روایت متفاوت
افق مذاکرات هستهای در گفتوگو با رحمن قهرمانپور
پس از روی کار آمدن دولت بایدن در آمریکا، امیدها برای احیای قرارداد برجام میان ایران و کشورهای 1+5 افزایش یافت. با این حال تغییر دولت در ایران این روند را به تعویق انداخت. پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم مشخص شد که دولت جدید علاقهمند به ادامه روند مذاکرات هستهای است. با این حال دور جدید مذاکرات در مسیر دستیابی به توافق به درازا کشید. در این میان جنگ میان روسیه و اوکراین هم رخ داد و به عنوان دستاندازی در راه رسیدن به توافق قرار گرفت. حالا اما آینده مذاکرات در هالهای از ابهام قرار دارد. سوال این است که اکنون چه عوامل و شرایطی میتواند دو طرف مذاکره را به حصول توافق هدایت کرده یا از آن باز دارد. در این زمینه رحمن قهرمانپور کارشناس مسائل سیاسی معتقد است با توجه به شرایط محیطی تغییریافته بعد از جنگ اوکراین، دو طرف از آن نقطه بهینهای که در اسفند 1400 ایجاد شده بود دور شدند. همین امر باعث شد امکان توافق سریع برای احیای برجام دشوار شود. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
طی روزهای گذشته حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران با جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در منطقه بحرالمیت اردن دیدار کرد. بورل پس از این دیدار از توافق با وزیر خارجه ایران برای حفظ ارتباطات دوجانبه با هدف احیای برجام بر پایه مذاکرات وین خبر داد. مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتشار پیامی توئیتری، اعلام کرد: «یک دیدار ضروری با وزیر خارجه ایران در اردن در شرایط وخامت روابط ایران و اتحادیه اروپا داشتم. تاکید کردم که باید حمایت نظامی از روسیه و سرکوب داخلی در ایران فوراً متوقف شود. توافق کردیم برای احیای برجام، بر اساس مذاکرات وین، مجاری تماس باید باز نگه داشته شود.» در این راستا از نظر شما شانس از سر گرفته شدن مذاکرات چقدر است؟
همانطور که شما هم اشاره کردید خبر مشترکی که از دیدار حسین امیرعبداللهیان با جوزپ بورل منتشر شد این بود که دو طرف در مورد حفظ مجاری تماس برای احیای برجام به توافق رسیدند. البته روایتی که از این دیدار ارائه شده متفاوت است. روایت طرف غربی این بوده که ما در حال بررسی پرونده هستهای ایران هستیم و قولی مبنی بر احیای برجام ندادهایم. روایت طرف ایرانی این بوده که این دیدار به منزله تلاش آمریکا و اروپا برای احیای برجام است. به عبارت دیگر خوشبینی را که طرف ایرانی نسبت به این دیدار داشت، طرف غربی نداشت. ما شاهد این بودیم که رابرت مالی و جوزپ بورل واکنشهای متفاوتی در اینباره داشتند. در پاسخ به این سوال که آیا این دیدار به احیای مذاکرات و متعاقب آن احیای برجام منجر میشود باید عرض کنم با توجه به شرایط محیطی تغییریافته بعد از جنگ اوکراین، دو طرف از آن نقطه بهینهای که در اسفند 1400 ایجاد شده بود دور شدند. همین امر باعث شد امکان توافق سریع برای احیای برجام دشوار شود. بنابراین مسیر احیای برجام به هیچ وجه ساده و آسان نخواهد بود. ضمن اینکه وقتی به اظهارنظرهای مقامات اروپایی و آمریکایی طی ماههای گذشته نگاه میکنیم متوجه میشویم که نقش ایران در کمک و ارسال پهپاد به روسیه مورد توجه زیادی قرار گرفته است. برای اروپاییها این موضوع اهمیت حیاتی دارد چراکه جنگ اوکراین معماری امنیتی اروپا بعد از جنگ جهانی دوم را به صورت جدی تهدید کرد. این