یک رقیب، یک متحد
روابط اقتصادی بین ایران و امارات چه تاثیری بر روابط سیاسی این دو کشور دارد؟
پس از قطع و کاهش روابط چند کشور عربی با ایران در پی حوادث سال 94، تقریباً شاهد روند یکسانی در تعامل با کشورمان چه در فضای منطقهای و چه در فضای بینالمللی بودیم اما امارات متحده عربی از این مساله مستثنی بود. قوه عاقله و تصمیمگیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یک موضوع را همیشه برای خودشان مشخص کردهاند و آن عدم قطع یا کاهش روابط با همه کشورهای حاشیه خلیجفارس است؛ به همین دلیل است که میبینیم در طول عمر 44ساله این نظام حد معقولی از روابط نگه داشته شده است. امارات متحده دارای دو قطب اساسی تصمیمگیرنده در سیاست خارجی است؛ قطب اول محمد بنزاید رئیس این کشور و طحنون مشاور امنیت ملی، قطب دوم محمد بنراشد حاکم دوبی و نخستوزیر این کشور هستند. از اینرو عمده تصمیماتی که در سیاست خارجی این کشور اتخاذ میشود حاصل دعوا یا مشورت این دو قطب است.
در سال 2015 عضویت در ائتلاف سعودی علیه یمن، در سال 2017 همراهی با عربستان سعودی در قطع روابطشان با قطر و در سال 2019 (تا پایان ریاستجمهوری دونالد ترامپ) حمایت از ایرانستیزی، از جمله اقداماتی است که بهوسیله قطب اول تصمیمگیرنده در امارات انجام شده و تصمیماتی همچون افزایش روابط و کاهش هرگونه تنش بین دو کشور ایران و امارات به دلایل عمدتاً تجاری حاصل فکر و ابتکارات قطب دوم است. در حقیقت تصمیم نهایی که در خصوص روابط ایران و امارات بیرون میآید برآیند این دو قطب فکری است. اوج اختلاف دو قطب نامبرده در خصوص ایران به سال 2019 و پس از عبور پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی از مرز ایران که از ابوظبی به پرواز درآمده بود، برمیگردد. در آن زمان محمد بنراشد در جلسهای محرمانه محمد بنزاید را مورد نکوهش قرار میدهد و میگوید که «ایران با یک موشک میتواند دوبی و ابوظبی را خالی از تجار کند».
بدیهی است برای کشوری چون امارات تجارت عامل اصلی سیاستگذاری و تصمیمگیری محسوب میشود اما گاه با اختلافنظرهایی که در درون قوه حاکمه این کشور به وجود میآید که عمدتاً بحث ورود به امور داخلی کشورهاست، روابط خارجی را جهت میدهد. روابط ایران و امارات را نمیتوان همچون روابط ایران و عربستان دانست. بهرغم سیاست تنشزایی که ابوظبی در قبال ایران دارد سقفی هم در این جهت برای خود قائل است. در واقع دو کشور نسبت به این حدود آشنا هستند. حتی در دورانی که روابط اسرائیل و امارات بالاترین سطح خودش را تجربه میکرد، با هشدارهای رسمی و غیررسمی که دولت ایران به طرف مقابل میداد سعی میشد از بروز تنش در خلیجفارس جلوگیری شود. قابل توجه است که پس از افزایش تردد صهیونیستها در خلیجفارس گارد ساحلی ایران و امارات و همچنین مسوولان امنیتی-اطلاعاتی دو کشور در هماهنگی نسبی بودند. پس با توجه به این عوامل هر چقدر هم دشمنی و اختلاف زیاد باشد مانع از روابط غیررسمی دو کشور نمیشود؛ ضمن اینکه اماراتیها سیاست ثابتی را دنبال میکنند. آنها به دلیل جایگاه ویژه و کمنظیری که در اقتصاد جهان به دست آوردهاند هر عاملی را که به تهدید یا از دست رفتن این جایگاه منجر شود، حلوفصل میکنند. در عوض دعوا را به جای دیگری میبرند برای مثال در سودان با حمایت از حمیدتی، با سعودیها به اختلافنظر خوردند یا در عراق شاهد نزاع بین برخی گروههای مقاومت با امارات که حاصلش اختلاف نظر با ایران است، هستیم.
