پوستاندازی سیاسی- امنیتی
واکاوی روابط ایران و امارات در گفتوگو با مهدی مطهرنیا
در سالهای اخیر روابط ایران و امارات، دوران پرفرازونشیبی را طی کرده است چنانکه گاهی رقابت و اختلاف بین دو کشور به سوی خصومت و دشمنی سوق پیدا کرده است. در پی قطع روابط ایران و عربستان در سال 1394، امارات متحده عربی نیز با هدف فشار سیاسی بر ایران و تبعیت از برادر بزرگتر خود (عربستان)، سطح روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با تهران کاهش داد تا جایی که این روابط از سطح سفیر به کاردار تنزل پیدا کرد. این در حالی است که امارات طی سه سال گذشته یکی از اصلیترین شرکای تجاری ایران بوده است. حتی در زمان تحریمهای شدید علیه ایران و همچنین تیرگی روابط، ابوظبی هرگز درهای تجارت خود را با ایران نبست. با توافق اخیر بین ایران و عربستان، کشورهای عربی از جمله امارات از این توافق استقبال کرده و آن را گامی در جهت صلح و ثبات منطقه اعلام کردند. در این راستا ایران و امارات تصمیم گرفتند که بار دیگر روابط دیپلماتیک خود را به سطح سفیر ارتقا دهند و در همین چارچوب سال گذشته سیف محمد عبید الزعابی، سفیر امارات در ایران، به تهران بازگشت و بعد از هفت سال بهطور مجدد فعالیت رسمی خود را در تهران آغاز کرد. در این زمینه مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بینالملل، معتقد است نزدیکی امارات متحده عربی به تهران به این خاطر است که در صورت تلاطمهای منطقهای (از منظر نظامی)، بازار انرژی این کشور از امنیت بیشتری برخوردار باشد. چراکه امارات میخهای خیمهها را قبل از طوفان محکم کرده است. او در ادامه میگوید هدف ایران از نزدیکی به امارات متحده عربی هم این است که بتواند آرامش موجود را حفظ کند و از فشارهای بیشتر در چارچوب محاصره منطقهای و تحریمهای بینالمللی بکاهد و همچنین انزوای سیاسی تحمیلشده به تهران را بشکند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
چندی پیش بود که علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان برای عادیسازی روابط با امارات، به ابوظبی سفر کرد. شمخانی در این دیدار روند رو به افزایش مراودات سیاسی، اقتصادی میان تهران و ابوظبی طی سالهای اخیر و نقش ویژه محمد بنزاید آلنهیان رئیس امارات متحده عربی را در این زمینه مثبت و مهم ارزیابی کرد و گفت: ایران و امارات میتوانند در مسیر گسترش همکاریهای دوجانبه و تقویت دیپلماسی همسایگی گامهای بلندی بردارند. محمد بنزاید نیز با ابراز خرسندی از سفر علی شمخانی به امارات، ابراز امیدواری کرد که در این سفر صفحه جدیدی در روابط ایران و امارات گشوده شود. در این راستا به نظر شما آیا صفحه جدیدی در روابط ایران و امارات باز شده است؟
در طول سالهای متمادی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس از جمله امارات، متحد سنتی آمریکا بوده و در جهتگیریها و مواضع کلی خود با سیاستها و مواضع آمریکا یکسان و منسجم عمل کردهاند. این کشورها اخیراً به عادیسازی رابطه با اسرائیل نیز پرداختند. در 13 آگوست 2020 بود که امارات متحده عربی در بیانیهای اعلام کرد که به عنوان نخستین کشور عرب خلیجفارس روابطش را با اسرائیل عادی میکند. با اینکه همکاری مخفی بین اسرائیل و کشورهای خلیجفارس از چند سال پیش در جریان بوده است و در نهایت نیز به اعلام طرح صلح ایالات متحده برای خاورمیانه با موافقت ظاهری این کشورها در ماه ژانویه منجر شد، مقامات و رسانههای منطقه در مجموع علاقهای به ثبت این همکاری نشان نمیدادند؛ اما امارات متحده عربی نهتنها به عادیسازی روابط با اسرائیل پرداخت بلکه سفیرش را نیز به تلآویو فرستاد. این در حالی است که ایران از همان ابتدا مخالف این سیاست امارات بود. با وجود این لبههای اصطکاک ما شاهد آن هستیم که ایران و کشورهای عربی تلاش دارند مسائل و مشکلات فیمابین را حل کنند. توافق اخیر ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط دوجانبه هم در همین راستا تعریف میشود. فراتر از بهبود روابط دوجانبه، این توافق به کاهش تنشها در منطقه خلیجفارس نیز کمک میکند. مقامات امارات، کویت و عمان نیز همگی از این توافق به عنوان حرکتی به سمت ثبات و رفاه که به نفع همه طرف خواهد بود، تمجید کردهاند. حتی بحرین که نسبت به تعامل با ایران همواره محتاط بوده است، با صدور بیانیهای از این توافق استقبال کرده و برای حل مناقشات از طریق گفتوگو و دیپلماسی ابراز امیدواری کرده است. افزون بر این، عادیسازی روابط با امارات نیز در حال جریان است. همانطور که شما هم اشاره کردید پس از اعلام توافق ایران و عربستان، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در دیدار با مقامات ارشد امارات بر گسترش و تعمیق روابط ایران و امارات متحده عربی تاکید کردند.