معماری امنیتی که در ظرف ناتو و حمایت آمریکا و چتر هستهای آمریکا قرار دارد اصلیترین عامل رشد و رونق اقتصادی اروپاییها بعد از جنگ جهانی دوم است. بنابراین جنگ اوکراین فقط یک مساله نظامی ساده و جنگ محدود در اوکراین نیست؛ اروپاییها بر این باورند که جنگ روسیه علیه اوکراین، معماری امنیتی و نظم اقتصادی و سیاسی جهان را برهم زده است. بنابراین واکنش تند اروپا علیه روسیه و ایران تا حدی قابل درک است. موضوع دیگری که اروپاییها در چند ماه اخیر بر آن تاکید کردند تشدید دامنه فعالیتهای هستهای ایران (افزایش غنیسازی 60درصدی) است. اروپاییها بر این باورند که افزایش غنیسازی در ایران، طراحی یک چارچوب جدید برای برنامه هستهای را ضروری کرده است. به عبارت دیگر اروپاییها معتقدند احیای برجام جوابگوی این حجم از غنیسازی نیست و باید یک چارچوب جدید طراحی شود. البته جوزپ بورل تاکید دارد در حال حاضر توافق برجام بهترین چارچوب است به این خاطر که دستیابی به یک متن جدید که فراتر از برجام باشد، دور از ذهن است. موضوع مهم دیگری که در ماههای اخیر برجسته شده تاکید مقامات آمریکایی بر این نکته است که ایران در حال ضعیف شدن است. بسیاری از تحلیلگران در آمریکا معتقدند که ایران با مشکلات اقتصادی و همچنین نارضایتیهای داخلی مواجه است. قاعدتاً این تحلیلها به نوعی مورد تاکید کاخ سفید و دولت بایدن نیز هست. هرچند مقامات کاخ سفید و بهطور مشخص جو بایدن، جک سالیوان و آنتونی بلینکن تاکنون از اظهار نظر مستقیم در این مورد خودداری کردهاند اما به این نتیجه رسیدهاند که در حال حاضر نیازی به احیای برجام ندارند.
در چارچوب تحولات اخیر ایران شاهد این هستیم که اتحادیه اروپا اکنون به سیاستهای واشنگتن در قبال ایران بسیار نزدیک شده و حتی به نظر میرسد با توجه به تهدیدات ادراکی از سوی تهران، کشورهای اروپایی به این قطعیت رسیدهاند که میتوانند مواضع خود را در ارتباط با تهران شدیدتر کرده و از این مساله با توجه به وضعیت داخلی ایران، در چارچوب معادلات منطقهای و بینالمللی بهرهبرداری کنند و فشارهای قابل توجهی را علیه تهران عملیاتی کنند. این موضوع تا چه اندازه احیای برجام را تحت تاثیر قرار میدهد؟
بله، این نکته بسیاری مهمی است. جنگ اوکراین و تهدید مشترکی که اروپا و آمریکا از جانب روسیه با آن روبهرو شدند باعث نزدیکی دو سوی آتلانتیک شد. اگر در گذشته بین اروپا و آمریکا در برخی مسائل حقوق بشری و برخی مسائل سیاسی و امنیتی اختلاف نظرهایی وجود داشت به نظر میرسد این اختلاف نظرها بعد از جنگ اوکراین کاهش پیدا کرده است. برای مثال میتوان به خط لوله نورد استریم 2 اشاره کرد؛ قبل از جنگ اوکراین آمریکا بارها از آلمان به خاطر خرید گاز از روسیه توسط خط نورد استریم انتقاد کرده بود اما آلمان و فرانسه وجود این خط لوله را ضروری میدانستند، اما بعد از جنگ اوکراین شاهد این بودیم که آلمان با آمریکا همراه شد و درنهایت خط لوله نورد استریم جمع شد. بنابراین جنگ اوکراین و تهدید مشترک برآمده از آن بیش از هر زمانی اروپا و آمریکا را به یکدیگر نزدیک کرده است و طبیعتاً این مساله تاثیر زیادی بر برجام دارد. قبل از جنگ اوکراین، به خاطر ملاحظاتی که اروپا در قبال خاورمیانه و ایران داشت سعی میکرد موضع نرمی را در رابطه با پرونده هستهای ایران اتخاذ کند اما بعد از جنگ اوکراین و طولانی شدن این جنگ و همچنین بحث تهدیدات چین علیه تایوان، آمریکا و اروپا بیش از گذشته به یکدیگر نزدیک شدهاند.
