 یا 100 استارت‌آپ، همه آنها به طور محتمل شکست خواهند خورد؛ ولی اگر یکی از آن استارت‌آپ‌ها موفق شود، آن سرمایه‌گذاری بازگشتی خواهد داشت که به هیچ عنوان در بازار سهام نیویورک یا در بحث ملک و مسکن کالیفرنیا چنین بازگشت سرمایه‌ای وجود ندارد. مثال دیگر، شرکت ایربی‌ان‌بی (Airbnb) است که ایده‌ای را طرح کرد که افراد بیایند و خانه‌های خودشان را زمانی که در خانه نیستند مثل هتل اجاره بدهند؛ مثل همان ایده تاکسی اینترنتی، ایده هتل‌داری اینترنتی شکل گرفت. در ابتدا به نظر می‌رسید این ایده عقلانی نیست. مگر می‌شود که آدم‌ها خانه‌شان را که مهم‌ترین داشته یا عزیزترین دارایی‌شان است، به دیگری اجاره دهند؟ چطور می‌شود یک نفر که می‌خواهد یک هفته به مسافرت برود، حاضر بشود خانه خودش را همان یک هفته اجاره بدهد؟ ولی این ایده نه‌تنها موفق شد و صاحبان سرمایه را متقاعد کرد که قابلیت موفقیت دارد، بلکه بعد از موفقیت به یک شرکت بیلیون‌دلاری تبدیل شد و الان در آمریکا یا در بسیاری از کشورهای دنیا هزاران نفر هستند که خانه‌های خودشان را از طریق اپلیکیشن ایربی‌ان‌بی اجاره می‌دهند و درآمد دارند. حالا ممکن است همه خانه هم در اجاره نباشد و یک اتاق یا دو اتاق یا یک طبقه از خانه اجاره داده شود؛ ولی در طول سال صاحب ملک درآمد کسب می‌کند و درصدی از آن درآمد هم سهم ایربی‌ان‌بی می‌شود. این یک نمونه دیگر از استارت‌آپی است که در اکوسیستم استارت‌آپی موفق شد.

این فرآیند که از ایده شروع می‌شود، با جذب سرمایه حرکت ایجاد می‌کند و به موفقیت‌ می‌رسد، یک اکوسیستم نیاز دارد که این شمایل هنوز در کشور ما شکل نگرفته است. پس در واقع جواب سوال اصلی گزارش مبنی بر آنکه چرا استارت‌آپ‌ها اقتصاد ایران را متحول نکردند، این است که ما هنوز اکوسیستم استارت‌آپی کاملی نداریم. ما هنوز گمان می‌کنیم که بحث ایده و فناوری در موفقیت استارت‌آپ‌های کشور مهم است. درست است که فناوری رکن مهمی است، ولی قطعات دیگر این پازل وقتی تکمیل نباشد،‌ نمی‌توانیم انتظار شکل‌گیری استارت‌آپ‌های موفق را داشته باشیم. فرض کنیم عده‌ای از متخصصان حوزه مهندسی شیمی در کشور ما به این نتیجه رسیدند که می‌توانند محصولی تولید کنند که این محصول یک ویژگی جدید یا منحصربه‌فرد دارد و می‌تواند اول در بازار کشور و بعد در بازار منطقه خاورمیانه و بعد در سطح دنیا موفق شود. 

بر اساس تمام مواردی که در این گزارش ذکر شد، آنها اول باید توان جذب سرمایه در قالب غیروام را داشته باشند. بعد از آن، باید آماده باشند که اگر زمانی محصولشان در حوزه مهندسی شیمی در سطح دنیا سالانه میلیارد‌دلاری فروش کرد، آن بخش از سهام را که با سرمایه‌گذار توافق کرده‌اند، به سرمایه‌گذار برگردانند.

اگر این درک از اکوسیستم استارت‌آپی وجود داشته باشد، می‌توانیم به این پرسش پاسخ دهیم که اثر نوآوری و رشد اقتصاد چگونه است و اثر استارت‌آپ‌ها بر اشتغال چیست؟ برای اینکه به این سوال پاسخ دهیم، باید به تجربه‌ای که در کشورهای دیگر دنیا شکل گرفته نگاه کنیم. بدیهی است در یک نگاه بدون دانستن عدد و رقم، می‌گوییم موفقیت استارت‌آپ‌ها بر اقتصاد اثر دارد. ولی مهم‌ترین رکن اثرگذاری استارت‌آپ در اقتصاد کشور چیست؟ زمانی که یک استارت‌آپ موفق می‌شود، در قالب پرداخت مالیات به دولت مرکزی کمک می‌کند و به مرور اعداد و ارقام مالیات‌های استارت‌آپ‌های موفق، آن اقتصاد را تکان می‌دهد.