باید در نظر داشته باشیم که حل مسائل منطقهای و احیای روابط با کشورهای حوزه خلیجفارس در راستای منافع ملی ایران تعریف میشود. چراکه ایران باید مسائل منطقهای خود را حل کند تا بتواند زمینههای ارتباط تنگاتنگ با نظام بینالملل را ایجاد کند. سوال اساسی این است که آیا احیای این روابط به تنشزدایی در سطح گسترده منجر میشود؟ دکترین امنیتی ایالات متحده آمریکا در ارتباط با ایران در جهت مسدود کردن همکاریهای بینالمللی و محاصره منطقهای بوده است. صلح عربی-عبری که امارات متحده عربی یکی از حلقههای اصلی آن محسوب میشود نیز در همین راستا تعریف میشود. در واقع امارات با هدف ایجاد فضایی برای محدود کردن و محاصره ایران به پیمان صلح ابراهیم پیوست. در همین زمینه سوال دیگری که پیش میآید این است که آیا ممکن است امارات متحده عربی تحت فشار ناشی از اتحاد با ایران قرار بگیرد؟ براساس این پرسش اگر پاسخ آری باشد پس چرا اکنون برای نزدیک شدن به ایران مانعی در برابر امارات متحده عربی، عربستان یا حتی مصر به وجود نمیآید؟ پاسخ به این پرسش از این جهت اهمیت پیدا میکند که در صورت نزدیک شدن کشورهای عربی به ایران آیا این کشورها امتیازی به تهران خواهند داد؟ یا در پی کسب امتیازات بیشتر از تهران هستند؟ بنابراین با توجه به اینکه منطقه در حال پوستاندازی سیاسی و امنیتی است به نظر میرسد که نزدیک شدن اعراب به تهران میتواند فضای امنیتی بازار انرژی را به نفع کشورهای عربی و قدرتهای جهانی نیازمند به نفت خاورمیانه تغییر دهد.
لطفاً توضیح دهید که چرا امارات به دنبال احیای روابط با ایران است؟ در واقع چه عاملی سبب شده تا این کشور، عادیسازی روابط خود با ایران را در مقطع کنونی سودمند بداند؟
اکنون تمامی کشورها بر اساس منافع ملیشان برنامهریزی و چارچوبهای اقدامشان را تعریف میکنند. این اصطلاح در واقع حاصل تحولات بنیادگر انقلاب صنعتی و دموکراتیک در اروپاست که عرصه عمل سیاسی را برای بازیگران (دولتها) در صحنه نزاع بینالمللی فراخ، و توجیه قانونی و معقول را در زمینه عمل سیاسی خلق کرده است. بر اساس سابقه تاریخی گفتمان منافع ملی، در واقع رنگ و بوی منافع ملی در عرصه عمل سیاسی، برآیندهایی مانند کنش و واکنشهای مطلوب و موجه را به وجود آورده است. طبیعتاً امارات هم از این قضیه مستثنی نیست. نزدیکی امارات متحده عربی به تهران به این خاطر است که در صورت تلاطمهای منطقهای (از منظر نظامی)، بازار انرژی این کشور از امنیت بیشتری برخوردار باشد. چراکه امارات میخهای خیمهها را قبل از طوفان محکم کرده است.
از نظر شما ایران از احیای روابط با امارت به دنبال چیست؟
هدف ایران از نزدیکی به امارات متحده عربی این است که بتواند آرامش موجود را حفظ کند و از فشارهای بیشتر در چارچوب محاصره منطقهای و تحریمهای بینالمللی بکاهد و همچنین انزوای سیاسی تحمیلشده به تهران را بشکند. این هدفی است که تهران در این ارتباط دنبال میکند.