در همین رابطه اخیراً بایدن هم اشاره کرده است که دنیا به دو محور تقسیم میشود؛ محور لیبرالدموکراسیهای ثروتمند به رهبری آمریکا و اروپا و محور اقتدارگراها به رهبری چین و روسیه. بنابراین این تقسیمبندیهای جدید در حوزه سیاست جهانی که مشخصاً متاثر از جنگ اوکراین بود باعث شد اروپا هم در موضوع برجام به مواضع آمریکا نزدیکتر شود. نمونه آن هم اقدامات اخیر آلمان علیه ایران و دیدار مکرون با برخی از چهرههای اپوزیسیون است.
با توجه به بحران اقتصادی و تورم مزمنی که گریبانگیر کشور است، به نظر شما دولت بدون دستیابی به توافق قادر به مدیریت کردن اقتصاد است؟
واقعیت امر این است که کشور دچار یکسری مشکلات ساختاری است؛ مشکلاتی که در طول چهار دهه شکل گرفته است. کسانی که میگویند برجام به تنهایی تعیینکننده است، توجهی به مشکلات و موانع ساختاری ندارند. یکی از این موانع فسادی است که گریبانگیر کشور شده است. مانع بعدی فرسوده شدن زیرساختهای اداری و حکمرانی کشور است. معمولاً کشورها هر چند سال یکبار زیرساختهای حکمرانیشان را متناسب با تحولات زمانه بهروزرسانی میکنند اما در کشور ما اینگونه نیست. به عنوان مثال شما به زیرساختهای انرژی در ایران دقت کنید، در این زیرساختها اثری از انرژیهای تجدیدپذیر نیست؛ این در حالی است که جهان با سرعت هرچه تمام به سمت زیرساختهای جدید در حوزه انرژی حرکت میکند. یا مثلاً وقتی شما به قانون تجارت نگاه میکنید متوجه میشوید که این قانون بر اساس اصل تجارت الکترونیک تهیه و تنظیم نشده و مربوط به چند دهه قبل است. در سایر حوزهها هم اوضاع همین است. بنابراین وجود مشکلات و موانع داخلی (فساد و فرسوده بودن زیرساختهای اداری و حکمرانی) اثرگذاری تحریمها را دوچندان میکند. شما به روسیه نگاه کنید، نزدیک به یک سال از جنگ روسیه و اوکراین میگذرد و متعاقب آن اروپا روسیه را تحریم کرده است. با وجود اینکه این تحریمها جهانی نیست اما توانسته به بخش اعظمی از اقتصاد روسیه ضربه قابلتوجهی وارد کند. بنابراین تحریمها اثر مستقیمی بر اقتصاد کشورها دارد و باعث میشود که مناسبات اقتصادی این کشورها غیرشفاف و بخش غیررسمی اقتصاد نیز تقویت شود. اما عرایض من به این معنا نیست که با احیای برجام همه مشکلات کشور حل خواهد شد. یعنی ضمن اینکه میپذیریم برجام اثرگذار است و رفع تحریمها میتواند تاثیر بسزایی بر اقتصاد کشور داشته باشد اما این را هم میپذیریم که برجام به تنهایی نمیتواند تمامی مشکلات اقتصادی کشور را حل کند.