این موضوع از آنجا موجب تهدید جایگاه امارات نمیشود که مسوولان امر از بیان صریح و رسمی این دخالتها دوری میکنند چون بلافاصله تبعات این امر به سراغشان خواهد آمد. اما سوال اصلی که پیش میآید این است که امارات چقدر سیاستهایش را وابسته به سعودیها میداند و چقدر دنبالهرو آنهاست؟ امارات و عربستان سعودی مانند بسیاری از کشورها با الگوبرداری از سیاست ورزی بریتانیایی و آمریکایی دارای دو وجه ظاهری و غیرظاهری یا رسمی و پنهانی هستند. علاوه بر این رقابت بین کشورهای خلیجی بر سر رهبری جهان عرب بین سه کشور قطر، سعودی و امارات یک رقابت تنگاتنگ وجود دارد.
از سال 2021 که با تغییر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه همراه بود، رویه سیاست منطقهای امارات نیز تغییر کرد. سرعت این تغییر بیشتر از عربستان سعودی بود. آنها بدون توجه به سعودیها برای رسمی کردن روابط با دولت سوریه گام برداشتند و در پی افزایش مناسبات سیاسی و اقتصادی و ارتقای سطح دیپلماتیک با ایران برآمدند. این در حالی بود که عربستان سعودی نه رغبتی برای رابطه با بشار اسد داشت و نه به دنبال برگشت سریع رابطهاش با ایران بود اما یک مساله جدیتر پیشروی سعودیها بود. آنها تا ابد نمیتوانستند به متحدان عربشان امر و نهی کنند. در نتیجه اگر عربستان سعودی همچون امارات عمل نمیکرد تنها کشوری در حاشیه خلیجفارس میماند که نه با ایران رابطه دارد و نه با سوریه که نوعی انزوای نسبی را برای خود به همراه میآورد.
حفظ ظاهر که در زمره سیاست رسمی امارات متحده قرار میگیرد بخشی از روابطش با عربستان را شامل میشود. آنها حاضر نشدند همچون سعودیها رابطهشان با ایران را قطع کنند یا مانند سعودیها برای دخالت در امور داخلی دولت ایران تلاش کنند؛ اینها عواملی بودند که باعث اختلاف سعودی-اماراتی در سطوح پنهانی شد ولی با حفظ ظاهر و تلاش برای نگه داشتن سطح همکاری بین مقامات عالیرتبه دو کشور مانع از انتقال این اختلاف به سیاست رسمی شدند. اما اکنون و با شرایطی که در دو ماه اخیر ایجاد شده، شکل روابط دستخوش تغییر خواهد شد و با درک این تغییرات احتمالاً تنها عامل برای ایجاد تنش محدود با ایران، طرح چندین و چندباره مالکیت جزایر سهگانه است که نقطه اختلاف نظر اماراتیها با سعودیها نیز محسوب میشود. اقدام مثبتی که اخیراً ایران در قبال این جزایر اتخاذ کرده، مسکونی کردن این مناطق و ایجاد امتیازهای ویژه و فرصتهای اقتصادی است که میتواند ادعای مالکیت از سوی امارات را بیش از گذشته نامعتبر کند. گرفتن چنین تصمیم قاطعی بلاشک بر قدرت منطقهای ایران خواهد افزود. در چند سال اخیر اماراتیها تجربههای کمنظیری در بازسازی و ساختوساز از خود نشان دادند و با توجه به متروکه ماندن جزایر سهگانه و دیگر جزایر ایرانی خلیجفارس فرصت خوبی است تا از طریق سرمایهگذاری و توافق طرفین، روابط دو کشور استحکام یابد. امارات متحده عربی به عنوان یک رقیب و یک متحد منطقهای که در شرایط تحریم مزایایی را به ایران اختصاص داد، با دادن امتیازات اقتصادی مختلف که مهمترینشان ویزاهای متنوع و مانعزدایی برای سرمایهگذاران سراسر جهان بود، در کشورش تحول ایجاد کرد؛ چه بهتر که ما هم چنین شرایطی را برای سرمایهگذاران اماراتی و دیگر کشورهای عربی (بهخصوص عربستان سعودی) مهیا کنیم که بدون تردید این روابط اقتصادی ایران و امارات بود که حدفاصل سالهای 2015 تا 2021 از برهم خوردن روابط و تشدید تنش جلوگیری کرد.