محور بعدی که باید درباره آن صحبت کرد، بحث لزوم ارتباط بین‌المللی برای استارت‌آپ‌هاست. این اتفاق به مفهوم گردش مالی است. زمانی که استارت‌آپ‌ها نتوانند تراکنش‌های مالی در بانک‌های بین‌المللی داشته باشند، در سطح بازار محلی و منطقه‌ای کشور باقی می‌مانند. در چنین شرایطی امکان رشد در سطح بین‌المللی نخواهند داشت؛ چراکه تراکنش بین‌المللی برایشان میسر نخواهد بود و این یک نکته مهم در عدم موفقیت استارت‌آپ‌های ایرانی است. 

یعنی بعد از بحث اکوسیستم استارت‌آپی و دید غلط به فرآیند شکل‌گیری استارت‌آپ، مرحله بعدی لزوم ایجاد راه‌هایی برای مبادله مالی استارت‌آپ‌هاست. فرض کنیم همان گروه که مثال زدیم از جوانانی که می‌خواهند در حوزه مهندسی شیمی یک محصول جدید تولید کنند، توانایی صادرات هم به دست آورند. اما وقتی در ازای فرستادن محصول نتوانند پول خودشان را دریافت کنند، از یک سطحی به بعد دیگر رشد نمی‌کنند. این حرف به این مفهوم است که رشد آن گروه (استارت‌آپ) در سطح نیاز بازار داخل کشور خواهد ماند. این مسئله پاشنه‌‌آشیل بزرگ شدن ابعاد استارت‌آپ‌های ایرانی است. استارت‌آپ‌های ایرانی باید بتوانند بعد از موفقیت با استارت‌آپ‌های کشورهایی مثل امارات و ترکیه رقابت کنند و این منوط به تراکنش‌های مالی بین بانک‌های دنیا در عرصه بین‌المللی است.

83

اقدام‌های ضروری برای بهبود اکوسیستم

ترغیب شرکت‌ها و سازمان‌ها برای اضافه شدن به جمع شتاب‌دهنده‌ها، تعدیل برخی قوانین دست‌و‌پاگیر در حوزه راه‌اندازی استارت‌آپ‌ها، کاهش زمان و هزینه‌های مرتبط با راه‌اندازی و ادامه فعالیت استارت‌آپ‌ها، تدوین نقشه راه جامع و متناسب به وسیله دولت در ارتباط با سرمایه‌گذاری، تنظیم یک برنامه کوتاه‌مدت و میان‌مدت روشن با تکیه بر افزایش اشتغال، ایجاد امکان دسترسی کامل به وضعیت بازارهای مالی، پولی و سرمایه، ایجاد واحدهای حمایتی در دانشگاه‌ها و بسته‌های حمایتی برای دانشجویان کارآفرین، راه‌اندازی سازوکار بهره‌برداری از ایده‌های جوانان خلاق از جمله دانش‌آموزان، حمایت بدون قید و شرط از استارت‌آپ‌ها و بنگاه‌های کسب‌وکار و هدایت نظام‌مند بخش خصوصی به طرف حمایت از استارت‌آپ‌ها از جمله اقدام‌های ضروری برای بهبود اکوسیستم استارت‌آپی در ایران به شمار می‌روند.

همان‌طور که گفته شد، در بحث راه‌اندازی استارت‌آپ از نظر اقتصادی بهترین گزینه، حضور یک سرمایه‌گذار بزرگ است که در این صورت خیال کارآفرین از تامین منابع مالی آسوده خواهد بود، اما تجربه نشان داده است که بیشتر استارت‌آپ‌هایی که با سرمایه‌گذاری شخصی شروع به کار کرده‌اند، زودتر به موفقیت می‌رسند. تا وقتی که هنوز ایده اصلی خام است و وضعیت کسب‌وکار به سطح مناسبی نرسیده باشد، سرمایه‌گذار انگیزه زیادی برای سرمایه‌گذاری ندارد و به همین دلیل در اینجا باید دولت و قوانین وارد بازی شوند. 

دراین پرونده بخوانید ...