این نکتهای است که نهتنها تحلیلگران سیاسی بلکه تحلیلگران اقتصادی هم روی آن اجماع نظر دارند. شما صنعت نفت ایران را در نظر بگیرید، به گفته جواد اوجی وزیر نفت برای بهروز کردن سرمایهگذاری و احیای زیرساختهای نفت و گاز در کشور به 80 میلیارد دلار نیاز داریم. بنابراین اگر امروز هم برجام احیا شود شما بلافاصله نمیتوانید همه این پول را به این ساختار تزریق کنید؛ به این خاطر که اگر زیرساختهای انرژی کشور نیازمند 80 میلیارد دلار سرمایهگذاری است بهتبع آن زیرساختهای حوزه مخابرات، بهداشت، آموزش عالی، میراث فرهنگی، حملونقل، شهرسازی و... نیز نیازمند سرمایهگذاری هستند. طبیعتاً همه این ارگانها، سازمانها و وزارتخانهها به دلیل کمبود بودجهای که دارند میخواهند پول حاصل از آزادسازی یا حاصل از برجام به حوزه فعالیتی آنها تزریق شود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت احیای برجام به تنهایی تاثیرگذار نخواهد بود.
چه راهکاری برای خروج از بنبست کنونی در مذاکرات هستهای وجود دارد؟
در ابتدا باید این نکته را عرض کنم که سیاست جهانی امری پویا و در حال تغییر است، همین امر باعث شده که فرصتها و تهدیدها نیز دائمی نباشند. متاسفانه کارگزاران سیاست خارجی در ایران گمان میکنند فرصتی که برای احیای برجام وجود دارد همیشه ثابت است اما دیدیم که جنگ روسیه علیه اوکراین چگونه مساله برجام را تحت تاثیر قرار داد. بنابراین ما نمیدانیم که در آینده چه اتفاقی رخ میدهد؛ آیا چین به تایوان حمله خواهد کرد؟ آیا روسیه در اوکراین شکست خواهد خورد؟ نمیدانیم. بنابراین کارگزاران سیاست خارجی در ایران باید به ماهیت دینامیک و پویای سیاست جهانی توجه ویژهای داشته باشند. به این معنا که اگر نتوانند از فرصتهای بهوجودآمده به نحو احسن استفاده کنند چهبسا مجبور خواهند شد به یک توافق ضعیف بسنده کنند.
ما در اسفند 1400 به مرحله نهایی توافق رسیده بودیم اما برداشت برخی در ایران این بود که به این خاطر که اروپا و آمریکا خواهان احیای برجام هستند کمی صبر کنیم. اما تحولات بعدی مثل جنگ اوکراین باعث شد که این فرصت از دست برود. در ابتدا تصور میشد که این جنگ به زودی پایان مییابد اما دیدیم که ادامه پیدا کرد. بهتبع آن رویکرد کشورهای غربی هم تغییر کرد و بهتبع آن ایران هم ظرفیت غنیسازی اورانیوم را افزایش داد. بنابراین اولین و اساسیترین نکتهای که در ارائه راهکار باید به آن توجه کنیم این است که باید از تمامی فرصتها استفاده کنیم به این خاطر که فرصتها دائمی نیست کمااینکه تهدیدها هم دائمی نیست. از نظر من اگر در شرایط کنونی برجام احیا نشود ممکن است تجربه اسفند 1400 بهطور مجدد تکرار شود. به این معنا که ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که احیای برجام را به مراتب دشوارتر یا اساساً منتفی کند. ما باید این واقعیت را بپذیریم که قرار نیست در مذاکره یک نفر کاملاً برنده باشد، یک نفر کاملاً بازنده، همانطور که ایران فکر میکند امتیازاتی به غرب میدهد غرب هم فکر میکند امتیازاتی به ما میدهد. اگر این اصل اساسی را در مذاکره بپذیریم که مذاکره درنهایت یک بدهبستان مطلوب برای دو طرف است، باید سیاستی اتخاذ شود که این توافق احیا شود.