تحلیلی بر فقر و خودکشی
میان فقر و خودکشی چه رابطهای وجود دارد؟
براساس سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران، در افق 1404 ایران کشوری است توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی در میان کشورهای منطقه. همانگونه که ملاحظه میشود، براساس این سند که بالاترین سند بالادستی کشور پس از قانون اساسی قلمداد میشود، در سال 1404 ایران باید کشوری توسعهیافته شده و علاوه بر آن جایگاه اول اقتصادی را در میان کشورهای منطقه سند چشمانداز کسب کند. برای دستیابی به این مهم، لازم است عوامل مختلف همسو با یکدیگر زمینه را برای نیل به این هدف مهیا کنند.
این در حالی است که در تئوریهای توسعه و رشد اقتصادی، انسان از یکسو به عنوان عامل توسعه و از سوی دیگر به عنوان محور توسعه تلقی میشود. چرا که از یکسو افراد زمینه را برای حرکت به سوی توسعه فراهم کرده و از سوی دیگر، دستیابی به توسعه زمینه را برای ایجاد و افزایش رفاه افراد جامعه فراهم خواهد کرد. از اینرو است که نیروی انسانی یا در مفهومی کلیتر، سرمایه انسانی نقش مهمی در مسیر نیل به توسعه ایفا میکند.
اما آنچه درخور توجه است آن است که نیروی انسانی به عنوان یکی از مهمترین نهادههای تولید و زمینهساز رشد و توسعه همواره در معرض مشکلات و معضلاتی است که از جمله مهمترین آنها میتوان از خودکشی نام برد. پدیده خودکشی امروزه در اکثر کشورهای جهان در میان 10 عامل نخست مرگومیر ردهبندی میشود و در برخی کشورها نیز خودکشی در محدوده سه عامل اول مرگومیر جوانان به عنوان سرمایههای اصلی جامعه قرار میگیرد.
علاوه بر آن، براساس گزارشهای سازمان بهداشت جهانی (WHO)1 در سال 2000 میلادی نزدیک به 850 هزار مرگ ناشی از خودکشی در جهان رخ داده (WHO, 2002) که این میزان در سال 2010 به بیش از یک میلیون نفر رسیده و این در حالی است که براساس گزارش این سازمان، آمار خودکشی در سال 2020 از مرز یک میلیون و 500 هزار نفر گذشته است. اهمیت توجه به خودکشی در کشور آنجا مشخص میشود که براساس شواهد موجود ایران از حیث خودکشی زنان در سال 2007 پس از دو کشور چین و هندوستان به عنوان سومین کشور جهان در زمینه خودکشی و اقدام به خودکشی زنان شناخته شده است (اجداکیک گروس و همکاران2، 2008). با آنکه خودکشی امری جهانی است اما با وجود این، خودکشی طی سه دهه اخیر رشد معناداری در کشور داشته و به عنوان مثال از سال 1368 تا 1372 به دو برابر افزایش یافته است.
با توجه به ادبیات موجود در زمینه علل اقتصادی خودکشی میتوان بیان داشت که پدیده خودکشی دارای علل اقتصادی، اجتماعی، شخصیتی و خانوادگی متفاوتی است که هر یک میتوانند زمینهساز بروز خودکشی باشند.
با در نظر گرفتن خودکشی به عنوان یک عمل با انتخاب عقلانی میتوان بیان داشت که زمانی فرد دست به خودکشی خواهد زد که مطلوبیت انتظاری فرد از عمرش کمتر از حد آستانه شخصی وی باشد (هامرمش و سوس3، 1974). زمانی که کشور زمینه تحصیل با حداقل هزینه را برای تربیت سرمایه انسانی آینده فراهم میکند در کنار این مهم باید شرایط زندگی پس از اتمام تحصیل و ورود به بازار کار و کسب درآمد نیز مدنظر قرار گیرد.
به عبارتی دیگر در کنار سیاستهای تربیت نیروی انسانی، یکی از اولویتهای کشوری که باید مورد توجه قرار گیرد آسیبهای اجتماعی و در صدر آن خودکشی است چرا که اگر راهکارهای لازم برای پیشگیری از آن اتخاذ نشود، به چالشی بزرگ برای کشور تبدیل خواهد شد.
از یکسو فراهمنبودن شرایط کاری و زندگی مناسب در داخل کشور زمینه را برای مهاجرت سرمایه انسانی توانمند و کارآمد به کشورهای دیگر با هیچ هزینهای از سوی طرف مقابل فراهم میکند و از سویی برای افرادی که توانایی مالی لازم برای مهاجرت ندارند سرخوردگی و تمایل به خودکشی و سایر آسیبهای اجتماعی را به همراه خواهد داشت. بنابراین به نظر میرسد باید در اسناد بالادستی کشور سلامت اجتماعی بهطور ویژه مدنظر قرار گیرد. یکی از عوامل بسیار مهم در تبیین خودکشی فقر (نابرابری درآمدی) است. در شرایط جامعه نوگرای امروزی نیز فقر مولد آسیب و تضادهای اجتماعی است. در ادبیات اقتصادی دو نوع فقر وجود دارد: اول، فقر مطلق (کامل) که از طریق خط فقری که به عنوان تامین حداقل هزینههای لازم در زندگی برای کسب رضایت در تامین سلامت و بهداشت تعریف میشود، قابل اندازهگیری است.
دوم، فقر نسبی که در این حالت فرد حداقلها را داشته ولی نسبت به سایر گروههای درآمدی جامعه فقیر محسوب میشود. تلاش برای تبیین ارتباط فقر و خودکشی بر اساس ارتباط بین عواملی چون سوءتغذیه، خانه مسکونی غیربهداشتی، ازدحام و شلوغی محل زندگی و ناامیدی در کنار ناتوانی برای غلبه بر این شرایط، بررسی میشود. بهطور کلی فقر (نابرابری درآمدی) باعث کاهش یکپارچگی اجتماعی شده و استرس روانی افراد را افزایش میدهد (ویلکینسون4، 1996)، (کاواکی و کندی5، 1997) که این بدان معناست که انتظار میرود با افزایش فقر (نابرابری درآمدی) میزان تمایل به خودکشی در میان اقشار فقیر افزایش یابد.
همچنین میتوان بیان داشت که فقر موجب احساس نابرابری نسبت به دیگران (مخصوصاً گروه همسالان)، انزوای فرد و عدم برقراری ارتباط مناسب و مطلوب با دوستان شده و در نهایت احتمال اقدام به خودکشی افزایش خواهد یافت.
در پایان بیان میدارد اگرچه فقر تنها عامل موثر بر آسیبهای اجتماعی نظیر خودکشی نیست، اما جزو مهمترین عوامل قلمداد شده و با توجه به اهمیت موضوع میطلبد مسوولان و تصمیمسازان و قانونگذاران توجه ویژهای به بخش کاهش تضاد طبقاتی کنند. اگرچه اقداماتی در این حوزه نظیر هدفمندی یارانهها صورت گرفته اما این امر کافی نبوده و تصمیمات دیگری نظیر اشتغالزایی جهت کسب درآمد اقشار جامعه، سیاستهای بهکارگیری نیروی انسانی ماهر و مولد از زمان تحصیل و... لازم و ضروری است. علاوه بر آنها ایجاد مراکز مشاورهای تخصصی تحصیلی، خانوادگی، اشتغالی و... نیز ضروری است.
پینوشتها:
1- World Health Organization
2- Ajdacic-Gross & et al.
3- Hamermesh & Soss
4- Vilkinson
5- Kawachi & Kennedy.