اخیراً غلامحسین شافعی، رئیس اتاق ایران با بیان اینکه امارات از مهمترین کشورهای همسایه ایران با رابطه عمیق تاریخی است، گفت: «امارات بعد از چین، دومین شریک تجاری ایران در دنیاست و حجم مبادلات ما به حدود ۲۴ میلیارد دلار رسیده است. در این راستا در تلاشیم از ظرفیتهای موجود برای توسعه هرچه بیشتر مبادلات تجاری میان بخشهای خصوصی دو کشور استفاده کنیم.» او با بیان اینکه ظرفیتهای همکاری ما با امارات میتواند بسیار بالاتر از رقم ۲۴ میلیارد دلار باشد، افزود: «موقعیتهای جغرافیایی دو کشور میتواند زمینه مناسبی برای افزایش حجم مناسبات تجاری باشد.» نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا بدون FATF میتوان حجم مبادلات تجاری با امارات را افزایش داد؟
امروزه تعامل بین اقتصاد و سیاست، بیش از هر زمان دیگر بر حوزههای حیات انسانی سایه انداخته است. درهم تنیدگی این تعامل و تاثیر و تاثر متقابل آنها به حدی است که نمیتوان مرزی بین این دو مشخص کرد و جدا کردن آنها از یکدیگر، هر یک از این دو حوزه را دچار انفکاک و بحران میکند. آنچه موجب ایجاد همکاریهای گسترده میان دولتها میشود، نیازهای اقتصادی و حداکثرسازی میزان حجم تجارت خارجی است. درواقع همکاریهای اقتصادی راهی برای برونرفت از تعارضات محسوب میشود.
طی این سالها با وجود تنشهای دیپلماتیک بین ایران و امارات، این کشور به دنبال ایجاد فرصتهای تجاری جدید برای ارتباط اقتصادی بیشتر با ایران بود. به هر ترتیب امارات متحده عربی یک کشور ثروتمند است که با سرمایهگذاری در کشورهای دیگر میتواند نفوذش را گسترش دهد. از طرفی ایران هم کشوری است با زمینهها و استعدادهای اقتصادی که استفاده و بهرهبرداری از آنها میتواند زمینهساز ایجاد ثروت برای کشورهایی باشد که در آن سرمایهگذاری میکنند. موقعیت جغرافیایی ایران قابلیت اتصال کشورها و مناطق مختلف جهان را داشته و میتواند نقش ترانزیتی ویژهای در تجارت بینالمللی ایفا کند. با توجه به پتانسیل ایران در راستای مسیر ترانزیتی به کشورهای همسایه، به ویژه کشورهای حاشیه دریای خزر و افغانستان میتوان از این مسیر برای کشورهای همسایه و اتصال مسیر ریلی دریای خزر به شمال شرق کشور، کشورهای همسایه و مسیر جاده ابریشم نوین استفاده کرد که البته لازمه آن فراهم کردن زیرساختهاست. باید در نظر داشته باشیم بیش از اینکه ایران در پی سرمایهگذاری در این زمینهها باشد امارات متحده عربی و کشورهای عربی هستند که در پی سرمایهگذاری در ایران و ایجاد یک مسیر بازتر در جهت ورود به منطقه جغرافیایی ما هستند. اگر این روابط گستردهتر شود و بتواند به ایجاد فضای اقتصادی مناسب بینجامد ایران هم میتواند بهرههای اقتصادی و مالی خود را از آن داشته باشد. این در حالی است که قوانین ناظر بر تجارت بینالملل مانند FATF از سوی ایران پذیرفته نشده است و بالطبع این مساله میتواند زمینهساز ایجاد فشار بیشتر در چارچوب محدودسازی فرصتهای اقتصادی تهران نیز محسوب شود. بنابراین اگر روابط سیاسی گسترش پیدا کند و تنگناهای انزوای سیاسی نیز برداشته شود، فضای تنفسی بیشتری حاصل خواهد شد. در نهایت نتایج اقتصادی این موضوع به پذیرش قواعد بینالمللی از سوی ایران بازمیگردد.
همانطور که شما هم اشاره کردید در سالهای اخیر ما شاهد تغییر صورتبندی مفهومی امنیت در خاورمیانه و همچنین تبدیل شدن دشمنان دیروز به متحدان امروز بودهایم. در سال 2020 بود که اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین، با امضای توافقی عادیسازی روابط را اعلام کردند. اخیراً نیز سازمان هواپیمایی عربستان اعلام کرد که تمام پروازهای تجاری از اسرائیل یا به مقصد اسرائیل اجازه خواهند یافت که از آسمان این کشور عبور کنند. به نظر شما احیای روابط بین ایران و کشورهای عربی از جمله امارات میتواند رویکرد این کشورها را نسبت به اسرائیل تغییر دهد؟
در شرایط فعلی اینکه روابط ایران با امارات متحده عربی رویکرد این کشور را نسبت به اسرائیل تغییر دهد سیاستی آرزومندانه است. در حال حاضر یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی امارات متحده عربی اسرائیل است. همان زمانی که بحث حلوفصل مسائل سیاسی ایران و امارات متحده عربی مطرح بود سفیر امارات در تلآویو توئیتی را منتشر کرد که در آن توئیت اعلام شده بود بزرگترین توافقنامه اقتصادی بین تلآویو و امارات متحده عربی در حال انجام است. در همین راستا بعید میدانم چنین تغییری در سیاستهای امارات متحده عربی رخ دهد.